عباس میلانی، استاد تاریخ و مدیر مطالعات ایران در دانشگاه استنفورد، در تحلیلی در وب سایت «نیو ریپابلیک» با اشاره به واکنش جامعه جهانی به رفتار رژیم حاکم بر لیبی، تأکید میکند که جهان تا کنون به شکل شایستهای در برابر این نوع حکومتها واکنش نشان نداده و یکی از موارد آن بیتوجهی به تشدید خشونت و افزایش چپاولگری جمهوری اسلامی ایران است.
آقای میلانی در مقدمه مطلب خود یادآوری میکند که جهان در تمام چهار دههای که قذافی بر لیبی حاکم بوده با این رژیم مناسبات اقتصادی خود را ادامه داده و به ندرت در برابر وحشیگری و جنایات این حکومت واکنش نشان داده است. اکنون سؤال این است که اگر نمی خواهیم چنین روشی در مورد حکومت ایران تکرار شود چرا جامعه جهانی در برابر تشدید خشونت و چپاولگریهای جمهوری اسلامی کاری نمیکند؟
آقای میلانی یادآور میشود که با وجود آنکه در مورد ایران دخالت نظامی مفید و مؤثر نخواهد بود ولی واکنش و اقدام جامعه بینالمللی در برابر اقدامات سرکوبگرانه و تشدید خشونتها توسط حکومت مذهبی ایران ضروری و از نظر اخلاقی و انسانی موجه است و رهبران آمریکا باید در مورد مطالبات و مبارزه مردم ایران برخورد فعالتری داشته و نسبت به اقدامات حکومت آن کشور واکنش جدیتری نشان دهند.
وی مینویسد، جمهوری اسلامی ایران طی بیش از سه دهه حکومت خود با گسترش ترور و سرکوب دهها هزار نفر را زندانی کرده، چندین هزار نفر را اعدام کرده و نزدیک به سه میلیون نفر از جمعیت آن کشور، از جمله تعداد زیادی از افراد متخصص، روشنفکران، روزنامهنگاران و فعالان سیاسی و مدنی را مجبور به تبعید کرده است.
بر اساس اسناد و شواهد غیر قابل انکار در سال ۱۹۸۸ حدود چهار هزار نفر از زندانیان سیاسی به دستور مستقیم آیتالله خمینی به جوخه اعدام سپرده شدند که نمونه کاملاً آشکاری از یک جنایت بزرگ علیه بشریت است. اگر تمامی اقدامات جنایتکارانه حکومت ایران را در نظر بگیریم هیچ حکومت دیگری در خاورمیانه، حتی سوریه و یا لیبی، برای حفظ اقتدار جابرانه خود تا این حد کشتار و جنایت نکردهاند. نظام حاکم بر ایران که هم اکنون بر اساس شراکت آیتالله خامنه ای و سپاه پاسداران استوار است به معنای واقعی و نمادين کلمه توانسته است با خیال راحت به سرکوب و چپاول ادامه بدهد.
آقای میلانی میافزاید که در هفتههای اخیر با وجود آنکه حکومت ایران به سرکوب جبش سبز ادامه داده و رهبران آن را به نوعی محبوس کرده است حوادث و نا آرامیهای خاورمیانه باعث شده که توجه جامعه جهانی از رفتار حکومت ایران منحرف شود. گذشته از موارد استثنایی مثل پیام نوروزی باراک اوباما، که در آن رئیس جمهور آمریکا با صراحت از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران دفاع کرد، حوادث مصر، لیبی و سایر کشورهای خاورمیانه و همینطور فاجعه انسانی در ژاپن باعث شده است که مسئله ایران کمتر مورد توجه رسانهها و محافل سیاسی قرار بگیرد.
علاوه بر این اقدام نادرست دولت عربستان سعودی برای اعزام نیروی نظامی به بحرین بهانه و فرصت خوبی را در اختیار رژیم ایران قرار داده تا خود را با مبارزات آزادیخواهانه در آن کشور همسو جلوه دهد.
آقای میلانی در ادامه تحلیل خود در وب سایت «نیوریپابلیک» مینویسد با وجود این حوادث که به نوعی به نفع حکومت ایران تمام شده اختلافات و شکافهای درونی حکومت اسلامی در حال تشدید است و کنار گذاشته شدن هاشمی رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان را باید نمادی از این شدتگیری اختلافات قلمداد کرد. علاوه بر این در هفتههای اخیر رسانههای وابسته و هوادار آیتالله خامنهای و سپاه پاسداران به شکل صریح و بیسابقهای احمدینژاد و مشاور جنجالی وی یعنی اسفندیار رحیم مشایی را با لحن تندتری مورد حمله قرار دادهاند. وضعیتی که به گفته وی، حکومت مذهبی ایران را با چالشهای نوینی روبهرو خواهد کرد.
وی ادامه میدهد، تهیه و توزیع سیدیهای تبلیغاتی که با هزینه دولت انجام شده است احمدینژاد را معصوم و مرتبط با امام زمان توصیف کرده که زمینه را برای بازگشت امام دوازدهم شیعیان فراهم میکند. این اقدام خشم شدید فرماندهان سپاه و تعدادی از روحانیون ارشد را برانگیخته است. این مقامات نظامی و مذهبی در سخنان خود که در رسانههای ایران منعکس شده است مطالب و نقل قولهای مندرج در این تبلیغات را زیر سؤال برده و تلاش جناح احمدینژاد برای مرتبط دانستن خود با بازگشت امام زمان را به شدت محکوم کردهاند.
عباس میلانی در بخش پایانی تحلیل خود خاطر نشان میکند که تاریخ حکومت اسلامی نشان میدهد که در سرکوب مخالفان بسیار بیرحمانه عمل میکند ولی در میزان بهکارگیری خشونت بسیار هوشیار است. رهبران ایران از هر اقدامی برای باقی ماندن در قدرت استفاده میکنند ولی میزان بهرهبرداری خود از هر یک از این اقدامات را در مقایسه با هزینههای آن به خوبی میسنجند. با وجود لحن و سخنان تهدیدآمیز و سرکشانهای که از زبان آنها جاری میشود حقیقت این است که آنها برای واکنش جامعه جهانی و افکار عمومی در داخل کشور اهمیت فراوانی قائل هستند.
در یک چنین شرایطی به عقیده آقای میلانی، واکنش خشمآلود و قاطع جامعه بینالمللی به اقدامات حکومت ایران بدون شک تأثیرگذار خواهد بود.
آقای میلانی در مقدمه مطلب خود یادآوری میکند که جهان در تمام چهار دههای که قذافی بر لیبی حاکم بوده با این رژیم مناسبات اقتصادی خود را ادامه داده و به ندرت در برابر وحشیگری و جنایات این حکومت واکنش نشان داده است. اکنون سؤال این است که اگر نمی خواهیم چنین روشی در مورد حکومت ایران تکرار شود چرا جامعه جهانی در برابر تشدید خشونت و چپاولگریهای جمهوری اسلامی کاری نمیکند؟
آقای میلانی یادآور میشود که با وجود آنکه در مورد ایران دخالت نظامی مفید و مؤثر نخواهد بود ولی واکنش و اقدام جامعه بینالمللی در برابر اقدامات سرکوبگرانه و تشدید خشونتها توسط حکومت مذهبی ایران ضروری و از نظر اخلاقی و انسانی موجه است و رهبران آمریکا باید در مورد مطالبات و مبارزه مردم ایران برخورد فعالتری داشته و نسبت به اقدامات حکومت آن کشور واکنش جدیتری نشان دهند.
وی مینویسد، جمهوری اسلامی ایران طی بیش از سه دهه حکومت خود با گسترش ترور و سرکوب دهها هزار نفر را زندانی کرده، چندین هزار نفر را اعدام کرده و نزدیک به سه میلیون نفر از جمعیت آن کشور، از جمله تعداد زیادی از افراد متخصص، روشنفکران، روزنامهنگاران و فعالان سیاسی و مدنی را مجبور به تبعید کرده است.
بر اساس اسناد و شواهد غیر قابل انکار در سال ۱۹۸۸ حدود چهار هزار نفر از زندانیان سیاسی به دستور مستقیم آیتالله خمینی به جوخه اعدام سپرده شدند که نمونه کاملاً آشکاری از یک جنایت بزرگ علیه بشریت است. اگر تمامی اقدامات جنایتکارانه حکومت ایران را در نظر بگیریم هیچ حکومت دیگری در خاورمیانه، حتی سوریه و یا لیبی، برای حفظ اقتدار جابرانه خود تا این حد کشتار و جنایت نکردهاند. نظام حاکم بر ایران که هم اکنون بر اساس شراکت آیتالله خامنه ای و سپاه پاسداران استوار است به معنای واقعی و نمادين کلمه توانسته است با خیال راحت به سرکوب و چپاول ادامه بدهد.
آقای میلانی میافزاید که در هفتههای اخیر با وجود آنکه حکومت ایران به سرکوب جبش سبز ادامه داده و رهبران آن را به نوعی محبوس کرده است حوادث و نا آرامیهای خاورمیانه باعث شده که توجه جامعه جهانی از رفتار حکومت ایران منحرف شود. گذشته از موارد استثنایی مثل پیام نوروزی باراک اوباما، که در آن رئیس جمهور آمریکا با صراحت از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران دفاع کرد، حوادث مصر، لیبی و سایر کشورهای خاورمیانه و همینطور فاجعه انسانی در ژاپن باعث شده است که مسئله ایران کمتر مورد توجه رسانهها و محافل سیاسی قرار بگیرد.
علاوه بر این اقدام نادرست دولت عربستان سعودی برای اعزام نیروی نظامی به بحرین بهانه و فرصت خوبی را در اختیار رژیم ایران قرار داده تا خود را با مبارزات آزادیخواهانه در آن کشور همسو جلوه دهد.
آقای میلانی در ادامه تحلیل خود در وب سایت «نیوریپابلیک» مینویسد با وجود این حوادث که به نوعی به نفع حکومت ایران تمام شده اختلافات و شکافهای درونی حکومت اسلامی در حال تشدید است و کنار گذاشته شدن هاشمی رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان را باید نمادی از این شدتگیری اختلافات قلمداد کرد. علاوه بر این در هفتههای اخیر رسانههای وابسته و هوادار آیتالله خامنهای و سپاه پاسداران به شکل صریح و بیسابقهای احمدینژاد و مشاور جنجالی وی یعنی اسفندیار رحیم مشایی را با لحن تندتری مورد حمله قرار دادهاند. وضعیتی که به گفته وی، حکومت مذهبی ایران را با چالشهای نوینی روبهرو خواهد کرد.
وی ادامه میدهد، تهیه و توزیع سیدیهای تبلیغاتی که با هزینه دولت انجام شده است احمدینژاد را معصوم و مرتبط با امام زمان توصیف کرده که زمینه را برای بازگشت امام دوازدهم شیعیان فراهم میکند. این اقدام خشم شدید فرماندهان سپاه و تعدادی از روحانیون ارشد را برانگیخته است. این مقامات نظامی و مذهبی در سخنان خود که در رسانههای ایران منعکس شده است مطالب و نقل قولهای مندرج در این تبلیغات را زیر سؤال برده و تلاش جناح احمدینژاد برای مرتبط دانستن خود با بازگشت امام زمان را به شدت محکوم کردهاند.
عباس میلانی در بخش پایانی تحلیل خود خاطر نشان میکند که تاریخ حکومت اسلامی نشان میدهد که در سرکوب مخالفان بسیار بیرحمانه عمل میکند ولی در میزان بهکارگیری خشونت بسیار هوشیار است. رهبران ایران از هر اقدامی برای باقی ماندن در قدرت استفاده میکنند ولی میزان بهرهبرداری خود از هر یک از این اقدامات را در مقایسه با هزینههای آن به خوبی میسنجند. با وجود لحن و سخنان تهدیدآمیز و سرکشانهای که از زبان آنها جاری میشود حقیقت این است که آنها برای واکنش جامعه جهانی و افکار عمومی در داخل کشور اهمیت فراوانی قائل هستند.
در یک چنین شرایطی به عقیده آقای میلانی، واکنش خشمآلود و قاطع جامعه بینالمللی به اقدامات حکومت ایران بدون شک تأثیرگذار خواهد بود.