عباس عراقچی متولد ۱۴ مرداد ۱۳۴۱، عضو پیشین سپاه پاسداران، سفیر ایران در ژاپن و فنلاند، همراه سعید جلیلی در مذاکرات هستهای و معاون جواد ظریف در گفتگوهای منتهی به برجام.
کسی که با تصمیم مسعود پزشکیان به عنوان گزینه دولت چهاردهم برای تصدی وزارت خارجه به مجلس معرفی شده است. اما درباره این دیپلمات چه میدانیم؟ در طول سالهای فعالیت خود چه دیدگاههایی داشته و در چه سمتهایی مسئولیت پذیرفته است.
زندگی شخصی
وزیر خارجه پیشنهادی پزشکیان در دوران کودکی پدرش را از دست میدهد اما برادران ثروتمندش که در کار تجارت فرش بودهاند از او مراقبت میکنند.
عراقچی به روایت خودش پایان دوران دبیرستانش با انقلاب فرهنگی همزمان میشود و در حالیکه علاقه داشته در دانشگاه رشته فنی بخواند، راهی جبهههای جنگ میشود. او در ادامه به عضو رسمی سپاه پاسداران تبدیل و پس از پایان حضورش در جبهه برای حضور در دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه کنکور میدهد. با این حال عراقچی همچنان به حضورش در سپاه میبالد و میگوید که لباسهای آن دوران خود را نگه داشته است.
عباس عراقچی در یک گفتگوی تلویزیونی از دلایل قبول شدن در کنکور دانشکده روابط بینالملل وزارت خارجه را سطح خوب زبانش معرفی میکند چرا که به گفته او، خواهرش که دبیر زبان انگلیسی بوده، او را «دوپینگ کرده است.»
ورود به وزارت خارجه و طی کردن پلههای ترقی
عباس عراقچی در سال ۱۳۶۷ نخستین مسئولیت خود را به عنوان کارشناس در وزارت امور خارجه میپذیرد. او سپس در طول دههها با وجود تغییر وزرا سمتهای مختلفی را در این مجموعه برعهده میگیرد. معاون سفیر در سازمان همکاری اسلامی، رئيس مرکز مطالعات خلیج فارس دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، رئيس اداره اول اروپای غربی و رئيس دانشکده روابط بینالملل وزارت خارجه بخشی از آنهاست.
عراقچی دو بار به عنوان سفیر راهی مأموریتهای خارجی شده است؛ نخست از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۲ در دولت محمد خاتمی به عنوان سفیر ایران در فنلاند به هلسینکی میرود. سپس از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰ در دولت محمود احمدینژاد به توکیو فرستاده میشود تا آنجا به عنوان سفیر در ژاپن فعالیت کند.
مذاکرات هستهای در دولت احمدینژاد
با پایان دولت محمد خاتمی و پذیرش مسئولیت مذاکرات هستهای توسط علی لاریجانی، عباس عراقچی فصل تازهای از زندگی سیاسی و حرفهای خود را آغاز میکند. در سازوکار جدید عراقچی هم به تیم مذاکرهکنندگان ایرانی میپیوندد اما او در آن سالها بیشتر در حاشیه است. عمر حضور لاریجانی چندان طولانی نیست و دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی بهدلیل اختلافنظر با محمود احمدینژاد از سمت خود کنار میرود و عراقچی به ژاپن فرستاده میشود. چهار سال بعد وقتی در سال ۱۳۹۰ به تهران برمیگردد به تیم سعید جلیلی اضافه شده و در مذاکرات هستهای حضور دارد. از آنجا عراقچی بیشتر به شخصیتی شناختهشده تبدیل میشود و حضور پررنگی در کنار جلیلی دارد. در آن زمان علی باقری کنی، دست راست جلیلی، و عراقچی هم در کنار او به دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در مذاکرات کمک میکند.
مذاکراتی که البته بینتیجه ادامه مییابد و هیچ نتیجهای جز صدور قطعنامههای پیاپی شورای امنیت علیه ایران به همراه ندارد.
وندی شرمن، معاون پیشین وزارت خارجه آمریکا و از مذاکره کنندگان ارشد این کشور، در کتاب خاطرات خود درباره عباس عراقچی اینچنین مینویسد: «تعاملات در زمان جلیلی کند و بینتیجه بود. ما نمیدانستیم که عراقچی میتواند به زبان انگلیسی صحبت کند چرا که در تیم ایرانی همه به زبان فارسی حرف میزدند.»
پیوستن به تیم ظریف و حصول برجام
با روی کار آمدن جواد ظریف به عنوان وزیر خارجه در سال ۱۳۹۲، مسئولیت مذاکرات هستهای از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه منتقل میشود؛ ظریف از تیم مذاکره کننده پیشین عراقچی را حفظ میکند. این در حالیاست که این تصمیم با انتقادات زیادی چه از سوی بدنه وزارت خارجه و چه از طرف مخالفان دولت محمود احمدینژاد مطرح و آنها عراقچی را نمادی از مذاکرات بینتیجه جلیلی میدانند. با این حال عراقچی روز به روز به عنصر مهمتری در تیم مذاکرهکننده ایران تبدیل و بسیاری در رسانهها او را «پلیس بد» تیم ایرانی معرفی میکنند.
کسی که چه در جلسات پشت درهای بسته مذاکرات و چه در مقابل خبرنگاران رویکرد تندتری اتخاذ میکند و از دور بودن طرفین از توافق بسیار سخن میگوید. حضور مکرر عراقچی در مقابل دوربینهای تلویزیونی او را به یک چهره شناختهشده و نفر دوم تیم مذاکرهکننده تبدیل میکند.
گفتگوهایی که پس از ماهها در تیر ماه ۱۳۹۴ بالاخره به نتیجه میرسد و ایران و قدرتهای جهانی بر سر حصول برجام با یکدیگر به توافق میرسند.
حواشی خاندان عراقچی
یکی از مواردی که در آخرین ساعات مذاکرات به متن اضافه میشود، رفع تحریمهای صادرات فرش ایران و پسته بوده است. در همان زمان برخی در رسانهها از نقش عراقچی در آن ماجرا سخن میگویند؛ اتفاقی که با توجه به فعالیت دو برادر او در امر صادرات فرش قابل توجه بوده است.
اما مسئله خانواده عراقچی و حواشی آن تنها به این موضوع محدود نیست. در طول مذاکرات هستهای منتهی به برجام یک برادرزاده او به نام «علی عراقچی» که گفته میشود در ژنو دانشجو بوده، همواره در مذاکرات دیده میشد. این عراقچی جوان در آن دوران حضور فعالی در شبکههای اجتماعی داشت و تصاویر و اخبار اختصاصی را از پشت پرده مذاکرات منتشر میکرد. اتفاقی که انتقاداتی را از تیم مذاکرهکننده و ایجاد رانت خبری برای برادرزاده عباس عراقچی به همراه داشت.
دیگر عضو خانواده خاندان عراقچی، احمد است. برادرزاده معاون وزیر خارجه وقت، که در سال ۱۳۹۶ به عنوان معاون ارزی بانک مرکزی منصوب شد. او البته مدت کوتاهی در این سمت باقی ماند و در سال ۱۳۹۷ ابتدا توسط ولیالله سیف، رئیس وقت بانک مرکزی، از سمت خود برکنار و سپس به اتهام اخلال در بازار ارز از سوی قوه قضائيه دستگیر شد. او همچنین به هشت سال حبس محکوم شد اما در نهایت دیوان عالی کشور حکم او را نقض کرد.
همسر عباس عراقچی، بهاره عبداللهیان، دختر یکی از تجار نزدیک به حزب موتلفه است و این زوج دو پسر و یک دختر دارند. داماد آقای عراقچی هم یک فرد معمم است که تحصیلات حوزی داشته است.
وفادار به خامنهای و علاقهمند به سلیمانی
عباس عراقچی بارها ارادت و وفاداری خود را به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، و قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران، ابراز داشته است. او یک بار در گفتگویی تلویزیونی در خصوص مذاکرات هستهای با دیپلماتهای آمریکایی میگوید: «من واقعاً از این لذت میبردم که تیم مذاکرهکننده ما که از نظر آمریکاییها جهان سومی بودیم اما خودمان را بچههای مکتب امام و رهبری میدانم، میتوانستیم در مقابل افرادی چون ویلیام برنز که اکنون رئيس سازمان سیا است و وندی شرمن که معاون وزیر خارجه آمریکا بودیم بنشینیم، سروصدا کنیم و خواسته خود را بگیریم.»
او در صحبتهای مختلف خود بر لزوم تبعیت از علی خامنهای و راهنماییهای او در طول مذاکرات هستهای میگوید. عراقچی همچنین نقشی برای وزارت خارجه در دیپلماسی جز اجرای «دستورالعملهای حکومت» قائل نیست. او در این خصوص حرفهای علی خامنهای را تأیید و تأکید میکند که وزارت خارجه در تمام دنیا باید مجری سیاستهای تعیین شده باشند.
عراقچی پس از روی کار آمدن دولت ابراهیم رئيسی به حاشیه رانده شد و عملاً از وزارت خارجه کنار رفت، با این حال کمال خرازی، وزیر خارجه پیشین، او را به شورای راهبردی روابط خارجی رهبر جمهوری اسلامی برد و عراقچی را به عنوان دبیر منصوب کرد.
عراقچی همچنین چندین بار از ارادت خود به قاسم سلیمانی گفته است؛ مثل خاطرهای که او از آخرین دیدارش با فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه میگوید: «یکی از بزرگترین حسرتهای من این است که چند روز پیش از شهادت حاج قاسم، ما برای جلسهای با آقای ظریف خدمت ایشان رفته بودیم، در حالیکه همیشه ایشان عادت داشت با همه روبوسی کند، آن روز عجله داشت و بعد از پایان صحبتش با آقای ظریف با سرعت از جلوی من رد شد و این حسرت که من آن روز بتوانم با ایشان روبوسی کنم برایم باقی ماند.»
سیاست خارجی پزشکیان با عراقچی
عباس عراقچی یکبار در جریان اعتراضات سراسری سال ۱۴۰۱ در خصوص شکلگیری تظاهرات ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی در کشورهای خارجی چنین گفته بود: «این اتفاقی خطرناک است که دلایل متعددی دارد و بخشی از آن هم توسط اسرائيل پیگیری میشود. هدف این کارها امنیتی سازی ایران، بد نام کردن و همچنین مشروعیت زدایی از جمهوری اسلامی است.»
عراقچی با اشاره به اینکه چنین اتفاقاتی میتواند هزینههای قابل توجهی برای جمهوری اسلامی بهدنبال داشته باشد، میگوید باید با انجام اقداماتی چون «پیگیری سیاستهای درست»، «استفاده از دیپلماسی رسانهای و عمومی» و مواردی از این دست از تکرار آن جلوگیری کرد.
عراقچی به سیاست کلی جمهوری اسلامی مبنی بر «نه شرقی نه غربی» اعتقاد دارد و بارها در اظهارنظرهای خود بر آن تأکید کرده است. او میگوید در شرایطی که نیاز باشد باید با «دشمن» هم مذاکره شود که میتواند به معنای استقبال او از گفتگو با ایالات متحده باشد. با این حال عراقچی اضافه میکند که تصمیمگیری در خصوص انجام چنین مذاکرهای نه از سوی وزارت خارجه که باید از طرف نهادهای بالا دستی صورت گیرد.
او در خصوص جنگ اوکراین رویکرد متفاوتی نسبت به بیشتر مقامهای حکومت جمهوری اسلامی اتخاذ کرده و آنرا عاملی برای «احیای ناتو» خوانده است. عراقچی در اردیبهشت ۱۴۰۱ در جریان یک سخنرانی در این خصوص گفته بود: «بعد از جنگ سرد و تا پیش از این بحران، ناتو علت وجودی خود را از دست داده بود. ما شاهد بودیم که امانوئل ماکرون رئيسجمهور فرانسه و سال قبل در جریان یک سخنرانی ادعا کرده بود که ناتو در حالت مرگ مغزی قرار گرفته است اما اکنون میبینیم که ناتو دوباره زنده شده و کشورهایی چون فنلاند که در تمام این سالها سیاست بیطرفی در منازعهها را در پیش گرفته بود در حال بازنگری در سیاستهای خود است و میخواهد به ناتو ملحق شود.»
مقامهای جمهوری اسلامی و شخص علی خامنهای، جنگ اوکراین را محصول اقدامات ناتو و تحریک روسیه توسط آن معرفی میکنند.
عراقچی همچنین در یک مصاحبه دیگر در خصوص آنچه «سیاستهای دشمنان ایران» میخواند میگوید: «سر قضیه برنامه هستهای ایران، مسائل داخلی و حقوق بشر و همچنین مسائل اوکراین و پهپادها حسابی مانور میدهند و در هر سه مورد بیش از آنکه واقعیت داشته باشد در حال ایجاد فضا علیه ایران هستند و جمهوری اسلامی را بدنام میکنند و میخواهند از ما مشروعیتزدایی کنند.»
عراقچی در ادامه صحبتهای خود توضیحاتی میدهد که میتواند تا اندازه قابل توجهی تصویر مدنظر او برای سیاست خارجی را درک کرد: «ما باید حواسمان جمع باشد، من نمیگویم ما جلوی این فشارها کم خواهیم آورد چرا که فشارهای بیش از این را هم تحمل کردهایم ولی چرا اجازه دهیم چنین فشاری به ما تحمیل شود؟ به نظر من باید با آن مقابله شود. لازمه این کار هم این است که هم در دیپلماسی، هم در کار فرهنگی، هم در سیاست داخلی تدابیری اتخاذ شود که نگذاریم دیگران سوءاستفاده کنند و چهره جمهوری اسلامی را مخدوش جلوه دهند که بعد از آن بتوانند فشارهای بیشتری را به ایران وارد کنند.»
به نظر میرسد عراقچی در طول سالهای اخیر رویکردهای بیشتر عملگرایانه و کمتر ایدئولوژیک پیدا کرده و او را میتوان نسخهای کمرنگ و محافظهکارتر از جواد ظریف در نظر گرفت، اما با توجه به دامنه روزافزون نفوذ و تسلط علی خامنهای بر دیپلماسی و دستگاههای دولتی و حکومتی، هرگونه اثرگذاری قابل توجه چه از سوی عراقچی و چه هر فرد دیگری در وزارت خارجه را باید با دیده تردید و احتیاط مورد توجه قرار داد.