از سال ۱۳۷۷ خورشیدی که رضا خندان مهابادی و علی اشرف درویشیان با همکاری هم کتاب فرهنگ افسانههای ایرانی را منتشر کردند این همکاری با نشر آثار دیگری همچنان ادامه دارد. آخرین کار مشترک این دو نویسنده «دانه و پیمانه» نام دارد که بعد از چند سال سرگردانی در مرحله دریافت مجوز نشر ارشاد بالاخره از سوی نشر چشمه در تهران منتشر شد.
در برنامه این هفته آقای خندان مهابادی مهمان ما است تا درباره این کتاب گفتوگوکنیم. اما پیش از آن بشنوید بخشی از کتاب «دانه و پیمانه» (با صدای آقای خندان، یکی از نویسندگان).
«نقد ادبی و وضعیت آن در ایران: اگر نوشتن داستان حکم عمل در عرصه ادبیات را داشته باشد نقد آن نقش نظریه را دارد. عمل و نظریه در یک ارتباط متقابل با حفظ اولویت نهایی عمل موجب رشد یکدیگر میشود. چنین ارتباط متقابل به هر علت از هم بگسلد و یا ارتباطی میانشان برقرار نشود، نتیجهاش افت دو جزء این رابطه یعنی نقد و داستان است.
بنابراین هرچه نقد ادبی از پشتوانه نظری غنی تر وقوی تری برخوردار باشد به غنای ادبیات یاری میرساند. عکس قضیه نیز صادق است. شرط لازم برای خلق ادبیات پویا اعم از داستان، شعر، نقد و نظریه ادبی وجود آزادی است. آزادی بیان آن هوایی است که ادبیات برای حیات و رشد خود به دم زدن در آن نیازمند است.
بنابراین برای شناخت وضعیت ادبیات در هر جامعهای ابتدا باید به سراغ بررسی شرط لازم رفت. نقد ادبی کوششی لازم و ارزشمند است. قدر و منزلت آن رابطهای مستقیم با شرایط آزاد جامعه دارد. هرچه جامعهای آزادتر باشد نقد در جایگاه شایسته تر قرار میگیرد.»
آنچه که خواندید بخشی بود از مقدمه کتاب «دانه و پیمانه» کارمشترکی که به کوشش علی اشرف درویشیان و رضا خندان مهابادی اخیرا منتشر شده است. آقای خندان مهابادی در این برنامه مهمان ما هستند. آقای مهابادی، ضمن خوشامد به برنامه نمای دور نمای نزدیک، ویژه مرور کتاب رادیو فردا. ابتدا برای مخاطبان این برنامه بفرمایید که کتاب «دانه و پیمانه» حاوی چیست و چه موضوعاتی را در بر میگیرد؟
رضا خندان مهابادی: در مورد کتاب «دانه و پیمانه» بایستی بگویم این مجموعه ای است از نقد داستان و رمان که من و درویشیان به طور مشترک نوشتیم. یعنی بعضی از نقدها کار مشترک ما است و بعضی از نقدها هم به طور مجزا و منفرد هرکدام از ما کار کردیم و نوشتیم. بیشتر این نقدها در دهه هفتاد شمسی در نشریات مختلف مثل آدینه، تکاپو و این گونه نشریات چاپ شده. اما از آنجا که زمینه نقد داستان علیالعموم در جامعه ایران کم است ما فکر کردیم شاید مناسب باشد که این مجموعه را به صورت یک کتاب هم ارائه دهیم. البته بعضی از نقدها هم تازه است جایی چاپ نشده.
شما و آقای درویشیان برای انتخاب آثاری که دربارهاش نوشته اید، چه معیارهایی را به طور مشخص، در نظر داشتید و خود آثار را چگونه انتخاب کردید؟
از عوامل انتخاب این آثار معمولاً یکی خود نویسنده اثر بود دوم محتوا و مضمون و کیفیت اثر بود. این دو عامل اصلی بودند در اینکه کتابی نقد شود. به ویژه این که اگر کتابی را تشخیص میدادیم که مضامین خوبی دارد و هنوز خوانندگان آن طور که باید و شاید بهش توجه نکردند.
بعضی از آثاری که در این کتاب -«دانه و پیمانه»- مورد نقد شما و آقای درویشیان قرار گرفتهاند، کتابهایی هستند از گلشیری، غلامحسین ساعدی یا احمد محمود و دیگرکسانی در این سطح. آیا صرفا به دلیل شهرت این نویسندگان به سراغ کارهایشان رفتید، یا اینکه فکر کردید اینها آثار مهمی هستند در ادبیات معاصر که نقدهای مناسبی هنوز درباره شان وجود ندارد و شما باید این جای خالی را پرکنید؟
عمدهترین علت برای رجوع به این جور نویسندهها این بود که این نویسندگان در سبک کار خودشان سرآمد بودند و برای خواننده علاقمند به نقد و هچنین برای نویسندگانی که شروع میکنند به کار داستاننویسی، میتواند حاوی نکات خوبی باشد. نقد و بررسی این جور کتابها. بنابراین وقتی سراغ این جور کتابها میرویم با توجه به حرفهای بودن نویسندهاش، میشود نکات جالبتر و مهمتری را و درس آموزتری را برای خواننده بیرون کشید. بنابراین این اصل مطلب رجوع به اسامی معروفی مثل ساعدی، گلشیری یا احمد محمود بوده.
میدانیم که درباره آثار این نویسندگان نقدهای دیگری هم منتشر شده. حالا شما به عنوان نویسنده این نقدها، در خطاب به خوانندگان "دانه و پیمانه" چه وجه ممیزه ای برای این نقدها نسبت به سایرنقد و بررسی های مشابه قائلید. به عبارتی خوانندگان نقدهای شما چه امتیازی در نقدهای شما خواهند یافت که در دیگر نقدها نخواهند دید؟
میدانید که نقدها معمولاً از دیدگاههای مختلفی نوشته میشود. چه به لحاظ ژانر ادبی و چه به لحاظ رویکرد فکری و اجتماعی منتقد. همه اینها در نوع نقدی که نوشته میشود موثر است. بنابراین ما هم از موضع خودمان که فکر میکنم بشود یک جور "مدرنیسم اجتماعی" خطابش کرد، از این زاویه به این کتابها نگاه کرده ایم. ضمن اینکه فکر میکنیم هرچقدر نقدها بیشتر باشد برای اینکه ادبیات بیشتر رشد کند لازم هست.
آیا با توجه به مقدمهای که بر کتاب آورده اید، میتوانیم نتیجه بگیریم که نقطه عزیمت و زاویه دید شما و آقای درویشیان در نقد این رمانهای مشهور ادبیات معاصر، بیش از هر چیز توجه به حضور یا فقدان تعهد اجتماعی از سوی نویسنده یا خود آثار بوده؟
نه. کما این که مثلاً در نقد کار گلشیری در این کار شخصیت داستانی تعهد اجتماعی را زیر پا میگذارد و بیاییم بگوییم شخصیت خوبی است با بد است یا فلان... از این زاویه نیست. بنابراین اتفاقاً در همین مقدمه هم توضیح دادیم که ما چرا گذاشتیم دانه و پیمانه و چرا این معنا را اصولاً پیش آوردیم که ممکن است این تصور را پیش بیاورد که خب ما به دنبال معنا هستیم، یعنی معنا را اصل قرار میدهیم در کار هنری و ادبی. که نه. این جوری نیست. ما یک ارتباط متقابلی بین مضمون و شکل میبینیم و فکر میکنیم در این ارتباط متقابل هست که میتواند یک کاری به لحاظ ادبی خوب دربیاید. یا نه، اگر این ارتباط متقابل ایجاد نشود کار ضعیفی در میآید.
در حوزه ادبیات داستانی امروز ایران، تعداد زیادی از نسل جوان هم فعالیت میکنند. و بسیاری از آثاری که منتشر میشود از این دست و این نسل متاخر است. آیا آثاری از این نسل جوانتر هم در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته؟
اگر فرض بگیریم اگر در دهه هفتاد خانم فریبا وفی را که احتمالاً در آن دوره میشد ایشان را جوان قلمداد کرد... چون به هر حال تازه شروع کردند به کار نوشتن... منتها ما این کار را در مجموعه دیگری انجام دادیم در مجموعه داستانهای محبوب من که نقد داستانهای کوتاه است از دهه هفتاد خورشیدی تا برود به ۱۳۰۰ .