اخبار مربوط به محدودیتهای ایدئولوژیک و شرعی بر ورزش قهرمانی و عمومی کشور هر روز فضای رسانههای فارسی زبان و دستگاههای تبلیغاتی درون کشور را اشغال میکنند. تنها در عرض یک هفتهی آخر نوامبر و هفتهی اول دسامبر ۲۰۱۷ چندین خبر که همه به محدودیتهای ایدئولوژیک بر ورزش مربوط میشدند توجه عمومی را جلب کرد، از عدم بازگشت یکی دیگر از قهرمانان تکواندوکار به کشور تا فشار روحانیون قم (مکارم شیرازی و سبحانی) برای بسته ماندن ورزشگاهها بر روی زنان، از حجاب مربی مرد تایلندی در تهران تا باخت ارادی علیرضا کریمی به کشتی گیر روس برای پرهیز از مسابقه با ورزشکار اسرائیلی، و از درخواست برخی کاربران شبکههای اجتماعی از مجری مراسم قرعه کشی جام جهانی برای رعایت مقررات تلویزیون دولتی در باب پوشش تا این مراسم از این دستگاه تبلیغاتی قابل پخش شود تا تغییر تیم مسابقه توسط یکی از قهرمانان زن شطرنج ایران از ایران به ایالات متحده.
آخرین خبر نیز استنکاف علی هاشمی وزنه بردار ایرانی از دست دادن با زن اهدا کنندهی مدال در مسابقات این رشته در ایالات متحده بود با این گفتهی وی پس از دست دراز کردن خانم که «مسلمان، اسلامی [هستم].» در هیچ کشوری ورزش قهرمانی و عمومی تا این حد با مسائل حاشیهای موثر و تعیین کننده و بسیار مایوس کننده برای ورزشکاران مواجه نیست.
مشکل چیست؟
مشکل اصلی تلاش برای قرار دادن همهی واقعیات عالم در بقچهی بسیار کوچک اسلامگرایی و بازگرداندن دنیا به دویست سال قبل و بازگشت ایران به دوران قاجار است، زمانی که زنان اصولا نقشی در فضای عمومی از جمله ورزش نداشتند، کشور اسرائیلی وجود نداشت، ابزارهای عکاسی و فیلمبرداری هنوز اختراع نشده بود و رسانههای الکترونیک پا به عرصهی وجود نگذاشته بودند. مقامات جمهوری اسلامی و دیگر اسلامگرایان از نوعی روانگسیختگی در تمیز واقعیت از توهم رنج میبرند و میخواهند توهمات و دنیای بسیار محدود خود را بر عالم واقع با نفی بخش قابل توجهی از آن تحمیل کنند. آنها نمیخواهند تحولات رخ داده در دنیای واقع را به رسمیت بشناسند و تصور میکنند کاری را که با زور در داخل کشور کردهاند (حجاب اجباری و جداسازیها) در همهی دنیا هم امکان پذیر است. آنها تصور میکنند با پول و زور میتوانند دنیا را به دنبال خود بکشانند. البته برعکس داعش و طالبان که میخواستند این کارها را در عرض چند ماه انجام دهند مقامات جمهوری اسلامی دورهای چند دههای برای اعمال سیاستهایشان در نظر گرفتهاند وگرنه در اصل سیاستها میان اسلامگرایی شیعه و سنی تفاوتی نیست.
دنده عقب، با سرعت زیاد
در ورزش امروز دنیا ۱) زنان در همهی سطوح نقش دارند، ۲) تابوی بدن و صدا و حرکات کنار گذاشته شده و ۳) اختلاط زنان و مردان در همهی ابعاد یک واقعیت روزمره است. با تنبیه حکومت و وعدهی پاداش سکه (که آنها نیز بعضا پرداخت نمی شوند) نمیتوان قامتی تنگ را بر این تن جدید (از جمله ورزش) پوشاند. ایدئولوژی اسلامگرایی در پی آن است که همهی رخدادهای ورزش بالاخص ورزش بانوان را انکار کرده و نادیده بگیرد. عربستان سعودی، داعش و طالبان به طور کلی زنان را از عرصهی ورزش حذف کردند (مثل دو دهه ی اول عمر جمهوری اسلامی) اما جمهوری اسلامی میخواهد ارزشهای خود (همان شریعت) را با حضور در عرصههای جهانی با اتکا بر سیاست هویتی که محبوب چپ نیز هست بر همهی دنیا تحمیل کند. حقنه کردن این ارزشهای زن ستیزانه، انسان هراسانه و تبعیض آمیز بر اقشار فقیر و ضعیف و بدون صدای کشور ممکن است در دورهای نتیجه بخش باشد اما در دنیایی که شیعیان و اسلامگرایان اقلیتی کوچک هستند نتیجه نمیدهد.
همه تن در نمیدهند
مقامات جمهوری اسلامی تلاش کردهاند با طراحی و خلق لباسهای عجیب و غریب محجبه برای زنان و درست کردن اندرونی- بیرونی در ورزش و لابی کردن در فدراسیونهای جهانی ورزش دنیا را به حجاب اجباری و جداسازیها عادت دهند اما کسانی هستند که این رسم و رسوم داعشی را به عنوان «قانون» به رسمیت نمی شناسند. همین جاست که از اندرونی- بیرونی حجاب مردانه بیرون میزند. گفته میشود یکی از دلایل حضور با حجاب مربی مرد تایلندی تلاش وی برای حضور در سالنی زنانه بوده است.
افکار عمومی نمیپذیرد
افکار عمومی اصولا در خط قرمزهای ایدئولوژیک برای ورزش توجیه نشده است. در ماجرای کشتی علیرضا کریمی حتی رسول خادم که در جناح اصولگراست موضوع را با ملایمت مورد پرسش قرار میدهد. سایتهای ورزشی و سیاسی نیز پرسشهایی جدی در برابر سیاست «باید ببازی» جمهوری اسلامی قرار دادهاند. حتی ورزشکاران حامی رژیم میپرسند باخت ورزشکاران ایرانی واقعا چه کمکی به مردم فلسطین میکند؟ سوال افکار عمومی این است که با نفی متوهمانهی کشور اسرائیل چه نفعی عاید مردم ایران شده و میشود. آیا سکوی قلابی قهرمانی در یک پادگان و دوره کردن کریمی توسط سرداران سپاه میتواند دستور به باخت در یک میدان ورزشی را جبران کند؟ اگر وی «پهلوان» است چرا باید دستور باختن به وی صادر شود؟
سینهی غیر شرعی، بازوهای شرعی
بخشی از هواداران فوتبال در ایران (که عمدتا افسران جنگ نرم رژیم هستند) در یک کارزار اینترنتی به مجری زن روسی توصیه کردند به گونهای در قرعهکشی جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه لباس بر تن کند که این مراسم به صورت زنده از تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی پخش شود. این هواداران ایرانی از این مجری در شبکه اینستاگرام خود خواستند که موازین پخش زنده در تلویزیون ایران را رعایت کند. در غیر این صورت تلویزیون دولتی مجبور میشود از تصاویر ضبط شده در طول مراسم قرعهکشی استفاده کند تا این مجری نشان داده نشود. (بی بی سی فارسی ۴ آذر ۱۳۹۶) رویدادهای مشابهی در گذشته نظیر افتتاحیه المپیک یا قرعهکشی جام جهانی برزیل در ایران به صورت کامل پخش نشد. در طول قرعهکشی جام جهانی ۲۰۱۴ تلویزیون جمهوری اسلامی از تصاویر آرشیوی استفاده کرده بود.
حیرت انگیز بودن این درخواست آنجاست که این هواداران (اگر مردم عادی بودند و به دنبال پخش مراسم از تلویزیون) به جای درخواست عادی و معمول از شبکهی تلویزیونی دولتی برای پخش مراسم درخواستی غیر عادی از مجری کردهاند که مطابق میل اصلامگرایان شیعه لباس بپوشد. خواست کاربران شبکههای اجتماعی از مجری مراسم قرعه کشی برای پوشیدن لباس در چارچوب تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی نه راه حل بلکه نشانهی یک بیماری است، بیماری پارانویای «تصور قدرت مجبور کردن همه عالم به رعایت شریعت» توسط کسانی که به شریعت اعتقادی ندارند و اصولا سبک زندگی آنها متفاوت است.
در نهایت افسران جنگ نرم از لباس خانم مجری ابراز رضایت کرده و شبکه سوم تلویزیون دولتی این مراسم را پخش کرد. خانم مجری نیز به جای سینه بازوهاش را به نمایش گذاشت. ظاهرا نمایش بازوی خانم روس در تلویزیون دولتی و شریعتگرای جمهوری اسلامی مشکلی ندارد اما سینه مشکل دارد. اصل این مطلب که مجری برنامهی ورزشی تلویزیون دولتی در مورد لباس یکی از مجریان برنامه آرزویی داشته و آن را بیان کند از موضوعات تاسف برانگیز برای یک جامعه و کشور است. دستورات شرعی تمامیت خواهانه در حوزهی عمومی میتواند تا کجا افراد را تحقیر کرده و به گفتن سخنانی عجیب و غریب وادار کند؟
اندرونی ورزش زنان
کسانی که امروز فکر میکنند مردان با دیدن زنان در حال ورزش حتی ژیمناستیک و شنا و شیرجه و دیگر ورزشهای آبی تحریک میشوند بیمار روانی و جنسی هستند یا چنین مینمایند. در دنیایی که همه (از جمله فرماندهان سپاه و بسیجیان و روحانیون) با چند کلیک به سایتهای پورن (که برای یک منظور خاص طراحی شدهاند) دسترسی دارند چه کسی برای تحریک شدن به مسابقات ورزشی نگاه میکند؟ لپ تاپهای به دست آمده از نیروهای اسلامگرا در منطقهی خاورمیانه نشان میدهند که اکثر آنها از سایتهای پورن استفاده میکردهاند. همین نیروها وقتی حاکم میشوند زنان را با لباسهای عادی از حوزهی عمومی و ورزش بیرون میکنند. درست کردن اندرونی- بیرونی در ورزش ایران و به طور کلی در فضای عمومی کشور از عجایب روزگار در دورانی است که بیش از ۴۰ میلیون نفر در ایران دارای تلفن هوشمند و دسترسی به اینترنت بوده و میتوانند هر زمان که بخواهند مسابقات ورزشی زنان و زندگی عادی در دیگر نقاط جهان را با گذر از فیلترهای حکومت تماشا کنند.
اسلامیکردن پوشش زنان دیگر کشورها
از عجایب دیگر خلقت در دنیای اسلامگرایی آن است که اسلامگرایان میخواهند نشان دهند زنان دنیا دستورات فقهای شیعه را رعایت میکنند. این کار با فتوشاپ و دستکاری در تصویر زنان در دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی صورت میگیرد. این کار یک دروغگویی بزرگ است، همچنان که رعایت حجاب توسط همهی زنان در ایران یک دروغ بزرگ با اتکا به ضرب و شتم و جریمه و فحاشی و سانسور است. انکار واقعیات در دیگر نقاط دنیا در میان اسلامگرایان به یک عادت تبدیل شده است. وقتی در پخش یک مسابقه تماشاگران مسابقهای دیگر نمایش داده میشوند (تا مبادا اختلاط زنان و مردان در ورزشگاه و نحوهی پوشش زنان و مردان نشان داده شود) غیر از دروغ چه چیزی تحویل مخاطب شده است؟ جوامع غربی تنها با دروغ بودن انکار همجنسگرایی به تدریج با این پدیده کنار آمدند. وقتی دروغ در ایران به یک امر زشت تبدیل شد به سرعت حجاب اجباری و سانسور حضور اجتماعی زنان متوفق خواهد شد.
دروغ «من مسلمان هستم» دست نمیدهم
اسلامگرایان با به دست گرفتن تصمیمگیری و سیاستگذاری در ورزش کشور ورزشکاران را مجبور میکنند مثل طلاب حوزههای علمیه از دست دادن با زنان در مسابقات بین المللی پرهیز کنند در حالی که اکثر ورزشکاران ایرانی در محافل خصوصی خود نشان دادهاند باوری به این امور ندارند. ورزشکاران ایرانی مسلمانند اما معلوم نیست مسلمانی از جنس خامنهای و جنتی باشند. دروغ بزرگی که جمهوری اسلامی از این طریق به جامعهی بین المللی میگوید ممکن است افرادی را در یک مرحله فریب دهد اما هنگامی که دوربینها حاضر نیستند و همان ورزشکاران با خانمها دست بدهند یا میلیونها ایرانی دیگر در خارج کشور مثل دیگران رفتار کنند دیگر جوامع با عمق دورویی و زشتکاری رایج در یک ملت آشنا میشوند. جمهوری اسلامی فعلا در نمایش زشتکاریهای ناشی از اِعمال اجباری شریعت مقام نخست را داراست.
ورزش برای اسلامی سازی و تخریب دیپلماسی
ورزش بالاخص ورزش قهرمانی در دنیای امروز پدیدهای سیاسی است. اما دولتها در نوع مداخله در ورزش چارچوبهایی دارند. این چارچوبها دخالت دولت را به حد تعیین مربی و پخش سرود ملی در مسابقات ورزشی، تامین امنیت ورزشکاران و رعایت مقررات بین المللی فدراسیونهای ورزشی جهانی و ملی محدود میکنند. مداخلهی دولت در حد تعیین برنده و بازنده، محروم کردن بخشی از جمعیت از حضور در ورزشگاهها، تعیین نوع پوشش شرعی و مذهبی ورزشکاران، و عدم انجام تعهدات در برابر آنها خارج از عرف مداخلهی دولتها در امور ورزشی است. وقتی مداخلهی دولت موجب تحقیر عمومی به دلیل شکست در مسابقهی ورزشی میشود یا تبعیض آمیز است افکار عمومی نمی تواند آن را هضم کند.
جمهوری اسلامی به جای استفاده از رقابتهای ورزشی در عرصههای بینالمللی به عنوان ابزاری برای پیشبرد دیپلماسی و همزیستی مسالمتآمیز از آن برای ارسال علائم دوگانه، تداوم قلدر بازی، رسمیت بخشیدن به فاشیسم اسلامی و تخریب دیپلماسی به طور کلی بهره میگیرد. ایدئولوژی جمهوری اسلامی ورزش را از کارکرد اصلی آن یعنی تفریح و سرگرمی خارج کرده و به صورت بخشی از نظام ارسال پیام خود تبدیل میکند. هر وجهی از ورزش جمهوری اسلامی باید در خدمت پروژهی اسلامی سازی و پیشبرد پروژهی بسط حوزهی نفوذ عمل کند وگرنه به کار نخورده و مورد بی توجهی قرار میگیرد. حکومت میخواهد از هر تک ریالی که برای ورزش هزینه میکند (که چندان هم قابل توجه نیست) بهرهی سیاسی و ایدئولوژیک ببرد.
ایران هم یک دولت-ملت با مسئولیتها و چارچوبهایی برای حضور در عرصههای بینالمللی است و هم کشوری اشغال شده توسط جمعی فرقهگرا و تمامیتخواه. ایرانی که اسلامگرایان تحت سلطه دارند به یک روستای کوچک تحت سلطهی یک روحانی اسلامگرا و پاسداران شخصی وی تقلیل یافته است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشتها و گفتارها نظرات و آرای نویسندگان خود را بازتاب میدهند. آنها بیانگر دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.