حضور فقيرايران درنمايشگاه کتاب فرانکفورت

اتحاديه ناشران و کتاب فروشان آلمان به عنوان برگزار کننده اين نمايشگاه، امسال کاتولينا، منطقه ای با زبان متفاوت دراسپانيا را به عنوان ميهمان نمايشگاه برگزيده است.

۱۰ تا ۱۴ اکتبر، در پنجاهمين و نهمين نمايشگاه بين المللی کتاب فرانکفورت، که آن را بزرگ ترين نمايشگاه کتاب و مهم ترين رخداد صنعت نشر جهان می خوانند، ناشران، توزيع کنندگان و نويسندگان و ديگر پديدآوردندگان کتاب های مکتوب و ديجيتالی بيش از۱۱۰ کشور جهان، با عرضه حدود ۴۰۰ هزار کتاب در نزديک به ۸۰۰۰ غرفه و در بيش از ۳۰۰۰ نشست فرهنگی و فنی آثار خود را معرفی، درباره مسائل مهم و آخرين دستاوردهای فنی و فرهنگی در عرصه توليد کتاب های مکتوب و ديجيتالی تبادل نظر و برای فرآورده های خود بازاريابی می کنند.


اغلب قراردادهای بزرگ نشر و تبادل و خريد و فروش کتاب و تکنولوژی نشر جهان در اين نمايشگاه زمينه سازی می شود.


اتحاديه ناشران و کتاب فروشان آلمان به عنوان برگزار کننده اين نمايشگاه، امسال کاتولينا، منطقه ای با زبان متفاوت دراسپانيا را به عنوان ميهمان نمايشگاه برگزيده است.


سه روز اول نمايشگاه به متخصصان، نويسندگان، توليد و توزيع کنندگان کتاب و فعالان عرصه نشر و رسانه ها اختصاص دارد.


پيشينه نمايشگاه کتاب فرانکفورت گرچه به بازار کتاب در قرن های پانزده و شانزده ميلادی بر می گردد، اما حضور موفق و بهره گيری از امکانات گسترده اين نمايشگاه، که از منظر سازمان دهی و مديريت علمی نيز در جهان شهرت و اعتبار بالايی دارد، جز با شناخت نمايشگاه و جز با مديريت، بازاريابی و روابط عمومی علمی و مدرن ممکن نيست.

ايران در نمايشگاه


دفاع از آزادی بيان و کلام در اساسنامه نمايشگاه کتاب فرانکفورت و در منشور اتحاديه ناشران و کتاب فروشان آلمان جايگاهی برجسته دارد و به همين دليل برگزار کنندگان نمايشگاه کتاب فرانکفورت، همصدا با اعتراض جهانی عليه فتوای قتل سلمان رشدی، ايران را از حضور در اين نمايشگاه محروم کردند.


در سال ۱۹۹۹، پس از اينکه وزير امور خارجه ايران در دولت آقای خاتمی، در سازمان ملل متحد پيگيری و اجرای فتوای قتل نويسنده کتاب آيات شيطانی را از سوی دولت ايران منتفی اعلام کرد، به ناشران ايرانی نيز پس از ۱۰ سال غيبت، اجازه حضور در نمايشگاه داده شد.


حضور در نمايشگاه کتاب فرانکفورت اما مستلزم هزينه هايی چون خرج مسافرت، هزينه حمل کتاب و اجاره غرفه است و از همان آغاز روشن بود که ناشران مستقل بخش خصوصی ايران در پرداخت هزينه هايی از اين دست با دشواری بسيار رو به رو شده و ناشران دولتی و نيمه دولتی فضای ايران را در نمايشگاه کتاب به خود منحصر خواهند کرد.


نقش ناشران دولتی ايران در سانسور و تحميل فرهنگ تک صدايی و رقابت نابرابر آنان با بخش خصوصی بر دست اندرکاران برگزاری نمايشگاه آشکار بود و به همين دليل اتحاديه ناشران و کتاب فروشان آلمان، برای حمايت از همکاران خود در ايران و برای ياری رساندن به فرهنگ ايرانی، بر آن شد تا هر سال دو ناشر مستقل ايرانی را به نمايشگاه دعوت و هزينه های آنان را از بودجه بخش بين المللی برای کمک به کشورهای فقير آسيايی و آفريقايی برداشت کند.


بر اين سنت، هر سال دو ناشر بخش خصوصی ايران به نمايشگاه دعوت شده و علاوه بر حضور درنمايشگاه، با شرکت در برنامه های آموزشی برای کشورهای در حال توسعه، با صنعت نشر و جهان کتاب نيز آشنا می شوند.


در چند سال گذشته، غرفه های ناشران بخش خصوصی، ميهمانان نمايشگاه، به دلايل گوناگونی از جمله فقر فرهنگی ايران معاصر، رسانه ها و ناشران مهم خارجی را جذب نکرده است، اما حضور اين ناشران، به رغم کمبودها و دشواری های گوناگونی که ناشران بخش خصوصی با آن درگيرند، فضايی جذاب برای ايرانيان اهل فرهنگ مقيم اروپا فراهم آورده است.


ناشران بخش خصوصی در چند سال گذشته کوشيده اند تا با معرفی بخشی از خلاقيت های فرهنگی روشنفکران ايرانی، چهره ای متفاوت از تصوير رسمی ايران را به بازديد کنندگان ارائه دهند؛ تلاشی که ناشران دولتی در خنثی کردن آن نقشی مهم دارند.


ناشران دولتی؛ بی بضاعتی در رخدادی جهانی


نمايشگاه کتاب فرانکفورت، به ويژه در سه روز اول که به متخصصان اختصاص دارد، عرضه بازاريابی و معرفی علمی، مدرن و پيشرفته کتاب است.


معرفی و بازاريابی در بازار جهانی اما جز با آگاهی جدی از فضا و امکانات نمايشگاه، شناخت دقيق شرکت کنندگان و بازيد کنندگان متخصص، ارائه علمی، جذاب و دقيق اطلاعات درباره کتاب های عرضه شده، برگزاری نشست های فرهنگی و فنی، برنامه های جنبی جذاب و روابط عمومی مدرن ممکن نيست.


ناشران دولتی و نيمه دولتی ايران در نمايشگاه کتاب فرانکفورت با غرفه های بزرگی که با هزينه بالا اجاره می شوند، و اغلب و جز در چند مورد، با قفسه های تهی از آثار متناسب با نمايشگاه و بازديد کنندگان آن، جايگزينی تبليغات به جای اطلاعات، ارائه غير جذاب کتاب ها و عرضه نامناسب بروشورهای سياسی تبليغاتی يا پوسترهای توريست پسند و البته تعارف پسته ايرانی مشخص می شوند.


غيبت داستان، شعر، هنر و فرهنگ معاصر ايران از غرفه های ناشران دولتی و نيمه دولتی با سياست حذف فرهنگ چند صدايی اين ناشران همخوانی دارد، اما غيبت آثار با ارزش اسلامی کلاسيک يا معاصر و شيوه نادرست معرفی و عرضه انگشت شمار کتاب های با ارزشی که از اين ژانر در قفسه ها حضور دارند، با مدعای اصلی آنان ــ نشر فرهنگ اسلامی ــ هم در تضاد است.


بسياری از آثار ادبی، عرفانی و اسلامی کلاسيک فارسی، به شرط معرفی و بازاريابی درست، با اقبال ناشران کتاب های آکادميک در جهان رو به رو خواهند شد، اما در غرفه های ناشران دولتی ايران، جز در موارد انگشت شمار، غنای ادب کلاسيک فارسی و آثار اسلامی و عرفانی به حضوری کم رنگ تقليل يافته است.


در غرفه ناشران دولتی، برخی آثار ارزشمند عرفانی کلاسيک به قفسه ها راه می يابند، اما مسئولان غرفه ها زحمت تهيه اطلاعاتی به زبان های انگليسی يا آلمانی را به خود نداده و فرض را بر اين گذاشته اند که همه بازديد کنندگان فارسی می دانند و کتاب های عرضه شده را می شناسند.


ناشران دولتی ايران به سياق چند سال گذشته، امسال هم در همسايگی ناشران عرب زبان و در کم بازديد کننده ترين سالن نمايشگاه جای گرفته اند.


اغلب مسئولان غرفه ها، در فضايی فرهنگی که تسلط به زبان های مهم بين المللی از استلزامات اوليه آن است، به هيچ زبان خارجی رايج در نمايشگاه، انگليسی، آلمانی، فرانسوی و اسپانيايی مسلط نيستند،


برخی مسئولان غرفه ها حتی کتاب های اسلامی عرضه شده در غرفه خود را نمی شناسند،


برخی می کوشند تا با انگليسی يا آلمانی دست و پا شکسته و نامفهوم، تبليغات سطحی رسانه های ايرانی را درباره فرهنگ پروری جمهوری اسلامی برای متخصصانی تکرار کنند که به چند زبان تسلط کافی داشته و ايران و فرهنگ ايرانی و آثار ادبی و عرفانی کلاسيک فارسی را به خوبی می شناسند،


در غرفه های ناشران دولتی از روابط عمومی، جذب مشتريان و علاقه مندان، برگزاری نشست های فرهنگی با حضور چهره های سرشناس و نام های آشنا برای مخاطبان اروپايی علاقه مند به ايران خبری نيست،


اغلب غرفه های ناشران دولتی، جز در مواردی معدود چون قفسه انتشارات دانشگاه تهران در سال های گذشته، حتی برای ايرانيان مقيم خارج نيز جذاب نيستند،


بخش مهمی از فضای غرفه ناشران دولتی به آثار تبليغاتی اختصاص داده می شود که ناشران وابسته به وزارت اطلاعات، با مخدوش کردن اسناد پليس امنيتی پهلوی دوم، برای بد نام کردن اپوزيسيون ايرانی منتشر می کنند.


و در کنار همه اين نابسامانی ها، ناشران دولتی و نيمه دولتی ايران که از سال ۱۹۹۹ تا کنون، هر سال، امکان مسافرت به خارج و فرصت فراگيری و حضور در يکی از مهم ترين رخدادهای فرهنگی جهان را داشته اند، بخت آن را دارند که تفاوت نمايشگاه بين المللی کتاب تهران را با نمايشگاه های محلی و استانی و نمايشگاه کتاب تهران با چشم های خود ببينند.


ناديده انگاشتن اين تفاوت، همراه با محدود شدن حضور بخش خصوصی صنعت نشر ايران به دو ناشر ميهمان، حضور ايران را در نمايشگاه بين المللی کتاب فرانکفورت به حضوری فقير، بی تاثير، ناموفق، نامحسوس و گاه منفی تقليل می دهد.