با توجه به تحولاتی که پس از آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ در روابط تهران – واشینگتن به وقوع پیوسته است، رادیو فردا در رشته گفتوگوهایی با تحلیلگران و کارشناسان سیاسی از جناحها و طرز فکرهای متفاوت در آمریکا در این باره مصاحبه می کند.
در مصاحبه پیش رو رادیوفردا با مایکل سینگ گفتگو کرده است. آقای سینگ که مدیرعامل انستیتوی واشنگتن برای خاور نزدیک است است، پیشتر مدیر ارشد امور خاورمیانه در شورای امنیتملی بوده است. او همچنین از مشاوران ارشد میت رامنی نامزد حزب جمهوری خواه، در کارزار انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ بود. مایکل سینگ در روزهای اخیر در یک تحقیق با نام «بازداشتن ایران» پیشنهاداتی را به دولت جدید آمریکا درباره سیاست گذاری در قبال ایران منتشر کرده است.
آقای سینگ این مصاحبه را میخواهم از یکی از مواردی که در پیشنهاداتتان به دولت تازه آمریکا در قبال ایران نوشتید شروع کنم. شما نوشتید که استراتژی بازدارندگی آمریکا در قبال ایران باید به گونهای باشد که تهران بداند به چالش کشیدن منافع آمریکا هزینه خواهد داشت و در عین حال بداند که بازی برمبنای قواعد، چه در منطقه و چه در سطح بینالمللی برای تهران منفعت خواهد داشت. بخش هزینه روشنتر هست، میخواهم بدانم، منظورتان از قواعد بازی چیست و چه منافعی میتواند داشته باشد؟
اگر با یک نمونه بگویم، مثلا آمریکا به همراه متحدان بینالمللیاش در گروه پنج به علاوه یک، به یک توافق اتمی با ایران دست پیدا کردند، ما گفتگوی پویایی در آمریکا داشتیم درباره اینکه آیا این توافقی خوب بود، یا به اندازه کافی قوی یا محدودکننده بود؟ اما به نظرم گفتمان فعالی در میان تحلیلگران درباره این اصل کلی وجود ندارد، که اگر ایران بخواهد واقعا هر گونه آمالی را در راستای دستیابی به سلاح اتمی کنار بگذارد، و محدودیتها و بازرسیها از برنامه اتمیاش را بپذیرد، ما باید آماده این باشیم که تحریمهایی را رفع کنیم.
به نظرم این یک نمونه خوب است که نشان میدهد ایران میتواند در قبال اقدامات و سیاستهای سازنده، نفع ببرد. ما تحریم فقط به صرف تحریم نمیکنیم یا به خاطر اینکه ایران را دوست نداریم، بلکه به خاطر اقدامات مشخصی این کار را میکنیم، و اگر این اقدامات متوقف شود، ما هم آمادهایم تحریمها را رفع کنیم.
در مقاله شما بخش مهمی به این توافق اتمی پرداختید. در میان پیشنهادتان، شما به یک زمان پایان برای توافق اشاره میکنید و پیشنهاد میکنید که آمریکا تلاش کند با متحدانش، که محدودیتها بر برنامه ایران ادامه یابد. آن سوی یک چنین مذاکرهای باید انگیزهای برای ایران ایجاد شود. به نظرتان این انگیزه چه میتواند باشد؟
به نظرم آنچه که ایران باید بپذیرد این است که در غرب، اروپا و حتی در آسیا، این تصور وجود دارد که ایران در تلاش برای دستیابی به توانایی ساخت سلاح است. حتی اگر نخواهد به سلاح دست یابد اما همین که این توانایی را داشته باشد، عامل بیثباتکننده برای خاورمیانه است و انگیزهای را برای همسایگان ایران به وجود میآورد که به چنین توانایی دست پیدا کنند.
از آنجا که ایالاتمتحده و بقیه خواستار ثبات در این منطقه هستند و و بیثباتی در این منطقه در اروپا و بقیه جاها اثر دارد،ما نمیتوانیم اقدامات بیثباتکننده را بپذیریم. از همین رو آنچه که ما میخواهیم این است که محدودیتها و الزامات اعمال شده بر برنامه هستهای ایران گسترش یابد و تمدید شود. و نفع ایران در قبال این موضوع، جلوگیری از بحران و تنشی است که در ده یا بیست سال گذشته بر سر برنامه هستهای ایران شاهد بودیم. همچنین این منجر به ادامه تجارت با ایران و بازگشت ایران به جامعه بینالمللی و اقتصاد جهانی میشود.
ما در زمانی صحبت میکنیم که قدم اول در این زمینه برداشته شده است. توافق به دست آمده و بیش از یکسال است که اجرا میشود. به نظرتان آیا انتظارات ایران از مثلا منفعت اقتصادی این توافق، برآورده شده است؟
خب به نظرم این توافق موانع را از سر راه ایران برداشت؛ موانع رشد اقتصادی در ایران و پیشرفت رابطه با همسایگان و سایر کشورها را برداشت اما این تحریمها تنها مانع نبودند. به نظرم اگر ایران واقعا میخواهد از این توافق نفع ببرد، باید اصلاحاتی را در داخل خود کشور هم انجام دهد، اصلاح ساختار اقتصادی و همچنین باید رفتارش را در قبال همسایگانش در منطقه تغییر دهد. و با چنین اقداماتی میتواند نفع حداکثری را از این توافق به دست آورد.
شما به دولت آمریکا پیشنهاد دادهاید که باید فعالانه در زمینه اطلاعرسانی درباره تحریمها و قوانین پیرامون آن به بخش خصوصی، اقدام کند. این به نوعی اقدامی خلاف آنچیزی است که مثلا وزیر خارجه پیشین جان کری انجام می داد و با روسای نهادهای بزرگ بینالمللی دیدار میکرد. به هر حال در خود توافق هم این موضوع تشویق به نوعی آمده بود. آیا اطلاع رسانیای که شما پیشنهاد میکنید فعالان اقتصادی را از همکاری با ایران نگران نمیکند؟
آنچه که ما میخواهیم در ایالاتمتحده ببینیم این است که فعالیت اقتصادی نامشروع (بر مبنای قوانین ما) اتفاق نیفتد. و به نظرم بهترین راه برای جلوگیری از آن ارائه اطلاعات و شفافیت است. اینکه راحت بگوییم که شرکتها میتوانند کار کنند، آنها باز هم احتیاط خواهند کرد،چرا که آنها تشویق لازم ندارد بلکه احتیاج به روشن بودن وضعیت دارند.
در نتیجه من میگویم که اگر ما همچنان تحریمهایی درباره این یا آن نهاد داریم، یا نوع خاصی از تحریم همچنان پابرجاست، باید با فعالان اقتصادی خیلی رک و روشن باشیم و توضیح دهیم این تحریمها چیست ،چطور کار میکنند، و شامل چه نهادهایی میشوند که آنها بدانند تجارتی که مشروع است را انجام دهند.
در بخش دیگری از پیشنهادهایتان درباره سیاستهای دولت تازه در قبال ایران، و در چارچوب توافق، به موضوع آژانس بینالمللی انرژی اتمی اشاره میکنید و مینویسید که آژانس باید ترغیب شود، جزییات بیشتری را در گزارشهای عمومی خود منتشر کند. سوالم این است که به نظرتان چرا این جزییات بیشتر برای عموم، میتواند به تایید برنامه ایران کمک کند؟
اینجا در غرب شک و تردید زیادی درباره برنامه هستهای ایران و نیت واقعی ایران وجود دارد. خب ایران مدعی است که هیچ قصدی برای ساخت سلاح اتمی یا قدم در راه رسیدن به توانایی تولید سلاح ندارد. به نظرم برای اینکه به این شک و تردیدها پایان داده و اعتماد سازی شود، باید شفافیت وجود داشته باشد.
و بسیار با جزییات به این پرداخته شود که دقیقا در برنامه هستهای ایران چه میگذرد. به نظرم این به نفع هر کسی در غرب است که نمی خواهد شاهد یک بحران هستهای با ایران باشد. و صادقانه بگویم این به نفع دولت و ملت ایران هم خواهد بود.
اما شما از آژانسی صحبت میکنید که به عنوان مثال یک شورای حکام دارد با اعضایی از جمله آمریکا و این شورای گزارشها و جزییاتی دریافت میکند و میتواند از دامنه برنامه ایران مطلع باشد. چه الزامی دارد که افکار عمومی از این جزییات با خبر باشند؟ اینکه مثلا دولت آمریکا، در این زمینه مطلع باشد کافی نیست؟
به نظرم چون در غرب دمکراسی است و ما بیش از یک نهاد حکومتی داریم و تفکیک قوا وجود دارد. در آمریکا کنگرهای داریم که بسیار در زمینه سیاستهای ایران خصوصا در زمینه تحریمها فعال است. به نظرم مهم است که این اطلاعات، در دسترس عموم باشد که تحلیلگران مستقل بتوانند آن را قضاوت کنند، چرا که عادت ما این است که تنها به گفته دولتمان اکتفا نکنیم و خود اطلاعات را ببینیم و بررسی کنیم. اگر کار خلاف و نامشروعی انجام نمی شود، هم ایران، هم آمریکا و هم سایر طرفهای توافق، باید از قضاوت کردن تحلیلگران مستقل راضی باشند که آن اعتمادی که لازم است ساخته شود.
آقای سینگ اما ایران میگوید این اسرار دفاعی کشور است و به دلیل اجرای تعهداتش برای نظارت آژانس و اجرای پروتکل الحاقی و پادمان این اطلاعات را به آژانس میدهد اما نمیخواهد همه دنیا از آن اطلاع داشته باشند.
اگر برنامه هستهای ایران واقعا ماهیت غیرنظامی دارد و آنطور که دولت میگوید،متمرکز بر تولید برق و استفاده از ایزوتوپ های پزشکی است، آنوقت دیگر لورفتن اسرار دفاعی و سیاسی موضوعیت ندارد. در عین حال من فکر میکنم که باید اولویتها در نظر گرفته شود. در یک دنیای ایدهآل ما به راحتی به آژانس و دولت ایران اطمینان میکردیم اما با توجه به تاریخچه این موضوع، این اعتماد خدشهدار شده است. فکر میکنم هر چه پیش میرویم مهمتر از اینکه یک اطلاعات محرمانه را حفظ کنیم، باید از ثبات توافق، ثبات رابطه ایران با غرب و ادامه حیات توافق مطمئن شویم. به نظرم اینها باید ارجحیت داشته باشند و امیدوارم ایرانیها هم این را ببینند.
یعنی شما میگویید هم موضوع اعتماد به ایران و هم آژانس در سطح مناسبی نیست؟
دقیقا همینطور است. این آشکار است که ایران در گذشته درباره برنامه هستهای خود صادق نبوده است و ما به این توافق با میزانی از تردید دست یافتیم. درباره آژانس اینگونه است که درباره نیت آژانس اعتماد وجود دارد اما این هم میدانیم که در گذشته آژانس، برخی جزییات را ندیده مثلا در مورد کرهشمالی یا برنامه اتمی سایر کشورها. از همین رو هم مهم است که به غیر از آژانس، متخصصان مستقلی هم باشند که این اطلاعات را بررسی کنند.
شما نوشتهاید که سیاستهای دولت ایران، حتما تنها مشکل دولت تازه آمریکا در خاورمیانه نیست، اما به نظر شما مهمترین آن است. درباره منطقهای صحبت میکنیم که چند جنگ در عراق و یمن و سوریه در جریان است و مبارزه با داعش را هم اضافه کنیم. سوال اینجاست که چرا ایران به نظرتان مهمترین است؟
از نقطه نظر آمریکا و واشنگتن ، وقتی شما به سوریه، عراق، یمن یا همه این بحرانهایی که در گوشه و کنار خاورمیانه آغاز میشود نگاه کنید، حتما یا ایران یا یکی از پراکسیهایش (بازوهای نیابتی) نقشی در آن دارند. رویکرد در آمریکا این است که مثلا در مورد سوریه، حکومت اسد، اگرحمایت نظامی ایران نبود، مجبور میشد چانهزنی دیپلماتیک انجام دهد.
در عراق، نگرانی زیادی درباره تجهیز و آموزش شبه نظامیانی وجود دارد که ممکن است از حاکمیت دولت عراق، مستقل عمل کنند. در یمن هم نگرانی زیادی درباره اینکه ایران به شورشیان حوثی، اسلحه میدهد وجود دارد. گروهی که دولت مشروع را از صنعا بیرون رانده است. در نتیجه من فکر میکنم ما نگران همه این مشکلات هستیم اما در همه اینها یک مشخصه، نقش آفرینی ایران در دامن زدن به بیثباتی در منطقه است.
آقای سینگ فکر میکنید در این منطقه با توجه به این بحرانهایی هم که وجود دارد، ممکن است دولت تازه آمریکا بتواند وضعیت را به یک فرصت تبدیل کند و با ایران در این زمینهها و برای حل بحرانها همکاری کند؟ نه اینکه تهران متحد واشنگتن شود اما همکاری استراتژیک بکنند؟
در برخی موارد آمریکا و ایران، ممکن است اهداف مشترک کوتاه مدت داشته باشند، مانند شکست داعش در موصل اما در مورد اهداف بلند مدت اینگونه نیست. فکر میکنم آنچه آمریکا میخواهد در عراق ببیند، یک عراق مستقل و دمکراتیک است که قوی و تکثرگراست، اما این شک در آمریکا وجود دارد که ایران چنین اهدافی ندارد.
تهران به دنبال این است که کنترل بیشتری بر عراق داشته باشد، یعنی بیشتر از آنچه ما تمایل داریم یا مناسب است که یک کشور مستقل بر دیگر کشور مستقل داشته باشد. مطمئننا در کوتاه مدت فرصت همکاری هست اما تنها در صورتیکه ما بتوانیم آن اهداف بلندمدت را هم تطبیق دهیم. هماکنون ما با چنین مقطعی خیلی فاصله داریم و شک زیادی وجود دارد.
آیا به همین دلیل است که شما وقتی در پیشنهادهایتان موضوع گفتگو با ایران را همچنان روی میز نگه می دارید، توصیه میکنید که این رویکرد واشینگتن با در نظر داشتن متحدان منطقه ای انجام شود؟
ببینید ما باید به گفتگو به عنوان یک وسیله نگاه کنیم، و نه هدف. گفتگو چیزیست که نه تنها با ایران بلکه با بسیاری کشورها استفاده می کنیم تا اهداف و منافع خود را دنبال کنیم. وقتی درباره ایران صحبت می کنیم، من فکر نمیکنم مشکلات منطقه، تنها با گفتگوی آمریکا و ایران برطرف شود، و اصلا به نظرم درست نیست که اینگونه باشد. درست این است که چارچوب این گفتگوها چند جانبه باشد . یکی از مشکلات سالهای اخیر این است که آمریکا با ایران گفتگو کرد ولی متحدان منطقهای را از این مذاکره بیرون گذاشت. این روند نه تنها شکهایی را درباره ایران برانگیخت بلکه درباره آمریکا هم این متحدان دچار تردید شدند. و به نظرم این یک موضوع منفی برای فضای منطقه است.
اما در همین بازه زمانی، همکاریهایی هم بین آمریکا و کشورهای منطقه در جریان بود و از جمله قراردادهای نظامی مهمی بین آمریکا با کشوری مثل عربستان سعودی امضا شد.
بله همکاریهای زیادی انجام شد. اما تردیدهای جدیای هم از سوی کشورهای عربی درباره سیاستهای آمریکا در قبال ایران به وجود آمد. اگر درباره سوریه یا یمن صحبت میکنیم، این مهم است که متحدانمان را همراه داشته باشیم. چرا که منافع آنها بسیار تحتالشعاع این موضوعات است و مسائلی نیستند که امریکا مستقیم با ایران یا روسیه آن را حل کند.
سوال پایانیام درباره یکی از پیشنهادهای نهایی شما به دولت آمریکاست که درباره تشویق و ترغیب روابط مردم دو کشور با یکدیگر و ادامه صدور ویزا صحبت کردید. این پیشنهاد در زمانی مطرح شده که دومین فرمان رییس جمهوری آمریکا در این زمینه به امضا رسید و البته با حکم دادگاهها فعلا به حالت تعلیق در آمده و آقای ترامپ گفته که برای پیگیری آن به دیوان عالی مراجعه خواهد کرد. آیا شما این چنین فرمانی را در مقابل پیشنهاد خود میبینید یا در راستای آن؟
این فرمان مهاجرتی بحث و گفتگوی زیادی را در آمریکا دامن زده است. آنچه مهم است این است که این محدودیت لغو صدور ویزا، موقتی توصیف شده است تا دولت فرصت داشته باشد روندهای امنیتی این کار را بررسی کند. به نظرم این خیلی مهم است. چون سیاستهای مهاجرتی برای آمریکا و هر کشور دیگری یک نوع بده بستان است. باید بین امنیت و مسایلی چون گردشگری و غیره توازن برقرار شود.
اما در مورد ایران باید بگویم که این تمایل همیشه وجود داشته که از ورود ایرانیها به آمریکا اسقبال شود و ارتباط با آنها وجود داشته باشد و بین سیاست های دولت و رویکرد مردم تفاوت قایل شویم. امیدوارم که این شیوه در آینده هم ادامه پیدا کند چون این برای آمریکا مهم است.