تا کنون چهار سال سخت و خونبار از جنگ داخلی یمن گذشته است؛ چیزی شبیه جنگ داخلی سوریه که هفتمین سال خود را پشت سر میگذارد.
گرچه این جنگ نوعی جنگ داخلی به شمار میرود، اما بر کسی پوشیده نیست که جنگ داخلی یمن مچاندازی تهران و ریاض است که یکی به پشتیبانی از گروه حوثی (انصارالله) و دیگری به حمایت از منصور هادی رئیسجمهور قانونی یمن مشغول است.
اما، جنگ داخلی یمن صرفاً یک جنگ داخلی نیست. ائتلاف قدرتمند عربی مرکب از ۱۰ کشور و رهبری عربستان نیز تمام ثقل نظامی خود را در سرکوب حوثیها بهکار بسته و افزون بر آن حمایت آمریکا را نیز همراه داشته است. کسی از یاد نمیبرد که سفیر عربستان در واشینگتن از قلب ایالات متحده خبر مداخله نظامی ائتلاف عربی در جنگ یمن را در حمایت از هادی به جهانیان مخابره کرد.
اینک پس از چهار سال جنگ ویرانکننده در یمن، صداهای اعتراض علیه این جنگ حتی در آمریکا بالا گرفته و اخیراً رهبران دو حزب عمده آمریکا مخالفت خود را با حمایت از جنگ یمن به صراحت ابراز داشتهاند.
از آنجا که طراح این جنگ محمد بنسلمان، وزیر دفاع و ولیعهد عربستان است که رسواییاش در مسئله قتل خاشقجی جهانی شده، اینک فرصتی برای احزاب آمریکا به دست آمده تا از بنسلمان فاصله بگیرند. جایگاه بنسلمان در آمریکا چنان متزلزل شده که لیندسی گراهام، سناتور ارشد جمهوریخواه، او را «دیوانه خطرناک» توصیف کرده است.
فشار بر عربستان در ارتباط با قتل خاشقجی تا آنجا در آمریکا بالا گرفته که برای نخستین بار در تاریخ روابط عربستان و آمریکا، یک سناتور دموکرات خواستار اخراج سفیر عربستان، خالد بنسلمان (برادر محمد بنسلمان)، شده است.
در چنین شرایطی که ادامه حمایت از عربستان برای آمریکا بسیار زیانبار شده، دولت آمریکا از تصمیم به توقف سوخترسانی به هواپیماهای «ائتلاف عربی» درگیر در جنگ یمن خبر داد و وزیران دفاع و خارجه آمریکا نیز خواستار توقف جنگ در یمن و آغاز مذاکرات صلح تحت نظارت سازمان ملل شدند.
کلید خوردن فاز مذاکرات
در کمتر از یک ماه از چراغ سبز واشینگتن، نخستین دور مذاکرات طرفین درگیر در جنگ داخلی یمن زیر نظر مارتین گریفیتس، نماینده ویژه سازمان ملل در امور یمن در استکهلم آغاز شد. این رویداد را میتوان آغاز فاز مذاکرات سیاسی دانست. اهمیت این رویداد در چند نکته به شرح زیر است:
یکم: چراغ سبز آمریکا برای گشایش باب مذاکره با حوثیها. این بدان معناست که تا چندی پیش آمریکا ائتلاف به رهبری عربستان را در سوخترسانی به هواپیماهایش برای حمله به حوثیها کمک میکرد و اینک آنها را برای مذاکره فراخوانده است.
دوم: مذاکره مستقیم و رو در روی حوثیها و نماینده دولت. تا پیش از این، دیگر ادوار مذاکرات بین دو سو با میانجیگری طرف ثالث انجام شده بود، اما مذاکرات رو در رو هرگز. این دور از مذاکرات مستقیم نشان از تحولی بزرگ در دو سو دارد چرا که نشان میدهد هیچ یک نتوانستند طرف مقابل را حذف کنند و آن را نادیده بگیرند. این اعتراف به وجود حوثیها به عنوان نیرویی مؤثر در یمن طبیعتاً اعتراف سختی برای عربستان است که به رغم تمام توان نظامیاش سرانجام راه حل را در مذاکره با گروه حوثی دیده، نه انکار آنها.
سوم: نماینده جدید سازمان ملل. تا پیش از این «اسماعیل ولد شیخ احمد» از موریتانی نماینده منصوب دبیرکل سازمان ملل برای مذاکرات یمن بود که به دلیل جانبداریاش از دولت سعودی مورد اعتراض حوثیها قرار داشت. تغییر ولد شیخ و تعیین نماینده جدید یک موفقیت سیاسی برای حوثیها به شمار میرود. مارتین گریفیتس دیپلمات انگلیسی شخصیتی شناخته شده و مجرب در سازمان ملل به شمار میرود و مظنون به جانبداری از یکی از طرفین منازعه نیست.
پس از جمال بنعمر و اسماعیل ولد شیخ، مارتین گریفیتس سومین نماینده سازمان ملل در یمن به شمار میرود. این وضعیت یمن را شبیه سوریه کرده که تا کنون سه نماینده از سازمان ملل (کوفی عنان، اخضر ابراهیمی و استفان دمیستورا) وظیفه پیشبرد مذاکرات صلح در سوریه را برعهده داشتهاند.
تا اینجا بنا به دور اول مذاکرات نتیجه اندکی حاصل آمده مبنی بر اینکه دو طرف به تبادل اسیران مبادرت کنند. اما، دشواریها مذاکرات صلح یمن از مذاکرات صلح سوریه که تاکنون پس ادوار متعدد به نتیجه ملموسی نرسیده، سختتر نباشد آسانتر نیست.
مارتین گریفیتس هشدار داده که سرنوشت یمن در دست طرفهای مذاکرهکننده است. تا همین جا براساس گزارشها، یمن دستکم متقبل ۵۰ میلیارد خسارت مالی شده است. بنا به گزارش سازمان بهداشت جهانی، وبا و سوء تغذیه شایعترین بیماری در یمن است و ۲۰ استان از ۲۲ استان یمن در مرحله وضعیت اورژانسی و بحرانی از نظر فقدان امنیت غذایی به سر میبرند به گونهای که بیش از دو سوم از جمعیت ۲۴ میلیونی این کشور با خطر گرسنگی مواجه هستند. از این رو، کمکرسانی انسان دوستانه به نیازمندان در اولویت این مذاکرات قرار دارد.
نقطه التقای ایران و عربستان
اگر جنگ داخلی یمن را جنگ نیابتی ایران عربستان بدانیم، مذاکرات صلح یمن را نیز میتوان مذاکرات نیابتی ایران و عربستان دانست. عربستان و مشخصاً محمد بنسلمان ولیعهد پرنفوذ این کشور اینک به دلیل قتل خاشقجی زیر ضرب قرار گرفته است. چنانکه گفته شد احزاب مهم آمریکا دیگر حاضر به حمایت از او نیستند. او ناگزیر باید در محاسبات خود تعدیل کند. از جمله این تعدیلها گشودن فاز مذاکرات به جای ادامه جنگ در یمن است.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی نیز به دلایل اقتصادی ادامه حمایت نظامی از حوثیها را پرهزینه ارزیابی میکند.
با این حساب، این دو کشور حامی جنگ داخلی یمن به یک نقطه التقا رسیدهاند که اجازه دهند فاز مذاکرات آغاز شوند. بیدلیل نیست که هم حوثیها و هم دولت منصور هادی از مذاکرات صلح رو در رو استقبال کردند. حوثیها به نیابت از ایران با استراتژی دریافت کمک انسانی و منصور هادی با استراتژی فرو کاستن از دامنه جنگ که برای محمد بنسلمان زیانبار شده، وارد مذاکره شدهاند.
اما، تصور اینکه این مذاکرات به زودی و به معنایی واقعی «صلح» را برای یمن به ارمغان آورد، خوشباورانه است همچنان که در مذاکرات صلح سوریه تاکنون خوشباورانه بوده است.