پس از گذشت چهار ماه از زمان نمایش و توزیع فیلم مستند سیاسی «من روحانی هستم» (۵۷ دقیقه) که به بیان حیات سیاسی حسن روحانی رئیسجمهوری اسلامی تا زمان انتخاب او اختصاص دارد، شاهد موضع گیریهای مقامات سیاسی از جمله مشاور رئیس دولت و رئیس مجلس در مورد این فیلم هستیم.
این فیلم در برخی دانشگاههای ایران به نمایش در آمده است.
دستاندرکاران تولید و توزیع فیلم از آغاز سال ۹۳ برای ترویج آن اعلام کردند که مقامات دو دانشگاه علامه و امیرکبیر با نمایش فیلم مخالفت کردهاند در حالی که به بیان مقامات دانشگاهی این فیلم توسط بسیج دانشجویی در این دو دانشگاه به نمایش در آمده بود.
فیلم مستند یا افشاگری؟
این فیلم که لحنی زننده و افشاگرانه همانند برنامههای ۲۰:۳۰ تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی در بیان رویدادهای تاریخی دارد، یکی دیگر از امواج افشاگری علیه دولت روحانی و شخص خود او است. این امواج با توافق هستهای ژنو (مثل نصب پوسترهای «صداقت آمریکایی» از سوی موسسهٔ اوج و چند فیلم انیمیشن) آغاز شد و در روزهای اخیر به ماجرای مهمانی همسر رئیس جمهور در کاخ سعد آباد رسید.
کلید این حملات را محمد تقی مصباح زد با این سخنان که «شایسته است عدهای برنامههای مطالعات راهبردی و استراتژیک انگلستان را مطالعه کنند تا به صورت مستند مشخص شود دشمن از کجا قصد نفوذ دارد، ریشه تفکر بسیاری از کسانی که در آنجا تحصیل کردهاند، به یکدیگر شباهت دارد و چه بسا این مسأله از راههای نفوذ دشمن برای براندازی اسلام و انقلاب اسلامی است... هرچند این اشخاص متوجه این مسأله نیستند.» (رسا ۱۳ اسفند ۱۳۹۲)
مصباح حتی روحانی را یکی از پایه گذاران فتنه معرفی میکند: «پایه ایدئولوژیک فتنه ۸۸ در لندن شکل گرفت و در واقع کسانی که پایهگذار آن فتنه بودند، در انگلستان تحصیل کرده بودند و پایههای ایدئولوژیک آنها، همانجا شکل گرفته بود.» (همانجا)
رخدادهایی با روایتهای متعارض
پرداختن به پنج موضوع تاریخی و چالشبرانگیز در میان مقامهای و طرفداران جمهوری اسلامی و نقش روحانی در هر یک از آنها استخوان بندی فیلم را شکل میدهد:
۱) ایران گیت که به ادعای فیلم، روحانی واسطهٔ مذاکره با هیئت آمریکایی در جریان آن بوده است و علی لاریجانی آن را دروغ میخواند؛
۲) عدم رای ۹۹ نفر (از جمله روحانی) به نخست وزیری موسوی در دور دوم در مقابل خواست آیتالله خمینی،
۳) زمزمههای پایان دادن به جنگ ایران و عراق از سوی رفسنجانی و اعضای «جلسهٔ عقلای مجلس» (با حضور روحانی در این جمع)،
۴) ۱۸ تیر و نحوهٔ برخورد شورای امنیت و رئیس آن (روحانی) با آن، و
۵) موافقت نامهٔ سعد آباد در سال ۲۰۰۳ با حضور روحانی به عنوان رئیس شورای امنیت ملی به همراه ظریف و حسین موسویان.
در مورد هر یک از این رخدادها دو یا چند روایت متفاوت در میان مقامهای جمهوری اسلامی وجود دارد. گروهی مذاکره با آمریکاییها در دوران رونالد ریگان را یک ضرورت برای کسب سلاح (د رمقابل آزادی گروگانهای آمریکایی در بیروت) و گروهی دیگر یک خیانت میدانند.
گروهی عدم رای ۹۹ عضو مجلس به دولت موسوی را حق این اعضا در چارچوب قانون اساسی و گروهی دیگر مخالفت با ولایت فقیه تصور میکنند.
گروهی مهر تایید بر تلاش برخی مقامهای برای پایان جنگ در سال هشتم آن و در شرایط عدم امکان «فتح کربلا» میزنند و گروهی دیگر آنها را خورانندهٔ جام زهر به آیتالله خمینی میدانند.
در ماجرای ۱۸ تیر گروهی شورای امنیت ملی و رئیس آن را به تعلل در سرکوب مخالفان متهم میکنند و گروهی دیگر معتقدند که بستن روزنامهٔ سلام و سرکوب دانشجویان برنامهٔ حزب پادگانی بوده است و گروه سومی زمان دادن سیگنال به بسیج برای دخالت را زمان مناسب میدانند.
اعضا و همکاران دولت رفسنجانی و خاتمی به دنبال مصالحه بر سر برنامهٔ اتمی در موافقتنامهٔ سعد آباد بودند و مخالفان آنها در دولت احمدینژاد به اضافهٔ آیتالله علی خامنهای این روش را کوتاه آمدن در برابر غرب میدانند. فیلم در عین اشاره به نقش روحانی در هریک از این پنج موضوع موضع او را به روشنی عرضه نمیکند.
روایت راوی-محور در برابر روایت تکثرگرا
اما فیلم علاوه بر ادا نکردن حق مطلب در مورد روحانی، روایتی راوی-محور عرضه میکند. در موضوع پایان جنگ، دیدگاه مقابل در بارهٔ نحوهٔ پایان دادن به این مشکل از زبان فردی دیگر (محسن رضایی) بیان میشود (روایت مورد نظر فیلمساز) در حالی که موضع و روایت روحانی و رفسنجانی ناگفته میماند.
فیلم چنین مینمایاند که روحانی و رفسنجانی صلح را به آیتالله خمینی تحمیل کردند.
در موضوع کوتاهی شورای امنیت ملی در سرکوب تظاهرات ۱۸ تیر دیدگاه مقابل از سوی علیرضا زاکانی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و مرتضی نبوی بیان میشود (باز روایت فیلمساز) اما کسی از موضع شورای امنیت در باب محدود ماندن کنترل وضعیت به نیروی انتظامی تا ۲۳ تیر یا دیدگاه اصلاحطلبان دفاع نمیکند.
فیلم همچنین میگوید که سخنرانی حسن روحانی در باره ۱۸ تیر از آرشیوهای نظام پاک شده است اما بلافاصله بعد از این جمله تکهای از سخنان روحانی را پخش میکند. در همهٔ این موضوعات مواضع روحانی در برابر مواضع آیتالله خامنهای گذاشته شده و وانمود میشود که حق (از منظر سازندگان فیلم) با علی خامنهای بوده است.
در هریک از این موضوعات روایتهای مختلف و دیدگاههای متفاوتی در میان مقامات جمهوری اسلامی و نیروهای طرفدارانشان با چهار قطب عملگرایان، اصلاح طلبان، سنتگرایان و نظامیگرایان وجود دارد. دیدگاهها و تصمیماتی که به روحانی در فیلم نسبت داده شده همواره در چارچوب دیدگاههای اسلامگرایان عملگرا و سنتگرا قرار داشته است. این فیلم آتش تهیهٔ اقتدارگرایان نظامیگرا و موعودگرا علیه اقتدارگرایان سنتی و عملگرایان است.
روحانی به روایت جناح مقابل او
تصویری که فیلم میخواهد از روحانی عرضه کند سه وجه دارد:
۱) فردی که از یک عضو جناح اصولگرا (با پروندهای مثل تحمیل حجاب اجباری در ادارات ارتش یا رفتن با سلاح به سراغ اعضای گروهی که به روایت فیلم میخواستهاند او را ترور کنند و اینها البته خوشایند بخشی از طرفداران امروزین او نیست) به مسئولی با گرایش کارگزارانی تبدیل شده است؛ فیلم مشخصا میخواهد نشان دهد روحانی علیرغم گفتهٔ خودش یک حقوقدان نیست بلکه فردی امنیتی و حزباللهی در برابر مردم عادی و طرفداران گروههای مخالف بوده است و امروز خود را به گونهای دیگر معرفی میکند؛
۲) عدم تبعیت او از ولایت فقیه مثل برکناری محمد هاشمی از ریاست توسط شورای نظارت بر صدا و سیما با ریاست روحانی و ابقای وی توسط آیتالله خمینی یا ماجرای ۹۹ نفر؛
۳) فردی که از یک انقلابی مخالف ایالات متحده به یک سازشکار تبدیل شده است و در برابر ایالات متحده آمادهٔ مذاکره و مصالحه است؛ فیلم در بیان این موضوع رفتاری غیر حرفهای و غیر اخلاقی دارد مثل نام بردن از «ایرانی مطلوب آمریکا» و نشان دادن رفسنجانی و روحانی زمانی که این عبارات از سوی آمریکاییها بیان میشود.
انتشار و پخش این فیلم- که تولید آن از منظر طرح ایدههای یک طرف و به راه انداختن مباحثی در باب تاریخ جمهوری اسلامی کاری مثبت است- نشان میدهد که مخالفان دولت دیگر خود را به سیاست هستهای محدود نمیکنند و از همه سو به برچسب زنی و حمله به دولت و سیاستهایش و نیز شخص رئیس دولت خواهند پرداخت.
البته تا کنون به دلیل عدم اعلام چراغ سبز بیت رهبری این گونه حملات به سازمان دولتی رادیو و تلویزیون بسط نیافته است. در هر صورت دولت روحانی همانند دولت خاتمی از توان رسانهای کافی در برابر این گونه تبلیغات منفی برخوردار نیست.
---------------------------------------
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و نه بازتاب دیدگاههای رادیو فردا.
این فیلم در برخی دانشگاههای ایران به نمایش در آمده است.
دستاندرکاران تولید و توزیع فیلم از آغاز سال ۹۳ برای ترویج آن اعلام کردند که مقامات دو دانشگاه علامه و امیرکبیر با نمایش فیلم مخالفت کردهاند در حالی که به بیان مقامات دانشگاهی این فیلم توسط بسیج دانشجویی در این دو دانشگاه به نمایش در آمده بود.
فیلم مستند یا افشاگری؟
این فیلم که لحنی زننده و افشاگرانه همانند برنامههای ۲۰:۳۰ تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی در بیان رویدادهای تاریخی دارد، یکی دیگر از امواج افشاگری علیه دولت روحانی و شخص خود او است. این امواج با توافق هستهای ژنو (مثل نصب پوسترهای «صداقت آمریکایی» از سوی موسسهٔ اوج و چند فیلم انیمیشن) آغاز شد و در روزهای اخیر به ماجرای مهمانی همسر رئیس جمهور در کاخ سعد آباد رسید.
کلید این حملات را محمد تقی مصباح زد با این سخنان که «شایسته است عدهای برنامههای مطالعات راهبردی و استراتژیک انگلستان را مطالعه کنند تا به صورت مستند مشخص شود دشمن از کجا قصد نفوذ دارد، ریشه تفکر بسیاری از کسانی که در آنجا تحصیل کردهاند، به یکدیگر شباهت دارد و چه بسا این مسأله از راههای نفوذ دشمن برای براندازی اسلام و انقلاب اسلامی است... هرچند این اشخاص متوجه این مسأله نیستند.» (رسا ۱۳ اسفند ۱۳۹۲)
مصباح حتی روحانی را یکی از پایه گذاران فتنه معرفی میکند: «پایه ایدئولوژیک فتنه ۸۸ در لندن شکل گرفت و در واقع کسانی که پایهگذار آن فتنه بودند، در انگلستان تحصیل کرده بودند و پایههای ایدئولوژیک آنها، همانجا شکل گرفته بود.» (همانجا)
رخدادهایی با روایتهای متعارض
پرداختن به پنج موضوع تاریخی و چالشبرانگیز در میان مقامهای و طرفداران جمهوری اسلامی و نقش روحانی در هر یک از آنها استخوان بندی فیلم را شکل میدهد:
۱) ایران گیت که به ادعای فیلم، روحانی واسطهٔ مذاکره با هیئت آمریکایی در جریان آن بوده است و علی لاریجانی آن را دروغ میخواند؛
۲) عدم رای ۹۹ نفر (از جمله روحانی) به نخست وزیری موسوی در دور دوم در مقابل خواست آیتالله خمینی،
۳) زمزمههای پایان دادن به جنگ ایران و عراق از سوی رفسنجانی و اعضای «جلسهٔ عقلای مجلس» (با حضور روحانی در این جمع)،
۴) ۱۸ تیر و نحوهٔ برخورد شورای امنیت و رئیس آن (روحانی) با آن، و
۵) موافقت نامهٔ سعد آباد در سال ۲۰۰۳ با حضور روحانی به عنوان رئیس شورای امنیت ملی به همراه ظریف و حسین موسویان.
در مورد هر یک از این رخدادها دو یا چند روایت متفاوت در میان مقامهای جمهوری اسلامی وجود دارد. گروهی مذاکره با آمریکاییها در دوران رونالد ریگان را یک ضرورت برای کسب سلاح (د رمقابل آزادی گروگانهای آمریکایی در بیروت) و گروهی دیگر یک خیانت میدانند.
گروهی عدم رای ۹۹ عضو مجلس به دولت موسوی را حق این اعضا در چارچوب قانون اساسی و گروهی دیگر مخالفت با ولایت فقیه تصور میکنند.
گروهی مهر تایید بر تلاش برخی مقامهای برای پایان جنگ در سال هشتم آن و در شرایط عدم امکان «فتح کربلا» میزنند و گروهی دیگر آنها را خورانندهٔ جام زهر به آیتالله خمینی میدانند.
در ماجرای ۱۸ تیر گروهی شورای امنیت ملی و رئیس آن را به تعلل در سرکوب مخالفان متهم میکنند و گروهی دیگر معتقدند که بستن روزنامهٔ سلام و سرکوب دانشجویان برنامهٔ حزب پادگانی بوده است و گروه سومی زمان دادن سیگنال به بسیج برای دخالت را زمان مناسب میدانند.
اعضا و همکاران دولت رفسنجانی و خاتمی به دنبال مصالحه بر سر برنامهٔ اتمی در موافقتنامهٔ سعد آباد بودند و مخالفان آنها در دولت احمدینژاد به اضافهٔ آیتالله علی خامنهای این روش را کوتاه آمدن در برابر غرب میدانند. فیلم در عین اشاره به نقش روحانی در هریک از این پنج موضوع موضع او را به روشنی عرضه نمیکند.
روایت راوی-محور در برابر روایت تکثرگرا
اما فیلم علاوه بر ادا نکردن حق مطلب در مورد روحانی، روایتی راوی-محور عرضه میکند. در موضوع پایان جنگ، دیدگاه مقابل در بارهٔ نحوهٔ پایان دادن به این مشکل از زبان فردی دیگر (محسن رضایی) بیان میشود (روایت مورد نظر فیلمساز) در حالی که موضع و روایت روحانی و رفسنجانی ناگفته میماند.
فیلم چنین مینمایاند که روحانی و رفسنجانی صلح را به آیتالله خمینی تحمیل کردند.
در موضوع کوتاهی شورای امنیت ملی در سرکوب تظاهرات ۱۸ تیر دیدگاه مقابل از سوی علیرضا زاکانی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و مرتضی نبوی بیان میشود (باز روایت فیلمساز) اما کسی از موضع شورای امنیت در باب محدود ماندن کنترل وضعیت به نیروی انتظامی تا ۲۳ تیر یا دیدگاه اصلاحطلبان دفاع نمیکند.
فیلم همچنین میگوید که سخنرانی حسن روحانی در باره ۱۸ تیر از آرشیوهای نظام پاک شده است اما بلافاصله بعد از این جمله تکهای از سخنان روحانی را پخش میکند. در همهٔ این موضوعات مواضع روحانی در برابر مواضع آیتالله خامنهای گذاشته شده و وانمود میشود که حق (از منظر سازندگان فیلم) با علی خامنهای بوده است.
در هریک از این موضوعات روایتهای مختلف و دیدگاههای متفاوتی در میان مقامات جمهوری اسلامی و نیروهای طرفدارانشان با چهار قطب عملگرایان، اصلاح طلبان، سنتگرایان و نظامیگرایان وجود دارد. دیدگاهها و تصمیماتی که به روحانی در فیلم نسبت داده شده همواره در چارچوب دیدگاههای اسلامگرایان عملگرا و سنتگرا قرار داشته است. این فیلم آتش تهیهٔ اقتدارگرایان نظامیگرا و موعودگرا علیه اقتدارگرایان سنتی و عملگرایان است.
روحانی به روایت جناح مقابل او
تصویری که فیلم میخواهد از روحانی عرضه کند سه وجه دارد:
۱) فردی که از یک عضو جناح اصولگرا (با پروندهای مثل تحمیل حجاب اجباری در ادارات ارتش یا رفتن با سلاح به سراغ اعضای گروهی که به روایت فیلم میخواستهاند او را ترور کنند و اینها البته خوشایند بخشی از طرفداران امروزین او نیست) به مسئولی با گرایش کارگزارانی تبدیل شده است؛ فیلم مشخصا میخواهد نشان دهد روحانی علیرغم گفتهٔ خودش یک حقوقدان نیست بلکه فردی امنیتی و حزباللهی در برابر مردم عادی و طرفداران گروههای مخالف بوده است و امروز خود را به گونهای دیگر معرفی میکند؛
۲) عدم تبعیت او از ولایت فقیه مثل برکناری محمد هاشمی از ریاست توسط شورای نظارت بر صدا و سیما با ریاست روحانی و ابقای وی توسط آیتالله خمینی یا ماجرای ۹۹ نفر؛
۳) فردی که از یک انقلابی مخالف ایالات متحده به یک سازشکار تبدیل شده است و در برابر ایالات متحده آمادهٔ مذاکره و مصالحه است؛ فیلم در بیان این موضوع رفتاری غیر حرفهای و غیر اخلاقی دارد مثل نام بردن از «ایرانی مطلوب آمریکا» و نشان دادن رفسنجانی و روحانی زمانی که این عبارات از سوی آمریکاییها بیان میشود.
انتشار و پخش این فیلم- که تولید آن از منظر طرح ایدههای یک طرف و به راه انداختن مباحثی در باب تاریخ جمهوری اسلامی کاری مثبت است- نشان میدهد که مخالفان دولت دیگر خود را به سیاست هستهای محدود نمیکنند و از همه سو به برچسب زنی و حمله به دولت و سیاستهایش و نیز شخص رئیس دولت خواهند پرداخت.
البته تا کنون به دلیل عدم اعلام چراغ سبز بیت رهبری این گونه حملات به سازمان دولتی رادیو و تلویزیون بسط نیافته است. در هر صورت دولت روحانی همانند دولت خاتمی از توان رسانهای کافی در برابر این گونه تبلیغات منفی برخوردار نیست.
---------------------------------------
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و نه بازتاب دیدگاههای رادیو فردا.