تالار باشکوه باربیکن در لندن، یکشنبه شب سیام خرداد، به همت دو مؤسسه نوا و میراث جهانی (Global Heritage) میزبان گروه کامکارها بود و ارکستر سمفونیک داکلند و گروه کر «صداهای معاصر» لندن آنها را همراهی میکرد؛ کنسرتی خیریه در حمایت از بچههای جنگ سوریه که در خاک کردستان به سر میبرند.
بیش از پنجاه نوازنده ارکستر سمفونیک و بیش از سی خواننده کر، حال و هوای باشکوهی به بخش اول کنسرت داده بودند، اما تجربه ترکیب سازهای کلاسیک با آواز کردی، به اندازه کافی موفق به نظر نمیرسید.
برای دریافت اخبار ایران و چهان به تلگرام رادیو فردا به پیوندید
خوشبختانه برخلاف غالب کنسرتهای ایرانی که در لندن برگزار میشود، این کنسرت بروشوری داشت که درباره قطعات توضیح میداد و به عنوان هر بخش، آهنگساز و سراینده شعر اشاره میکرد، اما عجیب اینکه ترتیب نوشته شده قطعات در بروشور رعایت نشد که در نتیجه تماشاگران را سردرگم میکرد.
اولین قطعهای که قرار بود با خوانندگی صبا کامکار و دیوید باسو و ساز ارسلان کامکار اجرا شود، به دلایل نامشخص حذف شد. شاید بخشی از این مشکلات به دلیل دیر رسیدن گروه بود: آن طور که صبا اشاره کرد، آنها به دلیل مشکل ویزا ساعت چهار بعدازظهر همین روز تازه به فرودگاه رسیده بودند!
در بروشور کنسرت اشاره شده این اولین باری است که یک گروه ارکستر سمفونیک انگلیسی در بریتانیا یک سمفونی کامل ایرانی را اجرا میکند. موسیقی هوشنگ کامکار برای ارکستر سمفونی، تلاش کامکارها را برای فراتر رفتن از حیطههایی که در آن شهره هستند، به نمایش میگذارد. اما شاید مخاطب آنها بیشتر منتظر همان نوع موسیقی است که کامکارها در آن استادند، در نتیجه، بخش دوم، نواختن موسیقی کردی با سازهای سنتی، بسیار بیشتر مورد استقبال قرار گرفت.
قطعات بخش اول همگی با مضمون صلح و برای بچههای جنگ ساخته شده بودند؛ با اشعاری به کردی، انگلیسی و فارسی. در «آواز صلح»، شعرهای فارسی باباطاهر و سعدی که صبا کامکار میخواند با تکرار فارسی گروه کر و همین طور خواننده خارجی تنور، همراه بود که فضای متفاوتی را خلق میکرد؛ از جمله شناختهشدهترین شعر فارسی با مضمون حقوق بشر: بنی آدم اعضای یک پیکرند...
در قطعه «ز شبستان» که اردشیر کامکار با کمانچهاش به ارکستر سمفونیک پیوست، با ترکیب بهتری روبهرو بودیم و حال و هوای شرقی موسیقی و آهنگساز آن بیشتر حس میشد.
این میان یک قطعه هم با عنوان «نقل قولهای صلح و عشق» ساخته مهران روحانی با سوپرانوی دخترش هانی روحانی اجرا شد که ارتباطی با بقیه کنسرت (همه آثاری از کامکارها) نداشت و تنها از طریق مضمونش با روح کنسرت در ارتباط بود؛ با اشعار و جملات مختلفی از اشخاص شناختهشده تاریخ، از مولانا و سعدی تا تولستوی و مارتین لوترکینگ و گاندی.
اما تماشاگران غالباً کرد کنسرت، مشتاقانه منتظر بخش دوم بودند تا این خانواده مشهور موسیقی که دهه هاست مینوازند و شناختهشدهترین گروه موسیقی کردی در جهان هستند (و احتمالاً پرجمعیتترین گروه موسیقی در جهان که از یک خانواده تشکیل شده) همه با هم بر روی صحنه بیایند: بیژن کامکار (خواننده و نوازنده دف)، ارسلان کامکار(عود)، اردشیر کامکار (کمانچه)، اردوان کامکار (سنتور)، ارژنگ کامکار (تنبک)، صبا کامکار (خواننده) و البته هوشنگ کامکار که مدیریت هنری گروه را به عهده دارد.
ویژگی جذاب بخش دوم- هم برای تماشاگر کرد و ایرانی و هم تماشاگر انگلیسی- طرب انگیز بودن این قطعات است که تصنیفهای محلی را با تنظیمهای قابل توجهی با مخاطبش قسمت میکند؛ هر چه طربانگیزتر، در جذب مخاطب موفقتر، تا آنجا که همان طور که انتظار میرفت قطعهای چون «تو عشق منی» برخی از تماشاگران را در انتهای تالار به رقص وادار کرد.
در «سودای عشق» و «بگذار بروم»، ویژگیهای بومی کردستان با تار و پود موسیقی آمیخته است و به هنگام اجرا خودبهخود مخاطب میتواند دشتها و چمنزارهای کردستان را به خاطر بیاورد؛ همین طور همخوانی گروه در برخی از قسمتها که از یک همخوانی فیزیکی معمول فراتر میرود و به یک همخوانی روحی نزدیک میشود که نشان از ارتباط خانوادگی آنها دارد.