روز موعود رسید و زنان ایرانی سرانجام یکی از تابوهای بزرگ نظام را شکستند. درهای ورزشگاه آزادی به روی زنان ایرانزمین باز شد و آنها به یکی از حقوق عادی شهروندی خود رسیدند.
۱۸ مهر ۹۸، بسیاری در سراسر دنیا بازی نه چندان مهم ایران و کامبوج را تماشا کردند، اما نه برای حساسیت بازی بلکه برای تماشای منظرهای که ۴۰ سال زنان را در انتظار گذاشته بود. لحظهای که بسیاری را در فکر فرو برد که کاش برای سایر معضلات و محدودیتهایی که یک حکومت دینی ایجاد کرده، پای یک فیفا در میان بود تا با اهرم زور و تهدید، تابوشکنی کند.
تابستان پرماجرا
۴۰ سال از بهمن ۵۷ میگذرد، اما زنان ایران زمین هنوز با محدودیتهایی عجیب دست و پنجه نرم میکنند. گاهی برای خروج از کشور اجازه میخواهند و گاه اجباری برای ازدواج در کار است. نه حقی برای طلاق دارند و نه سهمالارث برابر با مردان برایشان وجود دارد و نه حتی حقی برای حضانت فرزندان.
بعد از انقلاب ۵۷ هیچ میکروفونی برای زنان روشن نشد و محدودیتها از نوع پوشش گرفته تا اشکال مختلف هر روز بیشتر از دیروز شد. خبر میآید فلان ورزشکاری را که میخواست از نام ایران دفاع کند، شوهرش بی بهانه ممنوعالخروج کرده و روز بعد مقامی عالیرتبه میگوید: «زنان نیازی ندارند به ورزشگاه بروند». نرقصید، نخوانید، سکوت کنید و خلاصهاش اینکه؛ هیس، اینجا دخترها فریاد نمیزنند. حکومتی که از آزادی تمام آزادیخواهان جهان دم میزند اما غافل از آپارتاید جنسیتی بزرگ که خود در قرن ۲۱ به راه انداخته و حسرت لذت تماشای یک بازی فوتبال را به دل نیمی از شهروندانش گذاشته است.
تابستان ۹۸ اما برای زنان ایرانی فراموش نشدنی بود، پر از اخبار تلخ و کورسوی امیدی برای برای باز شدن یک قفل ۴۰ ساله. در میان تمام تبعیض، سرکوب و محدودیتهایی که جمهوری اسلامی برای زنان به ارمغان آورده است، فوتبال یک تنه به پا خواست و موقعیتی ایجاد کرد که تنها یک راه باقی میگذاشت؛ یا به زنان اجازه ورود به ورزشگاه بدهید و یا تعلیق شوید.
از ژاک شیراک، رئیسجمهور اسبق فرانسه، در مصاحبهای با نیویورکتایمز نقل شده که «فوتبال روزی تبدیل به بزرگترین بیزنس و پدیدهای اجتماعی خواهد شد که توانایی زیر و رو کردن دولتها را دارد.»
و امروز بزنگاهی است تاریخی برای حکومت و علمای قمنشینی که زن را جنس دوم و حضورشان در عرصههای اجتماعی را برنمیتابد. در واپسین روزهای تابستان بود که مشخص شد ایران یا باید قید فوتبال را بزند که البته غیرممکن بود و پرخطر، یا باید تابوی سنتی و بزرگش را بشکند. زنانی که حالا امیدوار شدند در نخستین روزهای پاییز درهای آزادی بدون محدودیت و گزینش به رویشان باز شود.
از روسری سفیدها تا دختر آبی
مبارزه برای دستیابی به حقوق اجتماعی زنان در ایران تاریخچهای طولانی دارد و گاه هزینهای گزاف برایش پرداخت شد. روایت آزادیهای زنانه همچون حکایت خواستن و نتوانستن و نشدن بود که برخی مانند نسرین ستوده با حضور پشت میلههای زندان بهایش را پرداختند و برخی مانند دختری که سوخت تا حضور در ورزشگاه برای زنان آزاد شود.
جنبشی که زنان موسوم به «روسری سفیدها» از سال ۸۴ آغاز کرده بودند با نامه فیفا دوباره داغ شد و مرگی تلخ آن را شلعهور کرد. سوختن «دختر آبی» مانند کبریت بود بر انبار باروتی که دنیا یکصدا آن را فریاد زد و «سحر خدایاری» تبدیل به نمادی برای از میان برداشتن یک حسرت شد و در این بین حکومتی که حتی از پیکر بیجان دختری جوان واهمه داشت.
این بار نه تنها در ورزشگاههای ایران و جهان حق آزادی زنان ایرانی فریاد زده شد بلکه چهرههای مشهور عالم سیاست و ورزش نیز آنقدر نام دختر آبی را به زبان آوردند تا فیفا را به حرکتی جدی واداشت. فیفا دهم اکتبر را آخرین فرصت برای باز شدن قفلی ۴۰ ساله تعیین کرد.
فوتبال کار خودش را کرد و جمهوری اسلامی را در موقعیتی قرار داد که دیگر نه راه پس داشت و نه پیش. موقعیتی که بسیاری از فعالان حقوق بشر و موضوعات اجتماعی را به فکر فرو برد که کاش در سایر موضوعات نیز پای یک فیفا در میان بود تا بسیاری از تابوها را با اهرم زور و تهدید از میان بردارد.
راستیآزمایی اتمی در ورزش
جامعه بینالملل اعتمادش نسبت به ایران را نه تنها در سیاست بلکه در عرصه ورزش هم از دست داده است. همان روز که تفاهمنامهای بین فدراسیون جهانی جودو و کمیته ملی المپیک ایران برای رویارویی ورزشکاران ایران و اسرائیل منعقد شد، بسیاری اطمینان داشتند که هیچوقت چنین عهد و پیمانی اجرایی نمیشود و البته نشد.
روزی که به والیبال گفتند حضور در لیگ جهانی مستلزم حضور زنان در سالن است اما پروژه زنان گزینشی اختراع شد، همان روز که پای زنان گزینشی به استادیوم آزادی باز شد و سرانجام وقتی داستان غمانگیز «باید ببازی» برای سعید ملایی تکرار شد، جامعه بینالملل ورزش دیگر اعتمادی به ایران نداشت.
وقتی ملایی از تماس و تهدید مسئولان ایرانی پرده برداشت، آخرین جرعههای اعتماد هم از بین رفت تا مدلی شبیه به نسخه برجام برای ورزش پیچیده شود. ایران باز هم راستیآزمایی شد اما نه برای سانتریفیوژها و موشک، بلکه برای رسیدن به حقیقتی درباره ورود آزادانه زنان به آزادی.
فدراسیون جهانی فوتبال که دیگر اعتمادی به قول طرف ایرانیاش نداشت برای آنکه خیالش بابت حضور زنان راحت شود یک هیئت ۳ نفره به ایران فرستاد اما ژور کائف و هیئت همراه نیز نتوانستند آنچه فیفا میخواست را اجرایی کنند. ۷۰ هزار صندلی خالی در آزادی وجود داشت با زنانی که پشت در مانده بودند اما پنج هزار زن وارد ورزشگاه شدند و علیرغم میل باطنی دولتمردان، تابوی بزرگ شکست.
بیدار شو فیفا
پا قدم زنان شگفتانگیز بود و تیم ملی ۱۴بار دروازه حریف را باز کرد. فوتبالیها، کامبوج را یک حریف ساده تدارکاتی برای شاگردان ویلموتس قلمداد میکردند، اما دیدار ایران و کامبوج حساسیتش حتی از یک بازی جام جهانی هم بیشتر بود.
این بار اما چشمها نه به مستطیل سبز، بلکه به جایگاهی در گوشه آزادی دوخته شده بود. همان روز که سایت پیشفروش اینترنتی دیدار ۱۸ مهر باز شد، خیلیها به یاد فروش پراید و سمند افتادند که در مدت زمان پنج دقیقه تمام خودروها به آقایان خاص فروخته شد.
بدون اطلاعرسانی و از نیمههای شب سایت باز شد و آنهایی که شب زندهدار بودند موفق به دریافت بلیت شدند. فیفا تأکید کرده بود ورود زنان به ورزشگاه بدون محدودیت و براساس میزان تقاضا باشد، خواستهای که ایران اجرایی نکرد تا هشتگ «بیدار شو فیفا» به هشتگهایی مانند «با من به ورزشگاه بیا» و «جای سحرم خالی» بپیوندد.
آنچه این روزها در ایران رخ میدهد نشان از واهمه جمهوری اسلامی نسبت به گردهماییهای زنانه دارد. تهیهکننده برنامه فوتبال برتر که مجری پخش تلویزیونی این دیدار بود، خبری شگفتآور داد؛ «اجازه پخش تصویر از جایگاه زنان را نداریم». ماجرا وقتی جالبتر شد که صدا و سیما با صدور آیدی کارت برای زنان عکاس مخالفت کرد و زنانی که پشت در آزادی مانده بودند همچنان حسرت به دل به خانه برگشتند.
اتفاقی که یوری ژورکائف، نماینده فیفا، در پاسخ به آن گفت: «تمام این اتفاقات را مشاهده کردم و امیدوارم از به بعد چنین اتفاقاتی رخ ندهد.» جملات کوتاه ژور کائف پیامی مشخص دارد، همانطور که فیفا وعده داده زنان از این پس باید در تمامی ورزشگاههای ایران حضور داشته باشند و دیدار مقابل کامبوج اولین و آخرین حضورشان نیست، چالشی جدید که پیش روی جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
زنان آمدند، درد نداشت
بعد از پخش تلویزیونی مراسم افتتاحیه جام جهانی ۲۰۱۸ عادل فردوسیپور جملهای به ظاهر ساده اما جنجالساز میگوید که بعدها مشخص شد یکی از دلایل کنار گذشتنش از سیما بود؛ «دیدید پخش شد و هیچ اتفاقی هم نیفتاد».
جملاتی که چند هفته بعد علی خامنهای (رهبر جمهوری اسلامی) در دیدار با مدیران صدا و سیما اینگونه پاسخش را داد: «یعنی چه که برخی میگویند پخش شد و هیچ اتفاقی نیفتاد. شما از پیامد چنین اتفاقاتی چه میدانید. امروز دشمن میخواهد با چنین موضوعاتی جنگ نرم به راه بیندازد». چیزی شبیه به همان مقاومتی که از مراجع قم نشین تا دادستان کل و برخی دلواپسان نسبت به ورود زنان به ورزشگاه داشتند و محیطش را برای زنان سالم نمیدانستند.
دیدار ایران و کامبوج هرچند مردان زیادی را به ورزشگاه نکشانده بود اما در واقعیت یکی از سالمترین بازی های فوتبال طی ۴۰ سال اخیر را روی سکوها رقم زد و به قول فردوسی پور «دیدید هیچ اتفاقی نیفتاد».
توئیتهای مسئولان دولتی بعد از حضور تاریخساز زنان در آزادی اما جالبترین بخش ماجرا بود. از معصومه ابتکار که حضور زنان را دستاورد خواست رئیس دولت و پیگیری وزیر ورزش قلمداد کرد تا سخنگوی دولت که گفت: «فیفا که هیچ، آمریکا هم نتوانست ما را وادار به انجام کاری کند». دنیا برای ورود زنان به ورزشگاه آزادی تهران خوشحال بود و دولتیها سعی بر مصادره این دستاورد بزرگ داشتند.
تبریک رئیس؛ به عقب برنمیگردی
جیانی اینفانتینو، رئیس فدراسیون جهانی فوتبال، ساعاتی پس از پایان بازی تیمهای ملی ایران و کامبوج، بیانیهای صادر کرد. بیانیهای درست که نور امید را در دل زنان ایران زنده نگه میدارد. رئیس سوئیسی، این را تازه یک آغاز نه پایان داستان ورود زنان به ورزشگاهها دانست و از تمام زنانی که در راه رسیدن به این دستآورد مبارزه کردند، تشکری ویژه کرد.
او در بیانیهاش گفت: «برای نخستین بار پس از حدود ۴۰ سال، هزاران زن اجازه پیدا کردند که یک مسابقه فوتبال را در یک ورزشگاه در ایران همراه با مردها تماشا کنند. این یک قدم بسیار مثبت به جلو است و همان موردی که فیفا و زنان ایرانی با اشتیاق در انتظارش بودند. اشتیاق، شادی و شور و شوق آنها امروز قابل توجه بود و ما را حتی بیشتر تشویق کرد تا در مسیری را که آغاز کردهایم به راهمان ادامه دهیم. تاریخ به ما میآموزد که پیشرفت مرحله به مرحله به نتیجه میرسد و این فقط آغاز یک سفر است».
مهم ترین بخش از بیانیه اینفانتینو قطعاً همان جایی است که احتمالاً بزرگترین چالش پیشروی جمهوری اسلامی در روزهای آینده خواهد بود؛ جایی که رئیس فیفا میگوید: «اکنون دیگر نمیتوان متوقف شد یا به عقب برگشت».