لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ تهران ۰۳:۴۱

رویایی که ببر نر را قربانی گوشت خر کرد


اگرچه سازمان محيط زيست ايران با گذشت سه روز از مرگ ببر سيبری در باغ وحش ارم، مسئوليت آن را برعهده گرفت، اما پرسش های کليدی تری همچنان بی پاسخ مانده است؛ پرسش هايی همچون علت اصلی مرگ، نحوه نظارت بر حيوانات در باغ وحش، و اساسا عملی بودن پروژه بازتوليد نسل ببر مازندران با استفاده از ببر سيبری.

عمر اين ببر نر سيبری که همراه با جفتش برای بازتوليد نوع منقرض شده ببر مازندران، از روسيه به ايران وارد شده بود، در باغ وحش ارم به يک سال نرسيد، و روز پنج شنبه نهم ديماه، پس از حدود هشت ماه جان باخت.

یکی از احتمالاتی که بیشتر از بقیه درباره دلایل مرگ این عضو بزرگ ترین گربه سانان جهان مطرح می شود، احتمال خوراندن گوشت خر آلوده به او بوده است. به گفته رئیس انجمن حمایت از حیوانات ایران، باغ وحش ها برای تغذیه حیوانات گوشتخوار، به دلیل مشکلات مالی، گوشت های ارزان قیمت همچون گوشت خر را جایگزین گوشت گاو و گوساله کرده اند.

راديوفردا در گفت و گو با جاويد آل داوود، رئيس انجمن حمايت از حيوانات ايران، درباره علت مرگ اين ببر پرسيده است.

آل داوود: تا به حال سه گزينه مختلف برای علت مرگ اين ببر مطرح شده است. دامپزشکان خود باغ وحش اعلام کرده اند که اين ببر از الاغ هايی که برای تغذيه آنها استفاده شده، بيماری مشمشه گرفته اند.



فرضيه دومی که مطرح می شود اين است که می گويند اينها بيماری اف.آی.وی گرفته اند به دليل اينکه وقتی به ايران آمده اند واکسن هايشان را شايد نزده اند و در اين مورد می گويند که روسها مدارک واکسيناسيون اين حيوانات را به ايران تحويل نداده اند.

سومين مسئله ايی که مطرح می شود اين است که گفته ان اين ببر به علت ابتلا به اسهال خونی پيش از اين جراحی شده و بسيار هم جراحی موفقيت آميزی داشته است اما بعد از جراحی از بينی اش خونريزی داشته و به بيماری مبتلا شده و بعد هم فوت کرده است.

جفت ديگرش يعنی ببر ماده هم بيمار است. ظاهرا دو قلاده شير هم به تازگی به دليل علائم مشابه از بين رفته اند.

با طرح اين سه فرضيه چند سوال پيش می آيد، نخست در مورد تئوری اول و احتمال ابتلاء به بيماری مشمشه ، اينکه چقدر چنين بيماری معمول است؟ و آيا کنترلی به روی اين گوشت ها در باغ وحش انجام نمی گرفته است؟

اوايل به اين ها گوشت های بهتری مثل گوشت گوساله می دادند. بعدا ظاهرا گفته اند که به علت بالا بودن هزينه ها بايد صرفه جويی کنيم. از گوشت الاغ استفاده کرده اند.

الاغ هم نسبت به بيماری مشمشه بسيار حساس است.يعنی وقتی که حامل اين بيماری باشد به سرعت علائمش را نشان می دهد. حيوان کاملا حالت بيماری را دارد. اين جور نيست که بگوييم که الاغ مبتلا بوده و ظاهرش سالم نشان می داده است. بنابر اين اگر قطعا ببر مورد نظر به علت بيماری مشمشه مرده باشد و حيوان مبتلا را به خورد ببر داده باشند، مطمئن بوده اند که حيوان مبتلاست و به او داده اند.

اينکه می گويند اين حيوان از پيش بيمار بوده ولی برگه و مدارک پزشکی برايش صادر نشده بوده امکان دارد؟

نه. بيماری مشمشه يک بيماری خاص گربه سانان است. که با واکسيناسيون قابل پيشگيری است. می گويند که روسها گفته اند که واکسن اين بيماری به ببرزده شده اما مدارکش را به ما تحويل نداده اند. البته می توانستند دوباره واکسن را بزنند چون مشکلی در تکرار اين واکسيناسيون وجود ندارد.

شما اشاره کرديد که گويا برای تعداد ديگری از گربه سانان باغ وحش هم چنين اتفاق مشابهی پيش آمده است؟

بله. اخيرا دو شير به همين شيوه مشابه مرده اند.

شما به عنوان کارشناس، دليل اين مرگ و ميرها را در چه عاملی می بينيد؟ چطور می شود از بروز آنها جلوگيری کرد؟

تصور من بر اين است که خود باغ وحش مشکلات بنيادی دارد. ما بارها به اين مشکلات اشاره کرده ايم ولی از آن جايی که مديريت باغ وحش، خصوصی نيست و به بنياد مربوط می شود، در اين ميان مسائل مختلفی وجود دارد. تا بخواهيم يک مسئله را مطرح کنيم بايد از سطوح مختلفی بگذرد. بحث هزينه ها پيش می آيد و اينکه معتقدند باغ وحش درآمد زا نيست و مخارجش زياد است.

همه اينها باعث می شود که شرايط نگهداری از حيوانات، طبيعتا شرايط مطلوبی نباشد. کسی هم گوش شنوا در اين زمينه ندارد که بتوانيم حرفمان را به جايی برسانيم.

ما بارها در اين مورد نامه هم نوشته ايم. مثلا فرض کنيد چاه فاضلاب باغ وحش با چاه آب شرب آنجا فاصله استانداری ندارد. امکان دارد آبی که از آنجا برای مصرف حيوانات استفاده می شود، آلوده شود.

ولی خوب! چه کسی تا به حال به اين تذکرات گوش داده است؟ ما هم که قدرت اجرايی نداريم که بخواهيم وارد اين قضيه بشويم. حتی از ما کمک هم در اين زمينه ها نخواسته اند.

آقای آل داوود، اساسا اين ببر را به ايران آوردند تا بخواهند از ببر سيبری، نمونه منقرض شده ببر مازنداران را بازسازی کنند. نظر شما در مورد چنين اقدامی چيست؟

ما همان اول هم که اينها اين ببررا آوردند به اين حرکت اعتراض کرديم. نمی شود که شما از يک گونه ديگری که از جای ديگری می آوريد، نمونه ديگری مانند ببر مازنداران توليد کنيد. اينها با هم فرق می کنند.

به فرض هم که بخواهيم اين کار را انجام بدهيم بايد زير ساخت ها را آماده کنيم. اينها دو تا ببر را آورده اند و دو تا پلنگ به روسها دادند. احتمالا آن پلنگ ها الان در آنجا در شرايط مناسبی خوشبختند. چون جای خوبی هستند.

اما ببرها که آمدند به اينجا، گفتند که حالا قرار است يک ماه توی باغ وحش بمانند و بعد از آن به ميانکاله منتقل شوند.

می گفتند که در ميانکاله جايی برای زندگيشان طراحی شده و می خواهند آبشخور اتوماتيک راه بياندازند و دورو محوطه شان را حصار بکشند و برق وصل کنند و خيلی از مسائل رويايی از اين قبيل.

بعد گفتند بودجه نداريم. اين کارها انجام نشد و گفتند که فعلا ببرها در باغ وحش بمانند.
اين همه مدت اين همه سر و صدا کردند و ببرها را وارد کردند و بعد هم شرايط نگهداريشان در چنين وضعيتی بود. طبيعتا تئوريشان از ابتدا غلط بود. شايد اين جابه جايی برای روس ها خوب بود. دو پلنگ را از ايران بردند و آنجا احيا کردند.

اما برای ما ببرهای سیبری جايگزين ببر مازنداران نمی شود. بهتر است همين گونه هايی که الان وجود دارند و در آستانه انقراضند را حفظ و نگهداری کنيم.

يوزپلنگ و سياه گوش دو گونه در حال انقراضند که بايد حفظ شوند. احياء آنها که منقرض شده اند پيشکشمان. حيوانات موجودی را که در حال انقراضند می توانيم حفظ کنيم.

اينکه دو ببر از سيبری بياوريم و بگوييم اينها ببر مازندانند، کلا يک فرضيه کودکانه ای است.
XS
SM
MD
LG