جشنوارهٔ آوینیون، جشنوارهای در ستایش هنرهای نمایشی که پس از یک سال وقفه بهخاطر کرونا طبق معمول برگزار شد، با هزاران نمایش، رقص، اپرا، کنسرت و کمدی تکنفره باز هم ماه ژوئیهٔ این شهر تاریخی زیبا در جنوب فرانسه را آغشته کرد به رنگ و بوی هنرهای نمایشی.
هنرهای نمایشی بیش از هر هنر دیگری در دوران کرونا آسیب دید و حالا جشنوارهٔ آوینیون که در کنار ادینبورگ بزرگترین جشنوارهٔ هنرهای نمایشی جهان محسوب میشود، برخلاف ادینبورگ که امسال به بهشکل بسیار کوچک و محافظهکارانه برگزار خواهد شد، بهصورت کامل برگزار شد تا حیات دوبارهٔ این هنر را وعده دهد.
رعایت مقررات بهداشتی از جمله استفاده از ماسک برای تماشاگران حتی در فضاهای روباز و سختگیری دیگری که در اواخر جشنواره اضافه شد (ارائهٔ برگهٔ واکسیناسیون کامل یا تست منفی برای ورود به تالارها که از ۲۱ ژوئیه به یک قانون تازه در فرانسه بدل شده)، حالوهوای جشنواره را تحتتأثیر قرار داد، اما نفس زنده شدن هنرهای نمایشی و تماشای دوبارهٔ بازیگران روی صحنه شور و حال خاصی به تماشاگران بخشید؛ شور و حالی که بهمدت شانزده ماه از آنها دریغ شده بود.
جشنوارهٔ آوینیون دو محل اجرای شگفتانگیز دارد که خود این دو محل حسوحال بسیار ویژه و بی انندی را به اجرا میافزاید: بوربون و قصر پاپ. بوربون جایی است در میانهٔ صخرهها در بیرون شهر که اولینبار پیتر بروک برای اجرای تئاتر از آن استفاده کرد و پس از آن به محلی دائمی برای اجراهای آوینیون بدل شد، اما متأسفانه دو سه سالی است که از این محل استفاده نمیشود.
اما قصر هشتصدسالهٔ پاپ با آن حیاط شگفتانگیزش کماکان تماشاگر را جادو میکند و به یکی از ستونهای جشنوارهٔ آوینیون بدل شده است.
سونوما اثر مارکوس مورائو از اسپانیا از جمله آثاری بود که در قصر پاپ اجرا شد؛ یک رقص دیدنی با الهام از جهان سوررئال لوئیس بونوئل که در آن ۹ زن رقصنده به رقص غریبی مشغولاند که الهامگرفته از رقص دراویش هم هست.
«هر کوششی به بدنهای لهشده و استخوانهای خردشده ختم خواهد شد»، رقص دیگری بود از یان مارتنز از بلژیک که رقصندههای پیر و جوان با نژادهای گوناگون را در کنار هم قرار میداد تا اعتراض خود را به وضعیت جهان اعلام کنند.
عنوان اثر که از جملهای از رئیسجمهور چین علیه معترضان هنگکنگی وام گرفته شده، اشارهٔ مستقیمی است به تظاهرات و جنبشهای اجتماعی معاصر که مارتنز بهطور مستقیم به آنها میپردازد و حتی در بخشی از اجرا مانیفستی را هم قرائت میکند. راه رفتن رقصندهها بر روی صحنه به بخشی از اعتراض آنها بدل میشود و تماشاگر رفتهرفته به فضایی عادت میکند که در عین شعاری بودن آزارنده نیست.
تکههای یک زن اثر کورنل موندروچکو از لهستان، نمایش فمینیستی درگیرکنندهای است که جهان یک زن را در کنار خانوادهاش میکاود. صحنهٔ زایمان ابتدای نمایش که حدود نیمی از اثر را در برمیگیرد و ما با دوربین ویدئویی بهشکل مستقیم ناظر آن هستیم (مانند فیلمی که از روی این اثر ساخته شده) تماشاگر را در فضای نفسگیری درگیر میکند که در آن شخصیت اصلی زن همهچیزش را میبازد.
مفهوم رابطه و تلخیهای زندگی در بخش دوم نمایش «تکههای یک زن» برجسته میشود و طراحی صحنهٔ چشمگیر به مدد اثر میآید تا اجرای متفاوتی شکل بگیرد.
آواز گوسفند اثر گروه اف سی برگمان (متشکل از شش بازیگر) اثر دیدنی دیگری در جشنواره بود که روند انسان شدن یک گوسفند را به شکل جذاب و متفاوتی با تماشاگرش در میان میگذاشت.
مسئلهٔ حرکت مداوم صحنه و شخصیتهای داخل آن به موتیفی چشمنواز بدل میشود که تماشاگر را به تماشای حرکت روند زندگی جلب میکند؛ با صحنههای جذاب و غریب از جمله حضور تعداد زیادی گوسفند واقعی بر روی صحنه.
اما امسال هم مانند سالهای قبل، آوینیون شاهد آثاری با کیفیتهای بسیار متفاوت بود؛ از اجراهای دیدنی و بهیادماندنی تا آثاری که مشخص نیست به چه دلیل برای بخش اصلی جشنواره دعوت شدهاند. از دستهٔ دوم باید به گالیور آخرین سفر و اجرای کلاسیک سه اثر مولیر در شش ساعت و نیم اشاره کرد.
در بخش آف (Off) که در کنار بخش اصلی میزبان اجرای هزاران اثر نمایشی است، آیدا اصغرزاده، هنرمند ایرانی ساکن پاریس، با نویسندگی و بازی در نمایش عروسکهای ایرانی حضور داشت؛ اثری دربارهٔ ایران، انقلاب، مهاجرت و مشکلات آن که ایران و فرانسه را در دنیای شخصیتهایش به هم پیوند میزند.