روزنامه «اعتماد» چاپ تهران به نقل از هفته نامه «برنامه» متعلق به معاونت برنامه ريزی و نظارت راهبردی دولت نوشت که ۴۰۰ هزار نفر بر مبنای دو هزار کالری (خط فقر مطلق يا بقا) به جمعيت فقير مطلق ايران بين سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ افزوده شده است.
اين گزارش همچنين نشان می دهد که در ۲۰ درصد خانوارهای در ايران، کم غذايی مزمن وجود دارد و ۱۵ درصد کودکان ايرانی دچار سوءتغذيه هستند.
پيش از اين گزارش، محمود احمدی نژاد، رئيس جمهوری اسلامی ايران، چهارشنبه گذشته در شهر اهواز گفته بود که با اجرای قانون هدفمند شدن يارانه ها در سه سال آينده يک بيکار يا يک فقير در ايران وجود نخواهد داشت.
احمد علوی، اقتصاددان و استاد دانشگاه در استکهلم سوئد، درباره دلايل افزايش جمعيت فقير مطلق در ايران به «راديو فردا» می گويد که با توجه به تجربه های گذشته، همين آمارهای نگران کننده بازگو کننده تمام واقعيات نيستند.
فقر رو به افزايش خانواده، معمولاً و در شرايط فعلی ايران معلول افزايش کسر بودجه خانوار است که اين عامل هم معلول گرانی و افزايش قيمت ها از يک طرف و از طرف ديگر بيکار شدن اعضای خانوار است.
عامل اول، يعنی گرانی و افزايش قيمت ها باعث می شود که هزينه خانواده بالا برود و بيکار شدن اعضای خانواده تحت تاثير آن بيکاری عمومی که در جامعه است، باعث می شود درآمدهای خانواده کاهش پيدا کند.
به همين دليل، بنا به اطلاعاتی که مرکز آمار ايران منتشر کرده، اين کسری دائماً اضافه شده است. بر اساس اين آمارها، در ۱۶ سال اخير، هر سال حدود ۲۵ درصد بر کسری بودجه خانوار نسبت به سال قبل افزوده شده است.
فقری که در ايران ما با آن مواجه هستيم و رو به افزايش است، مشکلی ساختاری است و نمی توان با راهکارهای جزيی و غير ساختاری آن را حل کرد.
راديو فردا: به جز عقب ماندگی تاريخی يا مشکلات اقتصادی تاريخی که در دو سده گذشته برای اقتصاد کشور يا جامعه ايران پيش آمد، شما فکر می کنيد که نقش دولت کنونی در مشکلات چيست؟ چون بين سال های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶، فقط ۴۰۰ هزار نفر به شمار جمعيت مطلق فقير ايران اضافه شده اند.
احمد علوی: دولت در رويارويی با سياست های اقتصادی غير عقلانی و غيرعلمی که داشته، تلاش کرده است تا از طرفی، مشکلات را با پول حل کند، يعنی نقدينگی را به جامعه تزريق کند و از طرف ديگر، به جای آنکه به سرمايه گذاری در اموری که نيروی توليد جامعه را بالا ببرد و اشتغال ايجاد کند، بپردازد، به يکسری مسايل شعاری که اساساً نمی تواند مشکلات اقتصادی جامعه را حل کند، پرداخته است.
بنابر اين با تزريق پول به جامعه و انتقال پول از امور توليدی به امور غير توليدی و همزمان خراب کردن رابطه ايران با جهان خارج و ايجاد ناامنی در داخل و خارج، سرمايه از بخش های توليدی و سرمايه در ايران به خارج از کشور فرار کرده است.
مجموعه اين عوامل باعث شده است که هزينه های خانوار بالا برود و اشتغال کاهش يابد. اينها دو عاملی هستند که بر بودجه خانوار تاثير گذاشته اند. به نظر من، دولت در اين فرآيند نقش مهم و اساسی داشته است.
همزمان با اعلام افزايش جمعيت فقير مطلق در ايران، محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری اسلامی ايران، چهارشنبه گذشته در اهواز اعلام کرد که با اجرای قانون هدفمند شدن يارانه ها در سه سال آينده يک بيکار يا يک فقير در ايران وجود نخواهد داشت. شما فکر می کنيد با توجه به واقعياتی که وجود دارد، چنين وعده ای تا چه اندازه قابل اجراست؟
فقر در ايران يک فقر ساختاری است و محصول اين تورم مزمن بلند مدت و همزمان ناکارآيی و نازايی اقتصادی است که قادر نيست اشتغال ايجاد کند.
اين دو پديده از آن جهت که ساختاری هستند و در بلند مدت به وجود آمده اند، قابل مديريت نيستند. اين مشکلات در مدت کوتاه سه يا چهار يا پنج سال قابل حل نيستند، بلکه نيازمند بسيج امکانات و همزمان دگرگونی در عرصه های زيادی از جمله سياست خارجی، از جمله سياست مربوط به سرمايه گذاری داخل کشور و همچنين يک تجديد نظر در نگاه سياسی به مسائل هستند.
سياست هايی موفق خواهند شد که بتوانند مشارکت عمومی و اعتماد عمومی را جلب کنند، فضا را برای سرمايه گذاری در داخل کشور باز کند و همچنين در جذب سرمايه خارج از کشور موفق شود. اما متاسفانه چنين شرايطی در شرايط فعلی و سياست های اين دولت وجود ندارد.