از خاوران در دهه۶۰ تا آبان ۹۸، هرسال به جمع مادران و پدران دادخواه در ایران اضافه شد؛ خانوادههایی که عزیزانشان را در اعتراضات یا در زندان از دست دادند و پس از آن مسیر زندگیشان دگرگون شد.
مجموعهٔ مستندهای کوتاه «دادخواهی» روایت رنج و دادخواهی مادران آبان است که ششمین بخش آن به مهرداد معینفر و مادرش اختصاص دارد.
مهرداد معینفر متولد ۷ آبان ۱۳۶۶ در تاریخ یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۸ در جریان اعتراضات سراسری در شهریار کشته شد.
مهرداد معینفر، ۳۲ ساله و تنها پسر خانواده و چشم و چراغ پدر و مادر و تنها خواهرش بود؛ باهوش و تحصیلکرده و عاشق زندگی. مهرداد فارغالتحصیل رشته شیمی، کارمند داروخانه و مشاور پوست هم بود. در دومین روز از اعتراضات سراسری در پی افزایش نرخ بنزین به معترضان پیوست، اما نیروهای امنیتی ایران جوابش را با گلوله دادند. در روز ۲۶ آبان گلوله به قلب مهرداد اصابت کرد.
بهگفتۀ مادر مهرداد، سمت راست سر مهرداد هم بر اثر ضربه باتوم شکسته بود و سمت راست صورتش کبود شده بود.
مادر مهرداد: پسرم پر از آرزو بود. آرزوهای قشنگی داشت و برای من از آرزوهاش تعریف میکرد. بچهام را با آرزوهایش کشتند و زیر خروارها خاک گذاشتند.
مهرداد معینفر برای زندگی بهتر به خیابان رفته بود، اما هرگز به خانه برنگشت. خانواده مهرداد میگویند از همان لحظۀ کشته شدنش جو امنیتی حاکم شد. بهگفتۀ مادر مهرداد، از پدر مهرداد تعهد گرفتند که پیکر مهرداد را باید بدون سر و صدا مستقیم برای خاکسپاری ببرند. مادر مهرداد در امامزادهای که او را به خاک سپردند صورت پسرش را برای آخرین بار دید و با یک بوسه بر رخ او وداع کرد، اما پدر و شوهر خواهر مهرداد آثار گلوله را بر قلب او دیدند.
مادر مهرداد: مهرداد علاقه زیادی به انگشتر داشت و من جعبه انگشترهایش را به یادگار نگه داشتم. مهرداد پرانرژی و شاد بود. من هنوز لباسهایش را هر روز مرتب میکنم.
مادر مهرداد هنوز سؤالهای زیادی در مورد آخرین دقیقههای زندگی پسرش دارد.
مادر مهرداد: چهجوری زدن؟ چی کشید؟ چی میخواست برای آخرین بار بگه؟ چی توی دلش بود؟ چی توی فکرش بود؟ نمیدونم چه کسی بچهام رو رسوند بیمارستان؟ همهش اینها رو با خودم میگم. کاش یکی بود بچهام رو میدید، میدید که چی سر بچهام اومد. چقدر زجر کشید بچهام، نمیدونم!
روز سالگرد مهرداد، نیروهای امنیتی بهسراغ مادرش رفتند و از او پرسیدند مهرداد روز یکشنبه ۲۶ آبان، در خیابان چه میکرده و به چه چیزی اعتراض داشته است؟
مادر مهرداد: به نیروهای امنیتی که مرا بردند، گفتم اعتراض حق همه مردم است اما شما با گلوله جوابشون رو دادید. هزاران مهرداد معترض رفتند توی خیابان اما شما با گلوله جواب اونها رو دادید، به مغز یا قلبشون تیر زدید.
مادر مهرداد: من دو سال است شهریار نرفتهام، البته خیابان ولیعصر اصلاً نرفتهام. نه من، نه خواهرش، نه پدرش، هیچ کدوم از ما پامون نمیکشه به اونجا بریم. تمام امید و آرزوهامون رو با خاک یکسان کردند. من میخوام به من جواب بدهند که چرا با گلوله پسرم رو کشتن؟ به کدامین گناه مهرداد من رو کشتن؟ من بهخاطر این دادخواهم و تا آخرین نفسم دادخواهش هستم و میمانم.