این روزها مصادف با یکصدمین زاد روز "جان فیتز جرالد کِنِدی، سی و پنجمین رئیس جمهور آمریکا است. جان کندی در ۲۹ ماه مه ۱۹۱۷، در شهرک بروکلین (ماسا چوست)، به دنیا آمد.
چند ماه پس از آن در روسیه انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ به وقوع پیوست. هیچکس فکر نمیکرد آن کودک چند ماهه بعدها به عنوان سی و پنجمین رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا انتخاب شود و بیش از هر رئیس جمهوردیگری درگیر مسایل جنگ سرد بین دو ابر قدرت جهانی باشد.
کندی در سال ۱۹۴۰ از دانشگاه هاروارد فارغ التحصیل شد، و یکسال پس از آن بود که به نیروی دریایی آمریکا پیوست. دوران خدمت او مصادف بود با چالش قدرتهای بزرگ در جنگی دوم جهانی که وی ابعاد دریایی آنرا در آبهای اقیانوس آرام به چشم مشاهده کرده و خود درآن مشارکت داشت. با پایان جنگ دوم جهانی جان کندی از آغاز سال ۱۹۴۷ در حالیکه فقط ۲۹ سال داشت وارد عرصه سیاست شد و به عنوان عضو حزب دموکرات توانست رای مردم را بخود جلب و به عنوان نماینده ایالت ماساچوست به عضویت مجلس نمایندگان آمریکا در آید. وی مجدداً در سالهای۱۹۴۸، ۱۹۵۰، و ۱۹۵۲ با موفقیت در انتخابات مجلس سنا برگزیده شد. در ۱۲ سپتامبر ۱۹۵۳ بود که با یک روزنامه نگار مشهور و زیبا بنام ژاکلین لی بوویر (ژاکلین (جککی) لی بوویر) [ژاکلین کندی] ازدواج کرد.
جان فیتز جرالد کندی که در ادبیات امروز آمریکا از او با نام "جِی اِف کِی" نام برده می شود، ایرلندی تبار و اولین آمریکایی پیرو کلیسای کاتولیک رُم بود که توانست رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا بشود. پس از پیروزی در انتخابات ۱۹۶۰ وقتی به جای دوایت آیزنهاور انتخاب شد فقط ۴۳ سال داشت (جوانترین رئیس جمهور آمریکا). با تجربه جنگ دوم جهانی، و وقایع پس از آن، از جمله آغاز جنگ سرد بین دو بلوک شرق و غرب، تنظیم روابط با اتحاد جماهیر شوروی از اولین دلمشغولیهای جان کندی بود. شاید به همین دلیل بود که خاور میانه و متعاقب آن ایران توجه رئیس جمهور آمریکا را به شدت به خود جلب کرد و به صورت نقطه کانونی سیاستگزاری وی درآمد.
در مراسم افتتاحیه ریاست جمهوری در ۱۹۶۱ (که به طور سنتی روز ۲۰ ژانویه انجام می شود)، جان کندی از هموطنانش خواست که در جستجوی پیشرفت و مبارزه با فقر، و در عین حال برای پیروزی در "جنگ سرد" بر علیه کمونیسم در سراسر دنیا با او همکاری کنند. در این مراسم بود که کلمات پایانی وی بر پیشانی تاریخ ثبت شد: "نپرسید کشورتان برای شما چه خواهد کرد، بپرسید شما برای کشورتان چه کاری می توانید انجام بدهید."
بحران ها – در آوریل ۱۹۶۱ جان کندی طرح اعزام ۱۴۰۰ کوبایی تبعیدی را که توسط "سیا" آموزش دیده بودند تا به کوبا برگردند و مقدمات فروپاشی رژیم و شخص فیدل کاسترو را فراهم کنند، تایید کرد. این اولین چالش در سیاست خارجی کندی بود. طرح سیا با شکست مواجه شد و تقریبا همه ۱۴۰۰۰ نفری که در خلیج خوکها پیاده شده بودند یا دستگیر و یا کشته شدند.
دو ماه بعد جان کندی در وین پایتخت اطریش، با نیکیتا خروشچف رهبر شوروی ملاقات کرد تا در مورد شهر برلین که پس از جنگ بین متفقین و شوروی تقسیم شده بودند گفتگو کند. دو ماه پبعد از این ملاقات قوای آلمان شرقی اقدام به ساخت دیوار برلین کردند و جان کندی نیز در واکنش به این قضیه لشکری از نیروهای آمریکا را در حمایت از مردم برلین غربی به آلمان اعزام کرد.
متعاقب این قضیه بود کندی در ماه ژوئن ۱۹۶۳ در مقابل ساختمان شهرداری برلین غربی نطق آتشینی ارائه و در طی آن خطاب به مردم دنیا گفت: "نپرسید آمریکا برای شما چه کار خواهد کرد، نگاه کنید به اینکه چگونه با هم میتوانیم برای آزادی انسان گام برداریم".
چالش با اتحاد شوروی فقط به برلین محدود نمی شد. در اکتبر ۱۹۶۲ و در خلال بحران موشکی کوبا، جان کندی و خروشچف بار دیگر با هم به چالش برخاستند. وجود موشکهای بالستیک روسی در کوبا تهدید مستقیمی برای امنیت ملی آمریکا محسوب می شد و همین قضیه به مدت دو هفته خطر رویارویی جدی واشنگتن و مسکو را دامن زده بود. کندی دستور محاصره دریایی کوبا را صادرکرد و خروشچف با برچیدن موشکها از خاک کوبا در برابر برچیده شدن برخی از موشکهای آمریکایی از خاک ترکیه و وعده عدم تهاجم به خاک کوبا موافقت کرد.
با تهدید به بکار بردن تسلیحات اتمی، بحران موشکی کوبا موجب شد که امکان توسل به یک جنگ اتمی بین دو ابر قدرت به نزدیکترین نقطه خود برسد. ولی در نهایت کندی توانست در ماه ژوئیه ۱۹۶۳ امتیاز مهمی از روسها بگیرد و همراه با هارولد مک میلان نخست وزیر وقت انگلیس پیمان منع آزمایش هستهای را با نیکیتا خروشچف به امضا برساند. اما، کوششهای رئیس جمهور جوان آمریکا برای کنترل گسترش کمونیسم در آسیای جنوب شرقی موفق نبود و او مجبور به افزایش حضور نظامی آمریکا در جنگ ویتنام شد هرچند که به طور خصوصی از این اقدام ابراز نارضایتی کرده بود.
جان کندی و ایران – در خاور میانه مسایل دیگری در شرف وقوع بود. چند سال قبل از ریاست جمهوری کندی، از تابستان سال ۱۹۵۸و به دنبال سقوط نظام پادشاهی در عراق، روابط آمریکا با عراق رو به سردی گراییده و ژنرال عبدالکریم قاسم در عراق اعلام جمهوری کرده بود. جان کندی در اولین تابستان ریاست جمهوری خود با حرکت توسعه طلبانه عبدالکریم قاسم و بسیج نیروهای عراقی در مرز کویت مواجه شد.
قاسم کویت را بخش جدایی ناپذیری از خاک عراق اعلام کرد در حالیکه بریتانیا تازه استقلال کویت را در ۱۹ ژوئن همان سال به رسمیت شناخته بود. بریتانیا که به شدت بهه نفت کویت وابسته بود ۵۰۰۰ نیرو برای مقابله با نیروهای عراقی به کویت اعزام کرد اما، دولت جان کندی انگلیس را ترغیب کرد تا موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل بکشاند. البته شوروی رای شورای امنیت را وتو کرد ولی کمی پس از آن با جایگزین شدن نیروهای ۴۰۰۰ نفری اتحادیه عرب بجای بریتانیا قضیه تحت کنترل در آمد.
به موازات تحولات سیاسی در عراق کندی بیشتر متوجه امکان بلعیده شدن خاور میانه توسط کمونیستها شد. این نگرانی سیاست نزدیکی آمریکا به ایران را توجیه می کرد و کندی در اینمورد پیشرفت قابل ملاحظهای داشت. در آوریل ۱۹۶۲به دعوت جان کندی، محمد رضاشاه به واشنگتن سفر کرد و مورد استقبال ویژه کندی قرار گرفت. کندی در مراسم استقبال از اوگفت:
"اعلیحضرتا، من از جانب هموطنانم ورود شما را به ایالات متحده گرامی می دارم. منافع متقابل ما مشابه هستند: حفظ آزادی هایمان، حفظ صلح، و تامین یک زندگی بهتر برای مردمانمان."
در این سفرشاه ایران توانست از مراکز تحقیقات فضایی ناسا در کیپ کاناورال فلوریدا، پایگاه دریایی آمریکا درسواحل آتلانتیک واقع در ایالت کارولینای شمالی، و چندین سایت نظامی در واشنگتن و سایر نقاط آمریکا بازدید کند. علاوه بر آن شاه در کنگره آمریکا خطاب به نمایندگان کنگره در مورد منافع مشترک دو کشور و همچنین تاریخ ۲۵۰۰ ساله ایران سخن گفت. شاید هنوز برخی از ساکنین نیویورک بازدید پر شکوه شاه ایران را از نیویورک بیاد داشته باشند. مراسمی که با رژه نظامی همراه بود و طی آن رهبران دو کشور در اتومبیلهای روباز مورد استقبال مردم قرار گرفتند. در این سفر رابطه دوستانهای بین همسران دو رهبر جوان، ژاکلین کندی، و فرح پهلوی برقرار شد.
روابط ایران و آمریکا در دوران کوتاه ریاست جمهوری کندی توسعه و عمق پیدا کرد. اما در آن روزها سیاستهای شاه به شدت مورد مخالفت اپوزیسیون ایرانی بود. جان کندی طرح جاه طلبانهای برای ایجاد تحول دموکراتیک در ایران داشت. وی میخواست از انقلاب در ایران که متعاقباً می توانست ایران را به دامن اتحاد جماهیر شوروی براند جلوگیری و از طریق محکم تر کردن بنیادهای دموکراسی، ایران را متحول کند.
بازدید شاه ایران ابعاد گوناگون نظامی، علمی، و فرهنگی داشت و یکی از منابع تاریخی روابط دو کشور را تشکیل می دهد. امروزه در آرشیو کتابخانه و موزه جان اف کندی یک فیلم ۲۰ دقیقه ای از این بازدید تاریخی حفظ شده است. ویژگیهای این بازدید با مسافرتهای سایر رهبران جهان از واشنگتن قابل مقایسه نیست (مقایسه کنید با سفر اخیر نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و سخنرانی وی در کنگره). تفاوتهای کیفی این بازدید متاثر از دو عامل است: اول شخصیت جان کندی به عنوان یک رئیس جمهور استثنایی و دیگر بار تاریخی و ملی ایران که در این سفر توسط پادشاه وقت بهه خوبی ارائه می شود. همسران دو رهبر نیز جاذبههای خاص خود را در میان مردم و سیاستمداران داشته اند.
روابط ایران و آمریکا در دوران کوتاه ریاست جمهوری کندی توسعه و عمق پیدا کرد. اما در آن روزها سیاستهای شاه به شدت مورد مخالفت اپوزیسیون ایرانی بود. جان کندی طرح جاه طلبانهای برای ایجاد تحول دموکراتیک در ایران داشت. وی میخواست از انقلاب در ایران که متعاقباً می توانست ایران را به دامن اتحاد جماهیر شوروی براند جلوگیری و از طریق محکم تر کردن بنیادهای دموکراسی، ایران را متحول کند.
در داخل آمریکا اما این نگرانی به صورتی جدی وجود داشت که احتمال دارد شاه ایران بجای غرب به سمت شوروی گرایش پیدا کند. این تفکر در دهه ۱۹۶۰ در بسیاری از دولتهای کوچک و آسیب پذیر منطقه وجود داشت که اغلب با مخفی کردن اهداف خود و یا پنهان شدن پشت سر شوروی سعی می کردند از غرب امتیازات بیشتری بگیرند. با این استدلال وقایع سالهای ۱۳۴۰ در ایران و انقلاب سفید شاه از افکار جان کندی جوان ریشه گرفته بود ولی فاقد عامل تداوم و ثبات بوده است.
سیاست کندی در قبال ایران، گرچه بخاطر ترور وی بدون نتیجه رها شد، به خوبی نشان می دهد که چگونه دولتهای خارجی می توانند در سایر کشورها بر فرآیند انتقال فرهنگ ملی به سمت و سوی دموکراسی تاثیر گذار باشند. برخی از تحلیلگران معتقدند شاه اغلب از اجرای سیاستهای جان کندی طفره رفته و نگرانی آمریکا در مورد گسترش کمونیسم در منطقه و ایران را دستاویز دریافت کمکهای اقتصادی و حمایتهای نظامی کرده است.
برخی دیگر از کارشناسان معتقدند در داخل حلقههای تصمیم گیری در ایالات متحده اجماع کافی برای پیاده کردن طرحهای جان کندی در قبال ایران وجود نداشته است. برخی دیگر کوتاهیهای شاه را ناشی از نگرانی وی از دخالتهای شوروی از طریق حزب توده، و نفوذ روحانیت شیعه در اقشار جامعه می دانند. بدیهی است که مجموعه این عوامل دست به دست هم دادند و به وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ ایران منتهی شدند.
ترور جان کندی – کِنِدی گفتمان سیاسی را در آمریکا دگرگون کرد. بسیاری از جوانان آمریکایی به سوی او گرایش پیدا کردند و به جرات می توان گفت تا به امروز هیچ رئیس جمهور دیگری نتوانسته است به اندازه او میراث قابل تقدیر و ستایش از خود باقی بگذارد. در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ در سفر به دالاس پایتخت ایالت تکزاس، جان فیتز جرالد کندی در اتومبیل روبازی در معیت همسرش ژاکلین کندی هدف گلوله قرار گرفت. مرگ او همه دنیا را دچار حیرت و شگفتی کرد. شخصیت محبوب و انسانی جان کندی تبدیل به چهرهای قهر مانی و ماندگار شد. چهرهای که تا به امروز تاریخ نویسان همچنان از آن به عنوان محبوبترین رئیس جمهور آمریکا یاد می کنند.
دقایقی از نیمروز ۲۲ نوامبر می گذشت. رئیس جمهور و همسرش روز گذشته در دو شهر سن آنتونی، و آوستین سخنرانی کرده و مورد استقبال فراوان واقعشده بودند. آن روز از فرودگاه با اتومبیل روباز به سمت مرکز شهر دالاس در حرکت بودند و قرار بود کِنِدی در نقطهای از شهر به سخنرانی بپردازد. صدای تیر اندازی شنیده شد و دو تیر به او اصابت کرد. یکی از تیرها به گردن و دیگری به سر او خورده بود. دقایقی پس از ورود به یک بیمارستان در مجاورت محل تیر اندازی، مرگ کندی اعلام شد. مرگی که ناگهان همه دنیا را در حیرت فرو برد.
متهم به قتل لی هاروی اوسوالد ۲۴ ساله، دستگیرشد. گفته می شد او گرایشهای کمونیستی داشته است، ولی دو روز بعد در حال ورود به زندان با شلیک تیر توسط صاحب یک کلوب شبانه زخمی و کشته شد. با مرگ اوسوالد معمای سوء قصد به کندی برای همیشه لاینحل ماند. معمائی که پای طیف وسیعی از احتمالات را از سرویسهای امنیتی شوروی (کا. گ .ب) گرفته تا مجتمعهای نظامی صنعتی آمریکا به میان می کشد. گرچه بر رسی یک کمیسیون قضایی نتیجه گرفت که اوسوالد به تنهایی عمل کرده بود اما این نتیجه گیری هرگز نتوانست به بحث و گفتگو در مورد سوء قصد به جان فیتزجرالد کندی، سی و پنجمین رئیس جمهور آمریکا، خاتمه دهد.
-------------------------------------------------------------------------------------------------
* جلیل روشندل استاد علوم سیاسی و امنیت بین المللی در دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی.