«اوباما باید از معترضان ایرانی فعالانه‌تر حمایت کند»

دانیل ال. بایمن، از پژوهشگران ارشد در مرکز مطالعات خاورمیانه «صابان»، در مطلبی که در وب‌سایت موسسه «بروکینگز» منتشر شده است مقایسه‌ای تحلیلی دارد از تشابهات و تفاوت‌های شرایط ایران با کشورهای عربی از جمله تونس و مصر که جنبش‌های اعتراضی اخیر حکومت آن‌ها را سرنگون کرد.

نویسنده در مقدمه مطلب خود اشاره می‌کند که پس از موفقیت جنبش‌های اعتراضی در تونس و مصر اکنون بسیاری از تحلیل‌گران آمریکایی به ایران چشم دوخته و این کشور را محل وقوع یکی از تحولات سیاسی آینده می‌دانند. این تحلیل‌گران با استناد به اعتراضات گسترده در پی انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ در ایران معتقدند که این نارضایتی گسترده رو به رشد خواهد بود.

احتمال وقوع انقلاب در ایران ضعیف‌تر است

دانیل بایمن استدلال می‌کند که از قضا قدرت نیروهای طرفدار دموکراسی در ایران که به «جنبش سبز» معروف شده و موفقیت آن‌ها در بسیج بخش وسیعی از مردم عادی کشور ممکن است به نقطه ضعف و عامل زوال این جنبش بدل شود.

حکومت ایران برخلاف دولت‌های عربی از سرازیر شدن مردم کشور به خیابان‌ها متعجب نشد. همان طور که سرکوب تظاهرات، کشتن معترضان و بازداشت‌های گسترده نشان داد، جمهوری اسلامی برای باقی ماندن در قدرت از هر نیرو و وسیله‌ای استفاده می‌کند.

درست است که همین نکته در مورد بن علی در تونس یا حسنی مبارک در مصر هم گفته می‌شد، ولی واقعیت این است که در مورد ایران نیروهای مسلح بیش از کشورهای دیگر به بافت نظام حکومتی وابسته و در آن تنیده‌اند. حقیقت این است که بخش مهم نیروهای مسلح ایران یعنی سپاه پاسداران تحت کنترل مستقیم رهبر جمهوری اسلامی است و وظیفه اصلی آن مبارزه با مخالفان و خطرهایی است که حکومت را تهدید می‌کند و این شامل تهدیدهای داخلی نیز می‌شود. همچنین بسیاری از کسانی که اکنون مشاغل کلیدی در هدایت امور ایران را برعهده دارند از فرماندهان سابق سپاه بوده یا هستند.

دانیل بایمن می‌افزاید که حکومت اسلامی از تجارب قبلی خود در رویارویی و سرکوب اعتراضات مردم دریافته است که سربازان ارتش قادر به شلیک به سوی مردم نیستند و حتی برخی از نیروهای وظیفه در واحدهای سپاه پاسداران نیز چنین کاری نخواهند کرد. به همین خاطر از اواخر سال‌های دهه ۱۹۹۰ حکومت ایران در حال آموزش و سازمان‌دهی واحدهای ویژه‌ای برای سرکوب ناآرامی‌های مردمی بوده است. حال آن که رهبرانی مثل بن علی و مبارک بسیار دیر به ضرورت چنین چیزی پی بردند.

تحلیل‌گر مرکز مطالعات خاورمیانه «صابان» در ادامه مطلب خود می‌افزاید که حکومت‌هایی مثل بن علی و مبارک عده معدودی نورچشمی و اطرافیان وفادار داشتند که در مواقع بحرانی می‌توانستند به آن‌ها کمک کنند. ولی سیستم سیاسی جمهوری اسلامی به نوعی است که طیف بسیار گسترده، نهادهای متعدد و افراد پرشماری را شامل می‌شود.

ممکن است برخی از نهاد‌ها یا جناح‌های حکومتی در برابر یکدیگر بایستند یا به عنوان نمونه از رئیس جمهور انتقاد کنند، ولی در برابر وقوع اعتراضات همه این‌ها با یکدگیر متحد خواهند شد. از نگاه آن‌ها هر گونه اعتراض در ایران به وضع موجود نامشروع، خلاف مصالح حکومت و دین و توطئه غرب تلقی می‌شود. با وجود آن که آن‌ها سعی خواهند کرد از وقوع شرایطی که به کشتار گسترده مردم منجر شود پرهیز کنند، ولی در هراس از شکست و مجازات توسط مردم آن‌ها با وجود هر اختلافی که در درون داشته باشند با هم متحد خواهند ماند.

تفاوت دیگر شرایط ایران با کشورهای عربی که به نوع خود تناقض دیگری است نقشی خواهد بود که آمریکا در واکنش به تحولات در ایران می‌تواند ایفا کند. در مورد ایران با توجه به روابط تیره دو دولت و با توجه به این که دولت آمریکا در ایران نفوذ چندانی ندارد، دولت باراک اوباما می‌تواند با صراحت و شجاعت بیشتری از معترضان حمایت کند.

دانیل بایمن می‌افزاید که عدم موفقیت آمریکا و غرب در متوقف کردن برنامه‌های هسته‌ای ایران قاعدتا موجب خواهد شد که آمریکا به سمت اعمال فشار بیشتری به ایران تمایل پیدا کند. با توجه به این که تلاش‌های دو سال اخیر برای مذاکره با ایران دستاورد چندانی نداشته، آمریکا با شدت عمل در برخورد با ایران چیزی را از دست نمی‌دهد. باراک اوباما با حمایت فعال‌تر از معترضان در ایران می‌تواند به نفع موقعیت خود بهره‌برداری کرده و انتقادهای موجود در خصوص کندی و انفعال در حمایت از معترضان مصر را خنثی کند.

البته در عمل حمایت آمریکا از دموکراسی در ایران می‌تواند نتایج گوناگونی داشته باشد. با تمرکز تبلیغاتی در سطح جهان روی معترضان در ایران عملا هزینه سرکوب آن برای رژیم سنگین‌تر خواهد شد. ولی حمایت آمریکا حتی اگر درحد حمایت معنوی و تبلیغاتی باقی بماند نیروهای تندرو در ایران را مطمئن خواهد ساخت که آمریکا پشت این ناآرامی‌هاست و بنابراین آن‌ها راحت‌تر دست به اسلحه خواهند برد.