«زندان در تبعید» مجازاتی است که این روزها برای تعدادی از زندانیان سیاسی و عقیدتی صادر میشود. زندان در تبعید، به گفته خانواده این زندانیان سیاسی، عذابی مضاعف و زحمتی دوچندان برای زندانیان و خانواده آنها دربردارد.
چند ماهی پس از بازداشت فعالان سياسی، مدنی و روزنامهنگاران در وقايع پس از انتخابات، انتقال اين زندانيان به زندانهای ديگر شروع شد.
عيسی سحرخيز، مسعود باستانی، احمد زيدآبادی، مهدی محموديان، حشمتالله طبرزدی، رضا رفيعی فروشانی، رسول بداقی و داوود سليمانی از زندان اوين که به طور سنتی زندان سياسیها بود به زندان رجايیشهر کرج منتقل شدند.
کمی بعدتر احکام اين بازداشتیها با مجازاتی مشترک برای آنها اعلام شد که اگرچه معنای انتقال زندانی از اوين را داشت، اما واژه دقيق و حقوقی آن تبعيد در زندان برای بازداشتشدگان سياسی بود.
خليل بهراميان، وکيل چند نفر از بازداشتشدگان وقايع پس از انتخابات، زندان در تبعيد را مجازاتی تصريح شده در قانون مجازات اسلامی میداند.
او موارد تعيين چنين مجازاتی برای مجرمان را اين چنين توضيح میدهد: «بر اساس ماده ۱۹۰ قانون مجازات اسلامی در مسئله محاربه و فساد فیالارض نوع مجازات اين جرم يا اعدام است يا آويختن به دار، قطع دست راست و پای چپ و همچنين نفی بلد يا همان تبعيد. تبعيد يا به صورت مجازات کامل درمیآيد و فقط از ابتدا تبعيد را در نظر میگيرند يا به صورت مجازات تکميلی مطرح میشود، يعنی حکم به صورت مجازات زندان و سپس تبعيد است يا اين که زندان در تبعيد.»
محمد سيفزاده، ديگر حقوقدان و وکيل دادگستری مقيم تهران، پيش از تعيين چنين مجازاتی برای متهمان سياسی از الزامات و مقدماتی برای صدور چنين احکامی سخن میگويد: «من اعتقاد دارم به استناد اصل ۱۶۸ قانون اساسی و تبصره ذيل ماده ۲۰ قانون تشکيل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب سال ۷۳ و اصلاحی سال ۸۱، متهمان سياسی و مطبوعاتی را انحصاراً و اختصاصاً فقط بايد در دادگاههای عمومی و محاکم دادگستری و با حضور هيئت منصفه و به صورت علنی محاکمه کرد. نمیشود اين محاکم در دادگاه انقلاب يا غيرعلنی باشد. متهمان سياسی به موجب قانون يک سری امتياز دارند، نه محروميت.»
با وجود اين توضيحات حقوقی حالا زندان در تبعيد آن قدر در احکام زندانيان سياسی و عقيدتی تکرار شده است که میتوان آن را واژهای آشنا در ادبيات حقوقی و قضايی اين روزها به شمار آورد.
شيوا نظرآهاری، فعال حقوق بشر، به تحمل شش سال زندان در تبعيد در ايذه محکوم شده است. ضياء نبوی، دانشجوی دانشگاه بابل، به ۱۱ سال زندان در تبعيد در شهر ايذه محکوم است. مجيد دری ديگر فعال دانشجويی است که بايد پنج سال حبس خود را در زندان ايذه بگذراند.
احمد کريمی، يکی از زندانيان سياسی سابق بند۳۵۰ زندان اوين، از ديگر زندانيانی است که بايد ۱۵ سال زندان را در زندان شهر گنبدکاووس تحمل کند. حامد روحینژاد، دانشجوی دانشگاه شهيد بهشتی، نيز به ۱۰ سال زندان در تبعيد در شهر زنجان محکوم شده که با توجه به بيمار بودن او، دشواری تحمل زندان برای اين دانشجو دوچندان است.
پدر حامد روحینژاد درباره وضعيت فرزند خود چنين میگويد: «او بيماری اماس دارد که پيشرفت کرده است. با اين که میدانستند اين بيماری را دارد دارويی به او ندادند. در بيماری اماس هم هر چه استرس فرد بيشتر باشد رشد بيماری بيشتر میشود. الان بيماری به معده و روده او زده و بيناييش را از دست داده است. با اين حال او را به زنجان فرستادهاند، بدون اين که پرونده پزشکیاش را به زنجان بفرستند.»
البته خليل بهراميان، وکيل حامد روحینژاد و احمد کريمی، اميدوار است موکلانش بتوانند دستکم از مجازات زندان در تبعيد خلاص شوند.
خليل بهراميان در اين باره به راديوفردا میگويد: «اين بچهها از خانوادههای باشخصيت و کارگری کشور هستند. در ضمن روحینژاد دانشجوی تيزهوش بوده و کريمی هم بچه بسيار محترم و مؤدبی است، بنابراين اميد دارم که با توجه به شخصيت فردی و خانوادگيشان زودتر از زندان نجات يابند.»
حتی اگر اين احکام تعديل شود، هستند زندانيانی که پس از تحمل زندانهای خود بايد تازه برای زندگی به تبعيد بروند.
چند ماهی پس از بازداشت فعالان سياسی، مدنی و روزنامهنگاران در وقايع پس از انتخابات، انتقال اين زندانيان به زندانهای ديگر شروع شد.
عيسی سحرخيز، مسعود باستانی، احمد زيدآبادی، مهدی محموديان، حشمتالله طبرزدی، رضا رفيعی فروشانی، رسول بداقی و داوود سليمانی از زندان اوين که به طور سنتی زندان سياسیها بود به زندان رجايیشهر کرج منتقل شدند.
کمی بعدتر احکام اين بازداشتیها با مجازاتی مشترک برای آنها اعلام شد که اگرچه معنای انتقال زندانی از اوين را داشت، اما واژه دقيق و حقوقی آن تبعيد در زندان برای بازداشتشدگان سياسی بود.
خليل بهراميان، وکيل چند نفر از بازداشتشدگان وقايع پس از انتخابات، زندان در تبعيد را مجازاتی تصريح شده در قانون مجازات اسلامی میداند.
او موارد تعيين چنين مجازاتی برای مجرمان را اين چنين توضيح میدهد: «بر اساس ماده ۱۹۰ قانون مجازات اسلامی در مسئله محاربه و فساد فیالارض نوع مجازات اين جرم يا اعدام است يا آويختن به دار، قطع دست راست و پای چپ و همچنين نفی بلد يا همان تبعيد. تبعيد يا به صورت مجازات کامل درمیآيد و فقط از ابتدا تبعيد را در نظر میگيرند يا به صورت مجازات تکميلی مطرح میشود، يعنی حکم به صورت مجازات زندان و سپس تبعيد است يا اين که زندان در تبعيد.»
محمد سيفزاده، ديگر حقوقدان و وکيل دادگستری مقيم تهران، پيش از تعيين چنين مجازاتی برای متهمان سياسی از الزامات و مقدماتی برای صدور چنين احکامی سخن میگويد: «من اعتقاد دارم به استناد اصل ۱۶۸ قانون اساسی و تبصره ذيل ماده ۲۰ قانون تشکيل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب سال ۷۳ و اصلاحی سال ۸۱، متهمان سياسی و مطبوعاتی را انحصاراً و اختصاصاً فقط بايد در دادگاههای عمومی و محاکم دادگستری و با حضور هيئت منصفه و به صورت علنی محاکمه کرد. نمیشود اين محاکم در دادگاه انقلاب يا غيرعلنی باشد. متهمان سياسی به موجب قانون يک سری امتياز دارند، نه محروميت.»
با وجود اين توضيحات حقوقی حالا زندان در تبعيد آن قدر در احکام زندانيان سياسی و عقيدتی تکرار شده است که میتوان آن را واژهای آشنا در ادبيات حقوقی و قضايی اين روزها به شمار آورد.
شيوا نظرآهاری، فعال حقوق بشر، به تحمل شش سال زندان در تبعيد در ايذه محکوم شده است. ضياء نبوی، دانشجوی دانشگاه بابل، به ۱۱ سال زندان در تبعيد در شهر ايذه محکوم است. مجيد دری ديگر فعال دانشجويی است که بايد پنج سال حبس خود را در زندان ايذه بگذراند.
احمد کريمی، يکی از زندانيان سياسی سابق بند۳۵۰ زندان اوين، از ديگر زندانيانی است که بايد ۱۵ سال زندان را در زندان شهر گنبدکاووس تحمل کند. حامد روحینژاد، دانشجوی دانشگاه شهيد بهشتی، نيز به ۱۰ سال زندان در تبعيد در شهر زنجان محکوم شده که با توجه به بيمار بودن او، دشواری تحمل زندان برای اين دانشجو دوچندان است.
پدر حامد روحینژاد درباره وضعيت فرزند خود چنين میگويد: «او بيماری اماس دارد که پيشرفت کرده است. با اين که میدانستند اين بيماری را دارد دارويی به او ندادند. در بيماری اماس هم هر چه استرس فرد بيشتر باشد رشد بيماری بيشتر میشود. الان بيماری به معده و روده او زده و بيناييش را از دست داده است. با اين حال او را به زنجان فرستادهاند، بدون اين که پرونده پزشکیاش را به زنجان بفرستند.»
البته خليل بهراميان، وکيل حامد روحینژاد و احمد کريمی، اميدوار است موکلانش بتوانند دستکم از مجازات زندان در تبعيد خلاص شوند.
خليل بهراميان در اين باره به راديوفردا میگويد: «اين بچهها از خانوادههای باشخصيت و کارگری کشور هستند. در ضمن روحینژاد دانشجوی تيزهوش بوده و کريمی هم بچه بسيار محترم و مؤدبی است، بنابراين اميد دارم که با توجه به شخصيت فردی و خانوادگيشان زودتر از زندان نجات يابند.»
حتی اگر اين احکام تعديل شود، هستند زندانيانی که پس از تحمل زندانهای خود بايد تازه برای زندگی به تبعيد بروند.