به پای «صندوق میوه» می‌روم، صندوق رأی نه

  • آرش گنونی

شماری از صندوق‌های رأی در آستانه برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان در اسفندماه ۹۸

یادداشتی از آرش گنونی: از یک سو، جمهوری اسلامی در آستانه روزی سرنوشت‌ساز در تاریخ حیات خود قرار دارد و از سوی دیگر، اکثریت مردم ایران آماده عملی کردن مهم‌ترین تصمیم و تجربه سیاسی خود هستند.

هسته سخت قدرت در ایران، بیش از همیشه مطمئن، خرسند و امیدوار به نتیجه انتخابات؛ اکثریت مردم اما، در اوج ناامیدی و دشواری‌های زندگی روزمره و بدون چشم‌اندازی برای بهبود اوضاع خود.

«بندگی» تحت هر شرایطی؟

بر اساس تجربه انتخابات پیشین مجلس شورای اسلامی و نظرسنجی‌های کنونی، بیش از نیمی از مردم ایران انتخابات روز جمعه را تحریم می‌کنند.

این در حالی است که جمهوری اسلامی با آگاهی از نارضایتی مردم نسبت به «وضع موجود» و حتی ابراز آن (جمهوری اسلامی روایت و تفسیری حداقلی از نارضایتی‌های مردمی به دست می‌دهد)، در فاصله برگزاری این دو انتخابات، نه تنها هیچ اقدامی برای افزایش مشارکت سیاسی انجام نداد، بلکه حتی نسبت به دوره‌های پیشین شدیدترین محدودیت‌های انتخاباتی را اعمال کرد.

شرایط برگزاری انتخابات کنونی ریاست جمهوری در ایران، با شلیک تیر خلاص ردصلاحیت «خودی‌ها» به دست شورای نگهبان، حتی برای اکثریت مدافعان همیشگی جمهوری اسلامی غیرقابل دفاع است.

بیشتر در این باره: خامنه‌ای: عدم حضور در انتخابات به معنی فاصله گرفتن مردم از نظام اسلامی است

حکومت ایران به خوبی می‌دانست چنین شرایطی به تحریم شدیدتر انتخابات منجر خواهد شد، حتی تلاش کرد با اظهاراتی پیامدهای تحریم انتخابات و عدم حضور مردم پای صندوق‌های رای را کوچک نشان دهد.

اما سخنان علی خامنه‌ای در روز چهارشنبه، دو روز مانده به انتخابات، نشان می‌دهد که همچنان موضوع مشارکت مردم برای جمهوری اسلامی بسیار مهم است.

خامنه‌ای حتی به روشنی معنای تحریم انتخابات را مشخص کرد و تمام کوچک شمردن‌های تحریم انتخابات را که قبلا از سوی برخی مقام‌ها صورت گرفته بود، از بین برد. او گفت: «عدم حضور مردم در انتخابات طبعاً [به معنای] فاصله‌گیری مردم از نظام جمهوری اسلامی است.»

با این حال، خامنه‌ای این را که میزان مشارکت سیاسی به شرایط موجود وابسته است نادیده گرفت و در مقابل، گویی مردم همچون فرمانبردارانی بی‌تشخیص و بی‌اراده، باید تحت هر شرایطی به «تکلیف» خود عمل کنند و به پای صندوق‌های رأی بیایند.

رهبر جمهوری اسلامی حتی حضور رأی‌اولی‌ها در انتخابات را به «جشن تکلیف سیاسی» آنها تشبیه کرد که اشاره به آغاز انجام عبادات مذهبی برای نشان دادن «بندگی» است.

قرائت جمهوری اسلامی از «مشارکت سیاسی»، یک «بندگی سیاسی» است.

رأی چیست؟

اما در واقع، در یک نظام جمهوری، دموکراتیک و مبتنی بر رای مردم، این شهروندان هستند که درباره تحریم یا مشارکت سیاسی تصمیم‌گیری می‌کنند و توصیه دولتمردان و حکمرانان به مشارکت سیاسی، اگر بدون پشتوانه عملی‌شان باشد، هیچ تأثیری در تغییر انگیزه‌ها برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات ندارد.

این که مردم چه زمانی یک انتخابات را تحریم می‌کنند و از بیان «رأی» خود خودداری می‌کنند، کاملاً به معنای «رأی» در آن انتخابات بستگی دارد.

معنای رأی در هر انتخابات نیز متفاوت است و همچنین معنای تحریم در هر کشوری که انتخابات برگزار می‌کند، یکسان نیست.

بیشتر در این باره: پنج ویژگی انتخابات ۱۴۰۰؛ بسیار بسته‌تر از دوره‌های پیشین

پژوهشگران سیاسی جهان، به ویژه در دو دهه اخیر، کتاب‌ها و مقالات متعددی درباره تحریم فزاینده انتخابات، چه در دموکراسی‌های باسابقه، چه در دموکراسی‌های نوظهور و چه در حکومت‌های اقتدارگرا و توتالیتر نوشته‌اند.

اما همانطور که سازوکار رأی‌گیری و مشارکت اجتماعی و سیاسی در هر کدام از این نظام‌های سیاسی متفاوت است، تحریم انتخابات نیز در هر کدام، به گونه‌ای خاص تفسیر می‌شود؛ مثلاً به هیچ وجه تحریم انتخابات در فرانسه قابل مقایسه با تحریم انتخابات در الجزایر نیست.

در مورد دموکراسی‌های باسابقه، یکی از دلایل اصلی کاهش مشارکت، نبود برنامه مملوس برای مشکلات بزرگ مثل بیکاری است؛ زمانی که رأی‌دهندگان به این درک برسند که تغییر قدرت میان احزاب، هیچ روزنه‌ای به حل مشکلات نمی‌گشاید، مشارکت کاهش می‌یابد.

رسوایی‌های سیاستمداران به ویژه رسوایی‌های مالی و نیز بی‌تعهدی سیاسی آنان بر میزان مشارکت در انتخابات مؤثر است.

همچنین رفتار کسانی که خود را «خارج از بازی» می‌دانند، شامل اقلیت‌های نژادی، مذهبی و جنسیتی، جوانان و افراد بسیار فرودست جامعه، در هر انتخاباتی مؤثر است.

شاید به نظر برسد بسیاری از دلایل کاهش مشارکت در کشورهای دموکراتیک و کشورهای اقتدارگرا (که با برگزاری انتخابات قصد دارند به اقتدارگرایی خود مشروعیت سیاسی و بین‌المللی بخشند) یکسان است، اما مهم‌ترین تفاوتی که میان این دو گروه از کشورها وجود دارد، تقاوت در «معنای رأی» است.

وقتی انتخابات، رفراندوم می‌شود

در کشورهای آزاد، عمدتاً معنای هر رأی انتخاباتی، به چالش‌ها و مسائل مطرح در آن برهه انتخابات محدود می‌شود، ضمن آنکه تنوع گزینه‌ها و آزادی احزاب، تنوع رأی‌ها را هم بیشتر می‌کند.

اما در کشورهای اقتدارگرا، نظیر جمهوری اسلامی، به دلیل سرکوب شدید سیاسی و محدودیت‌های گسترده علیه مطبوعات و احزاب، معنای هر رأی از چارچوب آن انتخابات خارج شده و به مسائل و مشکلات کلی‌تر مربوط می‌شود.

بیشتر در این باره: انتخابات ۱۴۰۰؛ از «رأی من کو؟» تا «رأی، بی رأی»

در وخیم‌ترین حالت، در کشورهای بسته و اقتدارگرا، هر انتخابات به رفراندومی برای مشروعیت سیاسی حکومت تبدیل می‌شود و دیگر نام نامزدها و مرام احزاب مطرح نیست، بلکه هر رأی، «آری» یا «نه» به حکومت و حاکم است.

در واقع، در این کشورها، انتخابات از کارکرد رایج خود خارج شده و «رأی» هم معنای سرنوشت‌سازتری پیدا کرده است.

همچنین کارآیی و پیامدهای تحریم انتخاباتی، به نظام‌های سیاسی بستگی دارد؛ در کشورهای دارای دموکراسی تحریم انتخابات به رسمیت شناخته می‌شود و درباره آن اندیشیده می‌شود.

اما در کشورهای اقتدارگرا، نه تنها تحریم انتخاباتی به رسمیت شناخته نمی‌شود، بلکه حتی با آمارسازی، برای پنهان کردن آن تلاش می‌شود.

در نتیجه، در دموکراسی واقعی، همیشه امید برای بازگشت به صندوق رأی وجود دارد، اما انسداد سیاسی پایدار در کشورهای توتالیتر، گاهی منجر به تکرار تحریم‌های بی‌اثر می‌شود.

چه باید کرد؟

آن چه مسلم است، این است که انتخابات در هیچ حالتی «مقدس» نیست و «رأی» نیز در هیچ شرایطی «تکلیف» نیست.

خودداری از رفتن به پای صندوق رای، مثل خود رای دادن، یک حق است، و گاهی حتی یک «تعهد سیاسی».

آنانی که در ایران (اکثریت اصلاح‌طلبان) شرکت در انتخابات را تحت هر شرایطی، تنها راه مبارزه، مشارکت و تعهد سیاسی می‌دانند، دچار کج‌فهمی از دموکراسی‌ و انتخابات‌اند.

بیشتر در این باره: بحران هژمونی و کنترل سیاسی در ایران

درست است که قاعدتاً در یک دموکراسی واقعی، انتخابات صحنه اصلی ابزار عقاید سیاسی است، اما اگر یک انتخابات دچار ضعف، عدم‌کارایی و حتی انحطاط شود و به یک «صحنه نمایش» تبدیل شود، آن وقت، هر رأی در این انتخابات لاجرم یک رأی ضعیف، ناکارآمد و حتی «برگه‌ای بی‌اثر» خواهد بود.

حتی در دموکراسی‌های باسابقه، همه تعهد سیاسی به انتخابات ختم نمی‌شود و مشارکت سیاسی در جاهای دیگر هم در جریان است.

درست است که در ایران، انسداد اجتماعی و سیاسی و سرکوب فزاینده و مرگبار حکومت، راه را برای هرگونه فعالیت محدود کرده و هزینه‌های آن را بالا برده است، اما اگر قرار است اتفاقی بیفتد، در جایی خارج از مراکز رأی‌گیری است.

تجربه چهار دهه گذشته نشان داد که تعامل سیاسی واقعی در جمهوری اسلامی، چه در عرصه سیاست داخلی و چه سیاست خارجی، در صحنه انتخابات روی نمی‌دهد.

مقام‌های انتخابی، چه با رأی بالا انتخاب شوند چه با رای پایین، محکوم به شکستند و شکست‌های پی‌درپی فقط ناامیدی مردم را بیشتر می‌کنند.

در این شرایط، تمرکز به تعامل‌های خارج از انتخابات، و تقویت جنبش‌های اجتماعی، از هماهنگی در اعتراض‌های کارگری گرفته تا همراهی با موج‌های اعتراضی زنان و جوانان و کمک به اطلاع‌رسانی خارج از اختیار حکومت، بسیار مؤثرتر است.

باید شرایطی ایجاد شود که حکومت همواره یک گام از جنبش‌های مردمی عقب باشد، نه اینکه با مهندسی انتخاباتی نمایشی جلوتر از مردم حرکت کند و آنان را به صندوق‌هایی دعوت کند که حتی به اندازه «صندوق‌های میوه» ارزشی ندارد.

نظرات نویسندگان در یادداشت‌ها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.

یادداشت‌ها و تحلیل‌هایی در مورد انتخابات ۱۴۰۰

«انتخابات» ۱۴۰۰ در بستر انحطاط اقتصادیجمهوری اسلامی و دردسر ۱۱۵ ساله‌ای به نام رأی مردمعددسازی در نرخ مشارکت انتخابات ۱۴۰۰خامنه‌ای در نقطه‌اوج رهبریِ یکه‌سالارانهمعنای «انتخابات» در حاکمیت رانتی چیست؟«نه» به بیعت انتخاباتی با ولی فقیه، «آری» به انتخابات آزاد فراسوی رژیم اسلامی«دموکراسی» دمشق-تهران؛ شباهت‌های دو‌ انتخابات سوریه و ایران