الیوت آبرامز، از سیاستمداران پیشین ایالات متحده در یادداشتی که در رسانههای گوناگون، ازجمله در نشریه اندیشکده «شورای روابط خارجه» انتشار یافته به تحلیل از یک گزارش جدید روزنامه «وال استریت جورنال» در مورد میزان محبوبیت جمهوری اسلامی ایران در میان مردم جهان عربی پرداختهاست.
در این یادداشت با عنوان «هر کس را از روی دوستانش میشود شناخت» میخوانیم:
ملتها و دولتها همچون افراد براساس دوستان و اطرافیان خود مورد قضاوت قرار میگیرند. اینکه متحدان و دوستان نزدیک آنها چه نوع حکومتهایی باشند معیار مهمی در تشخیص ذات و سیاستهای هر حکومت است. این معیار قدیمی در شرایط فعلی برای حکومت روحانیون در ایران دردسرآفرین شدهاست.
همانطور که اخیرا در یک گزارش خواندنی در روزنامه «وال استریت جورنال» تشریح شده حکومت ایران در واکنش به جنبشهای سیاسی جهان عرب موضعگیری غلطی داشته و این را به خوبی میتوان در برخورد آن حکومت با بحران سوریه دید.
حمایت قاطع و بی چون و چرای حکومت ایران از رژیم سوریه به سرعت وجهه آن حکومت را در افکار عمومی جهان عرب تضعیف کرده و باعث شده که موضعگیریهای ایران در قبال قیامهای مردمی در جهان عرب به یک معضل جدی در سیاست خارجی آن کشور بدل شود. ادامه حمایت از بشار اسد موضع تضعیف شده ایران در منطقه را دشوارتر خواهد کرد.
براساس نظرسنجی جدیدی که «جامعه اعراب آمریکایی» در شش کشور عربی انجام داده و نتایج آن در ماه ژوئیه منتشر شد، میزان محبوبیت حکومت ایران در نگاه افکار عمومی عرب به شدت کاهش یافتهاست.
در این نظرسنجی که در طی سه هفته اول ماه ژوئن انجام شده از چهار هزار نفر از شهروندان کشورهای عربی سؤال شده بود که آیا حکومت ایران در گسترش صلح و ثبات در منطقه خاورمیانه نقش مثبتی ایفا میکند؟
در میان پاسخدهندگان مصری فقط ۳۷ درصد نظر مثبتی راجع به نقش حکومت ایران داشتند در حالیکه درصد کسانی که در این کشور در سال ۲۰۰۶ به حکومت ایران با دید مثبت نگاه میکردند. قریب به ۹۰ درصد بود. در عربستان سعودی درصد کسانی که نظر مثبتی به ایران داشتند از ۸۵ درصد در سال ۲۰۰۶ به شش درصد در سال جاری تنزل پیدا کرده و در اردن این دیدگاه از ۷۵ درصد به ۲۳ درصد کاهش یافتهاست.
حکومت ایران بعید است بتواند کاهش محبوبیت خود در جهان عرب را تصحیح کند چون نخواهد توانست تنها متحد منطقهای خود یعنی رژیم بشار اسد را تنها بگذارد.
نکته مهمتر این است که آنچه امروزه بخش اعظم جوامع عربی طلب میکنند از سوی حکومتی مثل رژیم حاکم بر ایران قابل تامین نیست. مردم کشورهای عربی خواستار انتخابات آزاد، آزادی مطبوعات و آزادیهای سیاسی و عدالت اجتماعی و اداری هستند، هیچیک از این نوع مطالبات در ذات و سیاستهای جمهوری اسلامی محلی از اعراب ندارد.
بنابراین «بهار عرب» و خواستها و مطالبات دمکراتیک به خودی خود جذابیت حکومت ایران را در میان افکار عمومی کشورهای عربی از بین خواهد برد و به دوران گسترش نفوذ معنوی و تبلیغاتی این رژیم پایان خواهد داد.
حکومت ایران، البته تنها «به اصطلاح» جمهوریای نیست که به گسترش «بهار عرب» علاقه چندانی ندارد.
چند تن از اعضای خانواده قذافی در روزهای گذشته به الجزایر گریختهاند و براساس مصوبه سازمان ملل متحد که سفر خانواده قذافی و سران اصلی رژیم را ممنوع اعلام کردهاست اقدام الجزایر برای پذیرش آنها میتواند نقض مقررات و تحریمهای بینالمللی باشد.
اما حتی اگر تصور کنیم که بیتوجهی به تحریمهای بینالمللی صورت نگرفته و حتی آن را یک اقدام بشردوستانه برای جلوگیری از خشونت و ترغیب صلح در لیبی تصور کنیم، این حادثه باید یک هشدار جدی به دولت الجزایر باشد که از زمره حکومتهای غیرپادشاهی جهان عرب است که تاکنون در برابر موج دمکراسیخواهی در منطقه مقاومت کردهاست.
در الجزایر به غیر از چند مورد وعده و وعید مبهم در مورد اجرای اصلاحات سیاسی تاکنون هیچ تغییری در ساختار سیاسی و روشهای این حکومت ایجاد نشدهاست. هنوز هم شبکهای از مقاومت نظامی و امنیتی تمام امور مهم را در این کشور در دست دارند.
الجزایر به خاطر منابع نفت و گاز خود یک کشور ثروتمند است اما درصد بسیار ناچیزی از این ثروت به مردم عادی میرسد. و از منظر دمکراسی و حقوق بشر «فریدام هاوس» یا خانه آزادی، این کشور را در ردههای بسیار پایین کشورهای غیر دمکراتیک قرار دادهاست.
حکومت الجزایر همچون حکومت ایران در ماههای اخیر مسلماً با حساسیت و اضطراب فراوان شاهد تحولاتی است که نشان میدهد مردم خاورمیانه دیگر یک چنین حکومتهایی را نمیخواهند.
--------------------------------------------------
نظرات طرح شده در این مطلب الزاماً بازتاب دیدگاههای رادیو فردا نیست.
در این یادداشت با عنوان «هر کس را از روی دوستانش میشود شناخت» میخوانیم:
ملتها و دولتها همچون افراد براساس دوستان و اطرافیان خود مورد قضاوت قرار میگیرند. اینکه متحدان و دوستان نزدیک آنها چه نوع حکومتهایی باشند معیار مهمی در تشخیص ذات و سیاستهای هر حکومت است. این معیار قدیمی در شرایط فعلی برای حکومت روحانیون در ایران دردسرآفرین شدهاست.
همانطور که اخیرا در یک گزارش خواندنی در روزنامه «وال استریت جورنال» تشریح شده حکومت ایران در واکنش به جنبشهای سیاسی جهان عرب موضعگیری غلطی داشته و این را به خوبی میتوان در برخورد آن حکومت با بحران سوریه دید.
حمایت قاطع و بی چون و چرای حکومت ایران از رژیم سوریه به سرعت وجهه آن حکومت را در افکار عمومی جهان عرب تضعیف کرده و باعث شده که موضعگیریهای ایران در قبال قیامهای مردمی در جهان عرب به یک معضل جدی در سیاست خارجی آن کشور بدل شود. ادامه حمایت از بشار اسد موضع تضعیف شده ایران در منطقه را دشوارتر خواهد کرد.
براساس نظرسنجی جدیدی که «جامعه اعراب آمریکایی» در شش کشور عربی انجام داده و نتایج آن در ماه ژوئیه منتشر شد، میزان محبوبیت حکومت ایران در نگاه افکار عمومی عرب به شدت کاهش یافتهاست.
در این نظرسنجی که در طی سه هفته اول ماه ژوئن انجام شده از چهار هزار نفر از شهروندان کشورهای عربی سؤال شده بود که آیا حکومت ایران در گسترش صلح و ثبات در منطقه خاورمیانه نقش مثبتی ایفا میکند؟
در میان پاسخدهندگان مصری فقط ۳۷ درصد نظر مثبتی راجع به نقش حکومت ایران داشتند در حالیکه درصد کسانی که در این کشور در سال ۲۰۰۶ به حکومت ایران با دید مثبت نگاه میکردند. قریب به ۹۰ درصد بود. در عربستان سعودی درصد کسانی که نظر مثبتی به ایران داشتند از ۸۵ درصد در سال ۲۰۰۶ به شش درصد در سال جاری تنزل پیدا کرده و در اردن این دیدگاه از ۷۵ درصد به ۲۳ درصد کاهش یافتهاست.
حکومت ایران بعید است بتواند کاهش محبوبیت خود در جهان عرب را تصحیح کند چون نخواهد توانست تنها متحد منطقهای خود یعنی رژیم بشار اسد را تنها بگذارد.
نکته مهمتر این است که آنچه امروزه بخش اعظم جوامع عربی طلب میکنند از سوی حکومتی مثل رژیم حاکم بر ایران قابل تامین نیست. مردم کشورهای عربی خواستار انتخابات آزاد، آزادی مطبوعات و آزادیهای سیاسی و عدالت اجتماعی و اداری هستند، هیچیک از این نوع مطالبات در ذات و سیاستهای جمهوری اسلامی محلی از اعراب ندارد.
بنابراین «بهار عرب» و خواستها و مطالبات دمکراتیک به خودی خود جذابیت حکومت ایران را در میان افکار عمومی کشورهای عربی از بین خواهد برد و به دوران گسترش نفوذ معنوی و تبلیغاتی این رژیم پایان خواهد داد.
حکومت ایران، البته تنها «به اصطلاح» جمهوریای نیست که به گسترش «بهار عرب» علاقه چندانی ندارد.
آنچه امروزه بخش اعظم جوامع عربی طلب میکنند از سوی حکومتی مثل رژیم حاکم بر ایران قابل تامین نیست.
چند تن از اعضای خانواده قذافی در روزهای گذشته به الجزایر گریختهاند و براساس مصوبه سازمان ملل متحد که سفر خانواده قذافی و سران اصلی رژیم را ممنوع اعلام کردهاست اقدام الجزایر برای پذیرش آنها میتواند نقض مقررات و تحریمهای بینالمللی باشد.
اما حتی اگر تصور کنیم که بیتوجهی به تحریمهای بینالمللی صورت نگرفته و حتی آن را یک اقدام بشردوستانه برای جلوگیری از خشونت و ترغیب صلح در لیبی تصور کنیم، این حادثه باید یک هشدار جدی به دولت الجزایر باشد که از زمره حکومتهای غیرپادشاهی جهان عرب است که تاکنون در برابر موج دمکراسیخواهی در منطقه مقاومت کردهاست.
در الجزایر به غیر از چند مورد وعده و وعید مبهم در مورد اجرای اصلاحات سیاسی تاکنون هیچ تغییری در ساختار سیاسی و روشهای این حکومت ایجاد نشدهاست. هنوز هم شبکهای از مقاومت نظامی و امنیتی تمام امور مهم را در این کشور در دست دارند.
الجزایر به خاطر منابع نفت و گاز خود یک کشور ثروتمند است اما درصد بسیار ناچیزی از این ثروت به مردم عادی میرسد. و از منظر دمکراسی و حقوق بشر «فریدام هاوس» یا خانه آزادی، این کشور را در ردههای بسیار پایین کشورهای غیر دمکراتیک قرار دادهاست.
حکومت الجزایر همچون حکومت ایران در ماههای اخیر مسلماً با حساسیت و اضطراب فراوان شاهد تحولاتی است که نشان میدهد مردم خاورمیانه دیگر یک چنین حکومتهایی را نمیخواهند.
--------------------------------------------------
نظرات طرح شده در این مطلب الزاماً بازتاب دیدگاههای رادیو فردا نیست.