تعطیلی کافه کتاب ها: صنفی یا سیاسی؟

  • مهرداد قاسمفر

گزارش ها حاکی است که اين کافه کتاب ها، به محلی برای ملاقات های روزانه و تجمع نويسندگان و کتابخوانان در تهران بدل شده بودند.

هر چند که تعداد کافه کتاب های تهران، از پنج عدد فراتر نمی رفت، اما تعطيلی همزمان همين پنج پاتوق فرهنگی به دستور اداره اماکن، به نگرانی آن دسته صاحبنظران که اين گونه برخوردها را در ادامه روند تحت فشار گذاشتن مراکز مستقل فرهنگی می دانند، دامن زده است.


کافه کتاب، ابتکار کتابفروش ها و ناشرانی بود که برای به وجود آوردن فضايی دوستانه در کنار کار کتابفروشی، از کتابخوان ها با فنجانی چای يا قهوه پذيرايی می کردند؛ به عبارتی ديگر کافه کتاب ها، در واقع کافی شاپی بودند که در دل يک کتابفروشی جای می گرفتند.

گزارش ها حاکی است که اين کافه کتاب ها، به محلی برای ملاقات های روزانه و تجمع نويسندگان و کتابخوانان در تهران بدل شده بودند.


تعطيلی کافه کتاب های تهران در حالی هفته گذشته رخ داد که ماه گذشته نيز کتابفروشی و انتشارات ويستار و پيش از آن نيز کافه تيتر، هريک به دلايلی به حکم دادگاه در تهران، تخليه يا پلمپ شده بودند.


روز يکشنبه کتابفروشی ثالث هم که پنجشنبه هفته قبل به طور کامل بسته شده بود، با سپردن تعهدی از سوی محمد علی جعفريه، مدير اين کتابفروشی به نيروی انتظامی تهران برای عدم گشايش کافه کتاب در کتابفروشی اش، بازگشايی شد.


در حالی که اداره اماکن نيروی انتظامی، علت اين برخورد های تازه خود با کتابفروشی های تهران را «تداخل صنفی» اعلام کرده است، برخی از صاحب نظران حوزه فرهنگ و هنر در ايران دلايل ديگری از جمله نگرانی حکومت از تجمع اهل قلم در اين گونه مکان ها را دليل اصلی چنين وقايعی می دانند.


  • «اگر غرضی غير از ايجاد ممانعت و مشکل برای اين طور کارها نباشد، خب بايد کمک کنند که اگر مشکلات حقوقی، صنفی يا قانونی وجد دارد، برطرف شوند. در نتيجه من فکر می کنم اينها بخشی از همان سياست هايی است که مثلا بر اساس آن مطبوعات را می بندند و با هر بهانه ای جلوی فعاليت های فرهنگی را می گيرند يا مخدودش می کنند.»
حافظ موسوی

نظری که حافظ موسوی، ناشر و نويسنده ساکن تهران در مصاحبه ای با راديو فردا آن را تاييد می کند و می گويد: «اگر غرضی غير از ايجاد ممانعت و مشکل برای اين طور کارها نباشد، خب بايد کمک کنند که اگر مشکلات حقوقی، صنفی يا قانونی وجد دارد، برطرف شوند. در نتيجه من فکر می کنم اينها بخشی از همان سياست هايی است که مثلا بر اساس آن مطبوعات را می بندند و با هر بهانه ای جلوی فعاليت های فرهنگی را می گيرند يا مخدودش می کنند.»


سابقه تاسيس کافی شاپ در کتابفروشی های تهران، به دهه هفتاد خورشيدی برمی گردد؛ زمانی که کتابسرای نياوران چنين مکانی را برای تشويق مردم به حضور بيشتر داير کرد.


نشر ثالث و سپس جلسات هفتگی انتشارات روشنگران نيز همين روش را به کار گرفتند . اما همه آنها از همان ابتدا به مشکلات مختلفی گرفتار شدند . همانطور که نشر چشمه و سپس نشر کارنامه نيز با درپيش گرفتن اين روش برای جذب مخاطب بيشتر، موانعی بر سر راه خود ديدند.


اما همزمانی برخورد با بيش از پنج کتابفروشی که همگی کافه کتاب های نسبتا فعالی داشتند، کمتر امری اتفاقی به نظر می رسد.


حافظ موسوی ناشر و کارشناس کتاب در اين باره می گويد: «به نظر من اتفاقی نيست. واقعيت اين است که اين سياست را بايد در کنار آن سياستی ديد که می خواهد به هر حال، مابقی فعاليت های فرهنگی را نيز محدود کند .اگرچه نمی دانم اين حرکات و رخ دادن آنها باهم سازمانده ای شده است يا خير - که اگر باشد هم من اطلاع ندارم- اما معتقدم خط عمومی و کلی، تحت فشار قرار دادن مراکز فرهنگی مستقل است.»


اين شاعر ادامه می دهد: «اين سياست ها مثل همان سياست وزارت ارشاد است که به همين شکل با مساله نشر دارد برخورد می کند و هرکه را در خط خود ببيند حمايت می کند و بقيه را نه.»


گفته می شود که در اين ميان، تعطيلی نشر ويستار به مديريت فرخنده حاجی (داستان نويس)، صرفا به مسايل حقوقی مربوط بوده است .


اما با توجه به اينکه تعداد زيادی از نويسندگان و شاعران داخل و خارج از ايران، طی بيانيه ای خواستار بازگشايی اين کتابفروشی شدند، برخی ناظران فرهنگی اين را به دليل نگرانی اين نويسندگان از تداوم فشارها بر اهل قلم در ايران می دانند .


اگرچه آقای موسوی که خود نيز از امضا کنندگان آن بيانيه است می گويد حتی اگر دليل تعطيلی ويستار، حقوقی هم باشد، باز هم باعث نگرانی اهل قلم از اين گونه وقايع می شود.


او درباره مفاد بيانيه می گويد: «در آن اطلاعيه ای که ما امضا کرديم، گفتيم در شرايطی که تهران با اين جمعيت انبوه از کمبود مراکز فرهنگی به شدت در رنج است، آن هم در حالی که جامعه به انواع و اقسام گرفتاری ها و مشکلات و بيماری های روحی و روانی و اخلاقی مبتلاست، مايه تاسف است که يک مرکز فرهنگی به هر دليل بسته شود.»


اين عضو هيئت دبيران کانون نويسندگان ايران می افزايد: «اينجا [نشر ويستار] مکانی بود که کسانی چون محمود دولت آبادی، جواد مجابی و ده ها تن از نويسندگان معاصر، جلساتی برگزار کردند تا با خوانندگانشان به گفت و گو بنشينند.»


ايجاد محدوديت برای اين کتابفروشی ها در تهران در شرايطی رخ می دهند که بسياری از دست اندر کاران نشر در ايران، وضعيت کتابخوانی در ايران را به استناد رکود - به گفته آنان - بی سابقه بازار کتاب، از هميشه بحرانی تر ارزيابی می کنند.