رخدادهای پس از انتخابات دهم رياست جمهوری و فاصله گرفتن نخبگان فرهنگی، علمی و هنری از دولت آسيبهای جوايز و جشنوارههای دولتی را بيش از پيش نمايان کرد. به چند نمونهی کوچک اشاره می کنم: در حوزهی تئاتر و سينما جمعی قابل توجه از هنرمندان اعلام کردند در جشنوارههای دولتی شرکت نمی کنند و کم رونق ترين جشنوارههای فيلم و تئاتر در طی سی سال گذشته در بهمن ماه برگزار شد. برای اولين بار پس از بيست و هشت سال در برابر اکثر سينماهای نمايش دهندهی فيلمهای جشنوارهی فيلم فجر صفی تشکيل نشد.
جشنوارههای موسيقی و شعر دولتی نيز علی رغم تغيير زمان از دههی فجر به اواخر بهمن و اوايل اسفند به نحوی بسيار کم رونق برگزار شد. بيست و پنجمين جشنواره بينالمللی موسيقی فجر در حالی از هفتم اسفند ماه کار خود را آغاز کرده است که اغلب سالنهای محل برگزاری جشنواره موسيقی با کمبود مخاطب روبهرو بودند. حتی بليت ميهمان نتوانست تماشاگران را به سالنها بکشاند. (تابناک، ۹ اسفند ۱۳۸۸)
در جايزهی کتاب سال، احمدی نژاد از امضای لوح تقدير يکی از برندگان يعنی رسول جعفريان نويسندهی کتاب اطلس شيعه به دليل نوشتن مطلبی انتقادی خودداری کرد، در حالی که همين نويسنده از نيروهای اقتدارگرا بوده است.
در مراسمی که برای قدردانی از نويسندگان مقالات در مجلات و نشريات کودکان در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شده شود، ساجده عرب سرخی فرزند فيض الله عرب سرخی عضو زندانی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی جزو يکی از برندگان جايزه بود که در هنگام دريافت جايزه در سخنان کوتاهی ياد پدرش را گرامی داشت. پس از اين اتفاق حراست سازمان مربوطه با اعتراض نسبت به اين مسئله مقصر اصلی در اين اتفاق را رئيس سازمان و معاون پژوهشی سازمان معرفی می کند. با ادامه فشارهای دولت، چينی فروشان در نهايت بازنشستگی پيش از موعد را به برکناری ترجيح می دهد و پس از ۱۷ سال فعاليت از سمت خود کناره می گيرد. (جرس، ۲۰ بهمن ۱۳۸۸)
مزايا
در جامعهای که بنيانها و نهادهای فرهنگی و هنری و علمی ضعيف هستند و بخش خصوصی قدرت چندانی برای حمايت از مجامع و مراسم فرهنگی و هنری و بزرگداشت آثار برتر را ندارد، چشمها به سوی دولتی است که شيرهای نفت را در دست دارد. از دولت در اين جامعه انتظار می رود که به بخش فرهنگ نيز همانند ديگر بخشها کمک کند. ورود سالانه هزاران ميليارد تومان به بخش فرهنگ و هنر و علم، اين حوزه ها را سر پا نگاه می دارد.
اما دولتی که در اين حوزه هزينه و خاصه خرجی می کند طبعا انتظاراتی نيز دارد. جوايز و جشنوارههای دولتی جايی برای جايزه دادن به آثاری است که انتظارات ايدئولوژيک حکومت را بر آورده می کنند. دستگاه سانسور و مميزی و صدور پروانه نيز به حساب آنها که انتظارات را بر نياوردهاند می رسد. کسانی که بودجههای دولتی را در حوزهی توليد و رانتهای آن را می خواهند طبعا بايد اين دخالت ها را نيز تحمل کنند.
مخاطرات
همهی مشکلات ذکر شده در ابتدای اين نوشته ناشی از دولتی بودن اين جوايز و جشنوارهها هستند. اگر قرار باشد حکومت به هنرمندان و نويسندگان و دانشمندان جايزه بدهد در يک ساخت استبدادی کسانی بايد جايزه بگيرند که دولت آنها را تاييد می کند.
همچنين مخاطرهی دولتی بودن اين جوايز آن است که در صورت شکراب شدن رابطهی ميان دولت و نخبگان فرهنگی و هنری يا رفتارهای سرکوبگرانهی حکومت اين جشنوارهها و جوايز به حضيض ذلت فرو می افتند. در حضيض ذلت بودن دولت و قهر مردم با آن را در اين گونه مراسم بهتر می توان مشاهده کرد تا در راهپيمايیهای مهندسی شده. بی رونق بودن مراسم دولتی تا آنجا گسترش يافته که مقامات دولت ۶۳ درصدی از مديران سالنها درخواست می کردهاند به هر نحو ممکن، مخاطب جذب کنند.
هنرمندان در حالی که به بودجه های عمومی نياز دارند (و آنها در نظام های استبدادی ملک طلق دولتمردان هستند) نمی توانند مخاطبان اصلی خود يعنی مردم را ناديده بگيرند. هنگامی که حکومت به شکنجه و تجاوز و اعتراف گيری و کشتار مشغول باشد بسياری از همين هنرمندان محتاج به بودجههای عمومی گامی پس گذاشته و سکوت را به فعاليت ترجيج می دهند.
نه تنها ميزان تماشاگر عمومی برنامه های دولتی در بهمن و اسفند ماه ۱۳۸۸ کاهش قابل توجه يافت بلکه بسياری از هنرمندان مشارکت کننده در اين برنامهها ترجيح دادند خانه نشينی پيشه کنند. علت قهر مردم و هنرمندان با هرگونه مراسم دولتی در شرايط بحران سياسی، ساختار غير مشارکتی و از بالا به پايين آنهاست.
در جشنوارههای دولتی هم هيئت انتخاب کنندهی آثار و هم هيئت داوری منتخب دولت هستند و بر اساس معيارهای حکومتی در اين مقام قرار می گيرند. برای اين هيئتها سليقه و مذاق حاکميت اصل است و نه سليقه و مذاق مردم يا معيارهای حرفهای و تخصصی. اگر به فهرستی از اعضای هيتهای داوری جشنوارههای مختلف دولتی در ايران نگاه شود همه افراد هم محفلی مقامات يا افراد قابل دستکاری يا افراد ساکت و خنثی از نظر سياسی بوده اند. هيچگاه هنرمند يا نويسنده يا دانشمندی که موضع انتقادی به حکومت داشته در اين هيئت ها قرار نگرفته و هيچگاه اثری که نگاهی انتقادی به حکومت داشته به اخذ جايزه موفق نشده است.
جشنوارهی غير دولتی و دولتی
سه عنصر جشنوارهها و جوايز غير دولتی را از جشنوارهها و جوايز دولتی متمايز می کند: هيئت داوری، داوری پيش يا پس از ارائهی اثر به عموم، و چگونگی تامين هزينههای جشنواره. به عنوان نمونه در جوايز اسکار، اهل حِرَف سينمايی هستند که به فيلمها رای می دهند و نه مقامات منتخب از سوی دولت آمريکا.
در اين جشنواره آثار سينمايی پس از آنکه به نمايش در آمدهاند مورد داوری قرار گرفته و جوايز در حالی به فيلمها تعلق می گيرد که علاقه مندان آنها را ديدهاند. داوری اعضای آکادمی اسکار که همه هنرمند يا دست اندرکار هنر هستند قرار نيست سليقهی عمومی را هدايت کند. همچنين هزينههای مراسم جوايز اسکار و نهاد اسکار توسط حق عضويت اعضا و در آمدهای حاصل از پخش تلويزيونی مراسم تامين می شود و جوايز ارزش نقدی ندارند.
در مقابل، هيئت انتخاب و داوری جشنوارهی فيلم فجر و ديگر جشنواره ها و جوايز دولتی در ايران توسط دولت تعيين می شوند؛ فيلمها قبل از نمايش عمومی در معرض داوری و نمايش در جشنواره قرار می گيرند که هدف از اين امر انتخاب آثار مورد نظر حکومت و از اين طريق جهت دادن به افکار و سليقهی عمومی است. دولتهای استبدادی ايدئولوژيک به دنبال هدايت ارزشی مردم هستند؛ همچنين هزينههای جشنوارهها نيز توسط دولت تامين می شود و جوايز نقدی و غير نقدی به برندگان اعطا می شود.
دو نوع جشنواره، دو نوع حکومت
نظام اول يا جشنوارههای مردمی و حرفهای خاص جوامع دمکراتيک است که دولت در امور مربوط به نهادهای مدنی و نيز توليد و توزيع آثار فرهنگی دخالت نمی کند يا اگر دخالت کند اين دخالت از مجرای نهادهای انتخابی و صرفا در جهت حفظ ميراث فرهنگی (مثل کمک به يا سرمايه گذاری در موزه ها) است. نظام دوم يا جشنوارههای دولتی مختص به حکومت های اقتدارگرا يا تماميت طلب است که منابع کشور در اختيار گروهی معدود است که خود را حق و ديگران را باطل می داند و از طريق هزينه کردن منابع به دنبال تحميل باورها و سليقههای خود بر همگان می رود.
جشنوارههای موسيقی و شعر دولتی نيز علی رغم تغيير زمان از دههی فجر به اواخر بهمن و اوايل اسفند به نحوی بسيار کم رونق برگزار شد. بيست و پنجمين جشنواره بينالمللی موسيقی فجر در حالی از هفتم اسفند ماه کار خود را آغاز کرده است که اغلب سالنهای محل برگزاری جشنواره موسيقی با کمبود مخاطب روبهرو بودند. حتی بليت ميهمان نتوانست تماشاگران را به سالنها بکشاند. (تابناک، ۹ اسفند ۱۳۸۸)
در جايزهی کتاب سال، احمدی نژاد از امضای لوح تقدير يکی از برندگان يعنی رسول جعفريان نويسندهی کتاب اطلس شيعه به دليل نوشتن مطلبی انتقادی خودداری کرد، در حالی که همين نويسنده از نيروهای اقتدارگرا بوده است.
در مراسمی که برای قدردانی از نويسندگان مقالات در مجلات و نشريات کودکان در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شده شود، ساجده عرب سرخی فرزند فيض الله عرب سرخی عضو زندانی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی جزو يکی از برندگان جايزه بود که در هنگام دريافت جايزه در سخنان کوتاهی ياد پدرش را گرامی داشت. پس از اين اتفاق حراست سازمان مربوطه با اعتراض نسبت به اين مسئله مقصر اصلی در اين اتفاق را رئيس سازمان و معاون پژوهشی سازمان معرفی می کند. با ادامه فشارهای دولت، چينی فروشان در نهايت بازنشستگی پيش از موعد را به برکناری ترجيح می دهد و پس از ۱۷ سال فعاليت از سمت خود کناره می گيرد. (جرس، ۲۰ بهمن ۱۳۸۸)
مزايا
در جامعهای که بنيانها و نهادهای فرهنگی و هنری و علمی ضعيف هستند و بخش خصوصی قدرت چندانی برای حمايت از مجامع و مراسم فرهنگی و هنری و بزرگداشت آثار برتر را ندارد، چشمها به سوی دولتی است که شيرهای نفت را در دست دارد. از دولت در اين جامعه انتظار می رود که به بخش فرهنگ نيز همانند ديگر بخشها کمک کند. ورود سالانه هزاران ميليارد تومان به بخش فرهنگ و هنر و علم، اين حوزه ها را سر پا نگاه می دارد.
اما دولتی که در اين حوزه هزينه و خاصه خرجی می کند طبعا انتظاراتی نيز دارد. جوايز و جشنوارههای دولتی جايی برای جايزه دادن به آثاری است که انتظارات ايدئولوژيک حکومت را بر آورده می کنند. دستگاه سانسور و مميزی و صدور پروانه نيز به حساب آنها که انتظارات را بر نياوردهاند می رسد. کسانی که بودجههای دولتی را در حوزهی توليد و رانتهای آن را می خواهند طبعا بايد اين دخالت ها را نيز تحمل کنند.
مخاطرات
همهی مشکلات ذکر شده در ابتدای اين نوشته ناشی از دولتی بودن اين جوايز و جشنوارهها هستند. اگر قرار باشد حکومت به هنرمندان و نويسندگان و دانشمندان جايزه بدهد در يک ساخت استبدادی کسانی بايد جايزه بگيرند که دولت آنها را تاييد می کند.
همچنين مخاطرهی دولتی بودن اين جوايز آن است که در صورت شکراب شدن رابطهی ميان دولت و نخبگان فرهنگی و هنری يا رفتارهای سرکوبگرانهی حکومت اين جشنوارهها و جوايز به حضيض ذلت فرو می افتند. در حضيض ذلت بودن دولت و قهر مردم با آن را در اين گونه مراسم بهتر می توان مشاهده کرد تا در راهپيمايیهای مهندسی شده. بی رونق بودن مراسم دولتی تا آنجا گسترش يافته که مقامات دولت ۶۳ درصدی از مديران سالنها درخواست می کردهاند به هر نحو ممکن، مخاطب جذب کنند.
هنرمندان در حالی که به بودجه های عمومی نياز دارند (و آنها در نظام های استبدادی ملک طلق دولتمردان هستند) نمی توانند مخاطبان اصلی خود يعنی مردم را ناديده بگيرند. هنگامی که حکومت به شکنجه و تجاوز و اعتراف گيری و کشتار مشغول باشد بسياری از همين هنرمندان محتاج به بودجههای عمومی گامی پس گذاشته و سکوت را به فعاليت ترجيج می دهند.
نه تنها ميزان تماشاگر عمومی برنامه های دولتی در بهمن و اسفند ماه ۱۳۸۸ کاهش قابل توجه يافت بلکه بسياری از هنرمندان مشارکت کننده در اين برنامهها ترجيح دادند خانه نشينی پيشه کنند. علت قهر مردم و هنرمندان با هرگونه مراسم دولتی در شرايط بحران سياسی، ساختار غير مشارکتی و از بالا به پايين آنهاست.
در جشنوارههای دولتی هم هيئت انتخاب کنندهی آثار و هم هيئت داوری منتخب دولت هستند و بر اساس معيارهای حکومتی در اين مقام قرار می گيرند. برای اين هيئتها سليقه و مذاق حاکميت اصل است و نه سليقه و مذاق مردم يا معيارهای حرفهای و تخصصی. اگر به فهرستی از اعضای هيتهای داوری جشنوارههای مختلف دولتی در ايران نگاه شود همه افراد هم محفلی مقامات يا افراد قابل دستکاری يا افراد ساکت و خنثی از نظر سياسی بوده اند. هيچگاه هنرمند يا نويسنده يا دانشمندی که موضع انتقادی به حکومت داشته در اين هيئت ها قرار نگرفته و هيچگاه اثری که نگاهی انتقادی به حکومت داشته به اخذ جايزه موفق نشده است.
جشنوارهی غير دولتی و دولتی
سه عنصر جشنوارهها و جوايز غير دولتی را از جشنوارهها و جوايز دولتی متمايز می کند: هيئت داوری، داوری پيش يا پس از ارائهی اثر به عموم، و چگونگی تامين هزينههای جشنواره. به عنوان نمونه در جوايز اسکار، اهل حِرَف سينمايی هستند که به فيلمها رای می دهند و نه مقامات منتخب از سوی دولت آمريکا.
در اين جشنواره آثار سينمايی پس از آنکه به نمايش در آمدهاند مورد داوری قرار گرفته و جوايز در حالی به فيلمها تعلق می گيرد که علاقه مندان آنها را ديدهاند. داوری اعضای آکادمی اسکار که همه هنرمند يا دست اندرکار هنر هستند قرار نيست سليقهی عمومی را هدايت کند. همچنين هزينههای مراسم جوايز اسکار و نهاد اسکار توسط حق عضويت اعضا و در آمدهای حاصل از پخش تلويزيونی مراسم تامين می شود و جوايز ارزش نقدی ندارند.
در مقابل، هيئت انتخاب و داوری جشنوارهی فيلم فجر و ديگر جشنواره ها و جوايز دولتی در ايران توسط دولت تعيين می شوند؛ فيلمها قبل از نمايش عمومی در معرض داوری و نمايش در جشنواره قرار می گيرند که هدف از اين امر انتخاب آثار مورد نظر حکومت و از اين طريق جهت دادن به افکار و سليقهی عمومی است. دولتهای استبدادی ايدئولوژيک به دنبال هدايت ارزشی مردم هستند؛ همچنين هزينههای جشنوارهها نيز توسط دولت تامين می شود و جوايز نقدی و غير نقدی به برندگان اعطا می شود.
دو نوع جشنواره، دو نوع حکومت
نظام اول يا جشنوارههای مردمی و حرفهای خاص جوامع دمکراتيک است که دولت در امور مربوط به نهادهای مدنی و نيز توليد و توزيع آثار فرهنگی دخالت نمی کند يا اگر دخالت کند اين دخالت از مجرای نهادهای انتخابی و صرفا در جهت حفظ ميراث فرهنگی (مثل کمک به يا سرمايه گذاری در موزه ها) است. نظام دوم يا جشنوارههای دولتی مختص به حکومت های اقتدارگرا يا تماميت طلب است که منابع کشور در اختيار گروهی معدود است که خود را حق و ديگران را باطل می داند و از طريق هزينه کردن منابع به دنبال تحميل باورها و سليقههای خود بر همگان می رود.