انتخابات ریاستجمهوری روسیه در روزهای ۲۵ تا ۲۷ اسفند ۱۴۰۲ در فضایی امنیتی برگزار شد. در این دوره فضای انتخابات بهشدت تحت تأثیر جنگ اوکراین بود و دولت پوتین عملاً آن را به رفراندومی غیردموکراتیک برای تأیید تهاجم نظامی به اوکراین و الحاق مناطقی از قلمرو سرزمینی اوکراین به روسیه تبدیل کرده بود.
اپوزسیون روسیه و نیروهای جامعهٔ مدنی از دو سال قبل با تشدید جو اختناق و سانسور به حاشیه رفتهاند و تقریباً رسانهٔ مستقلی در داخل خاک روسیه دیگر وجود ندارد.
اگرچه سه کاندیدای دیگر در فرایند رأیگیری حضور داشتند، اما در واقع، این افسر سابق اطلاعاتی روسیه در انتخاباتی بدون رقابت معنادار برای پنجمین بار و برای شش سال دیگر بهعنوان رئیسجمهور روسیه انتخاب شد.
سهم پوتین که خود را کاندیدای منفرد و غیرحزبی معرفی کرده بود، از آراء مأخوذه ۸۸.۳ درصد اعلام شد که تقریباً ۱۱ درصد از شش سال پیش بیشتر است. این شاخص در سال ۲۰۱۸ نیز نسبت به ۲۰۱۲ حدود ۱۳ درصد رشد کرده بود.
پنجمین دوره ریاستجمهوری پوتین بعد از تغییرات در قانون اساسی در سال ۲۰۲۰ رخ داد که به پوتین مجوز استمرار ریاستجمهوری برای دو دورهٔ شش ساله دیگر را داد به این معنا که دیگر نیازی نیست او یک دوره نخستوزیر شود. پوتین اگر این دوره شش ساله به اتمام برساند، نه تنها رکورد زمامداری ۲۹ ساله یوزف استالین را میشکند بلکه طولانیترین دوره حکومت در دو قرن اخیر روسیه را از آن خود خواهد کرد.
تبریکگویندگان و امتناعکنندگان از ارسال تبریک به پوتین بعد از پایان انتخابات، تمایز بین کشورهای دموکراتیک و جهان آزاد با کشورهای اقتدارگرا و زیر اختناق و فضای بسته سیاسی را بازتاب داد.
در انتخابات روسیه، طبق آمار رسمی که در اعتبار آن تردید وجود دارد، نزدیک به ۷۷.۵ درصد از واجدان حق رأی شرکت کردند. انتخابات در روسیه تفاوتهایی با دیگر کشورهای دنیا دارد. برای نمونه روسیه از معدود کشورهایی است که در اکثر حوزههای رأیگیری انتخابات یک لاتاری نیز محسوب میشود و رأیَدهندگان بلیت بختآزمایی برای دریافت جوایزی چون بلیت کنسرت و مترو گرفته تا کوپن نان و ارزاق عمومی و ماشین و خانه دریافت میکنند.
در این دوره برخی از مخالفان از جمله یولیا ناوالنایا، همسر الکسی ناوالنی از رهبران اپوزسیون در روسیه که به شکل مشکوک در زندان روسیه جان باخت، از مردم دعوت کرده بودند که در پای صندوقهای رأی حضور پیدا کنند و فقط به کاندیدایی غیر از پوتین رأی بدهند. این کمپین رأی سلبی در افزایش نرخ مشارکت نسبت به دورههای قبل در ۲۰۱۸ و ۲۰۱۲ اثرگذار بوده که به ترتیب ارقامی چون ۶۵.۵ و ۶۵.۳ درصد اعلام شده بود.
در ادامه پنج شباهت انتخابات ریاستجمهوری روسیه و انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان ایران به اختصار شرح داده میشود:
- نمایشی بودن انتخابات
هر دو انتخابات ایران و روسیه حالت نمایشی داشتند و از اساس با جوهرهٔ انتخابات و موازین انتخابات آزاد و منصفانه بیگانه بودند. این انتخاباتها به جای آنکه فرصتی برای مردم جهت تأیید و یا تغییر وضعیت سیاسی باشد، به مانور مشروعنمایی برای تأیید رویهها و سیاستهای مسلط تنزل پیدا میکند.
اکثریت بزرگ جامعه نمایندهای در انتخابات نداشتند. کاندیداهای تأییدصلاحیتشده، چه در روسیه و چه در ایران، تأییدکنندهٔ سیاستهای کلان نظامهای سیاسی و فرادستی پوتین و خامنهای بودند. هیچیک از کاندیداهای ریاستجمهوری روسیه، در دوره تبلیغات انتخاباتی، پوتین و سیاستهای کلان روسیه را نقد نکردند. آنها اعلام کردند علیرغم دیدگاههای مختلف یک سرزمین مادری دارند و از جنگ اوکراین حمایت کردند.
نیکلای خاریتونوف، نامزد کمونیست، از پوتین تجلیل کرد که شبهجزیره کریمه را دوباره «بندر وطن» کرد. لئونید اسلوتسکی، نامزد ملیگرا، اعلام کرد شبهجزیره کریمه همواره به روسیه تعلق داشته است. ولادیسلاو داوانکوف، دیگر نامزد ریاستجمهوری، هم اظهار داشت که هرگز غروری را که با الحاق شبهجزیره کریمه توسط پوتین به وی دست داد، فراموش نخواهد کرد.
آنها هیچیک هدفی برای پیروزی در انتخابات نداشتند و فعالیت خاصی هم نکردند. کار آنها مشابه رقیب ابراهیم رئیسی در انتخابات مجلس خبرگان در انتخابات استان خراسان جنوبی بود که گفت برای ادای تکلیف و جلوگیری از رقابت رئیسی با رئیسی داوطلب شده بود.
- مانور قدرت
جمهوری فدراتیو روسیه و جمهوری اسلامی ایران بهعنوان نظامهای پساتمامیتخواه بهتعبیر واتسلاو هاول انتخابات را فرصتی برای نمایش اقتدار و تضعیف روحیه اپوزیسیون و مأیوسسازی آنها میدانند. با برگزاری انتخابات و نمایش مشروعیت گرانقیمت میخواهند با نرمالسازی شرایط سیاسی، این پیام را به جامعه منتقل کنند که ساختار حکمرانی و دستگاه سرکوب آنها بهخوبی کار میکند و میتوانند پایگاه اجتماعی حامی خود و نیروهای بینابینی را به صحنه بیاورند.
پوتین بعد از دو سال جنگ پرهزینه در اوکراین و خامنهای پس از سرکوب خونین و خشن جنبش «زن زندگی آزادی» نیاز داشتند تا خود را در موقعیت استوار نشان بدهند که دچار تزلزل نشدهاند. نظامهای اقتدارگرا هیچوقت احساس امنیت و آرامش نمیکنند اما دو حکومت یادشده در این مقطع محتاج بودند وانمود کنند که سازوکار رسمی قدرت همچنان کار میکند.
البته حکومت روسیه در این خصوص بهمراتب نمایش بهتری از جمهوری اسلامی داشت که به دلیل پایگاه اجتماعی بهمراتب بهترِ پوتین در مقایسه با خامنهای است. جمهوری اسلامی در صحنهآرایی انتخاباتی و جلوهٔ نمایش قدرت نیز شکست خورد.
- ردصلاحیتهای گسترده
هر دو حکومت در این دوره انتخابات نه تنها اپوزیسیون بلکه گرایشهای میانهرو داخل نظام سیاسی متبوع خود را ردصلاحیت کردند. این رد صلاحیتها از زاویهٔ احساس خطر از فقدان انسجام بالا در درون بلوک قدرت است که میتواند تأثیرات ثباتزدا داشته باشد و زمینهای برای بروز نارضایتیها و تبدیل آنها به اعتراضات عملی شود.
در روسیه از ۳۳ نفر کاندیدای ثبتنامکرده تنها مدارک ۱۵ نفر پذیرفته شد و از بین آنها نیز نهایتاً چهار نفر تأیید صلاحیت شدند. در ایران، با افزایش مصنوعی ثبتنامکنندگان، کمیت ردصلاحیتشدگان در شرایطی که اکثر نیروهای سیاسی پیشاپیش به انتخابات نه گفته بوند، بالا نبود اما به لحاظ کیفی زیر ۲۰ درصد جغرافیای سیاسی جامعه در بین احراز صلاحیتشدگان نماینده داشت.
شاخصترین کاندید ردصلاحیتشدهٔ روسیه بوریس نادژدین، از فعالان برجسته مخالف، بود که پیشتر برای چند سال عضو دومای روسیه بود. او به دلیل امضاهای مخدوش در فهرست حامیان مورد نیاز برای کاندیداتوری ردصلاحیت شد. علاوه بر او، یکتارینا دونتسوا، روزنامهنگار مخالف و ضدجنگ روسی، نیز علیرغم جمعآوری امضاهای موردنیاز برای کاندیداتوری، امکان حضور در رقابتها را پیدا نکرد.
- بیاعتمادی به آمار اعلامشده
هم در روسیه و هم در ایران، آمار رسمی اعلامشده با تردید جدی در افکار عمومی مواجه شده است. در ایران نرخ مشارکت ۴۱ درصد در انتخابات مجلس و خبرگان از سوی جمع قابل اعتنایی از فعالان، ناظران و کارشناسان رد شده است و تصور میشود که مشارکت واقعی به میزان قابل اعتنایی کمتر بوده است.
در روسیه نیز به گزارش نشریه «نوایا گازتا»، اعتبار نیمی از آراء پوتین در حد ۳۲ میلیون رأی زیر سؤال است و دولت روسیه متهم به دستکاری آراء است. مدوزا، دیگر رسانهٔ مجازی روسی که فعالیت روزنامهنگاری تحقیقی انجام میدهد، نیز با طرح موضوع دستکاری در انتخابات روسیه، آراء جعلشده برای پوتین را در حد ۲۲ میلیون رأی اعلام کرد.
در تخمین آراء غیرواقعی پوتین از مدل ریاضی «شپیلکین» استفاده شده است. اگر آمار رأیهای جعلی از رأیهای اعلامی پوتین کسر شود، سهم او از آراء ماخوذه به ترتیب ۵۰ و ۶۲ درصد میشود که از انتخاباتهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۲ کمتر است. این تخمینها با توجه به نارضایتی برخی مردم روسیه از جنگ اوکراین منطقی به نظر میرسند.
علاوه بر آن، هر دو حکومت از منابع عمومی برای تبلیغ انتخابات و تهدید و تطمیع برای رأی دادن استفاده کردند و مخالفان شرکت نه تنها امکان تبلیغ بیهزینه را نداشتند، بلکه تحت فشار بودند. طبق گزارش تحقیقی ائتلافی از رسانههای روسی چون «ویاسکور»، «دلفی»، «اکسپرسن» و «تریل مدیای کاغذی»، پوتین قبل از انتخابات دستورالعملی به همهٔ نهادهای رسانهای و شبکههای اجتماعی دولتی روسیه صادر کرده بود که در هماهنگی با «وزارتخانه آموزش و دانش» روسیه اقدامات سازمانیافته برای افزایش مشارکت انتخاباتی انجام دهند.
از این نهادها خواسته شده بود تا فهرستی از همهٔ کارمندان و چهرههای اثرگذار همراه با تصمیم آنها در مورد انتخابات و ترجیح سیاسیشان تدوین کنند و تا روز انتخابات کنترل و نظارت شوند. البته این وضعیت در ایران حداقل به شکل محسوس وجود نداشت.
- بیاعتنایی جامعهٔ جهانی
اگر معدودی از نظامهای سیاسی اقتدارگرا را استثنا کنیم، انتخاباتهای برگزارشده در ایران و روسیه در سال ۲۰۲۴ در جامعهٔ جهانی با بیاعتنایی مواجه شد. دولت آمریکا اعلام کرد پیروزی پوتین را تبریک نخواهد گفت. اکثر کشورهای اروپایی نیز برخورد منفی با انتخابات روسیه داشتند.
برگزاری این انتخاباتها و نمایش مشروعیت امکانی را برای این دولتها در عرصهٔ جهانی قراهم نکرده و چالشهای آنها همچنان باقی است.
انتخاباتهای واقعی و یا برخوردار از رقابت حداقلی تولیدکنندهٔ قدرت نرم و ایجادکنندهٔ اعتبار در عرصهٔ جهانی هستند. انتخاباتهای نمایشی چنین ظرفیتی ندارند و در نهایت در افکار عمومی بینالمللی بهعنوان سرقت آرا و سلب حق انتخاب از مردم کشورهای متبوع تلقی میشوند.