محمد تقی مصباح يزدی، روحانی تندرو و عضو مجلس خبرگان، در ديدار با هيئت رئيسه دانشگاه تربيت مدرس گفته است: «بعيد نيست در آينده فتنهای شديدتر توسط افرادی صورت گيرد که امروز آنها را به عنوان نيروهای ارزشی میشناسيم همانگونه که در فتنه اخير کسانی که قبلاً نخست وزير، رئيس جمهور و رئيس مجلس نظام بودند، حضور داشتند».
در ماه های اخير، شماری از شخصيت ها و تشکل های اصولگرا از عملکرد محمود احمدی نژاد در سياست داخلی و خارجی انتقاد کرده اند.
مصباح یزدی از جمله روحانیون افراطی است که برخی معتقدند محمود احمدی نژاد و دولت او تحت تاثیر آموزه هایش هستند. هشدار این روحانی تندرو چه مفهومی دارد و چرا همینک بیان می شود؟ مخاطب آن چه کسی یا کسانی هستند؟
سراج الدين ميردامادي، روزنامه نگار و تحليلگر سياسي در پاريس، در مورد سخنان آيت الله مصباح يزدي به رادیو فردا می گوید: به دليل عملکرد تند و خودکامگی رئيس دولت و حمايت همه جانبه رهبر جمهوری اسلامی از اين خودکامگی و خودمحوری آقای احمدی نژاد و اطرافيان او، بخشی از اصولگراها که در سخنان آقای مصباح يزدی از آنها به عنوان نيروهای ارزشی ياد می شود از دولت و حاکميت عملاً جدا شده اند و بخشی ديگر هم پيش بينی می شود در آينده ای نزديک جدا شوند و آقای مصباح به اين امر اشاره دارد.
هشدار آيت الله مصباح يزدی در مورد ايجاد فتنه ای شديد، در شرايطی است که پيش از اين برخی ها در ميان اصولگرايان از جمله طرفداران محمود احمدی نژاد وجود هر گونه اختلاف و تفرقه را در ميان اين نيروها تکذيب می کردند. اکنون چه اتفاقی افتاده که اين هشدار از زبان يکی از حاميان پر و پا قرص محمود احمدی نژاد بيان می شود؟
منطق حاکم بر قدرت مطلقه در تمامی نظام های سياسی اين را ايجاب می کند که مرتب اين سيکل تغيير و تحولات، پوست اندازی ها و جدا شدن افراد وجود داشته باشد که از روزهای اول انقلاب هم بوده است.
به ويژه در يک سال اخير حتی کسانی که زير علم آقای احمدی نژاد و از حاميان او بودند از او جدا شدند. چهار سال قبل هم امثال آقای افروغ و ابوطالب از حاميان آقای احمدی نژاد بودند، ولی کمتر از يک سال بعد برائت جستند و عملاً در انتخابات بعدی کنار گذاشته و جزو صف غيرخودی ها محسوب شدند.
اين سيکل همچنان ادامه دارد و آقای مصباح هشدار می دهد هر کسی از اين صف جدا شود و ساز ديگری بنوازد، عملاً از بدنه نظام جدا شده و بايد با او برخورد شود. البته اين حرف نوعی تحذير و ارعاب است.
اين اختلاف نظرهايی که بين اصولگرايان به وجود آمده و آخرين نمونه آن انتقادات علی لاريجانی، رئيس مجلس و برخی ديگر از نمايندگان مجلس و يا تشکل های اصولگرا از محمود احمدی نژاد و سياست های او است، منجر به چه رويدادی خواهد شد؟
بعد از انتخابات اينها به اين نقطه رسيدند که منشاء اصلی مشکلات در بعد فرهنگ و به ويژه در دانشگاه ها است، به خصوص در علوم و دروسی که در علوم انسانی تدريس می شود و اين پروژه را دولت دهم به آقای مصباح و شاگردان او واگذار کرده است.
دولت به اين نتيجه رسيده که يکی از کارهايی که برای مقابله با اين شکاف ها و اختلاف ها بايد انجام دهد اين است که علوم انسانی را تصفيه کند و با انقلاب فرهنگی جديد تلاش می کنند هم اتحاد درونی جريان اصولگرا را با حمايت گسترده رهبری حفظ کنند و از طرفی تلاش کنند ريشه های مخالفت در توده های نخبه جامعه را که برخاسته از دروس جديد علوم انسانی مدرن است و به تعبير آنها ريشه در افکار غربی دارد، بخشکانند و مخالفت های خود را در جامعه به صورت ريشه ای حل کنند.
در ماه های اخير، شماری از شخصيت ها و تشکل های اصولگرا از عملکرد محمود احمدی نژاد در سياست داخلی و خارجی انتقاد کرده اند.
مصباح یزدی از جمله روحانیون افراطی است که برخی معتقدند محمود احمدی نژاد و دولت او تحت تاثیر آموزه هایش هستند. هشدار این روحانی تندرو چه مفهومی دارد و چرا همینک بیان می شود؟ مخاطب آن چه کسی یا کسانی هستند؟
سراج الدين ميردامادي، روزنامه نگار و تحليلگر سياسي در پاريس، در مورد سخنان آيت الله مصباح يزدي به رادیو فردا می گوید: به دليل عملکرد تند و خودکامگی رئيس دولت و حمايت همه جانبه رهبر جمهوری اسلامی از اين خودکامگی و خودمحوری آقای احمدی نژاد و اطرافيان او، بخشی از اصولگراها که در سخنان آقای مصباح يزدی از آنها به عنوان نيروهای ارزشی ياد می شود از دولت و حاکميت عملاً جدا شده اند و بخشی ديگر هم پيش بينی می شود در آينده ای نزديک جدا شوند و آقای مصباح به اين امر اشاره دارد.
هشدار آيت الله مصباح يزدی در مورد ايجاد فتنه ای شديد، در شرايطی است که پيش از اين برخی ها در ميان اصولگرايان از جمله طرفداران محمود احمدی نژاد وجود هر گونه اختلاف و تفرقه را در ميان اين نيروها تکذيب می کردند. اکنون چه اتفاقی افتاده که اين هشدار از زبان يکی از حاميان پر و پا قرص محمود احمدی نژاد بيان می شود؟
منطق حاکم بر قدرت مطلقه در تمامی نظام های سياسی اين را ايجاب می کند که مرتب اين سيکل تغيير و تحولات، پوست اندازی ها و جدا شدن افراد وجود داشته باشد که از روزهای اول انقلاب هم بوده است.
به ويژه در يک سال اخير حتی کسانی که زير علم آقای احمدی نژاد و از حاميان او بودند از او جدا شدند. چهار سال قبل هم امثال آقای افروغ و ابوطالب از حاميان آقای احمدی نژاد بودند، ولی کمتر از يک سال بعد برائت جستند و عملاً در انتخابات بعدی کنار گذاشته و جزو صف غيرخودی ها محسوب شدند.
اين سيکل همچنان ادامه دارد و آقای مصباح هشدار می دهد هر کسی از اين صف جدا شود و ساز ديگری بنوازد، عملاً از بدنه نظام جدا شده و بايد با او برخورد شود. البته اين حرف نوعی تحذير و ارعاب است.
اين اختلاف نظرهايی که بين اصولگرايان به وجود آمده و آخرين نمونه آن انتقادات علی لاريجانی، رئيس مجلس و برخی ديگر از نمايندگان مجلس و يا تشکل های اصولگرا از محمود احمدی نژاد و سياست های او است، منجر به چه رويدادی خواهد شد؟
بعد از انتخابات اينها به اين نقطه رسيدند که منشاء اصلی مشکلات در بعد فرهنگ و به ويژه در دانشگاه ها است، به خصوص در علوم و دروسی که در علوم انسانی تدريس می شود و اين پروژه را دولت دهم به آقای مصباح و شاگردان او واگذار کرده است.
دولت به اين نتيجه رسيده که يکی از کارهايی که برای مقابله با اين شکاف ها و اختلاف ها بايد انجام دهد اين است که علوم انسانی را تصفيه کند و با انقلاب فرهنگی جديد تلاش می کنند هم اتحاد درونی جريان اصولگرا را با حمايت گسترده رهبری حفظ کنند و از طرفی تلاش کنند ريشه های مخالفت در توده های نخبه جامعه را که برخاسته از دروس جديد علوم انسانی مدرن است و به تعبير آنها ريشه در افکار غربی دارد، بخشکانند و مخالفت های خود را در جامعه به صورت ريشه ای حل کنند.