لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ تهران ۲۲:۵۸

آیا کسی نابودی ارمنی‌ها را به یاد دارد؟


بنای یادبود نسل‌کشی ارمنی ها در ایروان
بنای یادبود نسل‌کشی ارمنی ها در ایروان

چند روز یا شاید فقط چند ساعت وقت دارید که خانه، زمین و محل کارتان را ترک کنید. مجبورید پای پیاده بدون آب و غذا و لباس کافی صد‌ها کیلومتر را طی کنید.

اگر کودک، زن، سالخورده یا بیمار هستید، فرقی نمی‌کند. اگر خوش شانس باشید و از گرسنگی، تشنگی، بیماری، تجاوز و حملات مختلف جان سالم به در برید، به محل «اقامت» جدید خود در میان بیابان می‌رسید، محلی که در آن نه از دارو خبری است و نه از غذا. مرگ تدریجی، میزبانتان است. هرگز فرصت بازگشت به خانه و زمینتان را نخواهید داشت چون دیگر مال شما نیستند، ضبط شده و در اختیار دیگران گذاشته شده است.

چنین «کوچ اجباری» صد سال پیش نابودی بسیاری از ارمنی‌های تحت حکومت عثمانی را در سال ۱۹۱۵ رقم زد.

ارمنی‌ها روز ۲۴ آوریل را به شکل سمبلیک آغاز «نسل کشی» سال ۱۹۱۵ می‌دانند، روزی که بیش از ۲۰۰ نفر از نخبگان ارمنی در قسطنطنیه (استانبول کنونی) دستگیر و پس از چندی کشته شدند.

دستگيری رهبران و شخصيت‌های ارمنی در ديگر استان‌های امپراطوری از ۱۹ آوريل آغاز شده بود. بين ماه‌های مه و اوت ۱۹۱۵ ارمنی‌های استان‌های آناتولی شرقی مجبور به کوچ اجباری شده و در نهایت بسیاری از آنها قتل عام شدند. دو ميليون ارمنی پيش از سال ۱۹۱۵ در امپراطوری عثمانی زندگی می‌کردند، بيش از هفتاد درصد آنها محو شده و اموالشان توقيف شد.

کمال آتاتورک، بنيانگذار ترکيه جديد، بارها از کشتار ارمنی‌ها ياد کرده و آن را «عملی شرم آور» خوانده بود. وی همچنين خواستار پاسخگويی رهبران «کمیته اتحاد و ترقی»، حزب حاکم سال‌های جنگ جهانی اول در امپراطوری عثمانی شد که «با بي‌رحمی ميليون‌ها مسيحی را از خانه‌شان بيرون راندند و کشتند.»

«عمل شرم آوری» که بیش از بیست کشور جهان، ۴۳ ایالت آمریکا، واتیکان و نهادهای بین المللی از جمله پارلمان اروپا، انجمن محققان در مورد نسل کشی و کمیته فرعی سازمان ملل برای پیشگیری از نسل کشی و حفاظت اقلیت‌ها آن را نحستین نسل کشی قرن بیستم می‌دانند.

کمال آتاتورک، بنيانگذار ترکيه جديد، بارها از کشتار ارمنی‌ها ياد کرده و آن را «عملی شرم آور» خوانده بود. وی همچنين خواستار پاسخگويی رهبران «کمیته اتحاد و ترقی»، حزب حاکم سال‌های جنگ جهانی اول در امپراطوری عثمانی شد که «با بي‌رحمی ميليون‌ها مسيحی را از خانه‌شان بيرون راندند و کشتند.»

زمانی که کشتار ارمنی‌ها اتفاق افتاد هنوز واژه نسل‌کشی ابداع نشده بود ولی اتفاقات ۱۹۱۵ «الهام بخش» رافائل لمکين، حقوقدان لهستانی شد تا اين واژه را چند دهه بعد وارد منشورهای سازمان‌های بين‌المللی کند.

باراک اوباما، رئيس جمهور آمريکا، زمانی که سناتور بود به صراحت از کشتار ارمنی‌ها به عنوان نسل‌کشی ياد کرد.

اما ترکيه می‌گويد نسل‌کشی صورت نگرفته و «تلفات» ارمنی‌ها را ناشی از بیماری، شرایط جنگی و عملکرد خودسرانه برخی افراد و گروه‌ها می‌داند و نه قصد و عملی طراحی شده از سوی رهبران وقت حکومت عثمانی.

در سال‌های گذشته گروهی از روشنفکران ترک از جمله اورهان پاموک، برنده جایزه نوبل ادبیات، کشتار ارمنی‌ها را نسل‌کشی خواندند، واژه‌ای که هنوز در ترکیه تابو است.

احمد داووداغلو، نخست وزير ترکيه،کوچ اجباری را «غيرانسانی» و «اشتباه» خواند. اخيرا يکی از مشاورانش از واژه «نسل‌کشی» در مورد کشتار ارمنی‌ها استفاده کرد که جنجال آفرین شد و یک ماه بعد از این سخنان،مشاور ارمنی تبار نخست وزیر ترکیه بازنشسته شد.

کشتار ارمنی‌ها، که نيویورک تايمز در سال ۱۸۹۵ از یکی از آنها به عنوان «هولوکاست ارمنی‌ها» ياد کرده، دهه‌ها پيش از ۱۹۱۵ در امپراطور عثمانی آغاز شد و در آن سال به اوج رسيد.

ارمنی بودن «جرم شد»

چه تشابهی بین یک کشیش محافظه‌کار و یک نماینده سکولار چپگرای پارلمان وجود دارد که در یک زمان در امپراطوری عثمانی دستگیر و کشته می‌شوند؟ «ارمنی بودنشان». این پاسخ اوگور اونگور، پژوهشگر ترک تبار هلندی است که در دانشگاه اوترخت هلند تدریس می‌کند.

طلعت پاشا، وزیر کشور عثمانی حتی دستور داده بود که سرنوشت ارمنی‌های مسلمان شده نیز نباید فرقی با دیگر ارمنی‌ها داشته باشد.

اوگور اونگور که آرشیو دوره عثمانی را مطالعه کرده و دو کتاب در مورد وقایع ۱۹۱۵ نوشته، می‌گوید «نسل‌کشی ارمنی‌ها در چند مرحله اتفاق افتاد و بسیار سریع و سیستماتیک بود.»

چه تشابهی بین یک کشیش محافظه‌کار و یک نماینده سکولار چپگرای پارلمان وجود دارد که در یک زمان در امپراطوری عثمانی دستگیر و کشته می‌شوند؟ «ارمنی بودنشان». این پاسخ اوگور اونگور، پژوهشگر ترک تبار هلندی است که در دانشگاه اوترخت هلند تدریس می‌کند.

این مورخ می‌افزاید: «مرحله اول از اوایل زمستان ۱۹۱۴ آغاز شد و تمامی ارمنی‌ها از ادارات دولتی (بوروکراسی) عثمانی اخراج شدند؛ از معلمان تا آتش نشانان. در مرحله بعدی،در ۲۴ آوريل ۱۹۱۵، نخبگان ارمنی؛ از تجار تا روشنفکران و شخصیت‌های مذهبی و سیاسی دستگیر و کشته شدند. این جوهر اصلی نسل‌کشی است که انسان‌ها را فقط به خاطر قومیتشان -فارغ از ایده و فعالیت-هدف قرار می‌دهند. مرحله سوم فرمان طلعت پاشا برای کوچ اجباری غیرنظامیان به بیابان است که خودش نسل‌کشی به شمار می‌رود. توقیف و ضبط اموال ارمنی‌ها، جدا کردن مردان از زنان و کودکان از زنان و قرار دادن آن‌ها در خانواده‌های مسلمان تا پیوند فرهنگی آن‌ها از بین برود، ایجاد قحطی تصنعی در اقامتگاه ارمنی‌ها در "دیرالزور" در حالی که غیر ارمنی‌ها دسترسی به نان داشتند، مراحل بعدی این نسل‌کشی است.»

آنچه را که این پژوهشگر توضیح می دهد، می توان در عکس‌های ارمین وگنر، سرباز و عکاس آلمانی، که دنیا را از رنج و مرگ ارمنی‌ها آگاه کرد، دید.

کودکانی که از گرسنگی در جاده‌ها تلف شدند و پدران و مادرانی که در حال کندن قبر هستند، از جمله عکس‌های اين شاهد عينی به شمار می‌روند.

وی برخلاف دستور مقامات عثمانی و آلمانی که عکس گرفتن از ارمنی‌ها را ممنوع کرده بودند، صدها عکس از آنها گرفت و به خارج فرستاد. وگنر دو دهه بعد با نوشتن نامه‌ای به هيتلر سياست سرکوب نازی‌ها در قبال يهوديان را به چالش کشيد.

با کلیک کردن روی نقاط قرمز می توانید اطلاعات بیشتری دریافت کنید

متأسفیم، ولی این قابلیت در حال حاضر در دسترس نیست.

آرشيو عثمانی هم «از نسل‌کشی می گويد»

«حقيقت بايد در آرشيوها يافت شود. ...مدارک ما اينجاست، شما -ارمنی‌ها- مدارکتان را بياوريد». اين سخنان را رجب اردوغان، رئيس جمهور ترکيه در مارس سال جاری يک روز پس از آنکه بيش از ۴۰ نماينده مجلس نمايندگان آمريکا طرحی برای به رسميت شناختن نسل‌کشی ارمنی‌ها را به کنگره ارائه دادند، بيان کرد.

پاسخ به اين پرسش اردوغان را، حدود هشت سال پيش، نه ارمنی‌ها بلکه تانر آکچام، جامعه شناس، مورخ ترک‌زبان و استاد دانشگاه مينه‌سوتای آمريکا در کتاب معروف خود «اقدام شرم‌آور: نسل کشی ارمنی‌ها و مسئله مسئوليت پذيری ترک‌ها» داده است.

وی معتقد است حتی از آنچه در آرشيو امپراطوری عثمانی باقی مانده و در مدارکی که برای تائيد نظريه حاکم که نسل‌کشی صورت نگرفته، منتشر شده، می توانيم به اين نتيجه برسيم که کميته مرکزی حزب حاکم «کمیته اتحاد و ترقی» و طلعت پاشا، وزير کشور، قصد نابودی ارمنی‌ها را داشتند.

یکی از این تلگرام‌ها، پیام روز دوازدهم ژوئیه ۱۹۱۵ طلعت پاشا به فرماندار دیاربکر است:

«از آنجا که به اجرا گذاشتن تدابیر سیاسی و امنیتی به کار گرفته شده درباره ارمنی‌ها، در مورد دیگر گروه‌های مسیحی مطلقا ممنوع است، باید هرچه زود‌تر جلو چنین رخدادی را گرفت - که می‌تواند تأثیری منفی بر روی افکار عمومی داشته باشد و زندگی مسیحیان را یکسره در معرض خطری فوق‌العاده قرار دهد.»

بنابراین آن دسته از سیاست‌هایی که عامدانه علیه ارمنی‌ها به کار بسته شده آشکارا دیگر گرو‌ه‌های مسیحی را مستثنی می‌کردند.

این استاد دانشگاه می‌گوید آرشیو آلمان که هم‌پیمان امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول بود،از مهم‌ترین مدارک و شواهدی است که نشان می‌دهد مقامات عثمانی قصد نسل‌کشی داشتند. افسران آلمان نه تنها در جریان اتفاقات بودند و سکوت کردند حتی فرمان برخی از کوچ‌های اجباری را امضا کردند. آرشیو آمریکا نیز که تا سال ۱۹۱۷ در جنگ بی‌طرف بود و دیپلمات‌هایش می‌توانستند در امپراطوری سفر کنند، مهم است.

وی می‌افزاید خاطرات بازماندگان کشتار‌ها، گزارش‌های شاهدان خارجی، گزارش‌های کمیسون‌های پارلمان و خاطرات رهبران «کمیته اتحاد و ترقی» شکی بر جای نمی‌گذارد که این عملیات بدون برنامه ریزی در مرکز سیاسی امپراطوری امکان نداشت.

ولفگانگ گوست، مورخ و از دبیران سابق اشپیگل، دو دهه تلاش خود را برای جمع‌آوری و تحلیل آرشیو آلمان در زمان جنگ جهانی اول در کتابی ۷۰۰ صفحه‌ای به نام «نسل‌کشی ارمنی ها، شواهدی از آرشیو وزارت خارجه: ۱۹۱۵-۱۹۱۶) منتشر کرده است.

وی می‌نویسد این مدارک و شواهد که شامل تلگرام‌ها و یادداشت‌های مقامات و دیپلمات‌های آلمانی است، نشان می‌دهد که مقامات آلمانی «از نسل‌کشی ارمنی‌ها» مطلع بودند و حتی در مواردی فرمان کوچ اجباری را خود صادر کرده‌اند.

یکی از صدها مدرک منتشر شده در این کتاب، یادداشت ۱۵ اوت ۱۹۱۵ دریاسالار ویلهلم سوشون، فرمانده ناوگان عثمانی-ترکی است: «ترکیه با دقت و رازداری زیادی در مورد ارمنی‌ها عمل می کند. سه چهارم آنها از بین رفته‌اند.»

«ترکیه با دقت و رازداری زیادی در مورد ارمنی‌ها عمل می کند. سه چهارم آنها از بین رفته‌اند.»
ویلهلم سوشون، دریاسالار آلمانی

چهار روز بعد وی می افزاید: «روزی که با آخرین ارمنی کار را یکسره کنند، روز نجات ترکیه است.»

این کتاب نشان می‌دهد که تلاش‌های پل ولف مترنيش، سفیر آلمان، برای اقدام کشورش، بزرگترین متحد عثمانی، برای نجات جان ارمنی‌ها بی‌حاصل مانده است. سفیر آلمان در یکی از یادداشت‌هایش می‌نویسد که رئیس پلیس پایتخت عثمانی به وی از طرحی چند مرحله‌ای برای کشتن هزاران ارمنی باقی مانده در قسطنطنیه خبر داده است.

«آنها می توانند فقط در بیابان زندگی کنند​»

«به ارمنی‌ها هشدار داده بودیم که چه اتفاقی برایشان می افتد اگر به دشمنان ملحق شوند... هشدار من بر ارمنی‌ها اثر نداشت و آنها سعی کردند انقلاب کنند و به روس ها کمک کردند.» این سخنان انور پاشا، وزیر جنگ عثمانی به هنری مورگنتو، سفیر آمریکا بود که به شدت برای نجات جان ارمنی‌ها و کمک به آنها تلاش کرد.

زمانی که مورگنتو می‌پرسد چرا فقط خلافکاران را تنبیه نمی‌کنید؟ پاسخ می‌شنود: این حرف در زمان صلح درست است ولی در زمان جنگ وقت این کار را نداریم.

امپراطوری عثمانی در اکثبر ۱۹۱۴ در کنار آلمان و علیه روسیه، فرانسه و بریتانیا وارد جنگ شد. دو اتهام متوجه ارمنی‌ها بود که اکثرا در شش ایالت آناتولی شرقی زندگی می‌کردند: کمک به دشمن به ویژه روس‌ها و تلاش برای انقلاب و استقلال.

برخی از پژوهشگران می‌گویند هدف کوچ اجباری برای دور کردن ارمنی‌ها از مناطق نظامی بوده و هدف نسل‌کشی محسوب نمی‌شود.

جاستین مک کارتی، استاد تاریخ در آمریکا و نویسنده چند کتاب در مورد امپراطوری عثمانی معتقد است نسل کشی در کار نبوده، وی می‌گوید تصمیم دولت عثمانی به دلایل عملیات متعدد انقلابیون ارمنی علیه ارتش عثمانی و کمک به نیروهای روس بود.

در زمان پیوستن امپراطوری عثمانی به جنگ، حزب داشناکسوتیون تقاضای «ترک‌های جوان» (کمیته اتحاد و ترقی) را برای تحریک ارمنی‌های روسیه برای قیام در آن کشور رد کرده بود. ارمنی‌های روسیه و عثمانی در ارتش‌های کشورشان می‌جنگیدند، اگرچه برخی از ارمنی‌ها به یگان‌های روسیه پیوسته بودند.

آرشیو وزارت خارجه آلمان نشان می‌دهد که کوچ اجباری به مناطقی که در «تهدید حمله دشمن نبوده، گسترش یافت و ارمنی‌ها همچنین به مناطق نظامی دیگر رانده شدند».

رونالد سانی، استاد آمریکایی-ارمنی تاریخ سیاسی و اجتماعی در آمریکا که اخیرا کتاب «آن‌ها فقط می‌توانند در بیابان زندگی کنند و نه جای دیگر؛ تاریخ نسل‌کشی ارمنی‌ها» به رادیوفردا در مورد هدف «کمیته اتحاد و ترقی» در مورد ارمنی‌ها می‌گوید: «هدف آن‌ها تغییر ساختار جمعیتی کشور در سه جهت بود. پراکندن ارمنیان به گونه‌ای که آن‌ها دیگر یک جمعیت تعیین کننده در برابر عثمانی‌ها نباشند، جذب و حل کردن ارمنیان و اسلامیزه کردن آن‌ها به ویژه زنان و کودکان و سرانجام نابود کردن آن‌ها به صورت فیزیکی و کشتارهای جمعی.»

طلعت پاشا در گفتگویی با سفیر آمریکا می‌گوید «هیچ ارمنی نمی‌تواند دوست ما شود. پس از آنچه ما با آنها کردیم.» وی در گفتگوی دیگری می‌گوید: «نفرت بین ترک‌ها و ارمنی‌ها آنقدر شدید شده که اگر ما کار آنها را یکسره نکنیم، آنها طرح انتقام می‌ریزند.».... «آنها می‌توانند فقط در بیابان زندگی کنند.»

برخلاف سخنان طلعت پاشا، بسیاری از مسلمانان، ارمنی‌ها را دشمن نمی‌پنداشتند و چنین نفرتی نداشتند. ماموران دولتی در زمان عثمانی بودند که از حکم کوچ اجباری که به مرگ ارمنی‌ها ختم می‌شد، سر باز زدند. برخی استعفا کردند و برخی کشته شدند.

برخلاف سخنان طلعت پاشا، بسیاری از مسلمانان ارمنی‌ها را دشمن نمی‌پنداشتند و چنین نفرتی نداشتند. ماموران دولتی در زمان عثمانی بودند که از حکم کوچ اجباری که به مرگ ارمنی‌ها ختم می‌شد، سر باز زدند. برخی استعفا کردند و برخی کشته شدند.

ترک‌ها و کردهای زیادی جان خود را به خطر افکندند و در زمان «پاکسازی» ارمنی‌ها به یاری آن‌ها شتافتند. بسیاری از فرزندان خانواده‌های رانده شده به بیابان را پناه دادند. همین امر موجب پدیده جدیدی در سال‌های اخیر در ترکیه شده: بسیاری متوجه شده‌اند که اجداد ارمنی دارند.

البته ارمنی‌ها همیشه دشمن حکومت هم محسوب نمی‌شدند. در قرن نوزدهم از آنها به عنوان «قوم وفادار» به امپراطوری عثمانی یاد می‌شد و در سال ۱۹۰۸، فدراسیون انقلابی ارمنی (داشناکسوتیون) در کنار «کمیته اتحاد و ترقی» طلعت پاشا علیه سلطان عبدالحمید دوم انقلاب کردند تا قانون اساسی احیا شود و سپس در انتخابات پارلمان در کنار آن‌ها به کارزار پرداختند.

از شکست اصلاحات تا هولوکاست

امپراطوری عثمانی، در قرن پانزدهم میلادی، در مقایسه با بسیاری از کشورهای اروپایی، رواداری زیادی در مورد اقلیت‌ها داشت و یهودیان که مجبور به فرار از اسپانیا و پرتغال بودند به آن سرزمین می‌گریختند. اما سیستم اداره کردن این امپراطوری در قرن نوزدهم و پس از پاگرفتن ایده‌های آزادی و برابری، الهام گرفته از انقلاب فرانسه، پاسخگوی تقاضا‌ها و درخواست‌های بسیاری از ساکنان آن از جمله ارمنی‌ها نبود.

ارمنی‌های جوان و تحصیلکرده در روسیه و کشورهای دیگر اروپایی که به امپراطوری عثمانی بازمی‌گشتند، خواستار برابری و حقوق بیشتر و حتی برابری با مسلمانان، به عنوان «شهروندان» عثمانی بودند. از سوی دیگر ارمنی‌ها خواستار محافظت بیشتر دولت مرکزی در قبال ماموران محلی و حمله کرد‌ها که بر سر زمین و منابع برای سالیان دراز با آن‌ها درگیر بودند، شدند.

درخواست ارمنی‌ها برای تغییر تافته جدا بافته‌ای در ساختار امپراطوری در قرن نوزدهم نبود. دوره تنظیمات (۱۸۳۹-۱۸۷۶) در حکومت عثمانی، برای اصلاحات اساسی در ساختار اداری کشور و مدرنیزه کردن آن شکل گرفت.

قوم‌های غیر مسلمان در امپراطوری عثمانی در تلاش شدید برای دستیابی به حقوق و آزادی‌های بنیادی بودند، امری که قدرت‌های بزرگ از آن به عنوان بهانه‌ای برای دخالت در امور داخلی عثمانی و برای پیشبرد منافع خود استفاده می‌کردند.

حزب داشناک یا فدراسیون انقلابی ارمنی‌ها هم پیمان کمیته اتحاد و ترقی (ترک‌های جوان) که شعارهای آزادی و برابری می‌داد، متحد شدند و در انقلاب ۱۹۰۸ در کنار طلعت و انور پاشا بودند. فضای پس از انقلاب، با آزادی بیان همراه بود و ده‌ها نشریه و روزنامه وارد بازار شدند.

یکی از اهداف تنظیمات برابری حقوق مسلمانان و غیر مسلمانان بود. تنظیمات دست‌کم در این زمینه، شکست خورد. سلطان عبدالحمید دوم در سال ۱۸۷۶ به قدرت رسید که تمرکزگرا و خواستار تفویت عنصر اسلامی-ترکی عثمانی بود. عبدالحمید دوم، برخلاف دو سلطان پیشین عثمانی، اعتقادی به تنظیمات نداشت و به امید اصلاحات ارمنی‌ها و بسیاری دیگر پایان داد.

​در سال ۱۸۷۷-۱۸۷۸ سلطان عبدالحمید شکست سختی از روسیه خورد و بخش مهمی از سرزمین‌های تحت کنترلش را از دست داد. در پی این شکست، معاهده برلین (۱۸۷۸) بین عثمانی‌ها و قدرت‌های بزرگ به امضا رسید که در یکی از مفاد آن دولت عثمانی متعهد به حفاظت از ارمنی‌ها و اصلاحات در ایالات ارمنی‌نشین شد.

این نخستین بار بود که «مسئله ارمنی‌ها» در مذاکرات بین المللی مطرح می‌شد. ارمنی‌ها پس از این تاریخ از حمایت افکار عمومی غرب برخوردار شدند ولی تقاضای ارمنی‌ها از کشورهای خارجی برای تضمین بین المللی برای اصلاحات از نظر بسیاری از دولتمردان عثمانی خیانت محسوب می‌شد.

عبدالحمید دوم ارمنی‌ها را درپی استقلال و لابی‌گری آن‌ها نزد روس‌ها در زمان امضای معاهده برلین خائن می‌دانست. نه تنها اصلاحات اجرا نشد بلکه قیام و اعتراض ارمنی‌ها با کشتار دستجمعی پاسخ داده شد. نيویورک تايمز در سال ۱۸۹۵ از یکی از آنها به عنوان «هولوکاست ارمنی‌ها» ياد کرد.

ارمنی‌ها نیز برای جلب توجه نیروهای اروپایی و فشار بر سلطان عثمانی برای اصلاحات دست به عملیات می‌زدند که معروف‌ترین آنها اشغال و گروگانگیری بانک عثمانی در اوت ۱۸۹۶ است که تشدید حملات عثمانی را در پی داشت.

تحت حکومت عبدالحمید دوم به تدریج و تحت تاثیر نظریه پردازان غیر عثمانی، افسانه عثمانی پاک که بر پایه‌های مذهب (اسلام) و قومیت (ترک) بود وارد گفتمان حکومتی شد. ارمنی‌ها حتی متهم شدند که نام مسلمان را برای خود انتخاب می‌کنند تا با ازدواج کردن با مسلمانان خون آنها را آلوده کنند.

گروه‌های انقلاب ارمنی‌ها (داشناک ها و هنچاک ها) در اواخر دهه هشتاد قرن نوزدهم شکل گرفتند و حتی قصد ترور سلطان عثمانی را داشتند.

حزب داشناک یا فدراسیون انقلابی ارمنی‌ها هم پیمان کمیته اتحاد و ترقی (ترک‌های جوان) که شعارهای آزادی و برابری می‌داد، متحد شدند و در انقلاب ۱۹۰۸ در کنار طلعت و انور پاشا بودند. فضای پس از انقلاب، با آزادی بیان همراه بود و ده‌ها نشریه و روزنامه وارد بازار شدند. ارمنی‌ها، گرچه حضور فعالی در عرصه سیاسی امپراطوری عثمان پیدا کردند ولی از قتل عام، در امان نبودند.

طبق برخی از تخمین‌ها، در سال ۱۹۰۹ ، ۲۰ هزار نفر در کشتار آدانا جان باختند که ۱۹ هزار نفر آنها ارمنی بودند. دولت وقت، فرماندار و سربازانی را که در محل حضور داشتند و به ارمنی‌ها حمله کرده بودند، مسئول دانست. تنشی که بین ترک ها و ارمنی ها آغاز شده بود به فاجعه ای مبدل شد. فرماندار برکنار شد، چند ترک به خاطر کشتار و چند ارمنی به خاطر تحریک کردن اعدام شدند.

رونالد سانی در مورد استقلال طلبی این نیرو‌ها پس از ۱۹۰۸ می‌گوید: «پس از سال ۱۹۰۸، بسیاری از ارمنیان از سازمان‌های انقلابی جدا شده و به پارلمان راه یافته بودند. هدف آنها نوعی خودگردانی بود در چارچوب امپراتوری عثمانی. فارغ از این که ارمنیان چه می‌گفتند، عثمانی‌ها همیشه به آنها به چشم جدایی‌خواه نگاه می‌کردند و ساختار خودگردانی را در یک قدمی استقلال نهایی ارمنیان امپراتوری می‌دانستند که سرانجام با پشتیبانی روس‌ها عملی می‌شد. از این رو ارمنیان در یک موقعیت دشوار و پرخطر قرار داشتند. آنها هر کاری می‌کردند متهم به خیانت به امپراتوری عثمانی می‌شدند که هدفشان چیزی نبود جز جدایی از این امپراتوری با حمایت روس‌ها.»

چیره شدن نیروهای افراطی بر طیف لیبرال‌های «کمیته اتحاد و ترقی»، شکست‌های پی در پی در جنگ ازجمله شکست در بالکان (۱۹۱۲-۱۹۱۳) که صد‌ها هزار پناهنده مسلمان را که از دست مسیحیان بالکان گریخته و خواهان انتقام بودند، ایدئولوژی برتری قومیتی رهبران اتحاد و ترقی، ظن آنها به ارمنی‌های عثمانی برای همکاری با روس‌ها و حضور ارمنی‌ها در یگان‌های روسیه، شکست سنگین انور پاشا در ساری‌قميش که ارمنی‌ها را مقصر اصلی آن معرفی کرد، راه را برای نابودی ارمنی‌ها باز کرد.

انکار نسل کشی نخستین قدم برای یک نسل کشی دیگر است

پس از شکست عثمانی‌ها در جنگ، طلعت پاشا، انور پاشا و جمال پاشا وزیر نیروی دریایی به آلمان گریختند و دولت جدید آماده مذاکرات با کشورهای پیروز شد.

قدرت‌های غربی خواستار پاسخگویی عثمانی‌ها به «کشتار ارمنی»‌ها بودند. به نوشته تانر آکچام، مورخ ترک تبار، در سال‌های نخست پس از جنگ جهانی اول، برای بسیاری از دولتمردان ترک کشتار ارمنی‌ها و نقش گروهی در دولت جای بحث نداشت. آنها از جمله آتاتورک، از اعضای کمیته اتحاد و ترقی، مسئولین این کشتار را برخی از رهبران «اتخاد و ترقی» و نه همه اعضای آن می‌دانستند.

مصطفی عارف، وزیر کشور جدید در دسامبر ۱۹۱۸ گفت: «آنها تصمیم به نابودی ارمنی‌ها گرفتند و این کار را اجرا کردند. این تصمیم توسط کمیته اتحاد و ترقی گرفته شد و توسط دولت به اجرا درآمد.»

در جلسات دادگاه که به عقیده برخی فقط به خاطر فشار کشورهای خارجی تشکیل شد، «سه پاشا» و تعدادی از مسئولان حکومت غیابا به مرگ محکوم شدند. فقط سه نفر که مسئولان درجه دوم محسوب می‌شدند اعدام شدند. صد‌ها نفر از مقامات نظامی و سیاسی حتی دادگاهی نشدند.

طلعت پاشا و جمال پاشا به دست ارمنیان ترور شدند. سقومون تهلیریان که تمامی خانواده‌اش توسط عثمانی‌ها به قتل رسیده بودند، طلعت پاشا را در برلین کشت. دادگاه تهلیریان دو روز بیشتر طول نکشید. هیئت منصفه در برلین پس از شنیدن شهادت وی و دیگران از جمله یوهانس لپسیوس، میسیونر آلمانی، در مورد کشتار و شکنجه ارمنی ها، تهلیریان را از قتل عمد تبرئه و آزاد کرد. وکلای وی چنین عنوان کردند که کشتاری که وی شاهدش بوده بر وضعیت روانیش تاثیر گذاشته است. هیئت منصفه اقدام تهلیریان را ناشی از شوکه وارده به دلیل تجربه ای که داشته، دانست. تهلیریان عضو «عملیات نمسیس» ارمنی ها بود که عاملان نسل‌کشی را ترور می کردند.

براد شرمن، یکی از نمایندگان کنگره آمریکا که در نامه‌ای از اوباما خواستار به رسمیت شناخته شدن «نسل‌کشی» در آمریکا شده، می‌گوید انکار یک نسل کشی آخرین مرحله یک نسل‌کشی نیست، بلکه نخستین مرحله یک نسل‌کشی جدید است.

یکی از کسانی که تحت تاثیر این محاکمه قرار گرفت رالف لیمکین بود که چند دهه بعد واژه نسل‌کشی را ابداع کرد.

دولت ترکیه تاکنون بر این موضع است که نسل‌کشی اتفاق نیفتاده است، نظری که بسیاری از حقوقدانان بین المللی با آن مخالفند. ویلیام شاباس، استاد حقوق بین المللی در لندن و از صاحبنظران در مورد نسل‌کشی به رادیوفردا می‌گوید قطعا‌ً می‌توانیم اتفاقات ۱۹۱۵ را نسل‌کشی بنامیم. وی می‌گوید: «اصطلاح «نسل‌کشی» در تفسیرهای مربوط به این رویداد شناخته شده است. این یکی از بزرگ‌ترین فاجعه‌های سده بیستم است. این اصطلاح البته در آن زمان وجود نداشت.»

برخی از مورخان می گویند یکی از دلایلی که دولت ترکیه حاضر به قبول کردن کشتار قرن گذشته به عنوان «نسل‌کشی» نیست این است که اکثریت مردم ترکیه معتقدند «نسل کشی» اتفاق نیافتاده است. از یک سو دهه‌ها گفتمان حاکم دولت‌های ترکیه این بوده و از سوی دیگر آنها قادر به خواندن مدارک و شواهد تاریخی که شصت سال پیش در کشورشان نوشته شده نیستند چرا که الفبایشان عوض شده است.

یک دلیل دیگر نیز می‌تواند این باشد که دولت ترکیه مانند جاستین مک کارتی معتقد است که چنین اتفاقی نیفتاده است.

گایدس میناسیان، نویسنده ارمنی تبار کتاب «ارمنی‌ها، زمان رهایی» می‌گوید یکی دیگر از دلایل انکار «نسل کشی» می تواند مجبور شدن ترکیه به پرداخت غرامت به نوادگان قربانیان باشد.

البته ویلیام شاباس چندان با این نظر موافق نیست. وی می‌گوید: «این از آن مواردی است که به آسانی نمی‌توان پاسخ دقیق به آن داد. تنها موردی که برای غرامت‌پردازی به قربانیان نسل‌کشی را می‌توان نمونه آورد مورد آلمان امروز است که داوطلبانه به قربانیان یهودی در ازای جنایات نازی‌ها غرامت پرداخت. اما این کار داوطلبانه بود... از دید من بحث در این نیست که به بازماندگان نسل‌های قربانیان چه غرامت مالی پرداخت شود، مسئله برای من اعتراف ساده به این جنایات است و به گونه‌ای رسمیت دادن به این رویدادهای تاریخی.»

میناسیان می‌نویسد که زیر سوال رفتن جنبش ملی گرایانه و تولد دوباره ملت ترک از خاکستر عثمانی، می‌تواند دلیل دیگر باشد. البته به گفته آچام زمانی که آتاتورک کشتار ارمنی‌ها را عملی بی‌شرمانه خوانده، نسل‌کشی خواندن آن جنبش وی را زیر سوال نخواهد برد.

گویی آدولف هیتلر از سکوت جهانیان در مورد سرنوشت ارمنی‌ها برای نابودی دیگر ملت‌ها الهام گرفته بود. یکی از نمایندگان کنگره جمله منسوب به هیتلر در زمان حمله به لهستان در سال ۱۹۳۹ را ذکر می‌کند: «امروز کسی از نابودی ارمنی‌ها حرفی می‌زند؟»

شاید «ایدئولوژی» بازمانده از «کمیته اتحاد و ترقی» در گفتمان دولتمردان ترکیه مانع اصلی است. سخنان عصمت اینونو، رئیس جمهور ترکیه (۱۹۳۸-۱۹۵۰): «وظیفه ما این است که در کشورمان غیر ترک ها، ترک بسازیم...ما خواهیم برید و دور خواهیم انداخت هر عنصری را که مخالف ترک ها و ترک بودن باشد.»

براد شرمن، یکی از نمایندگان کنگره آمریکا که در نامه‌ای از اوباما خواستار به رسمیت شناخته شدن «نسل‌کشی» در آمریکا شده، می‌گوید انکار یک نسل‌کشی آخرین مرحله یک نسل‌کشی نیست، بلکه نخستین مرحله یک نسل‌کشی جدید است.

گویی آدولف هیتلر از سکوت جهانیان در مورد سرنوشت ارمنی‌ها برای نابودی دیگر ملت‌ها الهام گرفته بود. این نماینده کنگره جمله منسوب به هیتلر در زمان حمله به لهستان در سال ۱۹۳۹ را ذکر می‌کند: «امروز کسی از نابودی ارمنی‌ها حرفی می‌زند؟»

حدود ۷۵ سال پس از «سخنان» هیتلر، آدام شیف، نماینده کنگره آمریکا، روز ۲۲ آوریل ۲۰۱۵، نام تعدادی از قربانیان ارمنی را در کنگره خواند و در توئیت خود نوشت «نام شما و زندگی که از دست دادید فراموش نمی شود.»

XS
SM
MD
LG