جنجال کشف باقیماندۀ اجساد کودکان یک مدرسۀ وابسته به کلیسا در کانادا هنوز به پایان نرسیده، افشاگری دیگری مربوط به «کتابسوزی» در این کشور توجهها را به خود جلب کرده است.
کتابسوزی که عموماً ناشی از رفتاری ایدئولوژیک نسبت به کتاب است، گاهی هم به اسم و بهانۀ احترام به حقوق انسانها صورت میگیرد، مثل همین مورد اخیر در کانادا.
پیشینۀ طولانی کتابسوزی در جهان نشان میدهد این رفتار تحت هر شرایط و با هر توجیهی تمدنستیز است و جایی در مواجهه با کتاب، حتی «توهینآمیزترین» کتابها، ندارد، اما شگفتانگیز است که با وجود همین تجربۀ عبث طولانی، هنوز کسانی در جهان به این رفتار ادامه میدهند.
چندی پیش در ایران سوزاندن کتاب علمی پزشکی توسط یک روحانیِ مدعی طب سنتی جنجالی شده بود. در سال ۱۳۹۸ ، عباس تبریزیان، روحانیای که خود را «پدر طب اسلامی» مینامد، کتاب مرجع آموزش پزشکی هاریسون را در برابر دوربین به آتش کشید.
یا سال گذشته در برزیل، انتشار فیلمی از سوزاندن کتابهای پائولو کوئیلو، نویسندۀ سرشناس برزیلی، بهدست خوانندگانی که از مواضع سیاسی این نویسنده خشمگین شده بودند، جنجال آفرید. اما باز هم شاید عجیب به نظر برسد که در همین قرن بیستویکم کتابسوزی میتواند در یک کشور پیشرفته مثل کانادا هم رخ دهد.
ماجرا چیست؟
چندی پیش افشا شد که در جریان یک مراسم برای ادای احترام به مردمان بومی و عذرخواهی از آنان، در یک مدرسه در کانادا در سال ۲۰۱۹، کتابهایی سوزانده شد.
ماجرا از این قرار بود که یک شورای مدارس کانادایی فرانسهزبان تصمیم گرفت قفسههای کتابخانههای خود را مرتب یا در واقع «پاکسازی» کند و در این بین تصمیم گرفته شد پنج هزار کتاب کودکان و نوجوانان، از کتابهای مصور تا رمانها و دانشنامهها، به این دلیل که پیشداوریهایی را نسبت به مردم بومی به خوانندگانشان منتقل میکنند، از این کتابخانهها حذف شوند.
کتابهایی چون «تنتن در آمریکا»، «آستریکس و سرخپوستان»، سه کتاب مصور از «لوک خوششانس» و همچنین رمانها و دانشنامههای دیگر از جمله این کتابهای حذفشده بودند.
به گزارش رادیو کانادا که این ماجرا را بهصورت عمومی فاش کرد، برخی از این کتابها در یک مراسم برای «آشتی» میان مردم کانادا در یکی از این مدارس سوزانده شد. رادیو کانادا اعلام کرد که یک شورای مدارس انتاریو که بیست مدرسه را شامل میشود، این پنج هزار کتاب را به ترویج کلیشهها نسبت به مردمان بومی متهم کردند و برخی از آنها را سوزاندند، برخی را دور ریختند و برخی را هم دفن کردند.
این رادیو همچنین اضافه کرد که این اقدام «با اهداف آموزشی» صورت گرفته بوده و به دانشآموزان گفته شده بود که خاکستر این کتابها بهعنوان «کود» برای درختان استفاده میشود و بنابراین از پدیدهای «منفی» به چیزی «مثبت» تبدیل میشوند.
همچنین در یک ویدئو برای دانشآموزان روند «دفن خاکستر نژادپرستی، تبعیض و کلیشهها» توضیح داده شد «به این امید که ما در کشوری فراگیر بزرگ شویم که همه بتوانند در رفاه و امنیت زندگی کنند.»
قرار بود در مدرسه دیگری باز هم مراسم کتابسوزی برگزار شود، اما بهدلیل شیوع کرونا این مراسم لغو شد.
لین کوست، سخنگوی این شورای مدارس کانادا، در دفاع از این اقدامشان به رادیو کانادا گفت: «این یک اقدام آشتیجویانه با اولین مردمان» کانادا بود و «یک حرکت برای پذیرفتن دیگر جوامع حاضر در مدارس و جامعۀ ما.»
او تأکید کرد که این کتابها دارای «محتوای منسوخ و نامناسب» بودند.
واکنش سیاستمداران
اما این کتابسوزی نهتنها موجب بهت و شگفتی نویسندگان و اهل کتاب در کانادا شد بلکه موجی از واکنشها را در میان سیاستمداران کانادایی از احزاب مختلف برانگیخت و همگی آن را محکوم کردند.
جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا، نیز با وجود تأکید بر اهمیت آشتی با بومیان این کشور گفت: «من هرگز با این که کتابها را بسوزانیم موافق نیستم.»
درحالیکه انتخابات کانادا نیز نزدیک است و قرار است تا چند روز دیگر برگزار شود، این ماجرا حتی وارد کارزارهای انتخاباتی هم شده است. ارین اوتول، رهبر حزب محافظهکار کانادا، وعده داد که یک دولت محافظهکار در زمینۀ «آشتی» با بومیان متعهد باشد، «اما راه آشتی شامل تخریب کانادا نیست». او در توئیتی هم تأکید کرد که سوزاندن کتابها را «بهشدت» محکوم میکند.
جاگمیت سینگ، رهبر حزب دموکرات جدید، نیز که حزبی چپگراست، اعلام کرد «روش آموزش کودکان باید تغییر کند.»
در پی جنجال بهوجودآمده، این شورای مدارس کانادا اعلام کرد که پاکسازی کتابخانهها را متوقف میکند. بهگفتۀ این شورا، نزدیک به دویست کتاب دیگر ارزیابی شده بودند و قرار بود آنها نیز پاکسازی شوند.
با همۀ این حواشی، جامعۀ کانادا هنوز در بهت کشف صدها گور بینامونشان در یک مدرسۀ سابق کلیسای کاتولیک برای کودکان بومی کاناداست؛ موضوعی که به نارضایتی از رفتار ظالمانۀ نهادهای قدرت در این کشور با مردمان بومی دامن زده است.
دهها هزار کودک بومی کانادا در اواخر قرن نوزدهم تا دهۀ ۱۹۹۰ به اجبار وارد این مدارس شدند و از خانواده و فرهنگ خود جدا شدند و هزاران نفر از آنان هرگز به خانههای خود بازنگشتند.
با این حال تقریباً همه بر این باورند که هدف مبارزه با نژادپرستی هر وسیلهای را توجیه نمیکند. چندی پیش هم که موج اعتراضات ضدنژادپرستی از آمریکا شروع شد و به دیگر کشورهای غربی رسید، برخی مجسمهها که یادآور تاریخ استعمار یا دوران بردهداری بود، در کشورهای غربی تخریب شد.
واضح است که تمدنهای کنونی غربی دارای صفحاتی سیاه در تاریخ خود هستند و این تاریخ سیاه گاهی در کتابها و آثار هنری هم بازتاب دارد. اما اکثر نخبگان در این جوامع به این باور رسیدهاند که راه مبارزه با افکار و شیوههای مذموم که در دورههایی فاجعهبار بودهاند، در وهلۀ اول شناخت آنهاست.
به همین دلیل است که اکنون دیگر ترسی از انتشار کتاب «نبرد من» هیتلر هم وجود ندارد، حتی در کشورهایی که هیتلر در آنها فاجعه آفرید.