نمایندگان اروپا با هدف جستوجوی راه حلی برای نجات منطقه یورو از خطر فروپاشی به آمریکا رفتهاند. جستوجوی راه حلهای مختلف البته همچنان ادامه دارد، ولی بیاعتمادی به سرنوشت پول واحد اروپا روز به روز بیشتر میشود.
در همین باره رادیوفردا گفتوگویی کرده است با فریدون خاوند، کارشناس اقتصادی رادیوفردا، و ابتدا از او پرسیده است چرا با وجود همه تلاشها، هنوز هم محافل مالی بینالمللی، یورو را بر لب پرتگاه میبینند.
فریدون خاوند: به نظر میرسد که آن همه نشست و رایزنی رهبران هفده کشور عضو منطقه پولی اروپا برای نجات یورو تا امروز به جایی نرسیده است و این خطر وجود دارد که دستاوردهای بیش از نیم قرن تلاش برای پیشروی به سوی آن چه به آن «ایالات متحده اروپا» میگفتند از دست برود.
تا امروز بخش بزرگی از رسانههای آمریکا و انگلیس به بهای یورو باور نداشتند. در حال حاضر همین نومیدی به رسانههای اروپایی منطقه یورو نیز سرایت کرده است.
در صفحه اول روزنامهها از امکان فروپاشی یورو سخن به میان میآید. عامل اصلی این وضعیت نیز بیاعتمادی روزافزون بازارهای مالی به بها و اعتبار یوروست.
بعد از یونان و ایرلند و پرتغال که در انجام تعهدات مالی خودشان دچار مشکل شدند، حالا ایتالیا دچار مشکلات بزرگ اقتصادی و مالی شده است.
مسئله در آنجاست که ایتالیا سومین غول اقتصادی اروپاست و بیرون کشیدن یک چنین کشوری از باتلاق بدهیهای خارجی کار آسانی نیست.
این را عرض کنم که فقط در سال آینده ایتالیا بایستی ۴۴۰ میلیارد یورو وام بگیرد و بازارهای مالی، نرخ بهره بسیار سنگینی را از این کشور مطالبه میکنند که پرداخت آن از توانش خارج است. اگر ایتالیا فرو بریزد، کار یورو هم به آخر میرسد.
اما این که چه طور باید به ایتالیا کمک کرد و بار این کمکها را چه کسی باید بر دوش بکشد، جواب این سوال را کسی به درستی نمیداند.
من فکر میکنم بزرگترین مشکل عدم وجود نهادها و قوانین مشترک و مقتدر برای خارج شدن از بحران است. پول واحد در اروپا ایجاد شده است. ولی نهادهای مشترکی که باید ستون این وحدت باشند، وجود ندارد.
در کوتاهمدت، بانک مرکزی اروپا میتواند اوراق قرضه منتشر شده از طرف کشورهای عضو را که در حال حاضر در بازارهای ثانوی دست به دست میشود، خریداری کند.
ولی به دلیل مخالفت آلمان از انجام این کار خودداری میکند. اصولا رهبران آلمان از این میترسند که دخالت بانک مرکزی اروپا بار مالی شدیدی را بر دوش آنها تحمیل کند و این ماجرا به سود کشورهایی تمام شود که به بیانضباطی مالی عادت دارند. به عنوان مثال، از منظر خود آلمانیها، به سود کشوری مثل ایتالیا.
سناریوی دیگری که از همین دیروز، بیش از پیش درباره آن صحبت میشود، کم شدن تعداد اعضای منطقه یورو است. گویا آلمانیها و فرانسویها بر سر طرح تازهای کار میکنند که بر پایه این طرح قرار است اعضای منطقه یورو از ۱۷ کشور به ۹ کشور محدود شود که علاوه بر فرانسه و آلمان، هلند و فنلاند و اتریش و چند کشور دیگر را در بربگیرد و هشت کشور دیگر هم فعلا از منطقه پول واحد کنار گذاشته شوند.
البته این مسئله فعلا در حد طرح مطرح شده است و آن را باید با احتیاط تلقی کرد، هر چند که بازارهای مالی دیروز از این خبر به خوبی استقبال کردند و ارزش سهام بورسهای مالی نیز دیروز با شنیدن این خبر بالا رفتند.
در همین باره رادیوفردا گفتوگویی کرده است با فریدون خاوند، کارشناس اقتصادی رادیوفردا، و ابتدا از او پرسیده است چرا با وجود همه تلاشها، هنوز هم محافل مالی بینالمللی، یورو را بر لب پرتگاه میبینند.
فریدون خاوند: به نظر میرسد که آن همه نشست و رایزنی رهبران هفده کشور عضو منطقه پولی اروپا برای نجات یورو تا امروز به جایی نرسیده است و این خطر وجود دارد که دستاوردهای بیش از نیم قرن تلاش برای پیشروی به سوی آن چه به آن «ایالات متحده اروپا» میگفتند از دست برود.
تا امروز بخش بزرگی از رسانههای آمریکا و انگلیس به بهای یورو باور نداشتند. در حال حاضر همین نومیدی به رسانههای اروپایی منطقه یورو نیز سرایت کرده است.
در صفحه اول روزنامهها از امکان فروپاشی یورو سخن به میان میآید. عامل اصلی این وضعیت نیز بیاعتمادی روزافزون بازارهای مالی به بها و اعتبار یوروست.
بعد از یونان و ایرلند و پرتغال که در انجام تعهدات مالی خودشان دچار مشکل شدند، حالا ایتالیا دچار مشکلات بزرگ اقتصادی و مالی شده است.
مسئله در آنجاست که ایتالیا سومین غول اقتصادی اروپاست و بیرون کشیدن یک چنین کشوری از باتلاق بدهیهای خارجی کار آسانی نیست.
این را عرض کنم که فقط در سال آینده ایتالیا بایستی ۴۴۰ میلیارد یورو وام بگیرد و بازارهای مالی، نرخ بهره بسیار سنگینی را از این کشور مطالبه میکنند که پرداخت آن از توانش خارج است. اگر ایتالیا فرو بریزد، کار یورو هم به آخر میرسد.
اما این که چه طور باید به ایتالیا کمک کرد و بار این کمکها را چه کسی باید بر دوش بکشد، جواب این سوال را کسی به درستی نمیداند.
- اما آقای خاوند به نظر میرسد که رهبران منطقه یورو تلاش خودشان را کردهاند تا بتوانند یورو را نجات بدهند و خیلی از کشورها مثل یونان را از خطر فروپاشی برهانند. ولی چرا تا الان به نتیجه نرسیدهاند؟ اشکال عمده به نظر شما کجاست؟
من فکر میکنم بزرگترین مشکل عدم وجود نهادها و قوانین مشترک و مقتدر برای خارج شدن از بحران است. پول واحد در اروپا ایجاد شده است. ولی نهادهای مشترکی که باید ستون این وحدت باشند، وجود ندارد.
در کوتاهمدت، بانک مرکزی اروپا میتواند اوراق قرضه منتشر شده از طرف کشورهای عضو را که در حال حاضر در بازارهای ثانوی دست به دست میشود، خریداری کند.
ولی به دلیل مخالفت آلمان از انجام این کار خودداری میکند. اصولا رهبران آلمان از این میترسند که دخالت بانک مرکزی اروپا بار مالی شدیدی را بر دوش آنها تحمیل کند و این ماجرا به سود کشورهایی تمام شود که به بیانضباطی مالی عادت دارند. به عنوان مثال، از منظر خود آلمانیها، به سود کشوری مثل ایتالیا.
- آقای خاوند، به جز این آینده بدبینانهای که شما از آن صحبت کردید و اشاره کردید که در رسانههای بینالمللی هم بسیار در مورد آن صحبت میشود، آیا میشود یک شرایط دیگری را هم برای آینده یورو پیشبینی کرد؟ حتی شرایط مثبتتری را؟
سناریوی دیگری که از همین دیروز، بیش از پیش درباره آن صحبت میشود، کم شدن تعداد اعضای منطقه یورو است. گویا آلمانیها و فرانسویها بر سر طرح تازهای کار میکنند که بر پایه این طرح قرار است اعضای منطقه یورو از ۱۷ کشور به ۹ کشور محدود شود که علاوه بر فرانسه و آلمان، هلند و فنلاند و اتریش و چند کشور دیگر را در بربگیرد و هشت کشور دیگر هم فعلا از منطقه پول واحد کنار گذاشته شوند.
البته این مسئله فعلا در حد طرح مطرح شده است و آن را باید با احتیاط تلقی کرد، هر چند که بازارهای مالی دیروز از این خبر به خوبی استقبال کردند و ارزش سهام بورسهای مالی نیز دیروز با شنیدن این خبر بالا رفتند.