جايگاه آينده مصباح یزدی در نظام جمهوری اسلامی

  • مهرداد قاسمفر

محمدتقی مصباح یزدی، روحانی ۷۸ ساله يزدی، موسسه آموزشی - پژوهشی امام خمينی را با بودجه هنگفت دولتی بنياد نهاد و اداره می کند.

محمد تقی مصباح يزدی نه فقط به دليل تفکرات راديکال اش در ارتباط با نظريه «ولايت فقيه»، يا بی اعتبار دانستن رای و نظر مردم در نظام دينی و يا تقديس حکومت اسلامی در برابر جمهوری اسلامی است که در سال های اخير هر از گاه در مرکز توجه بوده، بلکه درباره نقش پيدا و پنهانش در تربيت نيروهای لباس شخصی برای نظام و توجيه دينی و فقهی آنان، همواره فردی بحث برانگيز بوده است.

اين روحانی ۷۸ ساله يزدی که از مخالفان سرسخت همشهری اش، محمد خاتمی هم بود، موسسه آموزشی - پژوهشی امام خمينی را با بودجه هنگفت دولتی بنياد نهاد و اداره می کند. موسسه ای که گفته می شود وظيفه اش تربيت طلابی است که در مسير تندروانه مصباح يزدی برای اهدافی درازمدت آموزش می بينند.

در انتخابات سال ۸۸ گفته شد که ۱۵ هزار نفر از اين طلاب، روانه منابر و مساجد شهرها و روستاها شدند تا برای محمود احمدی نژاد رای جمع کنند و حالا يکی از شاگردان سرشناس او در گفت و گو با سايت خبری «رجانيوز» می گويد که مصباح در پی تشکيلاتی عظيم است، متشکل از نيروهايی که طی ۳۰ سال گذشته تربيت کرده است.

اما واقعا چقدر می توان اين حرف ها را جدی گرفت؟ نقش واقعی مصباح يزدی و جايگاه آينده او در سپهر سياسی جمهوری اسلامی ايران چيست؟

از علی مزروعی، عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی درباره پيشينه محمد تقی مصباح يزدی می پرسم.

علی مزروعی: آقای مصباح در واقع به لحاظ تاريخی اگر زندگی شان را بررسی کنيم، فراز و نشيب داشته است. در دوره قبل از انقلاب و در سال هايی که انقلاب اوج گرفت، ايشان با انقلاب مخالف بود و هيچ همراهی با انقلاب نکرد.
در دهه اول انقلاب هم که امام زنده بود، ايشان هيچ ميدانی پيدا نکرده بود و بيشتر به آموزش می پرداخت. از زمانی که آيت الله خامنه ای رهبری را در دست گرفت، آقای مصباح تشخيص داد که می تواند به ايشان نزديک شود. از اين زمان بود که ما شاهد حضور فعال ايشان در عرصه سياست هستيم. بيشترين تلاش را ايشان برای تاثيرگذاری به روی نيروهای سپاه داشته است.
من جايگاهی را که الان آقای مصباح يزدی پيدا کرده است را فقط در سنجاق کردن خودش به حاکميت می بينم. اگر اين سنجاق برداشته شود آقای مصباح در واقع نمی تواند هيچ نقشی در عرصه سياسی ايران داشته باشد. حتی در حوزه علميه قم هم منزوی و ناچار به سکوت خواهد بود.
علی مزروعی، عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی

رضا عليجانی، روزنامه نگار و فعال سياسی هم از کارنامه مصباح يزدی از سالها پيش چنين می گويد:

رضا علیجانی: آقای مصباح نقش مهمی در آموزش نيروهای سپاه و بسيج و نيروهای لباس شخصی دارد و مانند مربيان بدنساز تيم های ورزشی می ماند که برای آماده سازی آنها از او استفاده می شود.
ايشان از ديرباز يعنی از قبل از انقلاب به عنوان يک روحانی تند به لحاظ اخلاقی و روانی و تندور در برخورد با روشنگران شناخته می شود. ايشان قبل از انقلاب به شدت عليه دکتر علی شريعتی بود و بعد از انقلاب به شدت عليه روشنفکران و مشخصا در ارتباط با دکتر سروش اين تندروی را داشت.
اخلاق تند و مشی تند و سختگيرانه ايشان در قم معروف است. همين ويژگی در افکارشان هم بازتاب دارد. ايشان از کسانی است که در بدنه طيف بيت رهبری- يعنی طيف بيت آقای خامنه ای- نقش آموزشی ايفا می کند و شايد بتوان گفت که دو نظريه مهم «ذوب در ولايت» و «النصرو بالرعب» توسط ايشان به خوبی ترويج می شود و لباس شخصی ها آماده سرکوب می شوند.

طرفداران مصباح يزدی علاقه زيادی به برجسته سازی نقش او در روند امور در ايران دارند. علی مزروعی ، نماينده مجلس ششم می گويد که چنين نيست.

علی مزروعی: ايشان به لحاظ فکری کاملا بنيادگرا و نزديک به تفکر طالبان است. منتها در بخش شيعی و فکر می کنم الان چون در اين فضای ايران که حکومت ديگر آن مشروعيت سابق را ندارد، آقای مصباح بيشتر می تواند مانور بدهد. برای اينکه برای حکومت کردن نيازی به رای مردم نيست و اعتقادات آقای يزدی قرابت نزديکی با تفسيری دارد که الان حکومت از رای مردم دارد، در سايه امکاناتی که از حاکميت در اختيار او قرار دارد.

با اين حال سخن گفتن از نقش پشت پرده با نفوذ مصباح تا حدی است که برخی از خيز و قصد او برای تصاحب صندلی رهبری پس از آيت الله خامنه ای سخن می گويند.

رضا عليجانی: ممکن است برخی از نيروهای نظامی- امنيتی يک نيم نگاهی به ايشان برای رهبری پس از آقای خامنه ای داشته باشند. اما نه شخصيت ايشان و نه جايگاه اش در مجلس خبرگان اين فرصت را برای ايشان به اعتقاد من فراهم نمی کند.
ايشان مختصات و ويژگی هايی را که يک رهبر بايد داشته باشد و به هر حال در بين روحانيت قم و در مجلس خبرگان نفوذی داشته باشد را ندارد و به نظر من شانس افراد ديگری مثل آقای شاهرودی که البته استعداد ويژه ای هم برای اينکه شبيه به آقای خامنه ای يک سير استحاله شخصيتی را طی کند با اين سرعت و شتاب، بيشتر است.
ممکن است برخی از نيروهای نظامی- امنيتی يک نيم نگاهی به ايشان برای رهبری پس از آقای خامنه ای داشته باشند. اما نه شخصيت ايشان و نه جايگاه اش در مجلس خبرگان اين فرصت را برای ايشان به اعتقاد من فراهم نمی کند. ايشان مختصات و ويژگی هايی را که يک رهبر بايد داشته باشد و به هر حال در بين روحانيت قم و در مجلس خبرگان نفوذی داشته باشد را ندارد
رضا عليجانی، روزنامه نگار و فعال سياسی
حجت الاسلام سقای بی ريا از شاگردان و مريدان مصباح درگفت و گوی اخيرش با وب سايت «رجانيوز» از برنامه های عظيم مصباح برای آينده خبر می دهد.

علی مزروعی: والله من اين را خيلی «آرزوطلبانه» می بينم. برای اينکه فکر نمی کنم با واقعيت شرايط سياسی ايران انطباق داشته باشد. البته آقای مصباح در سال های اخير تلاش فراوانی کرده است که در سپاه و در دانشگاه از طريق شاگردانی که پرورش داده است يک پايگاه و جايگاهی پيدا کند. ولی من فکر می کنم ايشان نه پايگاهی در ميان روحانيون حوزه علميه دارد و نه در ميان جامعه. الان هم اگر آقای مصباح و شاگردانش جايگاهی در حکومت دارند، به دليل تاييدی است که از سوی رهبری برای آنها می شود.

جبهه پايداری تشکلی است که با محوريت مصباح یزدی برای تسخير کرسی های مجلس شکل گرفته است. رضا عليجانی از کارکرد اين جبهه در صف بندی سياسی ايران چنين می گويد:

رضا علیجانی: ببينيد. در ايران ما شاهد حکومت اقليت بر اکثريت هستيم. در درون حکومت نيز حکومت اقليت بر اقليت را داريم. يعنی همين طيف نظامی- امنيتی هايی که يک دوره ای ظاهرا آقای احمدی نژاد و تيم او بودند. حال آنکه اين تيم گر چه هنوز هم دست و پايی می زند ولی حذف خواهد شد.
ولی آن حزب معروف به حزب «پادگانی» دارد روکشی به اسم جبهه پايداری پيدا می کند و آن طور که در هفته های اخير هم مطرح شد، رهبری جمهوری اسلامی هم پشت اين جريان است. يعنی جريانی که می خواهد حکومت اقليت را بر اکثريت حاکم کند.

علی مزروعی اما می گويد جبهه پايداری در برابر جبهه متحد اصولگرايان به رهبری مهدوی کنی جايگاه قابل توجهی ندارد.

علی مزروعی: نه. من فکر نمی کنم برای اينکه در هر انتخاباتی ما شاهد يک سری گروه های نوظهورهستيم و به هر حال اين گروه ها به وجود می آيند. با عنوان هم به وجود می آيند. مثلا مثل «رايحه خوش خدمت» که در انتخابات مجلس گذشته مطرح شدند و ديديم که هيچ پايگاه و جايگاهی هم نداشتند. در مورد جبهه پايداری هم همين مسئله مصداق دارد و در انتخابات هم نشان داده خواهد شد که اينها پايگاه چندانی ندارند.
به نظرم در ميان اصولگريان همان جناح ميانه رو سنتی يا جبهه متحد اصولگريان، پايگاه اجتماعی محکم تری دارند و به هر حال در بحث انتخابات خيلی نبايد به اين گروه بندی ها نمره بالا داد.

رضا عليجانی، تحليل گر مسائل سياسی ايران معتقد است که مصباح و گروه های نزديک به او علاقمندی زيادی به قبضه کردن قدرت، حتی از دست ساير همفکران محافظه کارشان دارند.

رضا علیجانی: به هر حال اينها بخشی از نيروی های نظامی و سپاهی هستند. نيروهايی که خيلی عقبه اجتماعی نداشته و رانتی – نفتی هستند. اينها با نزديکی به مراکز قدرت و نزديکی با بيت رهبری حرکت می کنند و نقشه هايی برای آينده رياست جمهوری دارند تا رياست جمهوری همچنان در اين طيف باقی بماند. و نوعی گفتمان سياسی «اسلام اقتدارگرا» را مطرح می کنند و جبهه متحدی که آقای مهدوی کنی پير و شيخ شان شده است نوعی اسلام سنتی و فقاهتی را مطرح می کند.
گر چه اين دو در برخورد و سرکوب مخالفان با هم متحدند و نظر واحدی دارند و در اطاعت مطلقه و ذوب در ولايت با اندک تفاوتی به هم شبيه اند، ولی به هر حال آن جريان کمی فقاهتی تر است و بقيه روحانيت را هم در نظر می گيرد. اما اين جريان نظامی- امنيتی، رهبر محور است و می خواهند چيزی شبيه به حزب بعث درست کنند که همه مراکز قدرت را با ارعاب و سرکوب در دست بگيرند و بقيه را به حاشيه برانند.

در مجموع اما، جايگاه آينده مصباح یزدی را در آينده ايران بايد چگونه ديد؟ هويتی کاملا وابسته به حمايت رهبر جمهوری اسلامی؟ يا شخصيتی مستقل و با برنامه؟

علی مزروعی: من جايگاهی را که الان آقای مصباح يزدی پيدا کرده است را فقط در سنجاق کردن خودش به حاکميت می بينم. اگر اين سنجاق برداشته شود آقای مصباح در واقع نمی تواند هيچ نقشی در عرصه سياسی ايران داشته باشد. حتی در حوزه علميه قم هم منزوی و ناچار به سکوت خواهد بود.

علی اکبر محتشمی پور، از اعضای مجمع روحانيت مبارز گفته است که مصباح علاقه ای قلبی به علی خامنه ای ندارد. در عوض عده ای ديگر می گويند که او نيم نگاهی به جانشينی مقام رهبر در نظام اسلامی دارد. کدام يک به حقيقت نزديک تر است؟

رضا عليجانی: به هر حال به پای رهبری افتادن آقای مصباح که به هر حال خودش را در سطح مرجعيت و مقام مرجعيت می بيند، خيلی رسم متداولی در حوزه علميه و در بين روحانيون نيست. اين نشانگر شخصيت ويژه ايشان است. اما در عين حال ايشان شديدا عليه روشنفکران است. از اين جنبه با خط مشی که در بيت رهبری هم اعمال می شود همسويی دارد.
از سوی ديگر اينکه ايشان به هر حال آدم سازماندهی است و شايد موقعيت طلب و جاه طلب هم باشد و از اين نظر هم امکانات گسترده ای از بيت رهبری می گيرد و به هر حال گه گاه آمار و ارقامی در ارتباط با بودجه عظيمی که ايشان در اختيار دارد منتشر می شود. نوع سازماندهی مدارس ايشان در قم هم دو فضايی است. يعنی سعی می کند که هم علوم دينی قديم و هم علوم جديد را تدريس کند و برای جمهوری اسلامی کادر تربيت کند.
من ايشان را به مربی بدنسازی تشبيه کردم که به اعتقاد من استعداد تحت تربيت اش هيچگاه قابليت تبديل شدن به مربی اصلی را ندارند؛ ولی در آماده سازی آن ورزشکار که در واقع همان حزب پادگانی و نيروهای نظامی- امنيتی مورد اعتماد رهبر جمهوری اسلامی است، ايشان نقش ويژه ای دارد.