فرهنگنامهنویسی معمولاً کاری است بسیار دشوار و زمانبر و دقیق و کمتر کسی بر آن وقت میگذارد. اخیرا فرهنگ اصطلاحات انگلیسی به فارسی به همت و پژوهش خانم محبوبه وفایی و ویراستاری لادن نیایش از سوی نشر قطره در تهران منتشر شده. این استاد پیشین دانشگاه و ساکن فرانسه بیست سال در کار بر سر تدوین و ترجمه و تالیف این فرهنگ اصطلاحات وقت گذاشته و سرانجام «جامعترین فرهنگ از این نوع» را برای فارسیزبانان منتشر کردهاست.
محبوبه وفایی مهمان برنامه امروز ما است.
خانم وفایی. قبل از هر چیز به ما بگویید که ایده این فرهنگ از کجا شروع شد؟
محبوبه وفایی: اصولا ًشما میدانید هرچه یک کشوری فرهنگ غنیتری داشته باشد، اصطلاحات بیشتری در زبان هست و زبان فارسی یکی از همین زبانهاست. زبان انگلیسی هم همینطور. نتیجتاً فرهنگهایی که در میآمد به نظرم فرهنگ کاملی نبود. متاسفانه با چند ناشر که صحبت کردم میگفتند فرهنگ اصطلاحات داریم، ولی این کافی نبود. گفتم در خارج وقتی شما میروید میگویید من یک فرهنگ، چه فرهنگ لغت چه فرهنگ اصطلاحات، میخواهم صدتا، بیست تا، ده تا میگذارند روی میز میگویند انتخاب کنید. چطور شما میگویید فقط یکی دوتا و یا چهارتا کافی است... نتیجتاً شروع کردم. به نظرم باید خیلی روی فرهنگ کار میشد.
این فرهنگنامه چه امتیاری بر سایر فرهنگنامهها دارد؟ آیا تعداد بیشتری فرهنگنامه را در دنیا تطبیق داده و از آنها استفاده کردهاید؟ آیا سعی کردید بر نقطه مشخصی متمرکز شوید که بسیاری فرهنگنامهها نکرده بودند؟ یا مفصلتر است؟ چه چیزی دارد که از نظر خود شما وجه امتیاز این فرهنگنامه است؟
به نظر من مفصلتر است. چون شانسی که من داشتم در خارج بودم و خیلی از این کتابهای جدید که در میآید در دسترسم بود و از آنها استفاده میکردم. این است که مفصلتر بود. بعد هم تقریبا در فرهنگها بعضیها سعی کردند تخصصی باشد یا اگر راجع به همه چیز است به این مفصلی نیست. من چندین فرهنگ که در ایران درآمده نگاه کردم مثلا میبینید که برای حرف «آ» ۱۵ صفحه است. این فرهنگ از این نظر اگر نگاه کنید هر کدام این مدخلها خیلی خیلی مفصلتر است از آنهایی که تا به حال درآمده.
شما چه تعداد مدخل در این فرهنگنامه اصطلاحات انگلیسی فارسی آوردهاید؟
در حدود ۵۵۰۰ مدخل است و ده هزار اصطلاح دارد.
ردهبندی این مدخلها بر چه اساسی بوده؟ آیا بر اساس نزدیکی و دوری اصطلاحات زیر مدخل به همدیگر بوده یا صرفا بر اساس حروف الفبا دستهبندی کردید؟
الفبا. دیدم راحتترین است. برای اینکه خیلی مشکل است شما وقتی که به این ۵۲۰۰ مدخل نگاه میکنید بر اساس مهمترین واژههای کلیدی است. در هر اصطلاح به ترتیب خاص آورده شده. در زیر هر مدخل هم عبارتی که کاربرد آن مدخل را نشان میدهد انتخاب شده.
آیا این یک فرهنگ تخصصی است یا عمومی؟ یعنی آیا به کار همه کاربران رشتههای مختلف هم میآید یا یک طیف به خصوصی را شامل میشود؟
تخصصی نیست. برای اینکه من خواستم که این کار چون خیلی مفصل بوده و از همه استفاده کردم یک طیف وسیعی از اصطلاحات را در بر بگیرد.
از واژهها و اصطلاحات عامیانه در انگلیسی چقدر در این فرهنگ آوردهاید؟
خیلی کم. بعضی وقتها مجبور شدم از معادلات اصطلاحات عامیانه استفاده کنم که یک علامت اختصاری «اِسلَنگ» (عامیانه) مشخص شدهاند. ولی اینها خیلی کم است. چون به نظر من دیکشنری «اسلنگ» اصطلاحات عامیانه خودش به تنهایی میتواند موضوع یک فرهنگ کامل و مستقل دیگری باشد. نه، این فرهنگ «اسلنگ» نیست.
درباره اصطلاحات قدیمی و باستانی و کمکاربرد چطور؟
آن هم باز خیلی کم است. بعضی از اصطلاحات غیر مصطلح را ترجمه کردم ولی در موارد استثنایی.
چقدر در این فرهنگنامه از اصطلاحات ادبی آوردید؟
خیلی زیاد و برای ترجمه اینها من حتی از اشعار سعدی، اشعار حافظ و حتی پروین اعتصامی... خیلی از شعرایمان استفاده کردم. اصلا وقتی که اینها را پهلوی هم گذاشتم مثل اینکه سعدی آمده این شعر را گفته معنی این اصطلاح بوده. شعر آنقدر به آن اصطلاح میخورده که جلویش گذاشتم. من فکر میکنم در کمتر کتاب فرهنگ اصطلاحات شما چنین چیزی را ببینید. چون خودم از پیدا کردن معادلها لذت بردم و هر وقت هم میخوانم خوشم میآید که یک چنین شعری شعرا و ادبای ما داشتند و حتی من از امثال و حکم علیاکبر دهخدا استفاده کردم. خیلی زیاد.
یکی از مسائلی که در ترجمه متون انگلیسی به فارسی دیده میشود این است که خیلی از مترجمان غیرماهرتر یا غیر نخبهتر با اصطلاحات مشکل دارند. یعنی اصطلاحات را متوجه نمیشوند و این ضعف ترجمه ایجاد میکند. فکر میکنید کتاب شما چقدر میتواند به مترجمین کمک کند؟
اصلاً مد نظر من مترجمین و دانشجویان بودند. برای اینکه این اصطلاح تعریفش یک عبارت استعاری است که بار معنایی زیادی دارد و در زبان انگلیسی مثل زبان فارسی اگر شما یک اصطلاح را ندانید نمیتوانید آن متن را متوجه شوید.
اصلا مترجم اگر جلوی رویش این کتاب اصطلاحات را نداشته باشد نمیتواند متن را ترجمه کند. شما مثلا میگویید don’t spill the beans خب این اصلا معنیاش با لوبیا ارتباطی ندارد. میگوید مثلا «جریان را برملا نکن. راز را فاش نکن». مترجم باید اصطلاح را بداند. خوشبختانه این کتاب میتواند راهنمای بزرگی برای مترجمان باشد.
شما مثلا یک اصطلاح انگلیسی دارید که set a thief to catch a thief «از پس دزد دزد بر میآید». حالا ممکن است کسی این را بخواهد لغت به لغت معنی کند. ولی ما لنگه این اصطلاح انگلیسی را در فارسی داریم. «دزد را به جون دزد بنداز». من حتی شعر «شغال بیشه مازندران را نگیرد جز سگ مازندرانی» را در مقابلش گذاشتم.
یا مثلا talkers are no good doers «آدمهای پرحرف اهل عمل نیستند.» ما داریم «گر عمل نکنی شاخ بیبری». سعدی گفته. یا «سعدیا گر سخندان و مصالحگویی / به عمل کار برآید به سخندانی نیست».
خیلی از این اصطلاحات هست که در دو زبان از نظر شکل و معنا متفاوتاند اما یک منظور دارند. مثلا برای «دل به دریا زدن» یک اصطلاح انگلیسی داریم که همان است. یک اصطلاحهایی هست که از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه شده. مثل all roads lead to Rome همه راهها به رم ختم میشود. این ترجمه است. یعنی ما در فارسی نداشتیم. یعنی آمده جزو زبان ما شده.
یکی هست که مثلا وقتی ما این را میخوانیم خودمان حدس میزنیم. مثل being in the same boat یعنی «من هم همدرد هستم با شما. من هم وضع شما را دارم». خیلی اصطلاحات متقاوتی هست که استعاره نهفتهای در هر کدام از آنها هست. اینجا من راهنمایش را هم اولش نوشتهام که چگونه از این فرهنگ باید استفاده کرد. خیلی از این اصطلاحات را هم فارسیاش را پیدا کردم و هم انگلیسیاش را و مترجم یا هر کسی که میخواهد به زبان فارسی و انگلیسی خوب آشنا باشد لازم است اینها را بداند.
محبوبه وفایی مهمان برنامه امروز ما است.
خانم وفایی. قبل از هر چیز به ما بگویید که ایده این فرهنگ از کجا شروع شد؟
محبوبه وفایی: اصولا ًشما میدانید هرچه یک کشوری فرهنگ غنیتری داشته باشد، اصطلاحات بیشتری در زبان هست و زبان فارسی یکی از همین زبانهاست. زبان انگلیسی هم همینطور. نتیجتاً فرهنگهایی که در میآمد به نظرم فرهنگ کاملی نبود. متاسفانه با چند ناشر که صحبت کردم میگفتند فرهنگ اصطلاحات داریم، ولی این کافی نبود. گفتم در خارج وقتی شما میروید میگویید من یک فرهنگ، چه فرهنگ لغت چه فرهنگ اصطلاحات، میخواهم صدتا، بیست تا، ده تا میگذارند روی میز میگویند انتخاب کنید. چطور شما میگویید فقط یکی دوتا و یا چهارتا کافی است... نتیجتاً شروع کردم. به نظرم باید خیلی روی فرهنگ کار میشد.
این فرهنگنامه چه امتیاری بر سایر فرهنگنامهها دارد؟ آیا تعداد بیشتری فرهنگنامه را در دنیا تطبیق داده و از آنها استفاده کردهاید؟ آیا سعی کردید بر نقطه مشخصی متمرکز شوید که بسیاری فرهنگنامهها نکرده بودند؟ یا مفصلتر است؟ چه چیزی دارد که از نظر خود شما وجه امتیاز این فرهنگنامه است؟
به نظر من مفصلتر است. چون شانسی که من داشتم در خارج بودم و خیلی از این کتابهای جدید که در میآید در دسترسم بود و از آنها استفاده میکردم. این است که مفصلتر بود. بعد هم تقریبا در فرهنگها بعضیها سعی کردند تخصصی باشد یا اگر راجع به همه چیز است به این مفصلی نیست. من چندین فرهنگ که در ایران درآمده نگاه کردم مثلا میبینید که برای حرف «آ» ۱۵ صفحه است. این فرهنگ از این نظر اگر نگاه کنید هر کدام این مدخلها خیلی خیلی مفصلتر است از آنهایی که تا به حال درآمده.
شما چه تعداد مدخل در این فرهنگنامه اصطلاحات انگلیسی فارسی آوردهاید؟
در حدود ۵۵۰۰ مدخل است و ده هزار اصطلاح دارد.
ردهبندی این مدخلها بر چه اساسی بوده؟ آیا بر اساس نزدیکی و دوری اصطلاحات زیر مدخل به همدیگر بوده یا صرفا بر اساس حروف الفبا دستهبندی کردید؟
الفبا. دیدم راحتترین است. برای اینکه خیلی مشکل است شما وقتی که به این ۵۲۰۰ مدخل نگاه میکنید بر اساس مهمترین واژههای کلیدی است. در هر اصطلاح به ترتیب خاص آورده شده. در زیر هر مدخل هم عبارتی که کاربرد آن مدخل را نشان میدهد انتخاب شده.
آیا این یک فرهنگ تخصصی است یا عمومی؟ یعنی آیا به کار همه کاربران رشتههای مختلف هم میآید یا یک طیف به خصوصی را شامل میشود؟
تخصصی نیست. برای اینکه من خواستم که این کار چون خیلی مفصل بوده و از همه استفاده کردم یک طیف وسیعی از اصطلاحات را در بر بگیرد.
از واژهها و اصطلاحات عامیانه در انگلیسی چقدر در این فرهنگ آوردهاید؟
خیلی کم. بعضی وقتها مجبور شدم از معادلات اصطلاحات عامیانه استفاده کنم که یک علامت اختصاری «اِسلَنگ» (عامیانه) مشخص شدهاند. ولی اینها خیلی کم است. چون به نظر من دیکشنری «اسلنگ» اصطلاحات عامیانه خودش به تنهایی میتواند موضوع یک فرهنگ کامل و مستقل دیگری باشد. نه، این فرهنگ «اسلنگ» نیست.
درباره اصطلاحات قدیمی و باستانی و کمکاربرد چطور؟
آن هم باز خیلی کم است. بعضی از اصطلاحات غیر مصطلح را ترجمه کردم ولی در موارد استثنایی.
چقدر در این فرهنگنامه از اصطلاحات ادبی آوردید؟
خیلی زیاد و برای ترجمه اینها من حتی از اشعار سعدی، اشعار حافظ و حتی پروین اعتصامی... خیلی از شعرایمان استفاده کردم. اصلا وقتی که اینها را پهلوی هم گذاشتم مثل اینکه سعدی آمده این شعر را گفته معنی این اصطلاح بوده. شعر آنقدر به آن اصطلاح میخورده که جلویش گذاشتم. من فکر میکنم در کمتر کتاب فرهنگ اصطلاحات شما چنین چیزی را ببینید. چون خودم از پیدا کردن معادلها لذت بردم و هر وقت هم میخوانم خوشم میآید که یک چنین شعری شعرا و ادبای ما داشتند و حتی من از امثال و حکم علیاکبر دهخدا استفاده کردم. خیلی زیاد.
یکی از مسائلی که در ترجمه متون انگلیسی به فارسی دیده میشود این است که خیلی از مترجمان غیرماهرتر یا غیر نخبهتر با اصطلاحات مشکل دارند. یعنی اصطلاحات را متوجه نمیشوند و این ضعف ترجمه ایجاد میکند. فکر میکنید کتاب شما چقدر میتواند به مترجمین کمک کند؟
اصلاً مد نظر من مترجمین و دانشجویان بودند. برای اینکه این اصطلاح تعریفش یک عبارت استعاری است که بار معنایی زیادی دارد و در زبان انگلیسی مثل زبان فارسی اگر شما یک اصطلاح را ندانید نمیتوانید آن متن را متوجه شوید.
اصلا مترجم اگر جلوی رویش این کتاب اصطلاحات را نداشته باشد نمیتواند متن را ترجمه کند. شما مثلا میگویید don’t spill the beans خب این اصلا معنیاش با لوبیا ارتباطی ندارد. میگوید مثلا «جریان را برملا نکن. راز را فاش نکن». مترجم باید اصطلاح را بداند. خوشبختانه این کتاب میتواند راهنمای بزرگی برای مترجمان باشد.
شما مثلا یک اصطلاح انگلیسی دارید که set a thief to catch a thief «از پس دزد دزد بر میآید». حالا ممکن است کسی این را بخواهد لغت به لغت معنی کند. ولی ما لنگه این اصطلاح انگلیسی را در فارسی داریم. «دزد را به جون دزد بنداز». من حتی شعر «شغال بیشه مازندران را نگیرد جز سگ مازندرانی» را در مقابلش گذاشتم.
یا مثلا talkers are no good doers «آدمهای پرحرف اهل عمل نیستند.» ما داریم «گر عمل نکنی شاخ بیبری». سعدی گفته. یا «سعدیا گر سخندان و مصالحگویی / به عمل کار برآید به سخندانی نیست».
خیلی از این اصطلاحات هست که در دو زبان از نظر شکل و معنا متفاوتاند اما یک منظور دارند. مثلا برای «دل به دریا زدن» یک اصطلاح انگلیسی داریم که همان است. یک اصطلاحهایی هست که از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه شده. مثل all roads lead to Rome همه راهها به رم ختم میشود. این ترجمه است. یعنی ما در فارسی نداشتیم. یعنی آمده جزو زبان ما شده.
یکی هست که مثلا وقتی ما این را میخوانیم خودمان حدس میزنیم. مثل being in the same boat یعنی «من هم همدرد هستم با شما. من هم وضع شما را دارم». خیلی اصطلاحات متقاوتی هست که استعاره نهفتهای در هر کدام از آنها هست. اینجا من راهنمایش را هم اولش نوشتهام که چگونه از این فرهنگ باید استفاده کرد. خیلی از این اصطلاحات را هم فارسیاش را پیدا کردم و هم انگلیسیاش را و مترجم یا هر کسی که میخواهد به زبان فارسی و انگلیسی خوب آشنا باشد لازم است اینها را بداند.