سال ۸۸ بود، همین روزها و هفتهها، یا شاید کمی بعدتر، چند هفته مانده به انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸.
رقبای رییسجمهوری منتقد اوضاع اقتصادی بودند و با اشاره به شاخصهای اقتصادی، دولت محمود احمدینژاد را ناتوان در حل و فصل مسایل اقتصادی میدانستند، هرچند محمود احمدینژاد این انتقادها را بر نمیتافت و در گفتوگوهای انتخاباتی خود از عملکرد دولتش دفاع میکرد.
او در گفتوگوی ویژه انتخاباتیاش، با انتقاد از اعداد و آمار و ارقامی که رقبای انتخاباتیاش ارایه میکردند، آن اعداد وارقام را نادرست خوانده و تاکید کرده بود، «علی رغم فشارهایی که بر دولت وارده میآمده، نرخ بیکاری ظرف چهار سال، بیش از دو درصد کاهش داشته است»، حال آنکه این کاهش نرخ بیکاری در حالی به دست آمده که نرخ بیکاری در تمام دنیا رو به افزایش بوده است.
اما آنچه محمود احمدینژاد در خردادماه سال ۸۸ از نرخ بیکاری، میگفت با آنچه مرکز آمار ایران از اعداد و ارقام مربوط به اشتغال و بیکاری اعلام کرده است، تفاوتهایی دارد.
بر اساس آمارهای منتشرشده مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری در سال ۸۴ یعنی نخستین سال کاری دولت هشتم، ۱۱ و نیم درصد بود، حال آنکه این نرخ در سال ۸۸ یعنی سال نخست دولت دوم محمود احمدینژاد به ۱۱ و ۹ دهم درصد افزایش یافت.
بر اساس آمارهای منتشرشده مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری در سال ۸۴ یعنی نخستین سال کاری دولت هشتم، ۱۱ و نیم درصد بود، حال آنکه این نرخ در سال ۸۸ یعنی سال نخست دولت دوم محمود احمدینژاد به ۱۱ و ۹ دهم درصد افزایش یافت.
در همین سالها یعنی از سال ۸۴ تا پایان ۸۸، نرخ مشارکت اقتصادی یعنی تعداد افرادی که در سن کار بوده و در عین حال متقاضی کار بودهاند نیز، کاهشی دو درصدی داشته و از ۴۱ درصد به کمتر از ۳۹ درصد رسیده است.
اما کمی بعدتر از مناظرهها و بحثهای انتخاباتی سال ۸۸، کار اعتراضها بالاگرفت تا آنجا که آیت الله علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی در نخستین حضورش در نمازجمعه پس از اعلام نتایج و حوادث پس از آن مجبور شد در دفاع از دولت، انتقادهای منتقدان را یک سره باطل بخواند.
رهبر جمهوری اسلامی، ارایه آمار و ارقام اقتصادی که رقبا و منتقدان دولت از شاخصهای اقتصادی اعلام میکردند، «کارنامه جعلی» خوانده و گفته بود «ما که در جریان امور هستیم، میدانیم، میبینیم که اینها خلاف واقع است.»
اما مهر تایید رهبر بر عملکرد دولت محمود احمدینژاد نتوانست روند افزایشی نرخ بیکاری را تغییر دهد.
آن طور که مرکز آمار ایران به تازگی اعلام کرده نرخ بیکاری در سال ۱۳۹۱ به رقم ۱۲ و دو دهم درصد رسیده که از افزایش هفت دهم درصدی بیکاری طی سالهای ۸۴ تا ۹۱ روایت میکند.
مسعود نیلی، اقتصاددان و از تدوینکنندگان برنامه سوم توسعه در دولت محمد خاتمی چندی پیش با حضور در یک برنامه زنده تلویزیونی، با مقایسه آمار و ارقام مربوط به اشتغال و بیکاری در دولتهای مختلف جمهوری اسلامی، اشتغال زایی خالص دولت محمود احمدینژاد را رقمی در حد صفر ارزیابی کرد.
مسعود نیلی، اقتصاددان و از تدوینکنندگان برنامه سوم توسعه در دولت محمد خاتمی چندی پیش با حضور در یک برنامه زنده تلویزیونی، با مقایسه آمار و ارقام مربوط به اشتغال و بیکاری در دولتهای مختلف جمهوری اسلامی، اشتغال زایی خالص دولت محمود احمدینژاد را رقمی در حد صفر ارزیابی کرد.
به گفته مسعود نیلی، در فاصله سالهای ۸۵ تا ۹۰، که او آن را «اتفاقی نادر و بیسابقه» توصیف کرده، خالص اشتغال صفر بوده و میتوان گفت که عملا شغلی ایجاد نشده است.
اشتغال خالص، به معنای درنظر گرفتن شغل ایجاد شده و میزان افراد بیکارشده در یک دوره زمانی است.
حتی صرفنظر از اعداد و ارقام رسمی مراکز آماری و ارزیابی کارشناسان اقتصادی از نرخ بیکاری و میزان اشتغال زایی، مقایسه تجربه محمود احمدینژاد در سفر به استان خوزستان در دو مقطع زمانی نیز، خود بیانگر واقعیتهای جاری و ساری در حوزه اشتغال و بیکاری اقتصاد ایران است.
محمود احمدینژاد سه سال قبل به مناسبت آزادسازی خرمشهر به این شهر رفته بود، در میانه سخنرانی رییس دولت، حاضران یک صدا فریاد بر میآوردند: «بیکاریم»
این فریادها و اعتراضها چنان بود که محمود احمدینژاد را مجبور کرد تا در جمع مردم معترض وعده دهد، بحران بیکاری با تصمیمهای دولت، رفع شود.
محمود احمدینژاد دو هفته قبل، باز در خوزستان و در جمع مردم این استان بود و باز وعده حل همان بحرانی را میداد که سه سال قبل درباره آن سخن گفته بود.
او خود از جوانان بیکاری سخن گفت که از ابتدای سفر اخیرش به خوزستان او او خواستار ایجاد شغل بودند، حال آنکه در تمام این سالها، محمود احمدینژاد از توفیق دولت در حل بحران بیکاری و برنامههای موفق اشتغالزایی سخن گفته بود.
فراموش نکنیم، دولت هشتم و نهم در حالی با این معضلات بیپایان اقتصادی، دست و پنجه نرم میکند که رکورددار کسب درآمدهای نفتی در میان دولتهای جمهوریاسلامی است.
عنوان مطلب، از نام کتاب «مرگ، کسب و کار من است»، نوشته روبرت مرل با ترجمه احمد شاملو، گرفته شده است.
عنوان مطلب، از نام کتاب «مرگ، کسب و کار من است»، نوشته روبرت مرل با ترجمه احمد شاملو، گرفته شده است.