در واشینگتن بعدازظهر روز جمعه، نشستی با عنوان «جنگ قدرت در ایران، سپاه پاسداران در برابر روحانیت» در بنیاد وقف کارنِگی* برای صلح جهانی برپا شد و طی آن چند تن از کارشناسان امور ایران به بررسی این موضوع و پیامدهای احتمالی آن پرداختند.
چکیدهای از بحثهای این نشست را در این گزارش خلاصه کردهایم:
سال گذشته هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا درباره تغییر ساختار حکومت جمهوری اسلامی، سخنی با این مضمون بیان کرد که «ایران در مسیر یک دیکتاتوری نظامی حرکت میکند.»
از آن هنگام در رسانهها و مطبوعات آمریکا به این پرسش که چه کسی در ایران تصمیم میگیرد؟ برخی به حاکمیت مطلقه ولی فقیه، رهبر جمهوری اسلامی ایران تاکید میکنند و برخی دیگر قدرت بی رقیب فرماندهان سپاه پاسداران را تعیینکننده میدانند.
نشست بنیاد کارنگی برای صلح جهانی جهت بررسی و پاسخی برای این صورت مسئله بسیار مهم بود. چرا که از دیدگاه غرب، یکی از عوامل ثمربخش نبودن کوششهای ممتد در گفتوگو با جمهوری اسلامی ایران، همانا روشن نبودن طرف صحبت در این حکومت بودهاست.
در آغاز نشست واشینگتن، دیدگاههای متنوعی در این زمینه تشریح شد.
نخستین دیدگاه این است که آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، با اقتدار، مهمترین نهادهای سیاسی در ایران امروز را کنترل میکند و ایالات متحده به غیر از گفتوگوی مستقیم با وی، گزینه دیگری ندارد.
دیدگاه دوم این است که خامنهای بالاترین شخص حکومتی است ولی اساسا او علاقمند به گفتوگو نیست. این امر بارها آزمایش شدهاست.
بنابر این باید با نادیده گرفتن او به سپاه پاسداران رو کرد که با هزینه کردن خامنهای قدرت گرفتهاست.
و سرانجام دیدگاه سوم این گونه بیان میشود که آیتالله خامنهای اساسا یک مقام بیاختیار و تشریفاتی است و قدرت واقعی در ایران در دست سپاه پاسداران است که بدون انگیزه و به اضطرار عمل میکند.
سخنان سه کارشناس امور ایران، مهرزاد بروجردی، استاد علوم سیاسی در دانشگاه سیراکیوز، مهدی خلجی، عضو مؤسسه واشینگتن برای صلح خاور نزدیک و علی آلفونه از اعضای مؤسسه امریکن اینترپرایز و پرسش و پاسخ در زمینه مسائل جاری ایران امروز، اندکی بیش از دو ساعت به طول انجامید و در پایان مهرزاد بروجردی، دیدگاه خود را در گفتوگو با رادیو فردا چنین خلاصه کرد: [آیتالله خامنهای] سیاستمدار بسیار حرفهای بودهاست و توانستهاست که نهادسازی کند، اهرمهای قدرت را یکی بعد از دیگری به دست آوردهاست و الان توانایی این را داشتهاست که مخالفان خودش را سرکوب و خلع سلاح کند. حالا چه مخالفانی مثل هاشمی رفسنجانی و چه مخالفانی از نوع جنبش سبز و توانستهاست تا به حال مهار قدرت را در دست بگیرد.
آقای بروجردی اضافه میکند که دو نهاد ولایت فقیه و سپاه پاسداران برای ادامه حکومت به یکدیگر نیاز دارند و از یکدیگر نیرو میگیرند و در آینده، پیروزی یکی بر دیگری به عوامل گوناگونی بستگی خواهد داشت.
سپاه لزوما دل خوشی از روحانیت ندارد. سپاه وقتی بهوجود آمد در اصل به عنوان گروه محافظان شخصی روحانیت پایهریزی شد ولی به تدریج چون وارد جنگ شدند و اتفاقاتی از این قبیل، قدرت گرفتند و امروز برای خودشان کسی شدهاند و از زیر سایه روحانیت بیرون آمدهاند.
ولی رابطه فعلی یک رابطه نیاز متقابل بین این دوست. هیچ کدام از این دو نمیتوانند بدون نیاز به دیگری کارش را پیش ببرد.
بنابر این، این سوال که اگر یک عامل خارجی وارد شود کدام یک از این دو دست بالا را خواهند داشت؟ بستگی به این دارد که فاکتور ورود شخص سوم به این ماجرا چه باشد؟ نوع فشاری که به ایران وارد شدهاست چیست؟ آیا به ایران حمله شده است؟ نشده است؟ بخش زیادی از سیستم رهبری در یک انفجاری مثل حزب جمهوری کشته شده است؟ و عواملی از این دست که میتواند تعیین کند که چه کسی میتواند دست بالا را در ماجراهای مختلف داشته باشد.
آقای علی آلفونه، از پژوهشگران مؤسسه امریکن اینترپرایز که تحقیقات گستردهای در ساختار و روند قدرت گرفتن سپاه پاسداران انجام داده، نظر متفاوتی ارائه میکند.
علی آلفونه: من اعتقاد دارم که روحانیت شیعه در ایران کاملا مغلوب شدهاست. آقای خامنهای تمامی قدرت خودش را بر اساس حمایت سپاه پاسداران بنا کرده و از همین روی هم در عمل به گروگان سپاه پاسداران تبدیل شدهاست.
این آقای خامنهای نیست که تصمیمهای نهایی را در جمهوری اسلامی اتخاذ میکند. و برای پیدا کردن آن نهادی که تصمیم گیرنده اصلی مسائل استراتژیک در جمهوری اسلامی ایران است، ما فقط یک گزینه و انتخاب داریم و آن هم سپاه پاسداران است.
آقای آلفونه علاوه بر این نقش دیگری برای سپاه پاسداران در دوره پس از آیتالله خامنهای قائل است.
علی آلفونه: من اعتقاد دارم که سپاه پاسداران نقش مهمی در انتخاب رهبر آینده ایفا خواهد کرد و همچنین اعتقاد دارم که سپاه پاسداران اصولا علاقه به این ندارد که نظام ولایت فقیه را از میان ببرد.
به خاطر اینکه در هر صورت، نظام و ایدئولوژی ولایت فقیه به قدرت سپاه پاسداران مشروعیت میبخشد.
به همین دلیل هم سپاه پاسداران برای کنترل کشور به یک رهبر ضعیفی نیاز دارد که در عمل، مهره خود سپاه باشد.
به هر حال در نشست روز جمعه بنیاد کارنگی برای صلح جهانی در واشینگتن، دو دیدگاه، نظر اصلی و غالب بود بیآنکه نتیجه تعیینکنندهای ارائه شود.
دیدگاه نخست؛ قدرت رهبری جمهوری اسلامی را در دستهای آقای خامنهای میبیند و دیدگاه دوم نیز ولی را مغلوب سپاه پاسدارانی میداند که از دهه ۸۰ خورشیدی به تدریج قدرت مدیریت حکومت جمهوری اسلامی را به دست گرفتهاست.
-----------------------------
پانویس:
*Carnegie Endowment
چکیدهای از بحثهای این نشست را در این گزارش خلاصه کردهایم:
سال گذشته هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا درباره تغییر ساختار حکومت جمهوری اسلامی، سخنی با این مضمون بیان کرد که «ایران در مسیر یک دیکتاتوری نظامی حرکت میکند.»
از آن هنگام در رسانهها و مطبوعات آمریکا به این پرسش که چه کسی در ایران تصمیم میگیرد؟ برخی به حاکمیت مطلقه ولی فقیه، رهبر جمهوری اسلامی ایران تاکید میکنند و برخی دیگر قدرت بی رقیب فرماندهان سپاه پاسداران را تعیینکننده میدانند.
نشست بنیاد کارنگی برای صلح جهانی جهت بررسی و پاسخی برای این صورت مسئله بسیار مهم بود. چرا که از دیدگاه غرب، یکی از عوامل ثمربخش نبودن کوششهای ممتد در گفتوگو با جمهوری اسلامی ایران، همانا روشن نبودن طرف صحبت در این حکومت بودهاست.
در آغاز نشست واشینگتن، دیدگاههای متنوعی در این زمینه تشریح شد.
نخستین دیدگاه این است که آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، با اقتدار، مهمترین نهادهای سیاسی در ایران امروز را کنترل میکند و ایالات متحده به غیر از گفتوگوی مستقیم با وی، گزینه دیگری ندارد.
دیدگاه دوم این است که خامنهای بالاترین شخص حکومتی است ولی اساسا او علاقمند به گفتوگو نیست. این امر بارها آزمایش شدهاست.
بنابر این باید با نادیده گرفتن او به سپاه پاسداران رو کرد که با هزینه کردن خامنهای قدرت گرفتهاست.
و سرانجام دیدگاه سوم این گونه بیان میشود که آیتالله خامنهای اساسا یک مقام بیاختیار و تشریفاتی است و قدرت واقعی در ایران در دست سپاه پاسداران است که بدون انگیزه و به اضطرار عمل میکند.
سخنان سه کارشناس امور ایران، مهرزاد بروجردی، استاد علوم سیاسی در دانشگاه سیراکیوز، مهدی خلجی، عضو مؤسسه واشینگتن برای صلح خاور نزدیک و علی آلفونه از اعضای مؤسسه امریکن اینترپرایز و پرسش و پاسخ در زمینه مسائل جاری ایران امروز، اندکی بیش از دو ساعت به طول انجامید و در پایان مهرزاد بروجردی، دیدگاه خود را در گفتوگو با رادیو فردا چنین خلاصه کرد: [آیتالله خامنهای] سیاستمدار بسیار حرفهای بودهاست و توانستهاست که نهادسازی کند، اهرمهای قدرت را یکی بعد از دیگری به دست آوردهاست و الان توانایی این را داشتهاست که مخالفان خودش را سرکوب و خلع سلاح کند. حالا چه مخالفانی مثل هاشمی رفسنجانی و چه مخالفانی از نوع جنبش سبز و توانستهاست تا به حال مهار قدرت را در دست بگیرد.
آقای بروجردی اضافه میکند که دو نهاد ولایت فقیه و سپاه پاسداران برای ادامه حکومت به یکدیگر نیاز دارند و از یکدیگر نیرو میگیرند و در آینده، پیروزی یکی بر دیگری به عوامل گوناگونی بستگی خواهد داشت.
سپاه لزوما دل خوشی از روحانیت ندارد. سپاه وقتی بهوجود آمد در اصل به عنوان گروه محافظان شخصی روحانیت پایهریزی شد ولی به تدریج چون وارد جنگ شدند و اتفاقاتی از این قبیل، قدرت گرفتند و امروز برای خودشان کسی شدهاند و از زیر سایه روحانیت بیرون آمدهاند.
ولی رابطه فعلی یک رابطه نیاز متقابل بین این دوست. هیچ کدام از این دو نمیتوانند بدون نیاز به دیگری کارش را پیش ببرد.
بنابر این، این سوال که اگر یک عامل خارجی وارد شود کدام یک از این دو دست بالا را خواهند داشت؟ بستگی به این دارد که فاکتور ورود شخص سوم به این ماجرا چه باشد؟ نوع فشاری که به ایران وارد شدهاست چیست؟ آیا به ایران حمله شده است؟ نشده است؟ بخش زیادی از سیستم رهبری در یک انفجاری مثل حزب جمهوری کشته شده است؟ و عواملی از این دست که میتواند تعیین کند که چه کسی میتواند دست بالا را در ماجراهای مختلف داشته باشد.
آقای علی آلفونه، از پژوهشگران مؤسسه امریکن اینترپرایز که تحقیقات گستردهای در ساختار و روند قدرت گرفتن سپاه پاسداران انجام داده، نظر متفاوتی ارائه میکند.
علی آلفونه: من اعتقاد دارم که روحانیت شیعه در ایران کاملا مغلوب شدهاست. آقای خامنهای تمامی قدرت خودش را بر اساس حمایت سپاه پاسداران بنا کرده و از همین روی هم در عمل به گروگان سپاه پاسداران تبدیل شدهاست.
این آقای خامنهای نیست که تصمیمهای نهایی را در جمهوری اسلامی اتخاذ میکند. و برای پیدا کردن آن نهادی که تصمیم گیرنده اصلی مسائل استراتژیک در جمهوری اسلامی ایران است، ما فقط یک گزینه و انتخاب داریم و آن هم سپاه پاسداران است.
آقای آلفونه علاوه بر این نقش دیگری برای سپاه پاسداران در دوره پس از آیتالله خامنهای قائل است.
علی آلفونه: من اعتقاد دارم که سپاه پاسداران نقش مهمی در انتخاب رهبر آینده ایفا خواهد کرد و همچنین اعتقاد دارم که سپاه پاسداران اصولا علاقه به این ندارد که نظام ولایت فقیه را از میان ببرد.
به خاطر اینکه در هر صورت، نظام و ایدئولوژی ولایت فقیه به قدرت سپاه پاسداران مشروعیت میبخشد.
به همین دلیل هم سپاه پاسداران برای کنترل کشور به یک رهبر ضعیفی نیاز دارد که در عمل، مهره خود سپاه باشد.
به هر حال در نشست روز جمعه بنیاد کارنگی برای صلح جهانی در واشینگتن، دو دیدگاه، نظر اصلی و غالب بود بیآنکه نتیجه تعیینکنندهای ارائه شود.
دیدگاه نخست؛ قدرت رهبری جمهوری اسلامی را در دستهای آقای خامنهای میبیند و دیدگاه دوم نیز ولی را مغلوب سپاه پاسدارانی میداند که از دهه ۸۰ خورشیدی به تدریج قدرت مدیریت حکومت جمهوری اسلامی را به دست گرفتهاست.
-----------------------------
پانویس:
*Carnegie Endowment