بعد از ظهر چهارشنبه چهاردهم بهمن تيم های فوتبال پرسپوليس و استقلال تهران در هفته بيست و ششم نهمين دوره ليگ برتر فوتبال ايران برای شصت و هشتمين بار با يکديگر به رقابت می پردازند.
اين رويارويی پيشينه ای بيش از ۴۱ سال دارد که از سال ۱۳۴۷ و پس از محروميت تيم های شاهين و دارايی به جای آن دو تيم شکل گرفت و هواخواهان آنان را در قالب دو تيم پرسپوليس و تاج به خود جلب کرد.
پس از پيروزی انقلاب ابتدا نام استقلال جايگزين «تاج» شد و سپس تا به امروز تلاش بی ثمری شده است که نام «پيروزی» جايگزين پرسپوليس شود. حکومت اسلامی ابتدا بسيار کوشيد تا نقش فوتبال و به ويژه اين دو تيم را بسيار کم رنگ کند و با مطرح کردن ورزش وارداتی سعی داشت پايبندی و علاقه به فوتبال و دو تيم فوتبال پرهواخواه را به کمترين درجه و حتی نابودی برساند.
در رسانه های کم تعداد ورزشی آن روز به طور علنی دستور داده شد که پرداخت به فوتبال بايد به حداقل برسد و قهرمان پروری و عنوان های آن روز مانند «سرطلايی و پا طلايی» بايد ممنوع شود.
همه تلاش ها و ممنوعيت های ضمنی در نامبرد ستارگان فوتبال پيش از انقلاب، تاثير کاملا متفاوتی برجای گذاشت و در نبود تفريحات گوناگون برای مردم، گرايش به تماشای فوتبال را افزايش داد و به همراه رشد جمعيت جوان، روز افزون شد. هواداری از دو تيم پرسپوليس و استقلال دامنه ای گسترده تر از تهران و چند شهر صاحب پيشينه فوتبال پيدا کرد. اين رشد کم نظير تا به آن جا پيش رفت که در آخرين آمار انتشار يافته از سوی ماهنامه فوتبال «ورلد ساکر» چاپ لندن، داربی يا شهرآورد استقلال – پرسپوليس رده بيست و پنجم را در سراسر جهان بدست آورد.
توجه ويژه به شهرآورد استقلال – پرسپوليس تا به آنجا پيش رفته که امروزه در اعتراض های پس از انتخابات رياست جمهوری اسلامی به مرکز ثقل تجمع نيروهای امنيتی – اطلاعاتی از يک سو و مانور نيروهای روزافزون معترضان بدل شده است. اين در حالی است که سال به سال اقدامات پليسی و حتی حضور چند هزاری لباس شخصی های امنيتی و اطلاعاتی در ميان تماشاگران شهرآورد رو به فزونی داشته است. اين اقدامات حتی با حضور بازپرس و دادگاه ورزشگاهی ، چيزی به مانند دادگاه صحرايی، زمين فوتبال را به آوردگاه رزمی مجسم کرد.
نشست مشترک بازيکنان دو تيم در شب پيش از مسابقه به نشست مسوولان امنيتی و انتظامی و همچنين کميته انضباطی فدراسيون فوتبال با ليدرهای منتخب دولتی برای هواداران دو تيم بدل شد و خبرهای آن از گزارش موقعيت دو تيم و شرايط تمرينی آنان بازتابی گسترده تر يافت.
به راستی حال و هوای مسابقه ای که قرار است بعد از ظهر چهارشنبه بين دو دو رقيب ديرين برگزار شود قابل مقايسه با نخستين مسابقه آنان در ۱۶ فروردين سال ۱۳۴۷ است که بدون گل به پايان رسيد؟
اکنون حتی نتيجه بازی چهارشنبه حساسيت عجيبی ايجاد کرده است. تساويهای پياپی و به ويژه يک بر يک نتيجه ای است که برای مسوولان حساسيت به وجود آورده است، چرا که مهمترين شعار آخرين شهرآورد «فوتبال دولتی نمی خوايم، نمی خوايم (نمی خواهيم، نمی خواهيم) بود، که پيام و مفهوم ويژه ای داشت.
اين رويارويی پيشينه ای بيش از ۴۱ سال دارد که از سال ۱۳۴۷ و پس از محروميت تيم های شاهين و دارايی به جای آن دو تيم شکل گرفت و هواخواهان آنان را در قالب دو تيم پرسپوليس و تاج به خود جلب کرد.
پس از پيروزی انقلاب ابتدا نام استقلال جايگزين «تاج» شد و سپس تا به امروز تلاش بی ثمری شده است که نام «پيروزی» جايگزين پرسپوليس شود. حکومت اسلامی ابتدا بسيار کوشيد تا نقش فوتبال و به ويژه اين دو تيم را بسيار کم رنگ کند و با مطرح کردن ورزش وارداتی سعی داشت پايبندی و علاقه به فوتبال و دو تيم فوتبال پرهواخواه را به کمترين درجه و حتی نابودی برساند.
در رسانه های کم تعداد ورزشی آن روز به طور علنی دستور داده شد که پرداخت به فوتبال بايد به حداقل برسد و قهرمان پروری و عنوان های آن روز مانند «سرطلايی و پا طلايی» بايد ممنوع شود.
همه تلاش ها و ممنوعيت های ضمنی در نامبرد ستارگان فوتبال پيش از انقلاب، تاثير کاملا متفاوتی برجای گذاشت و در نبود تفريحات گوناگون برای مردم، گرايش به تماشای فوتبال را افزايش داد و به همراه رشد جمعيت جوان، روز افزون شد. هواداری از دو تيم پرسپوليس و استقلال دامنه ای گسترده تر از تهران و چند شهر صاحب پيشينه فوتبال پيدا کرد. اين رشد کم نظير تا به آن جا پيش رفت که در آخرين آمار انتشار يافته از سوی ماهنامه فوتبال «ورلد ساکر» چاپ لندن، داربی يا شهرآورد استقلال – پرسپوليس رده بيست و پنجم را در سراسر جهان بدست آورد.
توجه ويژه به شهرآورد استقلال – پرسپوليس تا به آنجا پيش رفته که امروزه در اعتراض های پس از انتخابات رياست جمهوری اسلامی به مرکز ثقل تجمع نيروهای امنيتی – اطلاعاتی از يک سو و مانور نيروهای روزافزون معترضان بدل شده است. اين در حالی است که سال به سال اقدامات پليسی و حتی حضور چند هزاری لباس شخصی های امنيتی و اطلاعاتی در ميان تماشاگران شهرآورد رو به فزونی داشته است. اين اقدامات حتی با حضور بازپرس و دادگاه ورزشگاهی ، چيزی به مانند دادگاه صحرايی، زمين فوتبال را به آوردگاه رزمی مجسم کرد.
نشست مشترک بازيکنان دو تيم در شب پيش از مسابقه به نشست مسوولان امنيتی و انتظامی و همچنين کميته انضباطی فدراسيون فوتبال با ليدرهای منتخب دولتی برای هواداران دو تيم بدل شد و خبرهای آن از گزارش موقعيت دو تيم و شرايط تمرينی آنان بازتابی گسترده تر يافت.
به راستی حال و هوای مسابقه ای که قرار است بعد از ظهر چهارشنبه بين دو دو رقيب ديرين برگزار شود قابل مقايسه با نخستين مسابقه آنان در ۱۶ فروردين سال ۱۳۴۷ است که بدون گل به پايان رسيد؟
اکنون حتی نتيجه بازی چهارشنبه حساسيت عجيبی ايجاد کرده است. تساويهای پياپی و به ويژه يک بر يک نتيجه ای است که برای مسوولان حساسيت به وجود آورده است، چرا که مهمترين شعار آخرين شهرآورد «فوتبال دولتی نمی خوايم، نمی خوايم (نمی خواهيم، نمی خواهيم) بود، که پيام و مفهوم ويژه ای داشت.