محمدتقی مصباح یزدی از حامیان معنوی محمود احمدینژاد در سالهای اخیر، در اظهاراتی کمسابقه به اطرافیان محمود احمدینژاد حمله کرده و از جمله گفته است که امروزه در درون جامعه تشکیلات فراماسونری با شعارهای انقلاب و اسلام در حال شکل گرفتن است.
مهدی خلجی پژوهشگر و کارشناس مسایل دینی و سیاسی در واشنگتن، درباره این مواضع آقای مصباح یزدی به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
اصولاً رهبران و هوادارن جمهوری اسلامی، مثل آقای مصباح یزدی، کلمات را به دقت انتخاب نمیکنند و خیلی بعید است اگر فکر کنیم که درباره آن میاندیشند. آنها کلمه «فراماسونری» را به کار میبرند به دلیل اینکه این کلمه در تبلیغات جمهوری اسلامی بار منفی به همراه دارد و به معنای گروهی است که مخفیانه در پی برنامهریزی برای رسیدن به هدف خاصی هستند.
این برداشت در واقع با آن مفهوم تاریخی فراماسونری در حقیقت هیچ ارتباطی ندارد. بلکه استعارهای است برای گروهی که به شکلی مرموز و رانتآمیز در پی رسیدن به اهداف مشخص سیاسی هستند.
در این مورد خاص هم آقای مصباح یزدی ظاهراً به گروه آقای مشایی و ثمره هاشمی که جزو رهبران فکری و معنوی جریان وابسته به آقای احمدینژاد به شمار میآیند، اشاره میکند.
البته گفتنی است این سخنان آقای مصباح یزدی میتواند بر علیه خودش به کار برود، این مسئله نشان میدهد که مردم نمیتوانند به سخنان آقای مصباح یزدی و داوریهایش اعتماد کنند. چرا که ایشان همان کسی است که چهار یا پنج سال پیش، چنان پر شور از آقای احمدینژاد حمایت میکرد که گویا مخالفت با آقای احمدینژاد، مخالفت با اسلام و مخالفت با امام زمان است.
اما الان چنان تیشه برداشته و به ریشه جریان آقای احمدینژاد میزند که گویی آقای احمدینژاد اکنون مهمترین دشمن اسلام است و کسانی که دور و بر او هستند هم مهمترین دشمن جمهوری اسلامی هستند. این نشانهدهنده متزلزل بودن و یا به تعبیر دیگر، سرگردان بودن آقای مصباح یزدی است و همچنین نشاندهنده این است که نمیشود به داوری و فهم او، حتی در مورد منافع جمهوری اسلامی، اعتماد کرد.
اتفاق مهمی که امسال تقریباً میشود گفت که همه اظهار نظرهای مقامهای ایرانی و یا افراد ذینفوذ را شکل و تحت تأثیر خود قرار خواهد داد، انتخابات مجلس شورای اسلامی در اوایل سال آینده – یعنی تقریباً ۱۱ ماه دیگر- است.
به نظر میرسد که آقای مصباح یزدی به عنوان یکی از هواداران سرسخت و پرشور آقای احمدینژاد، از اردوگاه او در حال نقل مکان کردن به اردوگاه محافظهکاران منتقد آقای احمدینژاد است. یعنی دارد به اردوگاه برادران لاریجانی که دو قوه قضائیه و مقننه را رهبری میکنند، متمایل میشود.
البته این اولین باری نیست که آقای مصباح یزدی چنین حرفی میزند. سال گذشته نیز ایشان نسبت به ایجاد فتنه جدیدی هشدار داده بود که ممکن است از میان یاران نزدیک کنونی جمهوری اسلامی بروز کند.
طبیعتاً جنگ قدرت در میان دو اردوگاه محافظهکاران ، یعنی اردوگاه محافظهکاری که آقای احمدینژاد آن را رهبری میکند و اردوگاه دیگری که در دست برادران لاریجانی است، در ماههای آینده شدت پیدا خواهد کرد.
یکی از مهمترین دستاویزها بر علیه جریان آقای احمدینژاد، همین ایدئولوژی «آخرالزمانی دوران قبل» و«ایدئولوژی ناسیونالسیتی دوران جدید» آقای احمدینژاد است. آنچه که میان این دو ایدئولوژی مشترک است، «روحانیتسیتزی» هر دو این تفکر است.
یعنی هم آخرالزمانیها روحانیستیز هستند و با نهاد رسمی روحانیت مشکل دارند و هم ناسیونالیزم در ایران تفکری است که از دوره رضا شاه پهلوی و هم در دوران دکتر مصدق، سنتاً با سکولارییزم پیوند خورده است.
روحانیت با هیچ کدام از از روایتهای ناسیونالیزیم ایرانی نتوانسته است کنار بیاید. چه با روایت دوران رضاشاه پهلوی و چه با روایت دکتر مصدق. بنابراین، این مسئله، یکی از ابزارهایی است که منتقدان آقای احمدینژاد از آن استفاده میکنند برای اینکه محبوبیت بیشتری در میان بخش مذهبی و روحانی جامعه به دست بیاورند، تا اکثریت مجلس آینده را از آن خودشان کنند.
مهدی خلجی پژوهشگر و کارشناس مسایل دینی و سیاسی در واشنگتن، درباره این مواضع آقای مصباح یزدی به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
- آقای خلجی، چطور این بار آقای مصباح یزدی برای حمله به اطرافیان رئیسجمهور از مفهوم فراماسونری استفاده کرده و آیا اساساً فراماسونری با مفاهیم اسلامی پیوند دارد؟
اصولاً رهبران و هوادارن جمهوری اسلامی، مثل آقای مصباح یزدی، کلمات را به دقت انتخاب نمیکنند و خیلی بعید است اگر فکر کنیم که درباره آن میاندیشند. آنها کلمه «فراماسونری» را به کار میبرند به دلیل اینکه این کلمه در تبلیغات جمهوری اسلامی بار منفی به همراه دارد و به معنای گروهی است که مخفیانه در پی برنامهریزی برای رسیدن به هدف خاصی هستند.
این برداشت در واقع با آن مفهوم تاریخی فراماسونری در حقیقت هیچ ارتباطی ندارد. بلکه استعارهای است برای گروهی که به شکلی مرموز و رانتآمیز در پی رسیدن به اهداف مشخص سیاسی هستند.
در این مورد خاص هم آقای مصباح یزدی ظاهراً به گروه آقای مشایی و ثمره هاشمی که جزو رهبران فکری و معنوی جریان وابسته به آقای احمدینژاد به شمار میآیند، اشاره میکند.
البته گفتنی است این سخنان آقای مصباح یزدی میتواند بر علیه خودش به کار برود، این مسئله نشان میدهد که مردم نمیتوانند به سخنان آقای مصباح یزدی و داوریهایش اعتماد کنند. چرا که ایشان همان کسی است که چهار یا پنج سال پیش، چنان پر شور از آقای احمدینژاد حمایت میکرد که گویا مخالفت با آقای احمدینژاد، مخالفت با اسلام و مخالفت با امام زمان است.
اما الان چنان تیشه برداشته و به ریشه جریان آقای احمدینژاد میزند که گویی آقای احمدینژاد اکنون مهمترین دشمن اسلام است و کسانی که دور و بر او هستند هم مهمترین دشمن جمهوری اسلامی هستند. این نشانهدهنده متزلزل بودن و یا به تعبیر دیگر، سرگردان بودن آقای مصباح یزدی است و همچنین نشاندهنده این است که نمیشود به داوری و فهم او، حتی در مورد منافع جمهوری اسلامی، اعتماد کرد.
- به نظر شما چه اتفاقی افتاده است که آقای مصباح یزدی به عنوان یکی از مهمترین تئوریسینهای دینی حکومت، از احتمال پیش آمدن شدیدترین خطری که تا کنون اسلام را تهدید کرده است، سخن میگوید؟
اتفاق مهمی که امسال تقریباً میشود گفت که همه اظهار نظرهای مقامهای ایرانی و یا افراد ذینفوذ را شکل و تحت تأثیر خود قرار خواهد داد، انتخابات مجلس شورای اسلامی در اوایل سال آینده – یعنی تقریباً ۱۱ ماه دیگر- است.
به نظر میرسد که آقای مصباح یزدی به عنوان یکی از هواداران سرسخت و پرشور آقای احمدینژاد، از اردوگاه او در حال نقل مکان کردن به اردوگاه محافظهکاران منتقد آقای احمدینژاد است. یعنی دارد به اردوگاه برادران لاریجانی که دو قوه قضائیه و مقننه را رهبری میکنند، متمایل میشود.
البته این اولین باری نیست که آقای مصباح یزدی چنین حرفی میزند. سال گذشته نیز ایشان نسبت به ایجاد فتنه جدیدی هشدار داده بود که ممکن است از میان یاران نزدیک کنونی جمهوری اسلامی بروز کند.
- شما فکر میکنید این گونه سخنان نقادانه و تند علیه جریانهای پیرامون آقای احمدینژاد، طی ماههای آینده از سوی چهرههای دینی و روحانی هوادار حاکمیت ادامه پیدا کند؟
طبیعتاً جنگ قدرت در میان دو اردوگاه محافظهکاران ، یعنی اردوگاه محافظهکاری که آقای احمدینژاد آن را رهبری میکند و اردوگاه دیگری که در دست برادران لاریجانی است، در ماههای آینده شدت پیدا خواهد کرد.
یکی از مهمترین دستاویزها بر علیه جریان آقای احمدینژاد، همین ایدئولوژی «آخرالزمانی دوران قبل» و«ایدئولوژی ناسیونالسیتی دوران جدید» آقای احمدینژاد است. آنچه که میان این دو ایدئولوژی مشترک است، «روحانیتسیتزی» هر دو این تفکر است.
یعنی هم آخرالزمانیها روحانیستیز هستند و با نهاد رسمی روحانیت مشکل دارند و هم ناسیونالیزم در ایران تفکری است که از دوره رضا شاه پهلوی و هم در دوران دکتر مصدق، سنتاً با سکولارییزم پیوند خورده است.
روحانیت با هیچ کدام از از روایتهای ناسیونالیزیم ایرانی نتوانسته است کنار بیاید. چه با روایت دوران رضاشاه پهلوی و چه با روایت دکتر مصدق. بنابراین، این مسئله، یکی از ابزارهایی است که منتقدان آقای احمدینژاد از آن استفاده میکنند برای اینکه محبوبیت بیشتری در میان بخش مذهبی و روحانی جامعه به دست بیاورند، تا اکثریت مجلس آینده را از آن خودشان کنند.