میزبان/ ناصر رحمانینژاد
میزبان: ناصر رحمانینژاد
میهمانان: دکتر محمد مصدق، صادق هدایت، عبدالحسین نوشین، خلیل ملکی و امیرپرویز پویان
موسیقی: سرود انترناسیونال
منوی شام: پلوی سنندجی
میزبان این هفته ما ناصر رحمانینژاد است. آقای رحمانینژاد یکی از قدیمیترین کارگردانان و بازیگران تئاتر است و حدود ۵۰ سال سابقه کار دارد. او با بنیانگذاری انجمن تئاتر ایران آثار برخی از بزرگترین نمایشنامهنویسان ایران و جهان را پیش و پس از انقلاب بر روی صحنه برد.
او بیشتر به موضوعات اجتماعی و سیاسی علاقهمند است و این باعث شد که در رژیم گذشته پیش از اجرای نمایشنامه انگلها اثر ماکسیم گورکی، او و کلیه اعضای تئاتر بازداشت شوند و آقای رحمانینژاد به ۱۲ سال زندان محکوم شد. او در جریان انقلاب از زندان آزاد شد و کار تئاتر را با نمایشنامههای خیابانی ادامه داد. ولی گروههای حزباللهی به این اجراها حمله میکردند و آقای رحمانینژاد مجبور به ترک ایران شد.
در خارج از کشور نمایشنامههای اتللو در سرزمین عجایب نوشته غلامحسین ساعدی و نوروز پیروز است اثر محسن یلفانی و چند نمایشنامه دیگر را کارگردانی کرد. او چند سال پیش در نمایشنامه مصدق به کارگردانی رضا علامهزاده نقش دکتر مصدق را بازی کرد. آقای رحمانینژاد در حومه سانفرانسیسکو زندگی میکند و من با او در منزلش دیدار کردم.
آقای رحمانی نژاد خیلی خوش آمدید به برنامه میزبان. میشود قبل از هر چیز از شما خواهش کنم که به من بگویید برای مهمانی شام چه کسانی را میخواهید دعوت کنید؟
درباره ناصر رحمانینژاد
میزبان این هفته ما ناصر رحمانینژاد، یکی از قدیمیترین کارگردانان و بازیگران تئاتر با حدود ۵۰ سال سابقه کار است. او با بنیانگذاری انجمن تئاتر ایران آثار برخی از بزرگترین نمایشنامهنویسان ایران و جهان را بر روی صحنه برد. او در فعالیت هنری خود بیشتر به موضوعات اجتماعی و سیاسی علاقهمند است.
اولاً بسیار ممنونم از دعوتتان و بسیار خوشحالم که در حضورتان هستم. مهمانان امشب را مختصراً عرض میکنم که بعد به توضیحاتشان برسیم. دکتر محمد مصدق، صادق هدایت، عبدالحسین نوشین، خلیل ملکی و جوانی از نسل خودم امیرپرویز پویان.
بسیار خوب. حتما دلایلی دارید که بین این همه آدم در دنیا از معاصران و گذشتگان این پنج نفر را انتخاب کردی که بعداً از شما میپرسم که توضیح بدهی. ولی میخواهم بدانم برای این مهمانان در مهمانی شامتان چه موسیقی میخواهید پخش کنید؟
موسیقی که من انتخاب کردم، خیال میکنم یک چیز مشترک در تم این موسیقی هست که مشترک است در ذهن و احساس و اندیشه و ایدئولوژی مهمانان امشب و به احتمال زیاد فکر میکنم خوششان بیاید و آن انترناسیونال است.
سرود انترناسیونال؟
سرود انترناسیونال.
ناصر رحمانینژاد/ انترناسیونال
موسیقی انتخابی: سرود انترناسیونال
سرود انترناسیونال را شما خودتان چرا دوست دارید؟ حالا مهمانان را فعلاً کنار میگذاریم. شما چرا دوست دارید؟
من به خاطر ایدهای که در این موسیقی هست...
این ایده چیست؟
رهایی از استثمار، رنج، بیعدالتی حاکم که در جهان هست و نوید زندگی انسانی.
برگردیم به مهمانهای شما. اولین مهمان دکتر محمد مصدق است و شما سالها پیش در نقش دکتر مصدق در یکی از نمایشنامهها بازی کردید.
میهمانان ناصر رحمانینژاد/ محمد مصدق
محمد مصدق (۱۲۶۱ تا ۱۳۴۵ ه.ش.): حقوقدان، سیاستمدار و نخستوزیر ایران
شهرت: رهبری نهضت ملیسازی نفت
دلیل دعوت: مصدق به نظر من یکی از نمونههای منحصر به فرد سیاستمدارانی است که در طول تاریخ ایران اخلاقیات سیاسی را در همه مراحل زندگی سیاسیاش رعایت کرد و هیچگاه آن را زیر پا نگذاشت.
مصدق به نظر من یکی از نمونههای منحصر به فرد سیاستمدارانی است که در طول تاریخ ایران اتیک و اخلاقیات سیاسی را در همه مراحل زندگی سیاسیاش رعایت کرد و هیچگاه به خاطر رسیدن به هدفش به خاطر بازیهای سیاسی و فشارهای سیاسی و در هر فراز و نشیب سیاسی اخلاقیات را زیر پا نگذاشت.
ولی بعد از آن به خصوص وقتی که چندین سال پیش تمرین نمایشنامه مصدق را شروع کردیم و من شروع کردم به مطالعه زندگی او و دوران او متوجه شدم که هدفهای سیاسی مصدق برای ملت ایران چه بود. یعنی هدفی که مصدق داشت برای ملت ایران که مهمترینش استقلال ایران بود، آزادی و دموکراسی...
اینها یکی از مهمترین هدفهایی بود که ملت ایران از مشروطیت به این ور دنبالش بوده و مبارزه کرده و هنوز به دست نیاورده و هنوز یکی از مهمترین اهداف ملت ماست و آن موقع مصدق توانست بخشی از آن را به دست بیاورد اما متأسفانه میدانیم با توجه به فشاری که از طرف امپریالیسم انگلیس و آمریکا بود مصدق را سرنگون کردند و این آرمان متأسفانه به گور سپرده شد.
اما این آرمان هنوز وجود دارد و برایش مبارزه میکنند و امیدوار هستم که روزی به ثمر برسد.
مهمان دوم شما صادق هدایت است. علاقه شما به او برای چیست؟
میهمانان ناصر رحمانینژاد/ صادق هدایت
صادق هدایت (۱۲۸۱ تا ۱۳۳۰ ه.ش.): داستاننویس، مترجم و روشنفکر ایرانی
آثار: بوف کور، فواید گیاهخواری، وغوغ ساهاب، حاجی آقا، و آثار دیگر
دلیل دعوت: صادق هدایت به نظر من یکی از پیشتازان ادبیات نوین و داستاننویسی مدرن ایران است. ویژگیهای دیگرش آگاهی و شناخت از جامعه ایران، از تنگناهای ایران، و از موانعی است که در رشد و پیشرفت ملت ایران وجود دارد.
صادق هدایت به نظر من یکی از پیشتازان ادبیات نوین و داستاننویسی مدرن ایران است. ویژگیهای دیگرش غیر از پیشتازیاش در عرصه ادبیات نوین ایران آگاهی و شناختش از جامعه ایران، از تنگناهای ایران، از موانعی که در رشد و پیشرفت ملت ایران وجود دارد که مذهب است، خرافات است، ابتذال است، تنگ نظری است، دسیسه است، توطئه، عدم اطمینان، نارو زدن و همه اینها که اینها را در آثارش میبینیم. در شخصیتها و به اشکال مختلف در آثارش آورده و در عین حال نشان داده که اینها خودشان قربانیهایی هستند که به دلیل نادانی و بلاهت موجب عذاب همدیگر و عدم رشد و پیشرفت خودشان و اطرافیانشان هستند.
شخصاً اگر بخواهید یکی از آثار هدایت را به مخاطبان ما معرفی کنید میتوانید این کار را بکنید؟
اگر بخواهم معرفی کنم که توده مردم هم درک داشته باشند که بخشی از عناصر آن در جامعه ما هنوز به خصوص زنده است، حاجی آقا است.
حاجی آقا در مورد چیست؟ چرا حاجی آقا؟
حاجی آقا نمونه یک عنصر سنتی، مذهبی، رذل و حقهباز و از این قبیل است... نمونههای بسیارش را امروز در جمهوری اسلامی و اطرافیانشان داریم.
یعنی به روز است. بیانگر اوضاع ایران در وضعیت فعلی است...
کم و بیش.
میرسیم به مهمان سوم شما عبدالحسین نوشین. یکی از اهالی نمایش و از پیشگامان نمایشنامه نویسی در ایران.
میهمانان ناصر رحمانینژاد/ عبدالحسین نوشین
عبدالحسین نوشین (۱۲۸۵ تا ۱۳۵۰ ه.ش.): نمایشنامهنویس و کارگردان ایرانی
آثار: خروس سحر، داستانهای میرزا محسن، استکان شکسته، و آثار دیگر
دلیل دعوت: نوشین در تئاتر یکی از پیشگامان تئاتر نوین ایران است. تحصیل کرده خارج است و با نوترین روشهای تئاتر اروپا آشنا بود و همان را در ایران شروع کرد آموزش دادن و گروه تشکیل دادن.
نوشین در تئاتر یکی از پیشگامان تئاتر نوین ایران است. تحصیل کرده خارج است و میدانست و با نوترین روشهای تئاتر اروپا آشنا بود و همان را در ایران شروع کرد آموزش دادن و گروه تشکیل دادن.
به همین دلیل نمایشنامهای را که روی صحنه میآورد با اینکه عضو کمیته مرکزی حزب توده بود و یک مارکسیست و قاعدتاً به نظر میرسید که باید نمایشنامههای انقلابی کارگری بیاورد ولی به نظر میرسد که حیطه کار هنری را تا حدودی میشناخت و میدانست که برای دوام و تداوم آن چه نمایشنامههایی را روی صحنه بیاورد.
آنهایی که به صحنه میآورد به هیچ وجه نمایشنامههای انقلابی کارگری که روی رژیم بایستد نبود. در مورد بعضی از نمایشنامهها حزب [توده] به او ایراد میگرفت که اینها که نمایشنامههای انقلابی نیست اینها که نمایشنامههای چپ نیست و از این قبیل. اما گرهی که نوشین در زندگی و کارش دارد، عضویتش در حزب توده و مسئولیتش در کمیته مرکزی است. گره داستان زندگی او...
یعنی صدمه زده به کار او؟
صدمه زده. بله.
یعنی حزب محدودش میکرده. یعنی معتقدید که هنرمندی مثل او نباید عضو حزبی مثل حزب توده میشد؟
من معتقدم هنرمند میتواند سیاسی باشد اما نمیتواند عضو یک حزب یا یک جریان سیاسی باشد. چون ناگزیر جانبدار میشود و ناگزیر باید از خط سیاسی و پلاتفورم و برنامه حزبی و سازمانی خودش پیروی کند و بنابراین همان خط و تفسیر و ایده را میآورد در کار هنریاش.
شاید عبدالحسین نوشین تنها نمونهای باشد که این را در کارش نیاورده. اما در عین حال به کارش آسیب زد. آنجا که مسئله انشعاب در حزب توده مطرح شد. نوشین به حزب توده خیلی انتقاد داشت و در نتیجه با آدمهایی در حزب تماس داشت که با آنها همدلی میکرد. با خلیل ملکی همزبانی میکرده.
همه اینها احساس میکردند که اگر انشعاب اتفاق بیافتد، نوشین با آنها میرود. اما نوشین در آخرین لحظه با کمیته مرکزی میرود و اعلامیه علیه انشعابیون را امضا میکند. که خلیل ملکی یک نامه مینویسد که سخت میتوپد به نوشین. یکی از چیزهایی که من در باره این سه نفر یعنی صادق هدایت، خلیل ملکی و نوشین میخواهم بدانم این است که در مورد این داستان این سه نفر امشب چطوری برخورد میکنند.
این را میگذاریم برای آخر برنامه که مهمانان شام شان را خوردند و دارند موسیقی گوش میدهند و ازشان میپرسید. برسیم به مهمان چهارم شما خلیل ملکی که رهبر انشعابیون و بنیانگذار راه سوم بود.
میهمانان ناصر رحمانینژاد/ خلیل ملکی
خلیل ملکی (۱۲۸۰ تا ۱۳۴۸ ه.ش.): سیاستمدار ایرانی
شهرت: از اعضای گروه مشهور به ۵۳ نفر، رهبری حزب نیروی سوم
دلیل دعوت: بزرگترین صفت خلیل ملکی جسارتش است و وفاداری به برداشت و نتیجهای که از عملکرد حزب توده میرسد و اقدام کردن است.
بزرگترین صفت خلیل ملکی جسارتش است و وفاداری به برداشت و نتیجهای که از عملکرد حزب توده میرسد و اقدام کردن است. چون شما میدانید که در آن زمان حزب توده تنها حزب مترقی بود و بسیاری از روشنفکران جذب شده بودند. یعنی در عرصه جهانی این بود. تنها جریان مترقی بود که در همه جهان روشنفکران را جذب میکرد.
یعنی انشعاب از حزب توده کار شجاعانهای بود...
بله واقعاً شجاعانه.
که خلیل ملکی این کار را کرد...
خلیل ملکی در پیشاپیش و پرچمدار انشعاب بود...
مشکلش با حزب توده چه بود؟ مسئله شوروی بود یا چیز دیگر؟
مسئله شوروی مهمتر از همه. سرسپردگیش به یک قدرت خارجی که منافع ملی را در نظر نمیگیرد. ما امروز میدانیم که منافع ملی توسط حزب توده زیر پا گذاشته شد.
یعنی خلیل ملکی همچنان به آرمان سوسیالیسم وفادار بود ولی وابستگی حزب توده به شوروی را برنمیتافت...
بله. یک جریان به اصطلاح مستقل میخواست به وجود بیاورد. بدون وابستگی و با آرمان ملی و مسلما با ایدههای سوسیالیستی. این جسارت می خواست.
ولی خلیل ملکی با مهمان اولتان دکتر محمد مصدق مشکل داشت، نداشت؟
یک مشکلاتی داشت... ولی شاید بتوانیم (در این مهمانی) ببینیم که پس از سالها و فارغ از آن فضا و آن فشارها امروز چگونه با هم برخورد میکنند.
در آخر برنامه میتوانید از آنها بپرسید. برویم به مهمان آخر شما امیرپرویز پویان.
میهمانان ناصر رحمانینژاد/ امیرپرویز پویان
امیرپرویز پویان (۱۳۲۵ تا ۱۳۵۰ ه.ش.): فعال سیاسی، تئوریسین کمونیست و از بنیانگذاران سازمان چریکهای فدائی خلق.
آثار: ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا، خشمگین از امپریالیسم و ترسان از انقلاب
دلیل دعوت: امیر پرویز پویان را به نمایندگی از خودم و به نمایندگی از یک جریان سیاسی که دست رد به شیوه عمل حزب توده و همه جریانات اپورتونیستی گذشته زد، دعوت کردم.
امیر پرویز پویان را به نمایندگی از خودم و به نمایندگی از یک جریان سیاسی که دست رد به شیوه عمل حزب توده و همه جریانات اپورتونیستی گذشته زد، آوردم...
جزوه معروفش رد تئوری بقا است.
بله. مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا.
آن تئوری بقا همان چیزی است که حزب توده میگفت...
حزب توده. بله. برای اینکه به طور ناگفته تئوری حزب توده این بود که ماندگار باشد. بقا داشته باشد. درهر شرایطی. با هر حکومتی و از هر جنس و سرشتی بسازد. کنار بیاید یک طوری.
حالا شما برای چه پویان را دعوت کردید؟
دعوتش کردم به عنوان یک شخصی که در برابر تئوری و سیاستی ایستادند که پاسخگوی نسلی بود که ما زندگی میکردیم. یا در واقع این طوری بگویم که امیرپرویز پویان و دوستانشان به عنوان یک نسل روشنفکر که در جستجوی پاسخی بودند که پاسخ نسل خودشان باشد راه سپردند و این پاسخ را پیدا کردند.
ارزیابی این پاسخ به نظر من باید در شرایط و زمان خودش صورت بگیرد. در آن دوره دیکتاتوری که حتی گروههای سه نفری چهارنفری ادبی غیرممکن بود به وجود بیاید، اعلامیههای صنفی و دانشجویی نمیشد خوانده شود، اگر دستگیر میشد کسی زندان داشت، شکنجه داشت و کتک و توهین داشت و تهمت و افترا داشت...
یعنی منظور شما این است که در دورهای که این فشارها بوده...
در دورهای که این فشارها بوده، پاسخی که اینها، امیر پرویز پویان و امثال آنها پیدا کردند و کوشش کردند تئوری آن را...
برای آن دوره مناسب بود...
برای آن دوره مناسب بود. اگرچه با شکست اما نابهنگام. برای اینکه به هیچ وجه آنها قصد نداشتند در بهمن ۱۳۴۹ انقلاب را شروع کنند. ما امروز میدانیم که این نابهنگام بود. به دلیل اینکه یکی از دوستانشان را دستگیر کرده بودند و برای نجاتش رفته بودند و ناگزیر به یک درگیری انجامید.
شما که امیرپرویز پویان را شخصی میشناختید چطور آدمی بود؟ موقعی که درگذشت چند ساله بود؟
حدود بیست و چهار پنج سال.
یعنی این چیزهایی که نوشته بیست و چهار پنج ساله بوده؟
بله. امیرپرویز پویان اگر به عرصه مبارزه نمیرفت به نظرم یکی از رماننویسهای مهم میشد.
شما دوستش داشتید؟
سخت شیفتهاش بودم.
جوان دوست داشتنی...
بسیار دوست داشتنی، متین، بیآلایش، بی شیله پیله، همه چیزش الگو بود.
خب حالا به دوست نازنینت امیرپرویز پویان که بعد از چهل پنجاه سال در مهمانی شام میبینیدش و خلیل ملکی، عبدالحسین نوشین، هدایت و دکتر مصدق چه غذایی میخواهید بدهید که خوششان بیاید؟
والله مقدماتش را آماده کردم...
پس ما هم بمانیم بخوریم!
غذایی است که اسمش را نمیدانم. این غذا را از یکی از خانمهای فامیل که اهل سنندج هست یاد گرفتم...
خب ما بهش میگوییم غذای سنندجی مثلاً...
غذای سنندجی. ولی من در آن تغییراتی دادم. مایه اصلیش برنج است. مخلفات دیگرش سیب زمینی شیرین و هویج رنده شده، مرغ. هویج را میپزم خورد میکنم دانههایی به اندازه... یک سانتیمتر در یک سانتیمتر.
به اندازه حبه قند.
کوچکتر.
سیب زمینی را چه کار میکنید؟
سیب زمینی شیرین را هم همینطور میپزم و خورد میکنم یک کم بزرگتر. گوشت مرغ را میپزم با ادویه و سس و از این قبیل چیزها. اینها را قاطی میکنم. به علاوه کرانبری (cranberry) را هم با روغن زیتون یک تفت ملایم میدهم و همه را قاطی میکنم. موقعی که برنج را میخواهم آب بکشم لایه به لایه اینها را میریزم.
ملاط را میریزید. یک لایه برنج و یک لایه ملاط.
در این میان هم یک مقدار زعفران و دمی را میگذارم تا بیست سی دقیقه دم بکشد. آنجا که کناره ته دیگ جیز میکند...
که معلوم شود که پخته...
معلوم است که پخته و ته دیگ حاضر است.
معمولاً تهدیگهایتان خوب در میآید؟
خیلی سخت است...
خیلی سخت است که هم طلایی باشد و هم نسوزد.
من کوشش میکنم که یک مقدار روغن زیر قابلمه را زیادتر کنم که نسوزد.
حتماً غذای خوشمزهای است. من تا به حال نخوردم. امیدوارم یک مقدار به ما هم بدهید از این غذا! ولی حالا مهمانان تان که اغلب دوستان و قهرمانان تان هستند و آنجا کنارشان نشستی و شب خوبی با آنها داری و دارند سرود انترناسیونال گوش میدهند و غذای سنندجی میخورند. حالا در سر میز شام چه خبر است؟
یکی از امیدواریهایم از گردآوردن این جمع این است که برخی ابهامات که هنوز در تاریخ مانده روشن شود. یکی از چیزهایی که همچنان مبهم مانده اشارهای است که خلیل ملکی در نامهاش به عبدالحسین نوشین میکند و یادآوری میکند و میگوید اگر یادت باشد در جلساتی که داشتیم (که اشاره میکند و اسم طبری را میبرد، اسم کیانوری و قاسمی را میبرد) که اینها بودند و تو هم بودی و یک شخص دیگری را که اسم نمیبرد میگوید شخصی که تو میشناسی که اغلب آرام و ساکت بود، ما افکاری را با هم رد و بدل کردیم که انتظار داشتیم به آن افکار وفادار بمانی. که منظورش افکار و تحلیلهایی است که در مورد انتقاداتی که نوشین به حزب میکرد...
حالا میخواهید بدانید آن فرد کیست؟ سؤالی که میخواهید از این...
آن فرد را میدانم صادق هدایت است. ولی خلیل ملکی در نامهاش به نوشین اشاره نمیکند. ولی مسلماً میداند که احتیاج به اشاره نیست.
پس ابهام در اینجا چیست؟ میخواهید از او چه بپرسید؟ که چرا علیرغم انتقادات جدا نشدی؟
بله. چرا جدا نشدی؟ تو که یک هنرمندی هستی که انتقاداتت به حزب این بود که همیشه فشار میآوردند که چرا این کار را نمیکنی یا این نمایشنامه را نمیآوری، و چندین بار داد زدی و عصبانی شدی که نمیگذارند ما کار خودمان را بکنیم، چرا رفتی پای...
آقای رحمانی نژاد انشعاب کار سختی است!
شجاعت هم میخواهد.
شجاعت هم میخواهد که خلیل ملکی داشت. خب دیگران چه؟ مصدق، امیرپرویز پویان؟ از آنها هم سئوال دارید؟ ابهام دارید؟
ابهام ندارم. ولی این جمع دلم میخواهد به یک تفاهمی برسند. امروز پس از سالها و با سرنوشتی که ایران پیدا کرده، و آرمانهایی که همه این آدمها داشتند به هیچ جا نرسیده و ایران عقبتر رفته متأسفانه، آیا راهی هست که اینها به هم نزدیک شوند و نقاط مشترک و مورد تفاهم همدیگر را بگیرند و یک چیزی از توی آن دربیاید که سرنوشت این مردم را تغییر دهد و به آرمانهای همه برسد یا نه؟
بسیار خب. امیدوارم اینها بتوانند به خواست شما پاسخ بدهند. برای مشکلاتی که در ایران وجود دارد. ولی وقت برنامه ما دارد تمام میشود. حتماً مهمانان شما دارند صحبت میکنند، سرود انترناسیونال گوش میدهند و غذای خوشمزه شما را هم میخورند. شما هم حتماً پیش امیرپرویز مینشینید؟!
صد درصد. دست میاندازم گردنش!
امیدوارم به شما خوش بگذرد. از شما ممنونم که در برنامه میزبان شرکت کردید.
من هم از شما بسیار ممنون که این فرصت را برای من فراهم آوردید.