فضای سیاسی ایران، پیش و پس از برجام چه تغییراتی کرده و برجام، چه اثراتی بر سیاست داخلی ایران، بهویژه انتخابات ریاست جمهوری پیش رو خواهد گذاشت؟ مهدی مهدیآزاد، به پرسشهایی در این زمینه پاسخ داده است:
مهدی مهدویآزاد
مهدی مهدویآزاد، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی است. او در ایران در بسیاری از روزنامههای طیف اصلاحطلب فعالیت کرده و از جمله مدتی سردبیر سایت خبری آفتاب، وابسته به مرکز تحقیقات استراتژیک بود. آقای مهدوی آزاد هماکنون ساکن شهر بن در آلمان است.
حال که یک سال از دستیابی ایران و ۵+۱ به برجام گذشته وقتی فضای سیاست داخلی ایران را نگاه میکنید آیا میتوانید این را ببینید که ایران پیش از برجام و پس از برجام با هم تفاوتهایی از نظر سیاست داخلی دارند؟
اگر بخواهم در یک جمله جمعبندی کنم باید بگویم تغییراتی که به دلیل برجام ایجاد شد بسیار عظیم و شگرف بود. بخش بزرگیاش بیسابقه بود. منتها محدودیتهای عظیم و جدید ایجاد شد و فشارهای بزرگ جدیدی ایجاد شد که به این دلیل بخشی از افکار عمومی به این نتیجه رسیده که اوضاع فرقی نکرده. یا حتی بدتر هم شده است.
در حوزه سیاست خارجی مذاکره با آمریکا انجام شد. تابوی مذاکره با آمریکا و غرب شکست. اما بحرانهای عربستان و خلیج فارس و سوریه پیش آمد و نتیجتاً به نظر میرسد که از نظر سیاست خارجی ما همچنان قفل شده هستیم. در حوزه اقتصاد تحریمها رفع شد، ثبات نسبی ارز را داریم، کاهش تورم را داریم، افزایش رشد اقتصادی را داریم که شاخصه غیرقابل انکار هستند. اما افزایش فسادهای اداری، تبعات دوران آقای احمدینژاد، ورشکستگی پی در پی شرکتها، افزایش بیکاریها باعث شده که در حوزه اقتصاد هم گشایش چندانی حس نشود.
در حوزه اجتماعی بازشدن فضای دانشگاهها واضح است. شبکههای مجازی به وضوح با سانسور کمتری مواجه هستند، اما حجم شلاقها، برخوردهای جدید با پارتیها، با کنسرتها فضای جدیدی را ایجاد میکند که ممکن است بخشی از افکار عمومی به این نتیجه برسد که شرایط بدتر هم شده. چنین وضعیتی را ما در حوزه سیاست داخلی هم میبینیم. افزایش بازداشتها به بهانه نفوذ، سختگیریهای تازه، شیرینیهای برجام را از بین میبرد.
در یک کلام دستاوردهای برجام، عینی، واضح و قطعی است. اما عقبگردهای کشور در زمینههای متعدد باعث شده که احساس عمومی مردم و حتی کارشناسان این باشد که تغییر بزرگی ایجاد نشده.
به فضای اجتماعی اشاره کردید و گفتید در دانشگاهها یا فضای مجازی شما گشایش میبینید، فکر میکنید که این یک مساله مقطعی است یا یک تصمیم نهادینه شده است در جمهوری اسلامی که بخواهد چنین اتفاقی بیافتد؟ ما صحبتهای زیادی همین اخیراً از آیتالله خامنهای در مورد اسلامی شدن دانشگاه شنیده بودیم.
بخش بزرگی از ناظران ادعا میکنند که جمهوری اسلامی به واسطه ماهیت ایدئولوژیکش رفتارهای اجتماعیاش را سامان میدهد. مروری بر سه دهه گذشته نشان میدهد که این استدلال خیلی هم دقیق نیست. در واقع جمهوری اسلامی یک حکومت کاملاً ایدئولوژیک است اما به عنوان ایدئولوژیکترین حکومت دنیا، غیرایدئولوژیکترین رفتارها را دارد. هیچ پرنسیپ و هیچ اصولی وجود ندارد.
در دوران آقای احمدینژاد به عنوان رادیکالترین و تندترین دولت در چهار دهه گذشته شاهد تسامح بیشتری در حوزه اجتماعی بودیم. گشت ارشاد بود، برخورد با زنان بود، سختگیریهایی در مجلس شورای اسلامی بود، مصوبات جدیدی تصویب شد، اما آنچه را که در جامعه حس میشد به وضوح کمتر بود. به محض روی کار آمدن دولت حسن روحانی یکی از اولین طرحها و جناح اصولگرا این بود که وضع حجاب در ایران بد شده است.
نمونه دیگرش دولت آقای خاتمی بود. در دولت آقای خاتمی هم بعد از سال ۷۸ و پیروزی مجلس اصلاحات حجم برخوردهای اجتماعی افزایش یافت. کفنپوشانی که در دوران آقای احمدینژاد در خانههای خودشان بودند بعد از پیروزی آقای روحانی دوباره به خیابانها بازگشتند.
این نوع سختگیریهای اجتماعی حکومت اسلامی هرچند ریشه در مسائل ایدئولوژیک دارد اما برخاسته از نگرانی و ترس حاکمان از دست دادن قدرتشان است. در واقع در این زمینه چیزی که تصمیم نهایی را میگیرد مسایل ایدئولوژیک نیست. نگرانیهای سیاسی است، تعلقات صنفی است و منافع بیشمار مالی و اقتصادی و امنیتی که آنها را وادار میکند این برخوردهای تند را انجام دهند.
من مجموع برخوردهای فعلی را برخوردهای مقطعی، با هدف ناامید کردن مردم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶، میدانم. هدف اصلی این برخوردها قبل از اینکه آنچنان که آقای خامنهای ادعا کرده ایجاد یک تمدن اسلامی باشد، سرخورده کردن مردم، سرشکسته کردن فعالان اجتماعی از مشارکت شان در انتخاباتهای گذشته است و رساندن افکار عمومی به این نتیجه که مشارکت ما در پای صندوقهای رأی تأثیر زیادی ندارد. بنابراین هدف نهایی این برخوردها این است که مردم را در انتخاباتهای بعدی خانهنشین کنند و پیروزی جناح اقتدارگرا را با کمترین هزینه تضمین کنند.
آقای مهدوی آزاد، برگردیم به داستان برجام. به نظر شما این به تقویت کدام نیروها در میان نیروهای سیاسی در ایران کمک کرده است؟ آیا فقط جناح دولتی و هواداران و همراهان حسن روحانی در دولت یازدهم موفق شدند که کمی نیرویشان را تقویت کنند یا گروههای دیگر هم از این برجام بهره بردند؟
تا قبل از دولت روحانی فضای سیاسی کشور تحت تأثیر اعتراضهای سال ۸۸ به دو قطب تقسیم شده بود. یک طرف جناح اصولگرا به رهبری هسته افراطگرا و طرف مقابل تمام پتانسیل سیاسی کشور اعم از اصلاحطلبان، تکنوکراتها، هنرمندان، فعالان اجتماعی، ملی مذهبیها، جناح هاشمی رفسنجانی، و نهایتاً اپوزیسیون خارج از کشور. به محض آغاز مذاکرات اتمی و دورخیز برای توافق آرایش سیاسی کشور ناگهان دچار تغییرات عمیق و جدی شد.
در واقع فضای سیاسی کشور به دو قطب موافق و یا مخالفت برجام تقسیم شد. در جناح مخالف برجام این بار اصولگرایان قشری و رادیکال بودند به انضمام بخشی از اپوزیسیون و در جناح حامی برجام این بار تمام پتانسیل سیاسی کشور بودند به اضافه بخش بزرگی از اصولگرایان. از آن زمان تا تیرماه ۹۴ که برجام امضا شد بین کشورها تا مهر ۹۴ که در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و تا همین الان که دوران پسابرجام را شاهد هستیم جناحها و مرزهای بین گروههای سیاسی تقریباً به هم ریخته است.
یعنی آن ساختار کلاسیک سیاست ورزی که در ایران میشناختیم و آن را تقسیم میکردیم به اصولگرا، اصلاحطلب و اپوزیسیون و فعالان مدنی به هم ریخته و جناحها و گروههای مختلف نه برمبنای انگیزهها یا منافع مالی و اقتصادیشان براساس نگاهشان به سیاست خارجی و دورنمای کشور دارند روابطشان را با هم تنظیم میکنند. برای همین میبینیم که بخشی از اصولگرایان اعتدالگرا مثل هاشمی رفسنجانی کمتر به جناح اپوزیسیون معتدل خارج از کشور حمله میکنند. یا اپوزیسیون سرنگونی طلب در خارج از کشور بیش از اینکه بخواهد از آقای خامنهای و مصباح یزدی انتقاد کند دارد به اصلاحطلبان حمله میکند.
من فکر میکنم این دوران سردرگمی بعد از برجام هنوز بر فضای سیاسی داخل کشور حاکم است و نمیتوانیم بگوییم کدام جریان دست پیش را گرفته است. اعتدالگرایان و تکنوکراتها به وضوح توانستند در سیاست داخلی پیشرفت کنند و تابوی رابطه با آمریکا را بشکنند اما از آن طرف اقتدارگرایان هم در حوزههای اجتماعی در ایجاد محدودیتهای تازه به قدرتهایی رسیدند که حتی در زمان احمدینژاد هم از آن برخوردار نبودند.
فکر میکنم شرایط تعلیق سیاست داخلی کشور که الان شاهدش هستیم تا انتخابات ۹۶ ادامه پیدا خواهد کرد و تازه بعد از انتخابات ۹۶ میتوانیم یک ارزیابی صحیح از معادلات سیاسی داخل کشور و معادلات تازه ایجاد شده به دست بدهیم و بفهمیم این تحولات تازه به تقویت یا تضعیف کدام جناح منجر شده است.
سؤال بعدی من هم درباره انتخابات ۹۶ بود. به نظر شما چه چیز میتواند موجب شود در این انتخابات اتفاق شگفتانگیزی روی دهد؟ آیا برجام و تأثیرات آن میتواند نقش مستقیم در نتیجه انتخابات پیش رو داشته باشد؟
به نظر میرسد همچنان برجام سرنوشتسازترین نقطه و نقطه لنگرگاه تعادل در سیاست داخلی کشور خواهد بود. هدف و آرزوی جناح افراطگرا این است که دولت روحانی را با ناکامی مواجه کند و افکار عمومی و پایگاه رأی حسن روحانی را به این نتیجه برسانند که با وجود تصویب برجام در حوزه اقتصاد تغییر چندانی ایجاد نشده، در سیاست خارجی همچنان شاهد بحران هستیم، در سیاست داخلی هیچکدام از وعدهها ایجاد نشده و تازه در حوزه اجتماعی سختگیریها افزایش پیدا کرده و شرایط بدتر شده است.
تحلیل استراتژیک جناح افراطگرا این است که حسن روحانی در سال ۹۲ حدود ۱۸ و نیم میلیون رأی آورد و مجموع رقبای اصولگرای حسن روحانی کمی کمتر از ۱۸ میلیون با یک اختلاف رأی کمتر از یک میلیون. بنابراین تصور میکنند با کاهش آرای یکی دو میلیونی حسن روحانی میتوانند احتمالاً انتخابات را ببرند.
اما به گمان من این تحلیل استراتژیک اشتباه است و انتخابات اگر کاملاً دو قطبی میشد و به مرحله دوم میرسید حسن روحانی احتمالاً چیزی حدود سی میلیون رأی میآورد. نه به این دلیل که محبوبیت بیشتری دارد یا شایستگیهای بیشتری دارد به این دلیل که افکار عمومی با تمام وجود از بازشدن درهای سیاست خارجی و کاهش بحران هستهای استقبال میکند و همچنان دفاع میکند و دفاع هم خواهد کرد.
با این وضعیت اگر رقابتهای سال ۹۶ به سمت دوقطبی شدن بر سر برجام برود که به نظر میرسد چنین خواهد شد هرکسی که در جایگاه دفاع از برجام قرار گیرد بارها شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات دارد. تصور میکنم به رغم تمام تلاشهایی که صورت میگیرد در سال ۹۶ ما شگفتی بزرگی را شاهد نخواهیم بود. نتایج قابل پیشبینی است. آن چیزی هم که قابل پیشبینی است در کنار این است که فشارهای اجتماعی به وضوح افزایش پیدا خواهد کرد و ما شاهد افزایش برخوردهای سیاسی با فعالان خواهیم بود. ولی آرای عمومی جامعه ایران را به دلایل مختلف میتوانیم از الان پیش بینی کنیم که فرق زیادی با آرایش انتخابات مجلس در سال ۹۴ نخواهد داشت.