در روزهای گذشته سازمان CIA با انتشار اسنادی- پس از گذشت ۶۰ سال- به طور رسمی به نقش خود در کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت ملی دکتر محمد مصدق اعتراف کرد. کودتایی که روابط ایرانیان با دولت آمریکا را به شدت دگرگون ساخت و چند نسل از روشنفکران ایرانی را به سوی خلق گفتمان ضدآمریکایی پیش راند.
نتیجه طبیعی این فرایند انقلاب ۱۹۷۹ و اشغال سفارت آمریکا در تهران بود. روابط دو کشور قطع شد و دیوار بیاعتمادی متقابل روز به روز بلندتر شد. اگرچه مادالین آلبرایت در یک سخنرانی به گونهای بابت نقش آمریکا در آن کودتا اظهار تأسف کرد، بیل کلینتون در صفحه ۹۲۲ کتاب زندگی من میگوید که ما کمک آمریکا به براندازی دولتی در ایران در دهه ۱۹۵۰ با آرای مردم به قدرت رسیده بود، را اقدام نادرستی خواندیم، و اوباما بخشی از سخنرانی چهارم ژوئن ۲۰۰۹ قاهره را بدان اختصاص داد، اما روابط دو کشور همچنان قطع و تقریباً تخاصمآمیز است.
مقایسه ایران و کشورهای منطقه از جهات گوناگون نادرست است. ایران واجد اکثر پیششرطهای اجتماعی گذار به دموکراسی است. در یک انتخابات رقابتی آزاد، دموکراسیخواهان قطعاً پیروز انتخابات خواهند بود. جامعهای با چهار و نیم میلیون دانشجو که اکثریت آنان را زنان تشکیل میدهند، دارای جریان روشنفکری و فمینیستی با نفوذ، در حال انتقال مدرنیته از طریق نهضت ترجمه آثار بزرگترین متفکران غرب- خصوصاً فیلسوفان لیبرال- بوده و غربستیز و آمریکاستیز هم نیست.
اکثریت مردم خواهان مذاکره ایران و آمریکا و برقراری روبط دوستانه میان دو کشور هستند. به طور قطع میتوان حکم کرد که برقراری روابط دوستانه میان ایران و آمریکا به سود منافع ملی دو کشور، فرآیندگذار ایران به دموکراسی و بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران است. اما متأسفانه دولت آمریکا در حال آفرینش موج گسترده آمریکاستیزی در ایران است. چگونه؟
یکم- شدیدترین تحریمهای تاریخ: میچل فلورنوی، مشاور کمپین رئیسجمهور، گفت: «اگر شما به عملکرد رئیسجمهور نگاه کنید، خواهید دید که او جامعه جهانی را به اعمال شدیدترین تحریمها، که تاکنون علیه کشوری وضع شده، بر ضد ایران هدایت کرده است». جک لو، وزیر خزانهداری آمریکا، نیز در ۱۱ تیر ۹۲ گفته است: «تحریمهای علیه ایران، سختترین تحریمهای تاریخ است».
دوم- پیامدهای شدیدترین تحریمهای تاریخ: هدف نمایندگان کنگره و سنا از تصویب تحریمهای فلجکننده اقتصادی لزوماً عقبنشینی هستهای نیست، بلکه گرسنگی دادن به مردم ایران به قصد شورش علیه حکومت است. سناتور مارک کریک در ۲۰ مهر ۱۳۹۰ گفت: باید لقمه را از دهان مردم معمولی ایران در آورد تا علیه رژیم طغیان کنند. فیلیپ هاموند ـ وزیر دفاع انگلیس ـ گفته است: «فشار بر ایران به خاطر برنامه هستهای جنونآمیزش را به حدی افزایش دهید که بقای نظام از سوی خود مردم کشور مورد تهدید قرار گیرد. ما قطعاً میتوانیم این درک و رنج را به مراتب افزایش دهیم».
بدین ترتیب تحریمها هوشمندانه است، یعنی هوشمندانه مردم ایران را به طور جمعی مجازات میکنند. به عنوان نمونه فقط به پنج مورد زیر بنگرید که آگاهانه از پیامدهای تحریمها سخن میگویند:
الف- هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا در چهارم آبان ۱۳۹۰ گفت:
میدانیم که در آن زمان هنوز «شدیدترین تحریمهای تاریخ» به تصویب نرسیده بود و با این همه، تحریمهای تصویب شده تا آن زمان، به گفته کلینتون، زندگی مردم را «سخت» کرده بودند.
ب- سناتور لیندسی گراهام، از کارولاینا جنوبی، در اول اکتبر ۲۰۱۲ گفت: «مردم ایران باید حاضر باشند که مدتی سختیهای زیادی بکشند [در اثر تحریمها] تا آینده بهتری داشته باشند».
پ- باراک اوباما در پیام نوروزی اول فروردین ۹۲ با اشاره به اثرات تحریمها گفت: «مردم ایران بهای زیاد و غیرلازمی برای عدم تمایل رهبران ایران برای رسیدگی به این مسئله پرداختهاند».
ت- جیمز کلپر، مدیرکل امور اطلاعاتی آمریکا، در ۱۸ آپریل ۲۰۱۳ در سنا گفت: تحریمهای کمرشکن موجب بالا رفتن نرخ تورم، افزایش بیکاری، و نایاب شدن کالاهای اساسی در ایران شده است. سناتور انگس کینگ، از ایالت مین، از وی درباره تأثیر تحریمها بر دولت ایران پرسید. کلپر پاسخ داد: «هدف بالا بردن نارضایتی و شورش در جامعه است. رژیم از همین میترسد».
بدین ترتیب، نه تنها بر اثرات مخرب تحریمها بر زندگی مردم اعتراف کرد، بلکه گوشزد کرد که هدف تحریمها نه توافق هستهای، که تغییر رژیم است. قربانی شدن مردم ایران در این راه ، فاقد اهمیت است.
ث- گفته میشود که داروها تحت تحریم قرار ندارند. این مدعا صادق و کاذب است. اولاً: کلیه بانکهای ایران تحریم شدهاند و امکان جابهجایی ارز وجود ندارد. ثانیاً: کالاهای پزشکی هم مورد تحریم قرار داشت و پس از اعتراض دبیرکل سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری، وزارت خزانهداری آمریکا در سوم مرداد ۱۳۹۲ طی بخشنامه جدیدی، تحریم صادرات کالاهای پزشکی به ایران را کاهش داد. دیوید کوهن، معاون وزارت خزانهداری، گفت با بسیاری از شرکتهای دارویی و تجهیزات پزشکی ملاقات کرده و به آنها درباره نحوه کار کردن در شرایط تحریم ایران توضیح داده است. بخشنامه جدید تصریح کرده که مؤسسات مالی خارجی میتوانند بدون تخطی از قوانین آمریکا اقدام به مبادله کالاهای انسانی با ایران کنند.
سوم- نظر اقتصاددانان: آیا برای درک معنا و پیامدهای «شدیدترین تحریمهای تاریخ که تاکنون علیه کشوری وضع شده» لزوماً باید اقتصاددان بود؟ در اسفندماه ۱۳۹۱، ۴۳ تن از اقتصاددانان نامدار ایران طی نامهای به محمود احمدینژاد، وضعیتی که که او برای کشور پدید آورده تحلیل کرده، علل و دلایل آن را بازگو و راه حلهای رفع مشکلات را هم پیشنهاد کردند. در بخشی از این نامه درباره پیامدهای تحریمهای اقتصادی نوشتهاند:
با روشن شدن پیامدهای ناگوار تحریمها بر زندگی مردم ستمدیده ایران، «جنبش ضدتحریم» توسط اقتصاددانان لیبرال پیشنهاد شد. دکتر موسی غنینژاد که مبلغ و مروج آرای میلتون فریدمن و فون هایک در ایران است، پیشنهاددهنده اولیه بود. سپس سعید لیلاز، زندانی سیاسی سابق، که او هم مدافع اقتصاد بازار است، دنبال کار را گرفت. بعد نوبت به دکتر علینقی مشایخی رسید. اقتصاددانان دیگری، از جمله دکتر بهکیش، هم به این موج پیوستند.
سپس دو سندیکای کارگری طی نامهای به سندیکاهای اروپایی از آنان خواستند تا مبارزه برای لغو تحریمها را در دستور کار خود قرار دهند.
چهارم- نقض سیستماتیک حقوق بشر: تحریمهای اقتصادی نه تنها بانکها، صادرات نفتی و غیرنفتی، درآمدهای ارزی ایران در خارج، و غیره و غیره را هدف قرار دادهاند، بلکه کل صنعت ایران را نیز مورد توجه قرار داده تا تعطیل شده و میلیونها کارگر بیکار شوند. اینها مجازات جمهوری اسلامی است یا مجازات آگاهانه مردم ایران؟
آیا بیکار کردن میلیونها تن، افزایش شدید تورم، راندن میلیونها تن به زیر خط فقر، گرسنگی دادن آنان برای اهداف سیاسی، و...نقض سیستماتیک حقوق اساسی میلیونها انسان- از جمله کودکان و سالخوردگان- نیست؟
۱۳ سال تحریم اقتصادی عراق موجب مرگ نیم میلیون کودک عراقی زیر پنج سال شد. خبرنگار از مادالین آلبرایت، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، میپرسد که تحریمهای شما موجب مرگ نیم میلیون کودک عراقی زیر پنج سال شده و این بیشتر از شمار تلفات بمباران اتمی ژاپن است. آیا ارزشش را داشت. مادلین آلبرایت، با خونسردی تمام پاسخ میدهد، آری ارزشش را داشت.
۵۵ زندانی سیاسی ایران که اکثرشان مورد شکنجه قرار گرفته و سالهاست که در زندانند، طی نامهای به اوباما به این فرایند اعتراض کردهاند. آنان که با پوست و گوشت و استخوان نقض حقوق بشر را تجربه کردهاند، اینک شاهد نقض سیستماتیک حقوق کلیه مردم ایران توسط دولتهای تصویبکننده تحریمها- خصوصاً دولت آمریکا- هستند. کانت میگفت با انسانها باید همچون غایات فی نفسه برخورد کرد، نه اینکه از آنان به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنیم.
اهداف دولت آمریکا هرچه که باشد (فرض کنید سرنگونی استبداد دینی جمهوری اسلامی یا توقف پروژه هستهای جمهوری اسلامی)، مردم ایران قربانی این اهداف سیاسی شده و میشوند. نقض سیستماتیک حقوق بشر، نقض حقوق بشر است، از سوی هر کس که صورت گیرد. در این خصوص تفاوتی میان خودکامه ای چون خامنهای با مدعیان دموکراسی وجود ندارد.
مردم ایران که تحت ستم جمهوری اسلامی قرار دارند، اینک با نقض سیستماتیک حقوق اولیهشان توسط دولت آمریکا، باید با مرگ دست و پنجه نرم کنند. بنابر همین دلایل ۴۶۶ فعال سیاسی و مدنی ایرانی طی نامهای به اوباما ضمن حمایت از نامه ۵۵ زندانی مخالفت خود را با تحریمهای اقتصادی فلجکننده اعلام کردند.
پنجم- تبدیل آمریکا دوستی به آمریکا ستیزی: تأکید شد که نظر اکثریت مردم ایران نسبت به آمریکا مثبت بوده و آنان خواستار بهترین روابط میان ایران و آمریکا هستند. فرض کنید که مجازات جمهوری اسلامی روا باشد، مجازات جمعی مردم ایران از طریق تحریمها چگونه توجیه میشود؟ آیا به دلیل رفتار دولت ایران، مردم ایران باید نابود شوند؟
هر چه زمان بگذرد، آثار تحریمهای فلجکننده بر زندگی عموم مردم بیشتر و بیشتر نمایان خواهد شد. مردمی که با مرگ دست و پنجه نرم میکنند، چه نظری درباره دولتهایی که آنان را به این روز انداختهاند پیدا خواهند کرد؟ به طور حتم انگشت اتهامها به سوی آمریکا به عنوان ناقض حقوق اساسی مردم نشانه خواهد رفت. در ۲۱ اوت ۲۰۱۳ دومین نشست «کمپین نه به تحریمها» در تهران برگزار شد. سعید لیلاز، اقتصاد دان لیبرال و زندانی سیاسی سابق، گفت:
این تازه یک اقتصاددان لیبرال و زندانی سیاسی همین رژیم است. دو روز قبل از آن، در سالگرد کودتای ۲۸ مرداد، نمایندگان سازمانهای جامعه مدنی در نشستی درباره جنبش ضد تحریم سخن گفتند.عضو هیئت مؤسس شورای سازمانهای جامعه مدنی، تحریمهای اقتصادی «ضد بشری» را شبیه کودتای ۲۸ مرداد آمریکا علیه مصدق خواند و آن را «نوعی تجاوز به حقوق ملت» به شمار آورد.
نماینده انجمن تئاتر ایران نیز آن را با کودتای ۲۸ مرداد مقایسه کرده که زندگی مردم ایران را نشانه رفته است. رئیس انجمن جراحان عمومی گوشزد کرد که تحریمها بیشترین صدمه را به سلامت و بهداشت مردم وارد آورده و موجب کمبود داروها و گرانی شدید آنها شدهاند. یکی از فعالین فمینیست- که همسرش زندانی سیاسی جمهوری اسلامی بوده- نیز گفت که زنان بزرگترین قربانیان تحریمها هستند. دیگری درباره پیامدهای تحریمها بر محیط زیست سخن گفت. نماینده اتاق بازرگانی پیامدهای اقتصادی تحریمها را توضیح داد. رئیس هیئت مدیره خانه سینما تحریمها را «جنایت علیه بشریت» نامید و خواهان استفاده از هنرمندان بینالمللی در جنبش ضد تحریم ایران شد. تعداد دیگری از نمایندگان سازمان جامعه مدنی در این نشست سخن گفتند.
مهدی کروبی یکی از دو رهبر جنبش سبز است که چند سالی است در یکی از منازل وزارت اطلاعات زندانی است. فرزندش تقی کروبی، دارای دکترای حقوق بینالملل از لندن، در مصاحبه مفصلی «مجازات جمعی مردم از طریق اعمال تحریمها» را ناقض حقوق بینالملل خواند. او هم در مصاحبه خود به نیروهای افراطی درون آمریکا تاخت که این گونه تحریمها را تصویب کرده و میکنند.
بدین ترتیب، دولت آمریکا باید به دو پیامد ناگوار شدیدترین تحریمهای تاریخ توجه نماید: الف- مجازات جمعی مردم ایران و نابودی آنان. ب- آمریکاستیز کردن مردم ایران و مخالفان جمهوری اسلامی. انتقاد از سیاستهای نادرست آمریکا- به عنوان مثال جیمی کارتر در نیویورک تایمز نوشت که دولت آمریکا ناقض ۱۰ اصل از ۳۰ اصل اعلامیه جهانی حقوق بشر است، آمریکاستیزی نام ندارد، آمریکاستیزی یعنی دولت آمریکا را عامل همه مسائل و مشکلات کشور قلمداد کنیم، سپس اقدامات عملی علیه آن صورت گیرد. ادامه «شدیدترین تحریمهای تاریخ» و افزایش آنها، این تصور را در میان مردم ایران ایجاد خواهد کرد.
تحریمها نگرش مثبت به آمریکا را به نفرت از آمریکا بدل خواهند کرد. فرض کنیم که آمریکا حق داشته باشد که جمهوری اسلامی را مجازات کند، اما چرا مردم ایران را به طور جمعی و سیستماتیک مجازات میکند؟ مردمی که تحت ستم داخلی قرار دارند، چرا باید از سوی دولتهای غربی به رهبری دولت آمریکا هم به شدیدترین نحو ممکن مجازات شوند؟
در مقاله شاخه زیتون ایران توضیح دادهایم که دولت آمریکا باید از فرصت حسن روحانی برای حل مسائل و برقراری روابط استفاده نماید. لغو تحریمهایی که به طور مستقیم به مردم ایران صدمه وارد میآورند، نشانه التزام عملی به حقوق بشر و گشایش راه صلح و دوستی است. مخالفان جمهوری اسلامی خواهان گذار مسالمتآمیز به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر هستند، نه نابودی همه پیششرطهای اجتماعی گذار به دموکراسی از طریق «شدیدترین تحریمهای طول تاریخ» و تبدیل ایران به کره شمالی دیگر.
-----------------------------------------------------------------------------------------
* این مطلب نخستین بار به زبان انگلیسی در روزهای سوم(+) و هفتم (+) سپتامبر ۲۰۱۳ در هافینگتون پست انتشار یافته است.
** نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.
نتیجه طبیعی این فرایند انقلاب ۱۹۷۹ و اشغال سفارت آمریکا در تهران بود. روابط دو کشور قطع شد و دیوار بیاعتمادی متقابل روز به روز بلندتر شد. اگرچه مادالین آلبرایت در یک سخنرانی به گونهای بابت نقش آمریکا در آن کودتا اظهار تأسف کرد، بیل کلینتون در صفحه ۹۲۲ کتاب زندگی من میگوید که ما کمک آمریکا به براندازی دولتی در ایران در دهه ۱۹۵۰ با آرای مردم به قدرت رسیده بود، را اقدام نادرستی خواندیم، و اوباما بخشی از سخنرانی چهارم ژوئن ۲۰۰۹ قاهره را بدان اختصاص داد، اما روابط دو کشور همچنان قطع و تقریباً تخاصمآمیز است.
مقایسه ایران و کشورهای منطقه از جهات گوناگون نادرست است. ایران واجد اکثر پیششرطهای اجتماعی گذار به دموکراسی است. در یک انتخابات رقابتی آزاد، دموکراسیخواهان قطعاً پیروز انتخابات خواهند بود. جامعهای با چهار و نیم میلیون دانشجو که اکثریت آنان را زنان تشکیل میدهند، دارای جریان روشنفکری و فمینیستی با نفوذ، در حال انتقال مدرنیته از طریق نهضت ترجمه آثار بزرگترین متفکران غرب- خصوصاً فیلسوفان لیبرال- بوده و غربستیز و آمریکاستیز هم نیست.
یکم- شدیدترین تحریمهای تاریخ: میچل فلورنوی، مشاور کمپین رئیسجمهور، گفت: «اگر شما به عملکرد رئیسجمهور نگاه کنید، خواهید دید که او جامعه جهانی را به اعمال شدیدترین تحریمها، که تاکنون علیه کشوری وضع شده، بر ضد ایران هدایت کرده است». جک لو، وزیر خزانهداری آمریکا، نیز در ۱۱ تیر ۹۲ گفته است: «تحریمهای علیه ایران، سختترین تحریمهای تاریخ است».
دوم- پیامدهای شدیدترین تحریمهای تاریخ: هدف نمایندگان کنگره و سنا از تصویب تحریمهای فلجکننده اقتصادی لزوماً عقبنشینی هستهای نیست، بلکه گرسنگی دادن به مردم ایران به قصد شورش علیه حکومت است. سناتور مارک کریک در ۲۰ مهر ۱۳۹۰ گفت: باید لقمه را از دهان مردم معمولی ایران در آورد تا علیه رژیم طغیان کنند. فیلیپ هاموند ـ وزیر دفاع انگلیس ـ گفته است: «فشار بر ایران به خاطر برنامه هستهای جنونآمیزش را به حدی افزایش دهید که بقای نظام از سوی خود مردم کشور مورد تهدید قرار گیرد. ما قطعاً میتوانیم این درک و رنج را به مراتب افزایش دهیم».
بدین ترتیب تحریمها هوشمندانه است، یعنی هوشمندانه مردم ایران را به طور جمعی مجازات میکنند. به عنوان نمونه فقط به پنج مورد زیر بنگرید که آگاهانه از پیامدهای تحریمها سخن میگویند:
الف- هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا در چهارم آبان ۱۳۹۰ گفت:
«من آگاهم که گاه گاهی، برخی از تحریمها میتوانند برای مردم کاملاً بیگناهی که مشغول زندگی روزمره خود هستند سخت باشد...من فکر می کنم این تحریم ها فشار زیادی را به رژیم وارد کرده اند، که اولین گام به سوی این است که شاید باعث شود بعضی ها در داخل رژیم به هم نگاه کنند و بگویند، "چرا داریم این کار را با خودمان و مردم مان می کنیم؟ اقتصاد ما - از اول هم خیلی عالی نبود، و حالا تحت فشار بیشتری قرار دارد. چرا می خواهیم همچنان به حرکت در مسیری ادامه دهیم که می دانیم هیچ حمایتی از توسعه ما، از آینده اقتصاد ما به همراه ندارد؟»
میدانیم که در آن زمان هنوز «شدیدترین تحریمهای تاریخ» به تصویب نرسیده بود و با این همه، تحریمهای تصویب شده تا آن زمان، به گفته کلینتون، زندگی مردم را «سخت» کرده بودند.
ب- سناتور لیندسی گراهام، از کارولاینا جنوبی، در اول اکتبر ۲۰۱۲ گفت: «مردم ایران باید حاضر باشند که مدتی سختیهای زیادی بکشند [در اثر تحریمها] تا آینده بهتری داشته باشند».
پ- باراک اوباما در پیام نوروزی اول فروردین ۹۲ با اشاره به اثرات تحریمها گفت: «مردم ایران بهای زیاد و غیرلازمی برای عدم تمایل رهبران ایران برای رسیدگی به این مسئله پرداختهاند».
ت- جیمز کلپر، مدیرکل امور اطلاعاتی آمریکا، در ۱۸ آپریل ۲۰۱۳ در سنا گفت: تحریمهای کمرشکن موجب بالا رفتن نرخ تورم، افزایش بیکاری، و نایاب شدن کالاهای اساسی در ایران شده است. سناتور انگس کینگ، از ایالت مین، از وی درباره تأثیر تحریمها بر دولت ایران پرسید. کلپر پاسخ داد: «هدف بالا بردن نارضایتی و شورش در جامعه است. رژیم از همین میترسد».
بدین ترتیب، نه تنها بر اثرات مخرب تحریمها بر زندگی مردم اعتراف کرد، بلکه گوشزد کرد که هدف تحریمها نه توافق هستهای، که تغییر رژیم است. قربانی شدن مردم ایران در این راه ، فاقد اهمیت است.
ث- گفته میشود که داروها تحت تحریم قرار ندارند. این مدعا صادق و کاذب است. اولاً: کلیه بانکهای ایران تحریم شدهاند و امکان جابهجایی ارز وجود ندارد. ثانیاً: کالاهای پزشکی هم مورد تحریم قرار داشت و پس از اعتراض دبیرکل سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری، وزارت خزانهداری آمریکا در سوم مرداد ۱۳۹۲ طی بخشنامه جدیدی، تحریم صادرات کالاهای پزشکی به ایران را کاهش داد. دیوید کوهن، معاون وزارت خزانهداری، گفت با بسیاری از شرکتهای دارویی و تجهیزات پزشکی ملاقات کرده و به آنها درباره نحوه کار کردن در شرایط تحریم ایران توضیح داده است. بخشنامه جدید تصریح کرده که مؤسسات مالی خارجی میتوانند بدون تخطی از قوانین آمریکا اقدام به مبادله کالاهای انسانی با ایران کنند.
سوم- نظر اقتصاددانان: آیا برای درک معنا و پیامدهای «شدیدترین تحریمهای تاریخ که تاکنون علیه کشوری وضع شده» لزوماً باید اقتصاددان بود؟ در اسفندماه ۱۳۹۱، ۴۳ تن از اقتصاددانان نامدار ایران طی نامهای به محمود احمدینژاد، وضعیتی که که او برای کشور پدید آورده تحلیل کرده، علل و دلایل آن را بازگو و راه حلهای رفع مشکلات را هم پیشنهاد کردند. در بخشی از این نامه درباره پیامدهای تحریمهای اقتصادی نوشتهاند:
«از نیمه دوم سال ۱۳۹۱ که فشار تحریمها دو چندان شده، ارزش پول ملی تنزل یافته و تورم شتابی دم افزون پیدا کرده... نمیتوان بیتفاوت از کنار پیامدهای ناگوار تداوم تحریمها عبور کرد. تحریمها برای چند سال اقتصاد ایران را از مسیر عادی آن منحرف خواهند کرد و اثرات آن به صورت رکود تورمی، گسترش بیکاری و فقر و کاهش تولید وفشارهای تورمی بر اقتصاد کشور مشهود خواهد بود. بدیهی است در وضعیتی که اقتصاد کشور با مضیقه مالی (اعم از ریالی و ارزی) مواجه است، دولت نمیتواند برنامههای عمرانی خود را مانند گذشته به مورد اجرا بگذارد.»
با روشن شدن پیامدهای ناگوار تحریمها بر زندگی مردم ستمدیده ایران، «جنبش ضدتحریم» توسط اقتصاددانان لیبرال پیشنهاد شد. دکتر موسی غنینژاد که مبلغ و مروج آرای میلتون فریدمن و فون هایک در ایران است، پیشنهاددهنده اولیه بود. سپس سعید لیلاز، زندانی سیاسی سابق، که او هم مدافع اقتصاد بازار است، دنبال کار را گرفت. بعد نوبت به دکتر علینقی مشایخی رسید. اقتصاددانان دیگری، از جمله دکتر بهکیش، هم به این موج پیوستند.
سپس دو سندیکای کارگری طی نامهای به سندیکاهای اروپایی از آنان خواستند تا مبارزه برای لغو تحریمها را در دستور کار خود قرار دهند.
چهارم- نقض سیستماتیک حقوق بشر: تحریمهای اقتصادی نه تنها بانکها، صادرات نفتی و غیرنفتی، درآمدهای ارزی ایران در خارج، و غیره و غیره را هدف قرار دادهاند، بلکه کل صنعت ایران را نیز مورد توجه قرار داده تا تعطیل شده و میلیونها کارگر بیکار شوند. اینها مجازات جمهوری اسلامی است یا مجازات آگاهانه مردم ایران؟
آیا بیکار کردن میلیونها تن، افزایش شدید تورم، راندن میلیونها تن به زیر خط فقر، گرسنگی دادن آنان برای اهداف سیاسی، و...نقض سیستماتیک حقوق اساسی میلیونها انسان- از جمله کودکان و سالخوردگان- نیست؟
۱۳ سال تحریم اقتصادی عراق موجب مرگ نیم میلیون کودک عراقی زیر پنج سال شد. خبرنگار از مادالین آلبرایت، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، میپرسد که تحریمهای شما موجب مرگ نیم میلیون کودک عراقی زیر پنج سال شده و این بیشتر از شمار تلفات بمباران اتمی ژاپن است. آیا ارزشش را داشت. مادلین آلبرایت، با خونسردی تمام پاسخ میدهد، آری ارزشش را داشت.
۵۵ زندانی سیاسی ایران که اکثرشان مورد شکنجه قرار گرفته و سالهاست که در زندانند، طی نامهای به اوباما به این فرایند اعتراض کردهاند. آنان که با پوست و گوشت و استخوان نقض حقوق بشر را تجربه کردهاند، اینک شاهد نقض سیستماتیک حقوق کلیه مردم ایران توسط دولتهای تصویبکننده تحریمها- خصوصاً دولت آمریکا- هستند. کانت میگفت با انسانها باید همچون غایات فی نفسه برخورد کرد، نه اینکه از آنان به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنیم.
اهداف دولت آمریکا هرچه که باشد (فرض کنید سرنگونی استبداد دینی جمهوری اسلامی یا توقف پروژه هستهای جمهوری اسلامی)، مردم ایران قربانی این اهداف سیاسی شده و میشوند. نقض سیستماتیک حقوق بشر، نقض حقوق بشر است، از سوی هر کس که صورت گیرد. در این خصوص تفاوتی میان خودکامه ای چون خامنهای با مدعیان دموکراسی وجود ندارد.
مردم ایران که تحت ستم جمهوری اسلامی قرار دارند، اینک با نقض سیستماتیک حقوق اولیهشان توسط دولت آمریکا، باید با مرگ دست و پنجه نرم کنند. بنابر همین دلایل ۴۶۶ فعال سیاسی و مدنی ایرانی طی نامهای به اوباما ضمن حمایت از نامه ۵۵ زندانی مخالفت خود را با تحریمهای اقتصادی فلجکننده اعلام کردند.
پنجم- تبدیل آمریکا دوستی به آمریکا ستیزی: تأکید شد که نظر اکثریت مردم ایران نسبت به آمریکا مثبت بوده و آنان خواستار بهترین روابط میان ایران و آمریکا هستند. فرض کنید که مجازات جمهوری اسلامی روا باشد، مجازات جمعی مردم ایران از طریق تحریمها چگونه توجیه میشود؟ آیا به دلیل رفتار دولت ایران، مردم ایران باید نابود شوند؟
هر چه زمان بگذرد، آثار تحریمهای فلجکننده بر زندگی عموم مردم بیشتر و بیشتر نمایان خواهد شد. مردمی که با مرگ دست و پنجه نرم میکنند، چه نظری درباره دولتهایی که آنان را به این روز انداختهاند پیدا خواهند کرد؟ به طور حتم انگشت اتهامها به سوی آمریکا به عنوان ناقض حقوق اساسی مردم نشانه خواهد رفت. در ۲۱ اوت ۲۰۱۳ دومین نشست «کمپین نه به تحریمها» در تهران برگزار شد. سعید لیلاز، اقتصاد دان لیبرال و زندانی سیاسی سابق، گفت:
«اینکه آمریکا دست به تحریم یکجانبه و فشار سیاسی به ایران گذاشت امری طبیعی و بر اساس منافع ملی او بود و امر غریبی نیست. ما نمیتوانیم از یک گرگ انتظار داشته باشیم گرگ نباشد. تحریمها ذات سیاست آمریکاست و عنصر تحریم، بخش جداییناپذیر دیپلماسی آمریکاست...متاسفانه باید بگوییم که مسائل امپریالیستی آمریکا نسبت به ایران در جایی اتفاق افتاد که منافعش با یک گروه اقلیت در ایران [محفل محمود احمدینژاد] همسو شد... مسئله آمریکا این است که پنج کشور نفتی در منطقه هستند که در سالهای آینده به قدرتهای مؤثر تبدیل خواهند شد که از این پنج کشور چهار کشور تحت اشغال و مدیریت آمریکا هستند و تنها یک کشور که ایران است در چارچوب سیاستهای آمریکا عمل نمیکند یا تحت اشغال آمریکا نیست.»
این تازه یک اقتصاددان لیبرال و زندانی سیاسی همین رژیم است. دو روز قبل از آن، در سالگرد کودتای ۲۸ مرداد، نمایندگان سازمانهای جامعه مدنی در نشستی درباره جنبش ضد تحریم سخن گفتند.عضو هیئت مؤسس شورای سازمانهای جامعه مدنی، تحریمهای اقتصادی «ضد بشری» را شبیه کودتای ۲۸ مرداد آمریکا علیه مصدق خواند و آن را «نوعی تجاوز به حقوق ملت» به شمار آورد.
نماینده انجمن تئاتر ایران نیز آن را با کودتای ۲۸ مرداد مقایسه کرده که زندگی مردم ایران را نشانه رفته است. رئیس انجمن جراحان عمومی گوشزد کرد که تحریمها بیشترین صدمه را به سلامت و بهداشت مردم وارد آورده و موجب کمبود داروها و گرانی شدید آنها شدهاند. یکی از فعالین فمینیست- که همسرش زندانی سیاسی جمهوری اسلامی بوده- نیز گفت که زنان بزرگترین قربانیان تحریمها هستند. دیگری درباره پیامدهای تحریمها بر محیط زیست سخن گفت. نماینده اتاق بازرگانی پیامدهای اقتصادی تحریمها را توضیح داد. رئیس هیئت مدیره خانه سینما تحریمها را «جنایت علیه بشریت» نامید و خواهان استفاده از هنرمندان بینالمللی در جنبش ضد تحریم ایران شد. تعداد دیگری از نمایندگان سازمان جامعه مدنی در این نشست سخن گفتند.
مهدی کروبی یکی از دو رهبر جنبش سبز است که چند سالی است در یکی از منازل وزارت اطلاعات زندانی است. فرزندش تقی کروبی، دارای دکترای حقوق بینالملل از لندن، در مصاحبه مفصلی «مجازات جمعی مردم از طریق اعمال تحریمها» را ناقض حقوق بینالملل خواند. او هم در مصاحبه خود به نیروهای افراطی درون آمریکا تاخت که این گونه تحریمها را تصویب کرده و میکنند.
بدین ترتیب، دولت آمریکا باید به دو پیامد ناگوار شدیدترین تحریمهای تاریخ توجه نماید: الف- مجازات جمعی مردم ایران و نابودی آنان. ب- آمریکاستیز کردن مردم ایران و مخالفان جمهوری اسلامی. انتقاد از سیاستهای نادرست آمریکا- به عنوان مثال جیمی کارتر در نیویورک تایمز نوشت که دولت آمریکا ناقض ۱۰ اصل از ۳۰ اصل اعلامیه جهانی حقوق بشر است، آمریکاستیزی نام ندارد، آمریکاستیزی یعنی دولت آمریکا را عامل همه مسائل و مشکلات کشور قلمداد کنیم، سپس اقدامات عملی علیه آن صورت گیرد. ادامه «شدیدترین تحریمهای تاریخ» و افزایش آنها، این تصور را در میان مردم ایران ایجاد خواهد کرد.
تحریمها نگرش مثبت به آمریکا را به نفرت از آمریکا بدل خواهند کرد. فرض کنیم که آمریکا حق داشته باشد که جمهوری اسلامی را مجازات کند، اما چرا مردم ایران را به طور جمعی و سیستماتیک مجازات میکند؟ مردمی که تحت ستم داخلی قرار دارند، چرا باید از سوی دولتهای غربی به رهبری دولت آمریکا هم به شدیدترین نحو ممکن مجازات شوند؟
در مقاله شاخه زیتون ایران توضیح دادهایم که دولت آمریکا باید از فرصت حسن روحانی برای حل مسائل و برقراری روابط استفاده نماید. لغو تحریمهایی که به طور مستقیم به مردم ایران صدمه وارد میآورند، نشانه التزام عملی به حقوق بشر و گشایش راه صلح و دوستی است. مخالفان جمهوری اسلامی خواهان گذار مسالمتآمیز به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر هستند، نه نابودی همه پیششرطهای اجتماعی گذار به دموکراسی از طریق «شدیدترین تحریمهای طول تاریخ» و تبدیل ایران به کره شمالی دیگر.
-----------------------------------------------------------------------------------------
* این مطلب نخستین بار به زبان انگلیسی در روزهای سوم(+) و هفتم (+) سپتامبر ۲۰۱۳ در هافینگتون پست انتشار یافته است.
** نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.