بعد از جنگها و هرج و مرجهای سالهای گذشته در خاورمیانه و شمال آفریقا، حکومتهای سلطنتی که به نظر میرسید عمرشان رو به شماره گذاشتهاست، با نفسی تازه به حیات خود بازگشته و اکثر پادشاهان این سلطنتها با جدیت برای انتقال قدرت به ولیعهدهای تحصیلکرده و متفاوت آماده میشوند.
از امیر محمد بن سلمان در عربستان که با لقب ام بی اس، سر واژه نامش، در جهان آوازه یافتهاست تا امیر مولایی الحسن ۱۴ ساله اما سهزبانه و «نابغه» در مراکش و امیر حسن ولیعهد ۲۳ ساله و خوشسیمای اردنی، سلطنتهای حکومتهای عربی با گزینش ولیعهدهای جوان و تحصیلکرده و امروزی حیات تازه خود را تضمین میکنند.
هفت سال پیش زمانی که ناآرامیهای دنیای عرب با خودسوزی محمد بوعزیزی جوان تحصیلکرده سبزیفروش در تونس آغاز شد، کم نبودند افراد عادی و حتی کارشناسان دنیای عرب که بااطمینان میگفتند که پیش از حکومتهای به اصطلاح جمهوری، اما عملاً موروثی یا چند دهه ای در کشورهای عرب، این عمر سلطنتهای موروثی است که کوتاه خواهد بود و تومار حیات رژیمهای پادشاهی عرب در توفان خشم مردمی درهم پیچیده میشود.
تونس و مصر که حکومت جمهوری دارند، دستخوش تغییرات گسترده شدند؛ حکومت زینالعابدین بن علی در تونس بعد از مدتی طولانی قبضه کردن نظام سیاسی برافتاد؛ محمد حسنی مبارک بعد از سه دهه حکومت در جریان خیزشی که سه هفته نیز طول نکشید، تنها زمانی که فشار سنگین دولت وقت آمریکا در ریاست جمهوری باراک اوباما را دید، کنارهگیری کرد؛ یمن سه سال است شاهد جنگی خونین است که اتفاقاً یک سر آن عربستان سعودی است که بسیاری آن را جنگ نیابتی میان سعودی و ایران در این فقیرترین کشور دنیای عرب میدانند.
«بهار عربی» عملاً به «خزانی پر از برگ ریزان» بهویژه برای سوریه مبدل شد؛ حکومت به اصطلاح جمهوری پدر و پسر اسد علوی در سوریه هرچند خودکامه بود اما چهار دهه ثبات داشت و با وجود شعارهای زیاد علیه اسرائیل نیز هرگز از سوریه اسدها موشک و خمپاره و حتی گلولهای به سوی اسرائیل شلیک نشد و این ثبات به اسرائیل نیز امکان داد ارتفاعات اشغالی جولان را به یکی از حاصلخیزترین مناطق برای خود مبدل کرده و شهرکهای زیادی در آن بسازد و چنین عمل کند که گویی هرگز این منطقه به سوریه بازپس داده نخواهد شد.
تلاطمهای دنیای عرب، جنگی خانمان سوز برای سوریه در پی آورد که دستکم نیم میلیون کشته و شمار بیشتری زخمی و میلیونها آواره و سرانجام کشوری سراسر ویران را برجای نهادهاست؛ با این بهای سنگین نیز اما حکومت بشار اسد برنیفتاد.
بعد از جنگها و هرج و مرجهای سالهای گذشته در خاورمیانه و شمال آفریقا، حکومتهای سلطنتی که به نظر میرسید عمرشان رو به شماره گذاشتهاست، با نفسی تازه به حیات خود بازگشته و اکثر پادشاهان این سلطنتها با جدیت برای انتقال قدرت به ولیعهدهای تحصیلکرده و متفاوت آماده میشوند.
سوریه حتی در هفتمین سال جنگ داخلی، بویژه با تکیه به حمایتهای روسیه، ایران و حزبالله خود را قویتر احساس میکند؛ به گونه ای که گزارشها حاکی است بشار اسد یکی از پسران نوجوان خود را برای بدست گرفتن حکومت آماده میکند تا این به اصطلاح جمهوری عملاً موروثی و شبه سلطنتی ادامه یابد.
اما هفت سال بعد از آغاز خیزشهای دنیای عرب، نه تنها هیچیک از حکومتهای سلطنتی خاورمیانه و شمال آفریقا سقوط نکردند بلکه حیات آنها ثبات و انسجام بیشتری گرفتهاست زیرا کم نیستند مردمانی در این کشورها که میگویند اتفاقاً وجود نظام سلطنت از هرج و مرج و گرفتار شدن شان به سرنوشت تلخ کشورهای دیگر جلوگیری کرد.
عربستان سعودی، اردن، مراکش و بحرین با حکومتهای سلطنتی موروثی، البته هر یک شاهد ناآرامیها و اعتراضهایی بودهاند؛ فریادهای خلع سلطنتهای قدیمی و پادشاهانی که قدرت بلامنازع را در دست دارند، در این کشورها نیز سر داده شد اما آنها توانستهاند خود را از بحران رهایی دهند. در این روند خلاصی از بحران، اردن و بعد از آن مراکش بیشترین موفقیت را داشته و محبوبیت پادشاهان شان نیز افزایش یافتهاست.
ملک عبدالله دوم، پسر ملک حسین فقید، پادشاه اردن با ۵۵ سال سن هنوز جوان است؛ هیچ نشانهای از واگذاری زودهنگام قدرت از او به پسرش دیده نمیشود؛ اما امیر حسین ولیعهد ۲۳ ساله ای که نامش برگرفته از ملک حسین است، مانند پدرش دانشآموخته علوم سیاسی از دانشگاه جرج تاون آمریکا است که این تابستان نیز دوره افسری خود را در دانشگاه نظامی سندهرست بریتانیا در برابر چشمان مملو از نور افتخار پدرش به پایان برد.
امیر حسین، در سال ۲۰۰۹ به ولایتعهدی رسید؛ زمانی که تنها ۱۶ سال داشت؛ او به تازگی هر چه بیشتر در کنارپدرش در سفرها و ماموریتهای سیاسی خارجی دیده میشود؛ امیر حسین به نام اردن سخنرانی مهمی را در آخرین مجمع عمومی سازمان ملل متحد بیان کرد و به نام اردن که عضو غیردایم شورای امنیت است، نیز در این شورا حضور یافت و سخنرانی کرد.
با یاری ملک عبدالله دوم، «موانع» احتمالی بر سر راه روزی که امیر حسین پادشاهی اردن را بدست بگیرد، برداشته شده و از جمله برادر پادشاه و پسرعموها از پستهای مهم کنار گذاشته شدهاند؛ اما امیر حسین طبق سنت اردن باید تمامی درجههای نظام را با کار سخت در ارتش پشت سر بگذارد؛ جوانان اردنی بسیاری به او که سیما و اندام جذابش را از مادر زیبا و محبوب فلسطینی تبارش ملکه رانیا به ارث برده، امید بستهاند تا حکومتش روزی ادامه دهنده خردورزیهای ملک عبدالله دوم در اداره این کشور کم درآمد باشد و مردمش را نیز راضی نگهدارد.
حکومت پادشاهی ملک محمد ششم در مراکش با برخی از صرفنظر کردنهای سلطنت از اختیارات او تضمین شد؛ اما او همچنان حرف اول را در این کشور مهم شمال آفریقا میزند؛ مراکش بارها در سالهای اخیر و همین تازگی، شاهد تظاهرات اعتراضی علیه گرانیها بودهاست؛ اما تظاهرات علیه دولت بود نه خاندانی که از قرن هفدهم بر این کشور زیبا و پرجذبه سلطنت کردهاست.
ملک محمد ششم با میانهروی و تضمین آزادیهای اجتماعی، همزمان نبرد سختی را علیه گروههای اسلامگرای افراطی دنبال میکند تا بویژه سیل گردشگران اروپایی به این کشور ساحل دریای مدیترانه ادامه یابد.
ولیعهد ۱۴ ساله مراکش، مولایی حسن که نامش برگرفته از نام ملک حسن پدر ملک محمد ششم است، هنوز بسیار جوان است؛ اما او زمانی که همراه با پدرش به کنفرانس اقلیم جهانی به پاریس رفت، با سخن گفتن روانش به زبان اسپانیایی افزون بر فرانسه و عربی، و با حمایت از لیونل مسی و آگاهیهایش در فوتبال در اسپانیای همسایه نیز مورد توجه قرار گرفت. این واقعیت که مولایی حسن همراه با نوجوانان عادی در مدرسه درس میخواند نه با فرزندان ثروتمندان و در مدارس خاص، به عنوان زمینهساز مردمی معرفی شدن این نوجوان در آینده تلقی شدهاست.
امیر محمد بن سلمان، ولیعهد ۳۲ ساله عربستان از دو سال پیش که به این مقام رسید، نگاهها را به خود خیره کرد؛ کارهایی که او در این دوره کرد، درماههای اخیر در صدر خبرهای جهانی بودهاست؛ اقداماتی که بویژه در هفتههای گذشته در حق زنان کردهاست، پلکان افزایش محبوبیتش برای زمانی تلقی شده که سلطنت را از پدرش به ارث ببرد.
مانند عربستان سعودی، حکومت خاندان آل نهیان در امارات متحده عربی نیز گفته میشود که نه از سوی حاکم اصلی، بلکه عملاً بدست امیر محمد بن زائد وارث ۵۶ ساله اداره میشود؛ دولتی بسیار ثروتمند که رفاهش آن را مورد حسرت کشورهای بسیاری کردهاست. دنیای غرب گاهی او را ام بی زد، سرواژه نامش صدا میکند.
امیر محمد بن زائد از ده سالگی خلبان بودهاست؛ با طی طریق واقعی به ژنرالی رسیده و سهم او در ادامه تضمین رفاه اقتصادی مردم کشورش زبانزد است. او نیز مانند امیر محمد بن سلمان سیاست سختگیرانه ای را علیه ایران دنبال میکند اما باید با اخوانالمسلمین نیز که میتواند ثبات حکومت امارات را تهدید کند، مبارزه کند.
ویرانیها و کشتارهای هولناک سوریه حکومت بشار اسد را ساقط نکرد؛ بیش از دلگرمی دکتر بشار به حامیان روس و ایران و حزبالله، رژیم او به خاطر عدم انسجام اپوزیسیون و از دست رفتن برگهای برنده در دست معارضین، بقا یافت.
نظر به شکنندگی حکومتش، بشار اسد آشکارا از انتقال قدرت به پسر بزرگش که نامش برگرفته از پدرش، حافظ، است، سخن نمیگوید اما کم نیستند کسانی که میگویند پدر اندک اندک پسر قامت بلندتر از خود را برای داشتن نقشی در آینده حکومت آماده میکند؛ حتی حضور دلسردکننده حافظ به نمایندگی کشورش در رقابت المپیاد ریاضی برزیل که در ردیف نه چندان خوشایند ۵۲۸ از میان ۶۱۵ شرکت کننده به دمشق بازگشت، از تحسین رسانههای دولتی سوریه از فرزند «رهبر معظم و خردمند» کم نکرد.
حافظ که از پدر چشمپزشکش بلندقامتتر است و از سوی مادری بزرگ شده و تحصیل کرده در رشته بانکداری در خاندانی متمول در انگلیس، پرورش یافتهاست، خود را بچه ای عادی قلمداد میکند و میگوید نسل او میتواند صلح را به ارمغان آورد.
اما در ایران، ۳۹ سال بعد از رفتن محمد رضا شاه پهلوی از ایران در نتیجه تلاطمهایی که آیت الله روحالله خمینی آن را کلید زده بود، ایرانیان نسل جوان بسیاری این هفتهها در تظاهراتی که گفته شد ابعاد آن به بیش از یکصد شهر ایران رسید، با شعارهایی مانند «رضا، رضا، پهلوی»، «کشور که شاه نداره، حساب، کتاب نداره»، «ای شاه ایران، برگرد به ایران» و «رضا شاه، روحت شاد» و «رضاشاه، معذرت، معذرت» نام خاندان پهلوی را بر زبان میآورند تا شاید نشان دهند که خواهان ساقط شدن حکومتی هستند که نتوانسته آنها را به شایستگی اداره کند و با شاهزاده رضا پهلوی ۵۷ ساله که با تسلط بر زبانهای انگلیسی و فرانسه، این هفتهها خواستههای ایرانیان را در رسانههای برتر جهان بیان میکند، بیشتر احساس سنخیت و همبستگی نشان میدهند و میخواهند با رهبری مانند او، کشورشان به جهان معرفی شوند؛ کشوری که هزاران سال پادشاهی ریشه دار داشته و جمهوری ۳۹ ساله اش، مانند پرانتزی در این تاریخ طولانی، به گفته مردم ایران و اذعان بسیاری از کارشناسان، فقر و سیه روزی و شرمندگی را نصیب این کشور ثروتمند اما فقیر شده کردهاست.