در خبری مهم که میتواند توقف یا کاهش جنگ در یمن را به همراه داشته باشد، خبرگزاری رویترز اعلام داشته که آمریکا کمک سوخترسانی خود را به هواپیماهای «ائتلاف عربی» درگیر در جنگ یمن متوقف خواهد ساخت.
ائتلاف عربی، نام ائتلافی نظامی مرکب از ۱۰ کشور عربی به رهبری عربستان سعودی است که از مارس ۲۰۱۵ با حمله هوایی به یمن جنگی را در پشتیبانی از دولت عبدربه منصور هادی (مورد حمایت عربستان) و بر ضد شورشیان حوثی (مورد حمایت ایران) آغاز کرد.
این ائتلاف به رغم سپری شدن بیش از سه سال و نیم از آغاز جنگ نتوانسته صنعا را از حوثیها بازپس بگیرد و جنگ را به نفع خود تمام کند. این در حالی است که به گزارش سازمان ملل این جنگ یکی از فجایع انسانی اخیر را دامن زده که موجب عدم دسترسی میلیونها نفر به غذا و دارو شده است. از همین رو دولت ترامپ به دلیل سکوت نسبت به این جنایتها، شدیداً مورد انتقاد مجامع بینالمللی قرار گرفته است.
خبر توقف سوخترسانی آمریکا به ائتلاف عربی خود گویای آن است که آمریکا به گونهای در پیشبرد این جنگ دست داشته به طوری که بنا به آمار دستکم ۲۰ درصد سوخترسانی جنگندههای ائتلاف توسط آمریکا انجام میشد.
اینک پرسش این است که چرا آمریکا درصدد است سوخترسانی خود را به هواپیماهای ائتلاف عربی متوقف سازد؟
دوری جستن از عربستان در جنگی بیحاصل
هنگامی که توان نظامی نابرابر دو سوی جنگ (ائتلاف عربی از یک سو و حوثیها از سوی دیگر) را در نظر آوریم، به خوبی دانسته میشود که ادامه یافتن جنگی نابرابر که طی سه سال و نیم گذشته به نفع ائتلاف عربی رقم نخورد، یک رسوایی بزرگ نظامی برای ائتلافی است که عربستان رهبری آن را در دست گرفته است. هیچ کس از یاد نمیبرد که اعلام آغاز این جنگ را سفیر عربستان در واشینگتن یعنی از قلب آمریکا به جهانیان اعلام داشت تا نشانی باشد از همسویی کامل آمریکا با ائتلافی که عربستان برای بازگرداندن قدرت به دولت برکنار شده منصور هادی آغاز کرده بود.
اینک آمریکا قصد آن دارد سوخترسانی خود را به هواپیماهای ائتلاف متوقف سازد. این یعنی آمریکا دیگر در کنار عربستان در این جنگ نیست. اما، چرا؟
احتمالاً دو دلیل اصلی برای این منظور میتوان برشمرد: قتل خاشقجی و قدرت گرفتن حزب دمکرات در ساختار قدرت آمریکا.
قتل فجیع جمال خاشقجی با بهره بردن از پوشش دیپلماتیک کنسولگری عربستان در استانبول چنان خبر مهیبی بود که پس از سپری شدن بیش از یک ماه هنوز در لابهلای اخبار رسانههای معتبر جهان جا دارد. چنین ضربه مهیبی به دولت عربستان صداهای اعتراض را نه تنها درباره قتل خاشقجی بلکه درباره کلیه رفتارهای خارج از عرف عربستان از جمله جنگ بیحاصل یمن دامن زده است.
نه تنها کشورهای اروپایی بلکه شخص ترامپ نیز به تقبیح قتل خاشقجی پرداختند. اما، از سوی دیگر، اکثریت یافتن دمکراتها در مجلس نمایندگان نیز خبر خوشایندی برای ترامپ نبود که میداند به زودی زیر ضرب حزب دمکرات برای حمایت بیحاصل از عربستان در جگ یمن قرار خواهد گرفت. بهویژه اینکه قتل خاشقجی نیز ترامپ را زیر ضرب قرار داده تا فروش تسلیحات به عربستان را متوقف سازد.
از آنجایی که او خود تصریح کرده نمیتواند از خرید چند صد میلیاردی تسلیحات توسط عربستان چشم بپوشد، ناگزیر اقدام نرم و ملایمی را در دوری جستن صوری و ظاهری از عربستان بهکار بسته تا بتواند از خود در برابر اعتراض جهانیان دفاع کند. اقدام نرم و ملایم ترامپ این بوده که در گام نخست سوخترسانی به هواپیمای ائتلاف بهرهبری عربستان را متوقف سازد.
گرچه تاکنون ائتلاف خود میتوانست ۸۰ درصد سوخترسانی را انجام دهد و احتمالاً میتواند جایگزینی برای ۲۰ درصد آمریکا پیدا کند، اما اهمیت این خبر صرفاً در کنارهگیری آمریکا از سوخترسانی نیست بلکه باید این را سیگنالی از سوی دولت ترامپ دانست که اساساً ادامه جنگ یمن را بیحاصل میداند.
گواه این ادعا آن است که پیشتر وزیران دفاع و خارجه آمریکا خواستار متوقف شدن جنگ در یمن و آغاز مذاکرات صلح تحت نظارت سازمان ملل شده بودند.
مذاکرات صلح یمن؛ بهرسمیت شناختن گروه حوثی
اگر سیاست خارجی آمریکا بر این قرار گرفته باشد که جنگ یمن یایان یافته و مذاکرات صلح بین نیروهای منصور هادی از یک سو و گروه حوثی از سوی دیگر آغاز شود، این بدان معناست که حوثیها از سوی آمریکا به عنوان نیرویی مؤثر در سپهر سیاسی یمن بهرسمیت شناخته شدهاند.
چنین اقدامی در به رسمیت شناختن یک گروه شورشی مسلح، پیشتر توسط آمریکا در افغانستان نیز مشاهده شده است. روزنامه نیویورک تایمز پیشتر گزارش داده بود که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا دستور انجام مذاکرات مستقیم با گروه طالبان را به دیپلماتهای ارشد این کشور داده است.
از اینرو، جای شگفتی نخواهد بود که دولت ترامپ با رسمیت دادن به قدرت حوثیها (انصار الله) ترتیبات مذاکره منصور هادی و حوثیها را فراهم آورده و جنگ یمن را به عنوان دستاوردی برای خود خاتمه دهد. آنچه موجب شگفتی خواهد بود این است که دولت ترامپ با بهرسمیت شناختن گروه حوثی در سپهر سیاسی یمن عملاً قدرت ایران (حامی گروه حوثی) را نیز بهرسمیت شناخته است.
به این ترتیب، اگر حوثیها به مذاکرات صلح فراخوانده شوند، دولت ترامپ در رفتاری متناقض از یک سو تهران را از نظر اقتصادی زیر ضرب گرفته تا رفتار آن را تغییر دهد و از سوی دیگر نفوذ منطقهای ایران را بهرسمیت شناخته و امتیاز مهمی در رسمیت دادن به قدرت نظامی ایران در یمن به تهران داده است.