ماریو بارگاس یوسا، نویسنده پرویی-اسپانیایی برنده جایزه نوبل ادبیات، روز پنجشنبه ۲۰ بهمن در مراسمی رسمی به عضویت آکادمی فرانسه، عالیترین نهاد ادبی این کشور درآمد و در سخنانی از دموکراسی دفاع کرد و «روسیه ولادیمیر پوتین» را به باد انتقاد گرفت.
این رماننویس ۸۶ ساله در حالی ردای سبز و شمشیر مخصوص آکادمی فرانسه را به تن کرده بود که نه تنها ملیت فرانسوی ندارد، بلکه به زبان فرانسه هم نمینویسد؛ بلکه این نزدیکی فکری و تعلق خاطر به ادبیات و فرهنگ فرانسه است که او را به این جایگاه رسانید.
او در سخنرانی پذیرش در این نهاد چند صد ساله و معتبر، به سخنان نویسندگان بزرگ فرانسوی از جمله گوستاو فلوبر، ویکتور هوگو، امیل زولا و ژان پل سارتر اشاره کرد و گفت: «رمان دموکراسی را نجات خواهد داد، یا با آن نابود خواهد شد و از بین خواهد رفت.»
آقای یوسا که به زبان فرانسه سخنرانی میکرد و متن سخنرانی خود را با کمک آلبر بنسوسان، مترجم آثارش به زبان فرانسه تهیه کرده بود، انتشار آثار ادبی در کشورهای استبدادی را زیر سوال برد و آنها را به موجودی تغییر شکل یافته تشبیه کرد.
یوسا به صراحت لهجه معروف است و پیشتر مواضع سیاسیاش که خاستگاهی راستگرایانه دارند، به ویژه درباره کشورهای آمریکای لاتین که اغلب دولتها در آن منطقه چپگرا هستند، بحثبرانگیز شده است.
بیشتر در این باره: جنجال یک نویسنده دستراستی در سرزمین انقلابهای چپینویسنده رمان معروف «جنگ آخرالزمان» گفت که کتابها در کشورهای استبدادی «از سانسوری که آنها را مثله میکنند» عبور میکنند؛ سانسوری «با هدف تقویت نهادهای موهوم که ادای دموکراسی را درمیآورند، نظیر روسیه ولادیمیر پوتین.»
این نویسنده آمریکای جنوبی که پس از چندین بار نامزدی، سرانجام در سال ۲۰۱۰ جایزه معتبر نوبل ادبیات را از آن خود کرد، ادامه داد: «و ما میبینیم که [روسیه] به اوکراین نگونبخت حمله میکند، هر چند شگفتی قرن رقم میخورد و اوکراین با وجود برتری نظامی، بمبهای اتمی و نیروهای متعدد [روسیه] در برابرش مقاومت میکند.»
به گفته یوسا، در جنگ اوکراین نیز «همچون در رمانها، ضعیفها در برابر قویها پیروز میشوند، زیرا عدالت در مورد آنها بینهایت بزرگتر از عدالت در مورد کسانی است که ادعای قدرت میکنند. همانطور که در ادبیات، کارها به خوبی انجام میشود و یک عدالت ذاتی را تایید میکند که باید بگوییم جز در رویاهای ما وجود ندارد.»
یک آکادمی روسوفیل
اهمیت اظهارات یوسا در آکادمی زبان و ادبیات فرانسه علیه روسیه، از آنجا بیشتر میشود که همزمان نشریه هفتگی لوبس چاپ پاریس، تحقیقی را درباره «روسوفیلی» (طرفداری از روسیه) برخی از اعضای این آکادمی از جمله هلن کارر دانکوس، دبیر دائمی آکادمی منتشر کرد.
خانم کارر دانکوس که در زمینه تاریخ اتحاد جماهیر شوروی تخصص دارد، تا چند روز پیش از حمله روسیه به اوکراین، احتمال چنین حملهای را رد میکرد.
لوبس در گزارش خود، به طعنه از آکادمی فرانسه به عنوان «آکادمی کرملین» نام برده و از یک «روسوفیلی تثبیت شده» در آن گزارش داده است.
دبیر دائمی آکادمی فرانسه پیشتر چندین بار با پوتین دیدار داشته و از او در آکادمی فرانسه پذیرایی کرده است. او همچنین در سال ۲۰۱۵ گفته بود که پوتین «دولت و عزت بینالمللی روسیه را احیا کرد».
هفتهنامه لوبس تأکید کرده که برخی از اعضای آکادمی مثل او و آندره مکین، نویسنده مشهور فرانسوی روستبار، عشق خود را به «روح روسی» پنهان نمیکنند.
آندره مکین، نویسنده رمان معروف «وصیتنامه فرانسوی» که در سال ۱۹۹۵ برنده جایزه معتبر گنکور شده نیز پیشتر مواضعی در حمایت از روسیه بیان کرده است.
هفتهنامه فرانسوی: برخی از اعضای آکادمی فرانسه عشق خود به «روح روسی» را پنهان نمیکنند
آکادمی فرانسه که در سال ١۶٣۵ توسط کاردینال ریشلیو تأسیس شد و ساختمان آن در مرکز پاریس و در حاشیه رود سن قرار دارد، دارای ۴۰ کرسی شمارهگذاری شده است. تصاحب هر کدام از این کرسیها دائمی است و به همین دلیل به اعضای آکادمی فرانسه لقب «نامیرا» دادهاند.
با درگذشت هر «نامیرا»، عضو جدید از میان پیشنهادهای اعضا یا نویسندگانی که شخصاً نامزد پیوستن به آکادمی شدهاند، در روندی پیچیده و نسبتاً طولانی انتخاب میشود؛ به طوری که اکنون پنج کرسی آکادمی همچنان خالی است.
وظیفه اصلی آکادمی فرانسه نگهبانی از زبان فرانسه و نظارت بر دگرگونیهای این زبان و همچنین چاپ فرهنگنامهها و برگزاری جوایز است. اما به دلیل سنتی بودن این آکادمی و مسن و محافظهکار بودن اعضای آن، تصمیمات آکادمی در برخی موارد با مخالفت جامعه ادبی به ویژه نویسندگان جوان مواجه و جنجالی میشود.
با این حال، آکادمی فرانسه در سالهای اخیر تلاش کرده با به عضویت درآوردن نویسندگان خارجی یا خارجیتبار، همچون امین معلوف فرانسوی لبنانیتبار، آندره مکین فرانسوی روستبار و دانی لافریر کانادایی هائیتیتبار (لافریر تابعیت فرانسوی ندارد) گشودگی خود به روی جهان و فرهنگهای مختلف را نشان دهد.
یک غیرفرانسوی که حافظ زبان فرانسه شد
اما یوسا در حالی در سال گذشته به عضویت آکادمی فرانسه انتخاب شد که نه تابعیت فرانسوی دارد و نه آثار مهم خود را به زبان فرانسه نوشته است. او هر چند اولین نویسنده خارجی آکادمی فرانسه نیست اما در واقع، اولین نویسندهای است که بدون نوشتن کتابی به زبان فرانسه، وارد این آکادمی شده است.
همچنین آکادمی فرانسه از زمان فرانسوا موریاک، برنده جایزه نوبل در سال ۱۹۵۲، تاکنون میزبان هیچ نویسنده برنده این جایزه سوئدی نبوده است.
یوسا که پیشتر به عضویت آکادمی زبان در پرو در سال ۱۹۷۷ و آکادمی سلطنتی اسپانیا در سال ۱۹۹۴ درآمده، اکنون کرسی شماره ۱۸ آکادمی فرانسه را تصاحب کرده که پیشتر متعلق به میشل سرس، فیلسوف فرانسوی بود.
رسم است که هر عضو جدید، در سخنرانی عضویت خود در آکادمی، یاد نویسندهای را که جایگزین او شده، گرامی بدارد. یوسا نیز در سخنرانی مراسم روز پنجشنبه، به ستایش از سرس پرداخت که در سال ۲۰۱۹ درگذشت.
همچنین یوسا برای این مراسم رسمی، یک مهمان جنجالی را نیز دعوت کرده بود؛ خوان کارلوس پادشاه پیشین اسپانیا که از سال ۲۰۲۰ در امارات متحده عربی در تبعید زندگی میکند.
در سال ۱۹۹۴، زمانی که خوان کارلوس پادشاه اسپانیا بود با دستان خود جایزه سروانتس، مهمترین جایزه ادبی این کشور را به یوسا اهدا کرده بود.
اما ماریو بارگاس یوسا که سال ۱۹۳۶ در شهر ارکیپا در جنوب پرو به دنیا آمده، در سخنرانی خود توضیح داد که چگونه از نوجوانی به زبان و فرهنگ فرانسوی علاقهمند شد.
این علاقه و اشتیاق موجب شد که یوسا در سال ۱۹۵۹ زمانی که ۲۳ ساله بود برای اولین بار به پاریس سفر کند: «در تابستان ۱۹۵۱، من با جیبی کم و بیش خالی و وعده یک بورس تحصیلی وارد پاریس شدم. از اولین کارهایم، یکی خرید نسخهای از مادام بوواری در یک کتابفروشی کارتیه لاتن بود.»
او گفت که طی تحصیل در لیما، پایتخت پرو، «پنهانی» آرزو میکرده نویسنده فرانسوی شود، زیرا در آن زمان متقاعد شده بود که در پرو، «کشوری بدون انتشاراتی و با کتابفروشیهای کمیاب، نوشتن غیرممکن است».
یوسا زمانی که در لیما به دبیرستان میرفت با ادبیات فرانسه آشنا شد و بعدها همزمان با ورود به دانشگاه سن مارکوس در لیما، در آموزشگاه زبان فرانسه آلیانس ثبت نام کرد.
در کتابخانه همان آموزشگاه آلیانس بود که با «پلیاد»، شامل مجموعه آثار نویسندگان جهان آشنا شد؛ از قضا بعدا آثار خود یوسا هم به طور استثنایی در این مجموعه به چاپ رسید، چون معمولاً آثار نویسندگانی که درگذشتهاند در این مجموعه منتشر میشود. خود یوسا هم گفت که چاپ آثارش در این مجموعه، برایش از دریافت جایزه نوبل مهمتر بوده است.
نویسندگانی که در زمان جوانی بر یوسا خیلی تاثیر گذاشتند، ویکتور هوگو و الکساندر دوما بود. «وسوسه ناممکن» کتابی است که یوسا درباره رمان «بینوایان» هوگو نوشته است.
یوسا در این کتاب توضیح داده که چگونه وقتی در دبیرستان شبانهروزی نظامی مشغول تحصیل بود، برای فرار از فضای افسردهکننده آنجا «دزدکی» بینوایان را میخوانده است: «شخصا میدانم در زمستان سال ۱۹۵۰، یونیفورم پوشیده، زیر نمنم باران و میان مه، بر بالای صخره، به برکت "بینوایان"، از بینوایی زندگی خیلی کمتر آزار میبردم.»
تاثیر فرانسه بر جهان فکری و نویسندگی یوسا
در ۱۹۵۹، وقتی یوسا به پاریس آمد و هفت سال در این شهر ساکن شد، همزمان با کار روزنامهنگاری، به طور جدیتر به آموختن زبان و ادبیات فرانسه پرداخت.
در آن سالها، برخی دیگر از نویسندگان و هنرمندان کشورهای آمریکای جنوبی هم در پاریس زندگی میکردند یا به این شهر رفتوآمد داشتند؛ از گابریل گارسیا مارکز تا خولیو کورتاسار.
پاتوق این نویسندگان و هنرمندان، کتابفروشی اسپانیایی خیابان سن در پاریس بود. نویسندگان آمریکای لاتین هر دوشنبه در این کتابفروشی گردهم میآمدند و یوسا یکی از سرآمدان آن جمع بود.
در ۱۹۶۵ وقتی یک خبرنگار فرانسوی به این کتابفروشی رفته بود، یوسا به او درباره علاقهاش به این زبان، گفت: «پاریس یک اسطوره است برای همه مردم آمریکای لاتین، به ویژه برای نویسندگانش.»
یوسا بعداً نیز در گفتوگویی تأکید کرد با این که ملیت فرانسوی ندارد، اما خود را به لحاظ فکری فرانسوی میداند: «شکلگیری ذهنیت من بیشتر فرانسوی است تا اسپانیایی.»
این نویسنده که سالها تحت تاثیر سارتر و اگزیستانسیالیسم فرانسوی بوده و کتابی با نام «بین سارتر و کامو» نوشته، گفته این را که دموکراسی میتواند تنها چارچوب برای پیشرفت واقعی باشد، از آلبر کامو آموخته است. او همچنین از خطابه نوبل کامو برای خطابه نوبل خود استفاده کرده است.
بیشتر در این باره: افشاگری آلبر کامو درباره «عدالت کاذب» مجازات اعدامبرای یوسا، سیاست بر اقتصاد ارحج است و گرچه مواضع راستگرایانه دارد، اما تاکید کرده که «از توتالیتاریسم و دیکتاتوری حتی اگر اقتصاد آزاد داشته باشد دفاع نمیکنم.» یوسا همچنین در آثارش، به اخلاق در سیاست و عدالت اجتماعی نیز بسیار پرداخته است.
او میگوید دستگاه قضایی، شامل محاکم و زندانها در هر کشوری، یکی از سرچشمههای آفتهای اجتماعی است و صرفنظر از «قوانینی که آلوده به پیشداوری» هستند، «مجازاتها، با ماهیت انتزاعیشان، بستر اجتماعی جرم را در نظر نمیگیرند».
این نویسنده نیز همچون هوگو و کامو مخالف مجازات اعدام است: «هولناکترین شکل شرارت و خطا در نظام کیفری، همانا مجازات اعدام است.»
یوسا همچنین در سخنرانی روز پنجشنبه خود در آکادمی فرانسه درباره نویسندگیاش گفت که «گوستاو فلوبر همیشه استاد من باقی خواهد ماند.»
این نویسنده کتابی درباره فلوبر و رمان معروفش، مادام بوواری، با نام «عیش مدام» نوشته که عبدالله کوثری آن را به فارسی برگردانده است. عنوان این کتاب از یکی از نامههای خود فلوبر گرفته شده است: «تنها راه هستی این است که در ادبیات غرقه شوی، همچنان که در عیشی مدام.»
یوسا رماننویسی را از فلوبر آموخته است؛ این که چگونه بدبینی به جهان را دستمایه خلق ادبی قرار دهد: «در همه آثار فلوبر، رمان همواره شامل دعوت آدمی از آدمهای دیگر است برای دیدار در یک قلمرو تخیلی کلامی؛ با این هدف که از این چشمانداز بنگرند و دریابند زندگیای که این نوشتهها چنین سرسختانه در پی رهایی، انکار، نجات یا محکوم کردن آنند، تا چه حد ناکامل است.»