آیا شما هم یکی از بیش از ۱۴۰۰ زنی هستید که نامزد انتخابات مجلس شورای اسلامی شدید؟ یا یکی از زنانی هستید که قرار است در انتخابات شرکت کنید و به نمایندگان زن یا مردتان برای حضور در مجلس قانونگذاری ایران رای بدهید؟ از هر کدام از این دو گروه که هستید با من همراه باشید در برنامه این هفته صدایی دیگر.
روزها از پایان مهلت ثبت نام انتخابات مجلس شورای اسلامی گذشته و حالا تنها آمار و ارقام تعداد ثبتنامکنندگان منتشر شده. با اینکه نام تعداد محدودی از کاندیداها هم که در مراکز ثبت نام دیده شدهاند منتشر شده، اما هنوز تا اعلام رسمی نتایج تایید صلاحیتهای شورای نگهبان هیچ نامی قطعی نیست.
فرنوش امیرشاهی خبرنگار پیشین مجلس در ایران مهمان برنامه این هفته ما است.
خانم امیرشاهی چه تعداد زن ایرانی کاندیدای شرکت در انتخابات این دوره از مجلس شورای اسلامی شدند؟
فرنوش امیرشاهی: «بر اساس آنچه که وزارت کشور اعلام کرده در این دوره ۱۲ درصد ثبت نام کنندگان یعنی حدود بیش از ۱۴۰۰ نفر کاندیدای زن بودند.»
مشارکت در استانها چطور بود؟ میتوانیم مشارکت معناداری را در استانهای ایران مشاهده کنیم؟
«به تناسب مشارکت کل داوطلبان نمایندگی مجلس در این دوره یک رکورد محسوب میشده، میتوانیم بگوییم به همان نسبت تعداد زنان شرکتکننده نیز افزایش پیدا کرده چه در تهران و چه استانهای ایران. البته بیشترین آمار را تهران داشته که ۵۳۸ نفر کاندیدای زن بودند. به جز آن در خراسان رضوی ۱۰۸ از زنان ثبت نام کردهاند. اصفهان ۱۱۹ نفر و در استانهایی مثل آذربایجان شرقی ۶۴ نفر، آذربایجان غربی ۳۸ نفر و در جاهایی مثل استان مرکزی ۴۰ نفر. به طور کلی این آمار قابل توجه بوده و تقریباً میشود در اکثر استانها زنانی بودند که به فرمانداریها و ستادهای انتخابات رفتند و نامشان را برای نمایندگی مجلس ثبت کردند.»
شما اشاره کردید که ثبت نام در انتخابات مجلس شورای اسلامی در این دوره رکورد جدیدی را به ثبت رسانده. آیا حضور زنان و ثبت نام و نامزد شدن در این انتخابات را هم میتوانیم یک رکورد برای زنان محسوب کنیم؟
«با اینکه حضور زنان چشمگیر بوده ولی بازهم نمیشود گفت این یک رکورد است. برای اینکه در مجلس پنجم از بین ۸۱۷۲ داوطلب نمایندگی مجلس ۱۸ درصد ثبت نام کنندگان زنان بودند. اما این دوره با توجه به اینکه ۱۲۱۲۳ نفر ثبتنام کردهاند برای کاندیداتوری ۱۲ درصد ثبتنامکنندگان زن بودند. به نظر میرسد بازهم رکورد دار اول مجلس پنجم است.»
اما در هر حال بیش از ۱۴۰۰ زن در این انتخابات ثبت نام کردهاند. به نظر شما چه دلیلی میشود برای این اقبال زنان برای حضور در انتخابات در نظر گرفت؟ دلایلی مثل مشارکت سیاسی بیشتر زنان یا بالا رفتن سطح تحصیلاتشان؟ آیا مسائلی از این قبیل را میتوانیم موثر بدانیم؟
«حتماً اینطور است. این مسائل دخیل است اما فاکتورهای دیگری هم موثر بوده. یکی از این فاکتورها گشایش نسبی فضای سیاسی و بازگشت فضای امیدی است که به محافل سیاسی اجتماعی برگشته بعد از انتخابات سال ۹۲ با توجه به گذشت دوره رکورد و محدودیت ده ساله گذشته بعد از سال ۹۲ یک مقدار فضا بازتر شد و کلاً مشارکت سیاسی اجتماعی در همه جنبهها افزایش پیدا کرد. به جز این کمپینهای مختلفی هم شکل گرفت مثل کمپین تغییر چهره مدنی مجلس یا پیشنهاداتی مثل رای زنان برای زنان. اینها را هم نباید نادیده گرفت. به هر حال به ویژه اینکه در استانها فعال شدهاند و کاندیداها را شناسایی کردهاند و آنها را تشویق کردهاند. در نوع خودش موثر بوده. اما جدای از همه اینها این فقط زنان نبودند که مشارکت بیشتری داشتند. باید در نظر بگیریم که مردان هم مشارکت بیشتری پیدا کردند در مقایسه با انتخابات قبلی و این یک فضای عمومی است. نمیشود گفت فقط زنان بودند که یک چنین فضایی را ایجاد کردند.»
خانم امیرشاهی، در یکی از گزارشهایی که امروز میدیدم آمده است که برای هر صندلی مجلس ۴۵ نفر متقاضی وجود دارد. به نظر شما نقش و تاثیر شورای نگهبان در این میان چیست و چقدر ممکن است تعدادی از زنان تنها به دلیل زن بودنشان از سطح شورای نگهبان نگذرند؟
«به طور حتم این ۴۵ نفر بعد از اعلام بررسی نتایج صلاحیتها در شورای نگهبان کمتر خواهد شد. ولی اینکه صرفاً نمایندهای به دلیل زن بودن رد صلاحیت شود، به نظر نمیآید که خیلی درست باشد. حداقل اینکه در تاریخ ۳۶ ساله پس انقلاب یک چنین چیزی وجود نداشته. اما این در مورد مجلس شورای اسلامی است. بحث در مورد مجلس خبرگان فرق میکند. شرایط کاندیداتوری در مجلس خبرگان متفاوت است. با توجه به اینکه در این دوره زنانی بودند که شرایط عضویت در مجلس را در خودشان دیدند و کاندیدا شدند باید ببینیم شورای نگهبان چه تصمیم تاریخی را در این حوزه خواهد گرفت.»
***
شاید در خبرها شنیده باشید که هما ناطق نویسنده، پژوهشگر، استاد دانشگاه سوربن و تاریخنگار دوران قاجار و مشروطه روز اول ژانویه ۲۰۱۶ در پاریس در گذشت. از هما ناطق به عنوان یکی از چند زن متخصص دوران تاریخی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در ایران یاد میشود که به تاریخ از دریچه رابطه ایران و غرب نگاه میکرد.
فرج سرکوهی نویسنده و کارشناس فرهنگی در مورد شخصیت هما ناطق میگوید:
«با از دست دادن هما ناطق ما یکی از مورخان بسیار معتبرمان را از دست دادیم که به موج جدید به گفته خودشان تاریخنگاری تحلیلی تعلق داشت. کسی بود که آکادمی را با روشنفکری پیوند داد. کسی بود که همراه با فعالیتهای آکادمیک فعالیتهای سیاسی اجتماعی هم داشت. هما ناطق در ۱۳۱۳ در ارومیه به دنیا آمد. در سال ۱۳۳۳ با بورس دولتی فرانسه که به دانشجویان مستعد میدادند رفت پاریس و درس خواند و دکترا گرفت در تاریخ. رسالهاش را هم درباره سید جمالالدین اسدآبادی نوشت در سال ۱۳۴۶ منتشر شد به زبان فرانسه. بعد به تهران برگشت. از سال ۱۳۴۸ تا سال ۵۹ استاد دانشگاه بود در دانشکده تاریخ. یک سال رفت آمریکا دانشگاه بوستون تدریس میکرد. بعد سال ۱۳۵۹ به فرانسه رفت. در این فاصله البته میدانیم که فعالیتهای سیاسی داشت و میدانیم که در کانون نویسندگان ایران هم فعال بود. از ۱۳۶۳ به عنوان استاد تمام وقت در موسسه پژوهشهای ایرانی در دانشگاه سوربن مشغول به کار بود و با درگذشت او ما بخشی از فرهنگ خودمان را از دست دادیم.»
گذشته از فعالیتهای علمی، هما ناطق فعالیتهای سیاسی اجتماعی گستردهای هم داشته. پررنگترین این فعالیتها در دوران انقلاب اسلامی بود. هجدهم اسفندماه سال ۵۷ راهپیمایی سراسری زنان ایرانی در اعتراض به حجاب برگزار شد. هما ناطق هم که از شرکت کنندگان در این راهپیمایی بود در این تجمع بیانیه سازمان ملی دانشگاهیان را خواند که در آن آمده بود: ما مخالف حجاب نیستیم. ما مخالف تحمیل آن هستیم.
نوزدهم اسفندماه ۵۷ یک روز پس از راهپیمایی روزنامه کیهان از قول سیمین دانشور نوشت که او مسئله حجاب را فرعی میداند و حل این مسئله را منوط به حل شدن مسائل مهمتری دانسته. بیست و یکم اسفندماه همان سال هم روزنامه کیهان یک بار دیگر از قول هما ناطق نوشت که اگر نظام شاهنشاهی برگردانده نشود عیبی ندارد، روسری هم سر میکنیم. فقط به نام ما توطئه نشود.
فرج سرکوهی در مورد این شکل از فعالیتهای اجتماعی سیاسی هما ناطق این طور میگوید:
«اغلب کسانی که اعتبار آکادمیک دارند، استادان بزرگ معتبر هستند با روشنفکری رابطهای ندارند. در این تضادی هست بین روشنفکری ایران و جامعه آکادمیک. اما هما ناطق از کسانی بود که بین این دو پیوند زد. ضمن اینکه استاد معتبری بود به اصطلاح استاد بزرگی در زمینه تاریخ بود در عین حال در کانون نویسندگان ایران فعال بود با کسانی مثل غلامحسین ساعدی در انتشار الفبا همکاری میکرد یا کتابهایی مثل چهره استعمارگر، چهره استعمار زده کار آردن ترجمه کرد و فعالیت سیاسی هم داشت. از موسسان اتحاد ملی زنان بود. سازمانی بود که میشود گفت مواضع سازمان فداییان اکثریت را دنبال میکرد و در آن جا که هما ناطق با جنبش زنان آن را فرعی دانست به مخالفت برخاست و گفت که باید در تداوم انقلاب کوشید به جای مسئله زنان این هم جزوی از بخش زندگی سیاسی او است. بعدها به شدت و با صراحت و صداقت از این بخش از زندگیاش انتقاد کرد.»
هما ناطق پس از مرگ سیمین دانشور در گفتوگو با منصوره شجاعی فعال مسائل زنان گفته بود که شما این را بنویسید که من خیلی بیجا کردم که این حرف را زدم. اصلاً ما به زنها خیانت کردیم. شما باید ما را محاکمه کنید. خواهش میکنم بنویسید که من خودم از شما میخواهم که ما را محاکمه کنید. و منصوره شجاعی در ادامه مصاحبه نوشته قاضی عادل ابتدا در پی محاکمه خویش برمیآید.
هما ناطق در اول ژانویه ۲۰۱۶ میلادی، ۱۱ دیماه در پاریس درگذشت.