۴۳ سال پیش در چنین روزی، عدهای از همافران و درجهداران نیروی هوایی شاهنشاهی ملبس به یونیفرمهای افسران این نیرو با حضور در مدرسه علوی در مقابل روحالله خمینی، رهبر انقلاب اسلامی، رژه رفتند و با او بیعت کردند.
تصاویر این گروه را عبدالحسین پرتوی تهیه کرد و در صفحه یک روزنامه کیهان منتشر شد؛ تصویری که نقش مهمی در عملیات روانی جهت شکستن روحیه افسران و فرماندهان نیروهای سهگانه ارتش شاهنشاهی ایفا کرد.
پیوستن بخش قابلتوجهی از همافران، درجهداران و همچنین تعداد اندکی از افسران نیروی هوایی شاهنشاهی به انقلابیون در سال ۱۳۵۷، نه از بهمن آن سال بلکه از مهرماه آغاز شد، که ریشه در اعتراضات صنفی آنها در سالهای ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ داشت؛ اعتراضاتی ناشی از ناتوانی همافران در کسب درجات نظامی افسران و نیز فرمانبرداری دائمی آنها از پرسنلی که در دانشکدههای افسری آموزش دیده بودند.
کسب درجات نظامی بدون تحصیل در دانشکده افسری و همچنین ارتقای درجه بدون گذراندن دورههای آموزشی مربوط بهمنظور کسب ارشدیت، و عدم تبعیت از افسران تحصیلکردهٔ نیروی هوایی شاهنشاهی از عواملی بود که بسیاری از همافران ردهپایین و همچنین هنرجویان نیروی هوایی شاهنشاهی را به هواداری از انقلاب اسلامی و اقدام علیه حکومت شاهنشاهی ترغیب کرد.
از سوی دیگر، ضعف نیروی هوایی شاهنشاهی در بررسی عقاید سیاسی و مذهبی متقاضیان رسته درجهداری و همافری در زمان استخدام سبب شده بود تا بهراحتی افرادی با تفکرات اسلام افراطی و مارکسیستی جذب این نیرو شوند و بهراحتی در سطوح مختلف آن نفوذ کنند. این افراد در پایگاههای مختلف نیروی هوایی، رهبری جمعیت همافران و درجهداران معترض به حکومت شاهنشاهی را بر عهده داشتند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم انجمنهای اسلامی را در این پایگاهها ایجاد کردند.
همافران و درجهداران انقلابی نقش مهمی در تضعیف توان رزمی نیروی هوایی شاهنشاهی در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن ایفا کردند. در نتیجه اقدامات آنها، سطح آمادگی رزمی نیروی هوایی ارتش به علت کاهش شدید شمار هواگردهای عملیاتی کاهش یافت.
این گروه همچنین نقش مهمی در اخراج و بازداشت و حتی اعدام فرماندهان و افسران ردهبالای این نیرو ایفا کردند. حذف نیروی انسانی متخصص نیروی هوایی ارتش لطمات جبرانناپذیری به این نیرو و همچنین نیروهای مسلح ایران وارد کرد و در نهایت صدام حسین را به حمله به ایران ترغیب نمود.
از پخش اعلامیه تا شورش
در ماههای منتهی به بهمن ۵۷، رسانههای برونمرزی و خارجی نقش مهمی در عملیات روانی علیه حکومت شاهنشاهی ایفا کردند. این عملیات روانی به دنبال کشته شدن ۶۴ نفر از هواداران روحالله خمینی در میدان ژاله شهر تهران در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ تشدید شد. افرادی که قصد ورود به کارخانه برق و قطع برق پایتخت را داشتند.
از مهرماه، حضور شماری از درجهداران، سربازان و همافران در اعتراضات و شورشهای خیابانی در سراسر کشور آغاز شد که دستگیری شماری از آنها را توسط نیروهای امنیتی از جمله ساواک در پی داشت. پس از آن در آذرماه همان سال، شماری از همافران انقلابی طرفدار روحالله خمینی و همچنین سازمان مجاهدین خلق به پخش اعلامیه در سطح خانههای سازمانی پایگاهها مشغول شدند.
آنها همچنین نامههای تهدیدآمیز برای اساتید فنی آمریکایی و خانوادههایشان ارسال کردند که وظیفه آموزش همافران جهت انجام امور فنی هواپیماهای تازه خریداریشده نیروی هوایی شاهنشاهی را بر عهده داشتند.
سازمان اطلاعاتی اتحاد جماهیر شوروی (کا.گ.ب) از یک سو و استخبارات عراق از سوی دیگر با تحریک هواداران خود در استانهای خوزستان، هرمزگان، خراسان و تبریز دست به برقراری اعتراضات در مجاورت پایگاههای نظامی و خرابکاری در تأسیسات حساس راداری و شناسایی الکترونیکی چون سایت گنو در بندرعباس زدند.
اثرگذاری این اقدامات در روزهای دهم تا سیزدهم دی ماه بیشتر شد و پیوستن شمار بیشتری از آنها را به صفوف انقلاب به دنبال داشت.
تنها چهار روز پس از خروج شاه از ایران، همافران و درجهداران طرفدار انقلاب در پایگاه نهم شکاری تاکتیکی بندرعباس دست به تظاهرات زدند. پس از آن، در سوم بهمن، تظاهراتی مشابه توسط همافران انقلابی از جمله محمد طاهری در پایگاه هشتم شکاری برگزار شد. در آن روز پرسنل فنی با دست کشیدن از کار، مانع از پرواز جنگندههای نیروی هوایی در این پایگاه شدند.
بر اساس یک گزارش محرمانه هیئت مستشاری ایالات متحده به وزارت خارجه این کشور در آن روز، این افراد خواسته بودند تا تمامی مستشاران شرکت گرومن که وظیفه آموزش پرسنل فنی ایرانی جهت تعمیر و نگهداری جنگنده رهگیرهای اف-۱۴آ تامکت را در این پایگاه بر عهده داشتند، ایران را ترک کنند. آنها همچنین اعلام کرده بودند که با خرابکاری در هواپیماهای جنگنده مانع از استفادهشان توسط نیروی هوایی میشوند.
انحلال ساواک و خروج شاه از ایران
از پنجم دی ۵۷، دایره ضد اطلاعات ارتش با همکاری ساواک موفق به شناسایی و بازداشت شماری از همافران، درجهداران و همچنین تعداد انگشتشماری از افسران نیروی هوایی که به هواداری از روحالله خمینی و همچنین سازمان مجاهدین خلق مشغول بودند، شد. این افراد با یک هواپیمای سی-۱۳۰ هرکولس نیروی هوایی، از تهران به پادگان سرچشمه خاش منتقل و در زندان ارتش در این شهر زندانی شدند.
آنچه سبب جرئت یافتن و پیوستن گسترده همافران و درجهداران اسلامگرا و یا مارکسیست به انقلابیون شد، انحلال ساواک توسط شاپور بختیار در ۲۴ دی و خروج محمدرضا شاه از ایران در ۲۶ دی بود. پیشتر در تاریخ ۱۴ آبان، روحالله خمینی پرسنل نیروهای سهگانه ارتش را به پیوستن به انقلاب دعوت کرده بود.
همانطور که پیشتر ذکر شد، عمده تظاهراتهای سازماندهیشده توسط همافران و درجهداران حامی انقلاب اسلامی در پایگاههای نیروی هوایی، تنها چند روز پس از خروج پادشاه ایران از کشور ترتیب داده شد.
حتی در تاریخ چهارم بهمن ماه، رهبران شماری از این اعتراضات که به علت خروج شاه و انحلال ساواک اطمینان حاصل کرده بودند حکومت شاهنشاهی در حال سقوط است به ملاقات با آیتالله طالقانی، نماینده روحالله خمینی رفتند.
فرماندهان وقت ارتش، به خصوص سپهبد امیرحسین ربیعی، آخرین فرمانده نیروی هوایی، از تاریخ ۳۰ دی تصمیم به کودتایی نظامی برای تسلط بر امور کشور داشتند. اما ژنرال رابرت هایزِر وابسته نظامی دولت جیمی کارتر، نه تنها موفق شد مانع از انجام کودتا شود، بلکه فرماندهان ارتش از جمله سپهبد ربیعی را به مدارا با رهبران انقلاب اسلامی وادار کرد.
در آخرین تلاش جهت مقابله با پیروزی انقلاب، سپهبد ربیعی در ۱۰ بهمن ۵۷ دستور بسته شدن پایگاههای نیروی هوایی و فرودگاههای کشور را صادر کرد تا مانع از فرود هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ حامل روحالله خمینی شود. اما در نهایت در ۱۱ بهمن، نظر او و سایر فرماندهان ارتش به دلیل مشاورههای هایزر تغییر کرد و فرودگاه تهران برای ورود روحالله خمینی در روز ۱۲ بهمن بازگشایی شد.
ورود آیتالله خمینی به ایران، از یک سو و حتی فراهم کردن یک هلیکوپتر جستوجو و نجات بل ۲۱۴سی جهت حمل او از بهشت زهرا به تهران، پس از سخنرانی ۱۲ بهمن، از دیگر عوامل تضعیف روحیه هواداران نظام شاهنشاهی در نیروی هوایی و افزایش روحیه مخالفان آن شد.
چهار روز پس از آن یعنی در روز شانزدهم بهمن، سپهبد ربیعی فرمان آزادی شماری از همافران هوادار روحالله خمینی از زندان خاش را میدهد که از میان آنها میتوان به همافر عطاءالله بازرگان اشاره کرد. در آن زمان تنها ۱۲ نفر از افسران اصلی هوادار روحالله خمینی در زندان باقی ماندند که این گروه هم در نهایت در تاریخ ۲۲ بهمن آزاد شدند.
اسامی این افراد به این شرح است: ستوان یکم غلامرضا زندیان، ستوان دوم خلبان مسعود اقدام رشتی، ستوان یکم حسین عادلی، ستوان یکم حسین سرلک، ستوان دوم امرالله شاکری، ستوان دوم محمد طالبیان، ستوان دوم فضل الله رحیمیان، ستوان دوم رحیم پناهیها، ستوان دوم عبدالعلی پزشکی، ستوان دوم احمد گودرزی، ستوان دوم منصور مجتبیزاده و ستوان دوم محمدحسن وظیفهخواه.
از بیعت با خمینی تا شورش مسلحانه در دوشانتپه
از پنجم بهمن ۵۷، همافران و درجهداران حامی روحالله خمینی آزادانه در پایگاههای شکاری نیروی هوایی دست به تظاهرات و تحصن زدند. آنها همچنین با خرابکاری در جنگندهها مانع از انجام فعالیتهای روزمره این پایگاهها شدند.
این افراد به دنبال آزادسازی شماری از همافران بازداشتشده از زندان خاش، برای ساماندهی مراسم بیعت با روحالله خمینی در مدرسه علوی جرئت یافتند.
متعاقباً در بامداد ۱۹ بهمن، همافران و درجهداران انقلابی به همراه هنرجویان مرکز آموزشهای نیروی هوایی شاهنشاهی با تهیه یونیفرمهای افسران نیروی هوایی شاهنشاهی خود را به مدرسه رساندند و پس از پوشیدن آنها در مقابل روحالله خمینی رژه رفتند و به او سلام نظامی دادند.
تصویر این همافران نقشبسته بر صفحه نخست روزنامه کیهان به عاملی مهم جهت عملیات روانی علیه هواداران شاهنشاهی در میان نیروهای سهگانه ارتش تبدیل شد. چاپ این تصویر همچنین باعث شد تا فرماندهان ارتش از جمله سپهبد ربیعی، ضمن مذاکره با آیتالله طالقانی، مانعی در برابر پیروزی انقلاب ایجاد نکنند.
با توجه به احتمال شورش هنرجویان مرکز آموزشهای نیروی هوایی شاهنشاهی در فرودگاه دوشانتپه، گارد جاویدان نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی نیروهای خود را به این محل اعزام میکند. اما پس از ساعت هشت و سی دقیقه به وقت محلی، شرایط ملتهب میشود و با پخش فیلم ورود روحالله خمینی در سالن تلویزیون خوابگاه دانشجویان، شورش علیه گارد جاویدان آغاز میشود.
در جریان این شورش، هنرجویان مرکز آموزش و همافران با چوب و سنگ به افسران گارد جاویدان حمله میکنند که با تیراندازی آنها مواجه میشوند و در نتیجه دو نفر از هنرجویان رسته همافری در حین فرار به دلیل زیر دست و پا ماندن کشته میشوند. سرهنگ تاجور، فرمانده هنگ دانشجویان دانشکده افسری نیروی هوایی شاهنشاهی، و سرتیپ کمپانی، فرمانده مرکز آموزشها، نتوانستند دانشجویان و هنرجویان را به آرامش دعوت کنند.
شورش به روز بعد کشیده شد و در نتیجه کشته شدن یکی از عناصر مسلح شورش که درجهداری به نام سید مهدی کیامرز دارانی بود، شورش وارد فاز مسلحانه شد. همافران، هنرجویان و دانشجویان به اسلحهخانه پایگاه رفتند و پس از تجهیز خود با مسلسلهای هجومی ژ-۳ به درگیری با افسران گارد جاویدان پرداختند.
از سوی دیگر، عناصر مسلح انقلابی چون چریکهای فدایی خلق و اعضای سازمان مجاهدین خلق در خیابانهای اطراف فرودگاه دوشانتپه با گارد جاویدان درگیر شدند و یک تانک و چند کامیون را به آتش کشیدند و چندین افسر گارد را به قتل رساندند.
در نهایت، فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی از سرلشکر علی نشاط، فرمانده لشکر یکم (گارد جاویدان)، خواست تا نیروهایش را از مرکز آموزشها و فرودگاه دوشانتپه خارج کند.
در ساعت شش بعدازظهر، آخرین جلسه شورای امنیت با حضور نخستوزیر شاپور بختیار و فرماندهان ارتش شاهنشاهی برگزار شد. شاپور بختیار از فرماندهان ارتش خواست تا با اجرای حکومت نظامی و اعزام نیرو و مقابله نظامی با شورشیان مسلح در سراسر کشور و در نهایت بازداشت روحالله خمینی و آیتالله محمود طالقانی و دیگر سران انقلاب اسلامی به این غائله خاتمه دهند.
درخواست شاپور بختیار مورد بی توجهی فرماندهان ارتش واقع میشود. آنها از روزها قبل به پیشنهاد دولت ایالات متحده آمریکا و به درخواست ژنرال رابرت هایزر نه تنها برنامه کودتای نظامی خود جهت به دست گرفتن قدرت در کشور را کنار گذاشته بودند بلکه با نمایندگان روحالله خمینی در حال مذاکره بودند؛ مذاکرهای که به امضای بیانیهای مبنی بر بیطرفی ارتش از سوی آنها در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ منتهی شد و شرایط را برای سقوط حکومت شاهنشاهی پهلوی در روز ۲۲ بهمن ماه فراهم کرد.
پس از پیروزی انقلاب، همافران و درجهداران و افسران جزء انقلابی نیز به آرزوی خود رسیدند و با تشکیل انجمنهای اسلامی در پایگاههای نیروی هوایی ارتش موفق به اخراج هزاران تن از با تجربهترین افسران نیروی هوایی شاهنشاهی شدند.
آنها همچنین با از میان برداشتن نظم و دیسیپلین و عدم همکاری با افسران باقیمانده، مانع ازسرگیری فعالیتهای نیروی هوایی ارتش بهروال گذشته شدند و در نهایت شرایط را بهگونهای رقم زدند که دولت عراق تصور کرد نیروی هوایی ارتش ایران دیگر قادر به مقابله با تهاجم گسترده به ایران نیست.
اگرچه بسیاری از درجهداران و همافران نیروی هوایی شاهنشاهی به صف انقلاب اسلامی پیوستند و به حکومت شاهنشاهی ایران خیانت کردند، اما بودند کسانی از همافران باتجربه و ردهبالا که نه تنها با انقلاب اسلامی همراه نشدند بلکه تصمیم به شرکت در قیام شاهرخی یا کودتای نوژه گرفتند. از این میان میتوان به همافر یوسف پوررضایی و جعفر مظاهر-کاشانی اشاره کرد که به همراه دهها نفر دیگر از شرکتکنندگان قیام شاهرخی بازداشت و تیرباران شدند.