تصمیم روز چهارشنبه بانک فدرال آمریکا (فد) به افزایش نرخ بهره پایه خود در سطح یک چهارم واحد، که کاملا قابل انتظار بود، گام دیگری در راه عادی سازی سیاست پولی در مهمترین قدرت اقتصادی جهان به شمار میرود و همزمان، بر شمار زیادی از دیگر متغیرهای اقتصادی در سراسر جهان از جمله ایران تاثیر میگذارد.
چنین پیدا است که قرار است نرخ بهره پایه در آمریکا در سال آینده میلادی نیز سه بار دیگر افزایش یابد و، بدین سان، بر فرایندی که حدود هشت سال پیش در پی وقوع یک بحران شدید مالی در آمریکا آغاز شد، نقطه پایان گذاشته شود:
یک) به سال ۲۰۰۸ باز میگردیم : برای مقابله با زمین لرزه شدید مالی و به راه انداختن دوباره چرخ فعالیت اقتصادی در آمریکا، بانک فدرال این کشور تصمیمهای قاطعی اتخاذ کرد، به ویژه پایین آوردن نرخ بهره پایه در سطحی نزدیک به صفر تا بانکها بتوانند تسهیلات مالی با قیمت بسیار ارزان در اختیار سرمایه گذاران و مصرف کنندهها قرار دهند.
طی سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳، دوره سخت بحران مالی کم و بیش به پایان رسید، ولی نه آنچنان که امید قاطعی نسبت به پایان خطر به وجود آمده باشد. بانک فدرال آمریکا در مورد سیاست پایان دادن به «پول ارزان» تصمیم گرفت دست به عصا راه برود تا از بازگشت بحران جلوگیری کند. حدود یک سال پیش نرخ بهره پایه در آمریکا به گونهای محدود بالا رفت، ولی بعد از آن این رویداد تکرار نشد. امروز، در فضای اقتصادی و سیاسی پدید آمده در آمریکا، با اطمینان می توان گفت که مقامهای پولی واشنگتن به تغییر بنیادی در سیاست پولی خود روی آورده اند.
دو) مهمترین عامل این تغییر، پیدایش بهبود نسبی در اوضاع اقتصادی آمریکا است. نرخ رشد ایالات متحده در سال جاری به احتمال زیاد به محدوده دو در صد خواهد رسید که چندان بالا نیست، ولی در مقایسه با نرخ رشدهای منطقه یورو و ژاپن در سطح قابل قبولی است و، از آن مهم تر، تداوم و حتی افزایش آن طی چند سال آتی بسیار محتمل به نظر میرسد.
سیاست افزایش نرخ بهره در آمریکا طبعا به تقویت باز هم بیشتر دلار در برابر سایر ارزها منجر خواهد شد. با توجه به نیرومند تر شدن اقتصاد آمریکا طی چند سال گذشته، دلار رو به اوجگیری گذاشت و طی یک سال گذشته نیز به دلیل چشم اندازهای مساعد برای افزایش نرخ بهره در آمریکا، آهنگ اوجگیری آن شدت گرفت، تا جایی که ارزش اسکناس سبز آمریکا در برابر یورو به بالاترین حد در سیزده سال گذشته رسیده و احتمالا تا پایان سال در سطحی برابر یورو قرار خواهد گرفت.
نرخ بیکاری آمریکا نیز در سطح زیر پنج در صد نوسان میکند که برای اقتصادی در مقیاس ایالات متحده، عملا به معنای اشتغال کامل است. و اما نرخ تورم، که در سال جاری پیرامون ۱.۷ در صد قرار دارد، به نرخ قابل قبول آن برای مقامهای پولی آمریکا که حدود دو صد است، نزدیک میشود. افزایش نرخ بهره از دیدگاه آنها مانع از آن خواهد شد که اقتصاد آمریکا طی سالهای اینده، با تنشهای تورمی روبرو بشود.
و سر انجام، عامل دیگری که بانک فدرال آمریکا را به افزایش نرخ بهره تشویق میکند، چشم اندازهای اقتصادی این کشور در دوره زمامداری دونالد ترامپ است که حدود یکماه دیگر اغاز میشود. می توان گفت که بازارهای مالی جهان به جهتگیریهای اقتصادی رییس جمهوری ایالات متحده روی خوش نشان داده اند. یکی از محورهای اصلی سیاست اقتصادی آقای ترامپ، کاهش مالیاتها همزمان با انجام سرمایه گذاریهای کلان زیر بنایی است که می تواند به کسری بودجه منجر شود و حتی خطر پیدایش تنشهای تورمی را پیش بیآورد. بانک فدرال آمریکا، ضمن استفاده از خوشبینی بازارها درباره سیاست اقتصادی دونالد ترامپ، افزایش نرخ بهره را در شرایط کنونی برای مقابله با تنشهای تورمی احتمالی لازم تشخیص میدهد.
سه) سیاست افزایش نرخ بهره در آمریکا طبعا به تقویت باز هم بیشتر دلار در برابر سایر ارزها منجر خواهد شد. با توجه به نیرومند تر شدن اقتصاد آمریکا طی چند سال گذشته، دلار رو به اوجگیری گذاشت و طی یک سال گذشته نیز به دلیل چشم اندازهای مساعد برای افزایش نرخ بهره در آمریکا، آهنگ اوجگیری آن شدت گرفت، تا جایی که ارزش اسکناس سبز آمریکا در برابر یورو به بالاترین حد در سیزده سال گذشته رسیده و احتمالا تا پایان سال در سطحی برابر یورو قرار خواهد گرفت. حتی این احتمال وجود دارد که تا پایان سال اینده میلادی ارزش یورو به گونهای محسوس به سطحی پایین تر از دلار آمریکا سقوط کند.
یکی از دلایل افزایش قیمت دلار، سرمایه هایی است که در جستجوی نرخ بهره بالا تر و سود بیشتر به منطقه دلار هجوم میآورند. به بیان دیگر تصمیم بانک فدرال آمریکا به افزایش نرخ بهره پایه، عملا تقاضای دلار را بالا می برد و نرخ برابری آن در برابر سایر ارزها را بالا می برد.
چهار) تقویت دلار نشانه قدرت گرفتن اقتصاد آمریکا است، اما در دراز مدت به سود این کشور نیست، زیرا پول نیرومند بهای واردات را کم میکند و، در عوض، قیمت صادرات را به سایر ارزها بالا می برد. این به معنای آن است که بر خلاف وعدههای دونالد ترامپ در مورد مقابله با واردات به ویژه از چین، دلار نیرومند می تواند خطر ورود کالاهای بیشتر به بازار امریکا را افزایش دهد و کسری موازنه بازرگانی را در این کشور شدت ببخشد.
به رغم این خطر، به نظر میرسد که دونالد ترامپ، دستکم در سال نخست ریاست جمهوری اش، از نیرومند ماندن دلار به عنوان یکی از نشانههای تحکیم قدرت اقتصادی کشورش، استقبال خواهد کرد.
پنج ) ولی دلار تنها پول امریکا نیست و نوسانات آن بر سایر اقتصادهای جهان به گونههای مثبت و منفی تاثیر میگذارد. طی ده سال گذشته شمار زیادی از دولتها و بنگاههای اقتصادی در جهان با استفاده از ضعیف بودن اسکناس سبز و پایین بودن نرخ بهره، مبالغ کلانی را به دلار وام گرفته اند. اکنون همان دولتها و بنگاه ها، باید اصل و فرع پولهای خود را پس بدهند، آنهم با دلاری که اوج گرفته و نرخ بهرهای که بالا رفته است. به عنوان نمونه بنگاههای ترکیه را در نظر بگیرید که باید با لیرههای از سکه افتاده خود از پس باز پرداخت وامهای دلاریشان بر ایند.
شش) بازار ارز ایران نیز طبعا از نوسانهای دلار در سطح جهانی در امان نمی ماند. البته این بازار فعل و انفعالات خاص خود را دارد و قیمت روز به روز دلار در آن از عوامل گوناگون درونی و منطقهای سر چشمه میگیرد، از نرخ تورم گرفته تا نرخ حواله درهم امارات و یا بالا رفتن ارزش دلار در منطقه هرات افغانستان... ولی به هر حال تقویت دلار در عرصه بین المللی نیز یکی از مهمترین عواملی است که قیمت دلار را در بازار ارز تهران به مرز چهار هزار تومان رسانده است. می بینیم که طی چند هفته گذشته بهای دیگر ارزها در بازار تهران هم بالا رفته، ولی نه با آن شتاب و اهمیتی که دلار.