ققنوس نماد سرزمین کره است. امپراتوری چین در زمان نفوذش بر سرزمین کره، به پادشاهان آن کشور اجازه نمیداد از اژدها، مهمترین نماد در شرق آسیا، استفاده کنند. اما همین نماد تحمیل شده، با گذشت صدها سال، امروزه نمایانگر حقیقی سرزمین نه چندان بزرگ کره جنوبیاست.
کره در طول تاریخ بارها محل تاخت و تاز کشورهای قدرتمند اطراف و حتی ابرقدرتهای جهانی بوده است. ژاپن و چین، هر کدام نقش مهمی در نابود کردن این کشور داشتهاند. نفوذ چین، فرهنگ این سرزمین را نشانه گرفت و امپراتوری ژاپن، بیرحمانه شهرهای آن را به آتش کشید و بسیاری از شهروندانش را کشت. در میانه سده بیستم این سرزمین میدان رقابت ابرقدرتهای شرق و غرب بود و در نهایت دو پاره شد.
امروز، در آغاز سده بیست و یکم، کره جنوبی از پیشرفتهترین کشورهای جهان است. فرهنگ و زبانش را در خفا از چینی شدن نجات داد و به آرامی جای ژاپن را در بازارهای جهانی میگیرد. بارها از خاکستر خویش برخاست؛ بیدلیل نیست که به آن سرزمین ققنوس میگویند.
سئول، پایتخت کره جنوبی، روح این کشور شرق آسیاییاست. میتوان در آن شباهتهایی به تهران هم یافت؛ بخش بزرگی از جمعیت کل کره جنوبی در کلانشهر سئول زندگی میکنند. شهری که اختلاف طبقاتی در محلهها و میان شهروندان ثروتمند آن چنان حاکم است، که انگار مردمی از دو سیاره گوناگون در آن افتادهاند.
اگر به سئول رفتید و در یکی از تپههای بیشمار آن ایستادید به راحتی این تفاوت را در معماری و شهرسازی میبینید. به مانند تهران، بخشها و خانههای قدیمی سئول از بیرحمی «نوشدن» در امان نماندهاند. و باز هم به مانند تهران، تمدن و سنت به جان هم افتادهاند تا در دیگِ شهری بزرگ، شلم شوربا طبخ کنند. این داستان تصویری، سفری کوتاه به کوچه پسکوچههای سئول است:
(۱) نمای سئول از شمال آن برج بلند مخابراتی در دوست پیداست. همان حوالی جنوب پایتخت است. ثروتمندترین و گرانترین بخش آن:
(۲) محلههای فقیرنشین در شرق سئول. از برکت فقر هنوز معماری قدیمی خود را نگه داشتهاند. این محلهها جان میدهد برای قدم زدن. فیلمهای کرهای مشهور زیادی در آن ساخته شده است.
(۳) کوچه پسکوچههای فقیرنشین رنگارنگتر از محلههای ثروتمندند.
(۴) و مغازهها هم هنوز کوچک و تاریکند، در آن پر از انواع تنقلات است و مادربزرگها زیرسایهبان آن از آب و هوا، اعضای فامیل یا عروسی دختر فلان همسایه میگویند.
(۵) و (۶) اما تنها چند کیلومتر به سمت غرب رودخانه «هان»، مرکز اداری این غول اقتصادی شباهتی به محلههای فقرنشین ندارد.
(۷) معماری کرهای به شدت ساده و به همان سادگی زیباست. کرهایها در طول زمان و به دلیل تاخت تاز کشورهای همجوار آموختهاند که رو به معماری ساده بیاورند. به قول جونگ سه، روزنامهنگار میانسال، «ما ساختیم، دیگران خراب کردند. همین شد که یاد گرفتیم ساده بسازیم و سریع».
(۸) سرعت، رمز زندگی اقتصادی کره است. «پالی، پالی» واژگان مشهور کرهای است، چیزی شبیه «زود باش، زود باش». کار زیاد، با دقت زیاد و سرعت زیاد: رمز پیشرفت اقتصادی طی سه چهار دهه در کره جنوبیاست.
(۹) و این کار زیاد و سریع بادقت، مشکلات خودش را هم دارد که اولین آن استرس و بیقراریاست؛ پدیدهای عریان و عیان. نتیجه: شبزندهداری.
(۱۰) مثلی در میان سئولیها رایج است: یک کرهای واقعی در دو چیز زیادهروی میکند: کار و مهمانی. مهمانی هم البته دور از میگساری نیست.
(۱۱) اینجا محله چاپخانهدارهاست. چاپخانههای کوچک و بزرگ در کنار کافههای قدیمی. از صبح تا شب یکی و از شب تا صبح دیگری باز است. روی میز بطریهای پلاستیکی «مککالی» قرار دارد؛ شراب رقیقی از برنج، زمانی فقط نوشیدنی فرودستترین بخش جامعه، امروز نوشابه خانواده.
(۱۲) با همه پیشرفتها، تضادها هنوز زندهاند، مثل ماشینهای نو کنار موتورهای بارکش. این آقا روی موتور سه چرخهاش کپسولهای گاز مایع حمل میکند. او نه تنها با خیال راحت روی خط عابر پیاده و خط گذر ماشینها ایستاده بود، بلکه با خیال راحت هم کنار کپسولهای پر گاز بی چفت و بست سیگار میکشید.
(۱۳) توپوکی، غذای ساده دانشجوییاست. گلولههای برنجی در سسی از فلفل هندی همراه ماهی و سوپی از خزه دریایی. نهاری لذیذ و تند با کمتر از دو دلار.
(۱۴) سئول در ضمن شهر چرثقیلها هم هست؛ همیشه در ساخت و ساز. کنار خانهای که در آن زندگی میکردم بانک کوچکی قرار داشت که طی یک ماه، دو بار کلاً خرابش کردند و از نو ساختندش. هر دو بار تنها یک شب تا صبح تغییر دکوراسیون و بازسازی آن طول کشید.
(۱۵) و البته برای ایرانیها، سئول پایتخت سریالهای محبوب هم هست. کرهایها عاشق سریالهای ملودرام خانوادگیاند. به قول هانی، دختر جوان هنرمند، «در این سریالها همه چیز هست: اشک، لبخند، بودا، مسیح، رنگ، ثروت، پیشرفت، سنت،…، همه چیز». شاید شبیه سریالی به اسم کره جنوبی. شاید هم سریالی به نام: آسیا.
کره در طول تاریخ بارها محل تاخت و تاز کشورهای قدرتمند اطراف و حتی ابرقدرتهای جهانی بوده است. ژاپن و چین، هر کدام نقش مهمی در نابود کردن این کشور داشتهاند. نفوذ چین، فرهنگ این سرزمین را نشانه گرفت و امپراتوری ژاپن، بیرحمانه شهرهای آن را به آتش کشید و بسیاری از شهروندانش را کشت. در میانه سده بیستم این سرزمین میدان رقابت ابرقدرتهای شرق و غرب بود و در نهایت دو پاره شد.
امروز، در آغاز سده بیست و یکم، کره جنوبی از پیشرفتهترین کشورهای جهان است. فرهنگ و زبانش را در خفا از چینی شدن نجات داد و به آرامی جای ژاپن را در بازارهای جهانی میگیرد. بارها از خاکستر خویش برخاست؛ بیدلیل نیست که به آن سرزمین ققنوس میگویند.
سئول، پایتخت کره جنوبی، روح این کشور شرق آسیاییاست. میتوان در آن شباهتهایی به تهران هم یافت؛ بخش بزرگی از جمعیت کل کره جنوبی در کلانشهر سئول زندگی میکنند. شهری که اختلاف طبقاتی در محلهها و میان شهروندان ثروتمند آن چنان حاکم است، که انگار مردمی از دو سیاره گوناگون در آن افتادهاند.
اگر به سئول رفتید و در یکی از تپههای بیشمار آن ایستادید به راحتی این تفاوت را در معماری و شهرسازی میبینید. به مانند تهران، بخشها و خانههای قدیمی سئول از بیرحمی «نوشدن» در امان نماندهاند. و باز هم به مانند تهران، تمدن و سنت به جان هم افتادهاند تا در دیگِ شهری بزرگ، شلم شوربا طبخ کنند. این داستان تصویری، سفری کوتاه به کوچه پسکوچههای سئول است:
(۱) نمای سئول از شمال آن برج بلند مخابراتی در دوست پیداست. همان حوالی جنوب پایتخت است. ثروتمندترین و گرانترین بخش آن:
(۲) محلههای فقیرنشین در شرق سئول. از برکت فقر هنوز معماری قدیمی خود را نگه داشتهاند. این محلهها جان میدهد برای قدم زدن. فیلمهای کرهای مشهور زیادی در آن ساخته شده است.
(۳) کوچه پسکوچههای فقیرنشین رنگارنگتر از محلههای ثروتمندند.
(۴) و مغازهها هم هنوز کوچک و تاریکند، در آن پر از انواع تنقلات است و مادربزرگها زیرسایهبان آن از آب و هوا، اعضای فامیل یا عروسی دختر فلان همسایه میگویند.
(۵) و (۶) اما تنها چند کیلومتر به سمت غرب رودخانه «هان»، مرکز اداری این غول اقتصادی شباهتی به محلههای فقرنشین ندارد.
(۷) معماری کرهای به شدت ساده و به همان سادگی زیباست. کرهایها در طول زمان و به دلیل تاخت تاز کشورهای همجوار آموختهاند که رو به معماری ساده بیاورند. به قول جونگ سه، روزنامهنگار میانسال، «ما ساختیم، دیگران خراب کردند. همین شد که یاد گرفتیم ساده بسازیم و سریع».
(۸) سرعت، رمز زندگی اقتصادی کره است. «پالی، پالی» واژگان مشهور کرهای است، چیزی شبیه «زود باش، زود باش». کار زیاد، با دقت زیاد و سرعت زیاد: رمز پیشرفت اقتصادی طی سه چهار دهه در کره جنوبیاست.
(۹) و این کار زیاد و سریع بادقت، مشکلات خودش را هم دارد که اولین آن استرس و بیقراریاست؛ پدیدهای عریان و عیان. نتیجه: شبزندهداری.
(۱۰) مثلی در میان سئولیها رایج است: یک کرهای واقعی در دو چیز زیادهروی میکند: کار و مهمانی. مهمانی هم البته دور از میگساری نیست.
(۱۱) اینجا محله چاپخانهدارهاست. چاپخانههای کوچک و بزرگ در کنار کافههای قدیمی. از صبح تا شب یکی و از شب تا صبح دیگری باز است. روی میز بطریهای پلاستیکی «مککالی» قرار دارد؛ شراب رقیقی از برنج، زمانی فقط نوشیدنی فرودستترین بخش جامعه، امروز نوشابه خانواده.
(۱۲) با همه پیشرفتها، تضادها هنوز زندهاند، مثل ماشینهای نو کنار موتورهای بارکش. این آقا روی موتور سه چرخهاش کپسولهای گاز مایع حمل میکند. او نه تنها با خیال راحت روی خط عابر پیاده و خط گذر ماشینها ایستاده بود، بلکه با خیال راحت هم کنار کپسولهای پر گاز بی چفت و بست سیگار میکشید.
(۱۳) توپوکی، غذای ساده دانشجوییاست. گلولههای برنجی در سسی از فلفل هندی همراه ماهی و سوپی از خزه دریایی. نهاری لذیذ و تند با کمتر از دو دلار.
(۱۴) سئول در ضمن شهر چرثقیلها هم هست؛ همیشه در ساخت و ساز. کنار خانهای که در آن زندگی میکردم بانک کوچکی قرار داشت که طی یک ماه، دو بار کلاً خرابش کردند و از نو ساختندش. هر دو بار تنها یک شب تا صبح تغییر دکوراسیون و بازسازی آن طول کشید.
(۱۵) و البته برای ایرانیها، سئول پایتخت سریالهای محبوب هم هست. کرهایها عاشق سریالهای ملودرام خانوادگیاند. به قول هانی، دختر جوان هنرمند، «در این سریالها همه چیز هست: اشک، لبخند، بودا، مسیح، رنگ، ثروت، پیشرفت، سنت،…، همه چیز». شاید شبیه سریالی به اسم کره جنوبی. شاید هم سریالی به نام: آسیا.