درهمایشهای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی که اخیرا در ایران برگزار شد گفته میشود که شکل آسیبهای اجتماعی در ایران تغییر کرده و گرایش به الکلیسم، مواد مخدر، روسپیگری و همجنسگرایی «به شدت در حال افزایش» است و سن اعتیاد به ۱۳ سال رسیده است.
رادیوفردا در گفتوگو با حسین قاضیان، پژوهشگر مسائل اجتماعی، در نیویورک، نخست نظر او را درباره این که گفته میشود سن اعتیاد یا آسیبهایی چون خودفروشی دختران تا این اندازه پایین آمده، پرسیده است.
حسین قاضیان: بارها صحبت از این شده است که سن اعتیاد و فحشا در ایران پایین آمده است، گو این که پیش از این بالا بوده و الان پایین آمده است.
این اظهار نظرها اغلب به صورت غیر فنی و شاید بهتر است بگوییم که به صورت عوامانه گفته میشود و مهمتر از آن به شکل عوامانهای مصرف و توزیع میشود.
اگر ما آمار و میانگین سن کسانی را که دچار اعتیاد یا فحشا هستند، داشتیم و میدانستیم که این آمار در گذشته چه قدر بوده است و میتوانستیم به شکل مقایسهای با همدیگر قیاس کنیم و بگوییم که در قبل چه قدر بوده و الان چه قدر است، میتوانستیم اکنون در مورد این موضوع داوری کنیم که آیا واقعا سن اعتیاد و فحشا پایین آمده است یا خیر.
ولی وقتی ما آمار واقعی سن ابتلا به اعتیاد و فحشا را نداریم، با دیدن یک دختر کمسن و سال ۱۲ یا ۱۳ ساله که مواد مخدر مصرف میکند، نمیتوانیم به چنین نتیجهای برسیم.
ارزیابی این سخن وقتی ممکن است که به صورت مستمر، دادههای کاملا مشخص و قابل استناد و مطمئنی از میزان آسیبهای اجتماعی یا از آن چه به عنوان آسیبهای اجتماعی مشهورند، در اختیار داشته باشیم.
در این گفتهها حقیقتی نهفته است، اما نه حقیقتی که مقامات ایران معمولا ادعا میکنند. آن گونه که مقامات مسئول در ایران صحبت میکنند، نشان میدهد که گویا این رسانهها هستند که میآیند و آدمها را میکشند، این رسانهها هستند که مرتکب فحشا میشوند، رسانهها هستند که اعتیاد ایجاد میکنند، گویی آنها علت ماجرا هستند.
اما رسانهها کار خودشان را میکنند. به علاوه حتی اگر این ناهنجاریها را دامن هم بزنند، علت در چیزهای دیگری است. رسانهها ممکن است عامل تشدیدکنندهای باشند یا نباشند.
آسیبهای اجتماعی در جوامع متفاوتند و جامعهها بر اساس ارزشها، معیارها و موازین اخلاقی ساخته خودشان، برخی از این امور را پدیدههای آسیبی میدانند، اما ممکن است همان پدیدهها در جوامع دیگر آسیب قلمداد نشود.
برخی از این آسیبها، مشابه همان چیزی است که در جوامع دیگر هم به عنوان آسیبهای اجتماعی قلمداد میشود. مثل اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد به الکل، سرقت، قتل و خیلی چیزهای دیگر از این دست که مشابه جوامع دیگر است.
در جامعه ایران یک عامل زمینهای بسیار موثر وجود دارد که اغلب این پدیدهها را به طور کلی توضیح میدهد، بدون این که بتوان گفت که همه پدیدهها را در همه سطوح و با همه جزئیات توضیح میدهد: آن عامل عبارت است از «گسیختگی چسب جامعه» در کشور ما. جامعه ما یک جامعه از هم گسیخته است. واحدهای متفرق جدا از هم، به دشمن همدیگر تبدیل شدهاند.
طبیعتا در چنین شرایطی زندگی هراسناک است. در چنین وضعیت هراسناکی هر اتفاقی ممکن است برای افراد و گروههای اجتماعی بیفتد که آسیبهای اجتماعی یکی از این اتفاقها هستند.
رادیوفردا در گفتوگو با حسین قاضیان، پژوهشگر مسائل اجتماعی، در نیویورک، نخست نظر او را درباره این که گفته میشود سن اعتیاد یا آسیبهایی چون خودفروشی دختران تا این اندازه پایین آمده، پرسیده است.
حسین قاضیان: بارها صحبت از این شده است که سن اعتیاد و فحشا در ایران پایین آمده است، گو این که پیش از این بالا بوده و الان پایین آمده است.
گفت وگوی علیرضا کرمانی با حسین قاضیان
Your browser doesn’t support HTML5
این اظهار نظرها اغلب به صورت غیر فنی و شاید بهتر است بگوییم که به صورت عوامانه گفته میشود و مهمتر از آن به شکل عوامانهای مصرف و توزیع میشود.
اگر ما آمار و میانگین سن کسانی را که دچار اعتیاد یا فحشا هستند، داشتیم و میدانستیم که این آمار در گذشته چه قدر بوده است و میتوانستیم به شکل مقایسهای با همدیگر قیاس کنیم و بگوییم که در قبل چه قدر بوده و الان چه قدر است، میتوانستیم اکنون در مورد این موضوع داوری کنیم که آیا واقعا سن اعتیاد و فحشا پایین آمده است یا خیر.
ولی وقتی ما آمار واقعی سن ابتلا به اعتیاد و فحشا را نداریم، با دیدن یک دختر کمسن و سال ۱۲ یا ۱۳ ساله که مواد مخدر مصرف میکند، نمیتوانیم به چنین نتیجهای برسیم.
- شاید بهتر باشد پرسشم را این گونه مطرح کنم که آیا آسیبهای اجتماعی در ایران به مرز هشدار و خطر برای جامعه رسیده است یا خیر؟
ارزیابی این سخن وقتی ممکن است که به صورت مستمر، دادههای کاملا مشخص و قابل استناد و مطمئنی از میزان آسیبهای اجتماعی یا از آن چه به عنوان آسیبهای اجتماعی مشهورند، در اختیار داشته باشیم.
- آقای قاضیان، در مواقعی که قتلهایی در ایران رخ میدهد که بازتاب اجتماعی بسیار گستردهای دارد، مقامهای مسئول وارد جریان میشوند و اظهار نظرهایی هم میشود، حتی در مورد اعتیاد، قتل یا جرائم مشابه گفته میشود که رسانههای مدرن در ایجاد این ناهنجاریها مقصرند. آیا این اظهار نظرها میتواند ناظر بر حقیقت ماجرا باشد؟
در این گفتهها حقیقتی نهفته است، اما نه حقیقتی که مقامات ایران معمولا ادعا میکنند. آن گونه که مقامات مسئول در ایران صحبت میکنند، نشان میدهد که گویا این رسانهها هستند که میآیند و آدمها را میکشند، این رسانهها هستند که مرتکب فحشا میشوند، رسانهها هستند که اعتیاد ایجاد میکنند، گویی آنها علت ماجرا هستند.
اما رسانهها کار خودشان را میکنند. به علاوه حتی اگر این ناهنجاریها را دامن هم بزنند، علت در چیزهای دیگری است. رسانهها ممکن است عامل تشدیدکنندهای باشند یا نباشند.
- خود شما که بر علتیابی درست مسئله تاکید میکنید، علت اصلی برخی آسیبهای اجتماعی را که در ایران رواج دارد، مانند خشونت و اعتیاد را در چه میبینید؟
آسیبهای اجتماعی در جوامع متفاوتند و جامعهها بر اساس ارزشها، معیارها و موازین اخلاقی ساخته خودشان، برخی از این امور را پدیدههای آسیبی میدانند، اما ممکن است همان پدیدهها در جوامع دیگر آسیب قلمداد نشود.
- جامعهشناسان کدام پدیدهها و ناهنجاریها را در جامعه ایرانی به عنوان آسیبهای اجتماعی میشناسند؟ و علت بروز این آسیبها را در چه عواملی ارزیابی میکنند؟
برخی از این آسیبها، مشابه همان چیزی است که در جوامع دیگر هم به عنوان آسیبهای اجتماعی قلمداد میشود. مثل اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد به الکل، سرقت، قتل و خیلی چیزهای دیگر از این دست که مشابه جوامع دیگر است.
در جامعه ایران یک عامل زمینهای بسیار موثر وجود دارد که اغلب این پدیدهها را به طور کلی توضیح میدهد، بدون این که بتوان گفت که همه پدیدهها را در همه سطوح و با همه جزئیات توضیح میدهد: آن عامل عبارت است از «گسیختگی چسب جامعه» در کشور ما. جامعه ما یک جامعه از هم گسیخته است. واحدهای متفرق جدا از هم، به دشمن همدیگر تبدیل شدهاند.
طبیعتا در چنین شرایطی زندگی هراسناک است. در چنین وضعیت هراسناکی هر اتفاقی ممکن است برای افراد و گروههای اجتماعی بیفتد که آسیبهای اجتماعی یکی از این اتفاقها هستند.