یکی از ویژگیهای قابل ملاحظه مسابقات جام جهانی کشتی آزاد مردان امسال در لسآنجلس، ایالات متحده، حضور و حمایت چشمگیر تماشاگران ایرانی، زن و مرد و کوچک و بزرگ، بود. قهرمانی ایران در این دوره از مسابقات حاصل مجموع تلاش تیم ملی کشتی ایران و مربیانشان و حمایت بیدریغ تماشاگران ایرانی آنهاست. روزهای ۱۵ و ۱۶ مارس زمین استادیوم چهارده هزار نفری فورم لسآنجلس زیر گامهای ستبر کشتیگیران ایران و دیوارهای عظیمش از غریو فریاد هزاران تماشاگر ایرانی به لرزه درآمد تا سرانجام پرچم سه رنگ ایران به سوی سقف بلندش قد برافرازد.
تماشاگران ایرانی کشتی حتی اگر تعدادشان کم باشد به پر سر و صدایی معروفند. و این بار با حضور جمعیتی که بیش از نیمی از کل صندلیهای استادیوم را به خود اختصاص داده بود میشد پیشبینی کرد که سالن به چه کسانی تعلق خواهد داشت. گزارشگر داخل استادیوم قبل از شروع مسابقههای فینال بین ایران و روسیه گزارش خود را برای حضار در سالن و بینندهها و شنوندههای جهانیاش این گونه شروع میکند: «مسابقات فینال جام جهانی کشتی آزاد مردان تا دقایقی بعد شروع میشود. آماده شنیدن صدای بلند تماشاگران پرشور و حال ایرانی هستید؟» تعجبی ندارد که چند ساعتی بعد از پایان مسابقات در ساعت ۵ صبح کل لسآنجلس با یک زلزله ۵ ریشتری میلرزد! من وقتی که از تکان زلزله از خواب پریدم، آن را پسلرزه فریادهای «ایران، ایران» تماشاگران کشتی انگاشتم.
زیبایی همدلی حامیان کشتی ایران زمانی دوچندان شد که کشتیگیران هم متقابلا به آنها ابراز قدردانی کردند. کشتیگیران در لحظه پیروزی- حتی گاهی پیش از این که داور دستشان را بالا ببرد، قبل از هر واکنش دیگری به تماشاگران ایرانی رو کرده و قدردانی میکردند. طعم بوسهای که مصطفی حسینخانی بعد از بردش در فینال با چهرهای کبود شده اما خندان برای تماشاگران پرتاب کرد کام همه را شیرین کرد.
احسان لشگری در فینال در موقعیتی سخت وارد میدان میشود تا شادی را به تماشاگران برگرداند. عزتالله اکبری به رقیب روسش ماگمدوف باخته و ماگمدوف بعد از پیروزی بیش از آن که به داور یا تماشاگران طرفدار تیم روسیه توجه کند مشتهای خشمش را به سوی تماشاگران ایرانی نشانه میرود و فریاد میکشد. اما تماشاگران حامی تیم ایران عزتالله اکبری را با فریاد «اکبری دوستت داریم» بدرقه میکنند.
احسان لشگری بعد از او چابک روی تشک میدود، با صلابت رقیب را شکست میدهد و سرفراز و استوار رو به جمعیت میایستد و دستانش را بالا میبرد که شادی کنید ما پیروزیم. سالن باز از هلهله منفجر میشود.
سرانجام وقتی که با دست و سوت و فریاد و شیپور ایرانیها تیم ملی کشتی از سکوی اول بالا رفت و جام جهانی به دستان علی بیات سرپرست تیم سپرده شد او ابتدا به تماشاگران رو کرد و با انگشت اشاره جام را نشان داد و بعد انگشتش را به سوی جمعیت گرداند تا علامت دهد که «این جام مال شماست». در کنارش علیرضا رضایی و دیگران هم انگشتهای اشارهشان را به تایید و تشکر سوی تماشاگران نشانه رفتند.
دقایقی بعد تماشاگران به کشتیگیران پیوستند تا در کنارشان صمیمانه جام را به دست بگیرند و جشن بگیرند.
در میان انبوه طرفداران تیم ایران مهمانهای خاصی این مسابقات را تاریخی میکنند. بابک تختی، فرزند جهانپهلوان تختی، برای اولین بار بعد از نزدیک به ده سال دوری از ایران و کشتی در استادیوم حضور پیدا میکند تا تیم ملی ایران را تشویق کند.
حسین حصاری گزارشگر و تحلیلگر پیشکسوت ورزشی روی ویلچر خود را در کنار تشک به کشتیگیران و مربیان تیم ایران رسانده. چشمان بیمارش از شادی میدرخشد و لبهایش به خنده جانی تازه گرفته. دخترش کتایون حصاری میگوید که پدرم با سرطان میجنگد و سال گذشته تصادف سختی کرد و پزشکان اجازه پرواز به او نمیدهند، ولی او را با ماشین از سانفرانسیسکو به اینجا آوردم چون دوست داشت. او در حالی که دستش را به نوازش بر سر پدر میکشد با خوشحالی اضافه میکند که «پدرم میگوید این دو روز از بهترین روزهای عمرش بوده».
در مهمانی شام بعد از پیروزی که به همت خانواده سمنانی برگزار شده خسرو سمنانی و بابک تختی سخن میگویند و مازیار جبرانی با تیمهای خارجی حاضر در مهمانی شوخی میکند. در این میان متوجه حضور احسان یارشاطر میشوم. از حضور موسس دانشنامه ایرانیکا اظهار شادمانی و تعجب میکنم. با لبخند میگوید که بله خوشحال است که در جمع کشتیگیران حضور دارد.
کشتیگیران دارند روی تیشرت سفیدی را به یادگار امضا میکنند. لبخند رضایت بر لب رسول خادم و مربیان و کادر فنی تیم خوش نشسته. فکر میکنم اجتماع و همدلی قهرمانان ورزش و فرهنگ و ادب چه دلچسب است.
قرار است که فردای جشن قهرمانی، جام جهانی به سوی ایران پرواز کند. همدلی ایرانیان خجسته به بار نشسته در آستانه سال نو. نوروز پیروز.
--------------------------------------------------------------
پروانه حسینی، پژوهشگر انسانشناسی و مطالعات خاورمیانه دانشگاه آریزونا
تماشاگران ایرانی کشتی حتی اگر تعدادشان کم باشد به پر سر و صدایی معروفند. و این بار با حضور جمعیتی که بیش از نیمی از کل صندلیهای استادیوم را به خود اختصاص داده بود میشد پیشبینی کرد که سالن به چه کسانی تعلق خواهد داشت. گزارشگر داخل استادیوم قبل از شروع مسابقههای فینال بین ایران و روسیه گزارش خود را برای حضار در سالن و بینندهها و شنوندههای جهانیاش این گونه شروع میکند: «مسابقات فینال جام جهانی کشتی آزاد مردان تا دقایقی بعد شروع میشود. آماده شنیدن صدای بلند تماشاگران پرشور و حال ایرانی هستید؟» تعجبی ندارد که چند ساعتی بعد از پایان مسابقات در ساعت ۵ صبح کل لسآنجلس با یک زلزله ۵ ریشتری میلرزد! من وقتی که از تکان زلزله از خواب پریدم، آن را پسلرزه فریادهای «ایران، ایران» تماشاگران کشتی انگاشتم.
زیبایی همدلی حامیان کشتی ایران زمانی دوچندان شد که کشتیگیران هم متقابلا به آنها ابراز قدردانی کردند. کشتیگیران در لحظه پیروزی- حتی گاهی پیش از این که داور دستشان را بالا ببرد، قبل از هر واکنش دیگری به تماشاگران ایرانی رو کرده و قدردانی میکردند. طعم بوسهای که مصطفی حسینخانی بعد از بردش در فینال با چهرهای کبود شده اما خندان برای تماشاگران پرتاب کرد کام همه را شیرین کرد.
احسان لشگری در فینال در موقعیتی سخت وارد میدان میشود تا شادی را به تماشاگران برگرداند. عزتالله اکبری به رقیب روسش ماگمدوف باخته و ماگمدوف بعد از پیروزی بیش از آن که به داور یا تماشاگران طرفدار تیم روسیه توجه کند مشتهای خشمش را به سوی تماشاگران ایرانی نشانه میرود و فریاد میکشد. اما تماشاگران حامی تیم ایران عزتالله اکبری را با فریاد «اکبری دوستت داریم» بدرقه میکنند.
احسان لشگری بعد از او چابک روی تشک میدود، با صلابت رقیب را شکست میدهد و سرفراز و استوار رو به جمعیت میایستد و دستانش را بالا میبرد که شادی کنید ما پیروزیم. سالن باز از هلهله منفجر میشود.
سرانجام وقتی که با دست و سوت و فریاد و شیپور ایرانیها تیم ملی کشتی از سکوی اول بالا رفت و جام جهانی به دستان علی بیات سرپرست تیم سپرده شد او ابتدا به تماشاگران رو کرد و با انگشت اشاره جام را نشان داد و بعد انگشتش را به سوی جمعیت گرداند تا علامت دهد که «این جام مال شماست». در کنارش علیرضا رضایی و دیگران هم انگشتهای اشارهشان را به تایید و تشکر سوی تماشاگران نشانه رفتند.
دقایقی بعد تماشاگران به کشتیگیران پیوستند تا در کنارشان صمیمانه جام را به دست بگیرند و جشن بگیرند.
در میان انبوه طرفداران تیم ایران مهمانهای خاصی این مسابقات را تاریخی میکنند. بابک تختی، فرزند جهانپهلوان تختی، برای اولین بار بعد از نزدیک به ده سال دوری از ایران و کشتی در استادیوم حضور پیدا میکند تا تیم ملی ایران را تشویق کند.
حسین حصاری گزارشگر و تحلیلگر پیشکسوت ورزشی روی ویلچر خود را در کنار تشک به کشتیگیران و مربیان تیم ایران رسانده. چشمان بیمارش از شادی میدرخشد و لبهایش به خنده جانی تازه گرفته. دخترش کتایون حصاری میگوید که پدرم با سرطان میجنگد و سال گذشته تصادف سختی کرد و پزشکان اجازه پرواز به او نمیدهند، ولی او را با ماشین از سانفرانسیسکو به اینجا آوردم چون دوست داشت. او در حالی که دستش را به نوازش بر سر پدر میکشد با خوشحالی اضافه میکند که «پدرم میگوید این دو روز از بهترین روزهای عمرش بوده».
در مهمانی شام بعد از پیروزی که به همت خانواده سمنانی برگزار شده خسرو سمنانی و بابک تختی سخن میگویند و مازیار جبرانی با تیمهای خارجی حاضر در مهمانی شوخی میکند. در این میان متوجه حضور احسان یارشاطر میشوم. از حضور موسس دانشنامه ایرانیکا اظهار شادمانی و تعجب میکنم. با لبخند میگوید که بله خوشحال است که در جمع کشتیگیران حضور دارد.
کشتیگیران دارند روی تیشرت سفیدی را به یادگار امضا میکنند. لبخند رضایت بر لب رسول خادم و مربیان و کادر فنی تیم خوش نشسته. فکر میکنم اجتماع و همدلی قهرمانان ورزش و فرهنگ و ادب چه دلچسب است.
قرار است که فردای جشن قهرمانی، جام جهانی به سوی ایران پرواز کند. همدلی ایرانیان خجسته به بار نشسته در آستانه سال نو. نوروز پیروز.
--------------------------------------------------------------
پروانه حسینی، پژوهشگر انسانشناسی و مطالعات خاورمیانه دانشگاه آریزونا