عباس میلانی کارشناس و استاد تاریخ ایران در مطلبی در وب سایت «نیوریپابلیک» مینویسد: «اکنون زمان آن فرا رسیده که باراک اوباما به شکل فعالتری از مبارزان دموکراسی در ایران حمایت کند.»
عباس میلانی در مقدمه تحلیل خود یادآوری میکند که باراک اوباما در واکنش به اعتراضهای گسترده مردم ایران در تابستان سال ۲۰۰۹، آگاهانه لحن و موضعی محتاطانه اتخاذ کرد. دلیل آن از یک سو ادامه تلاشهای آمریکا برای قانع کردن حکومت ایران به توقف برنامههای هستهای و از سوی دیگر این ملاحظه درست بود که نمیخواست جنبش مردمی و خودجوش ایران به عنوان ابزار نفوذ بیگانگان قلمداد شود.
به این ترتیب رئیسجمهور آمریکا سرکوب و استفاده از قوه قهریه علیه معترضان را محکوم کرد ولی با صراحت از خواست آنها برای آزادی و دموکراسی حمایت نکرد.
در واکنش به تظاهرات ۲۵ بهمن باراک اوباما یک گام به پیش برداشته و از معترضان «حمایت معنوی» کرد و برای اولین بار مشاور امور امنیت ملی وی با صدور بیانیهای از دموکراسیخواهان ایران حمایت کرد. اما به نظر میرسد که آقای اوباما هنوز این نکته مهم را در نظر نگرفته که حمایت قاطع و مؤثر از «جنبش سبز» در ایران در شرایط فعلی تا چه حد میتواند بر تحولات خاورمیانه مؤثر واقع شود.
به اعتقاد عباس میلانی دعوت مهدی کروبی و میرحسین موسوی برای تظاهرات ۲۵ بهمن یک اقدام صریح در مسیر نافرمانی مدنی بود. در آستانه برگزاری این تظاهرات بسیاری از فعالان سیاسی ایران چنین زمزمه میکردند که شاید دلیل ناتوانی «جنبش سبز» ایران در مقایسه با قیام مردم مصر که به سرعت به پیروزی رسید، این است که جنبش سبز همواره خواست اصلاحات را مطرح کرده در صورتی که از همان ابتدا باید مشخص میبود که در چهارچوب ساختار سیاسی موجود اصلاحات واقعی امکانپذیر نیست.
واکنش حکومت به این اعلام حضور جنبش اعتراضی بسیار خشن و قاطع بود. شعار مرگ بر موسوی و کروبی در صحن مجلس طنینانداز شد، بیش از هزار نفر بازداشت شدند، فضای خیابانها امنیتی شد و دوباره بر تعداد اعدامها افزوده شد تا فضای هراس را در جامعه تشدید کند. در هراس از واکنش معترضان به دستگیری و محاکمه کروبی و موسوی حکومت از هفته گذشته آنها را در منزل حبس کرده و تمام ارتباطات آنها را قطع کرده است.
عباس میلانی خاطر نشان میکند که تعجبآورترین نکته همزمان با این سرکوب شدید معترضان در داخل ایران ادعاهای سران حکومت در حمایت از حقوق مردم در کشورهای عربی بود. اما تمام گروههای اسلامگرا از اخوان المسلمین مصر گرفته تا رهبر اسلامگرایان تونس هرگونه شباهتی بین جنبش مردم آن کشورها با «انقلاب اسلامی» را رد کرده و حتی دانشگاه الازهر که یکی از معتبرترین مراکز علمی و دینی اهل تسنن در جهان است با صدور بیانیهای سخنان خامنهای در مورد حوادث مصر را به شدت محکوم کرد.
عباس میلانی در ادامه تحلیل خود در وب سایت «نیو ریپابلیک» روش حکومت ایران در دزدیدن قربانیان حملات رژیم به معترضان را اوج ذلت و ریاکاری حکومتی توصیف میکند که از هر روش غیرانسانی برای وارونه جلوه دادن حوادث در داخل کشور استفاده میکند. مخالفان حکومت به این روش «مرده خواری» میگویند که در حقیقت در آن قاتلان به ظاهر در سوگ قربانیان خود میگریند.
نظامهایی مثل جمهوری اسلامی ایران که برای ادامه بقا خود از سرکوب و تهدید مداوم استفاده میکنند همواره با خطر وقوع لحظهای روبهرو هستند که مردم هراس خود را از دست بدهند. مردم ایران، که حدود ۶۰ درصد از آن زیر سن ۳۰ سال هستند و ۳۰ میلیون نفر از آن به شبکه اینترنت دسترسی دارند، در جستجوی آن لحظه هستند و به اشکال مختلف توان و محدودیتهای نیروهای امنیتی حکومت را میسنجند.
عباس میلانی به نامه گروهی از فرماندهان واحدهای سپاه به مقامات عالی نظامی که در آن مخالفت خود را با شلیک به سوی معترضان اعلام کردهاند اشاره میکند که چند روز پیش توسط روزنامه بریتانیایی «دیلی تلگراف» منتشر شد.
وی می افزاید که بعید است ارتش و نیروی انتظامی ایران نیز حاضر باشند در سرکوب مردم شرکت کنند و مشخص نیست که چند درصد از نیروهای بسیج در لحظات حساس واقعاً در کنار رژیم باقی بمانند و نکته مهم دیگر این است که هاشمی رفسنجانی با وجود تمام فشارهای موجود هنوز حاضر نشده به طور کامل در جبهه پیروان خامنهای و احمدینژاد قرار بگیرد.
در یک چنین شرایطی زمان دفاع از دموکراسی در ایران فرا رسیده است. با توجه به دغلکاریها و دو رویی حکومت ایران در برخورد با اعتراضات داخلی و تحولات منطقه، رئیسجمهور آمریکا دیگر نباید نگران این نکته باشد که حمایت همهجانبه از معترضان ایرانی به علیه خود بدل خواهد شد.
در حال حاضر که جامعه بینالمللی در مورد تحریم ایران و مجازات آن کشور به خاطر نقض حقوق بشر وحدت دارد، رئیس جمهور آمریکا نباید نگران باشد که فشار با هدف تغییر رژیم ممکن است رهبران ایران را برنجاند.
عباس میلانی در پایان یادآوری میکند که زمان سقوط حکومت ایران را نمیتوان پیشبینی کرد و جمهوری اسلامی ممکن است سالها پا برجا باشد اما تا چند ماه پیش همین حرف را در مورد حکومت حسنی مبارک و زینالعابدین بنعلی میشنیدیم. در حال حاضر با توجه به حرکت آرام مصر به سوی اصلاحات دموکراتیک و تحکیم سیستم سیاسی دموکراتیک در ترکیه، تغییر حکومت ایران میتواند تعادل قوا در کل منطقه را دگرگون کرده و کل خاورمیانه را به سمت دموکراسی و حکومت قانون هدایت کند.
باراک اوباما با حمایت از «جنبش سبز» و سایر جنبشهای آزادیخواهانه در منطقه میتواند در تحقق چنین تحول گستردهای نقش مهمی ایفا کند.
عباس میلانی در مقدمه تحلیل خود یادآوری میکند که باراک اوباما در واکنش به اعتراضهای گسترده مردم ایران در تابستان سال ۲۰۰۹، آگاهانه لحن و موضعی محتاطانه اتخاذ کرد. دلیل آن از یک سو ادامه تلاشهای آمریکا برای قانع کردن حکومت ایران به توقف برنامههای هستهای و از سوی دیگر این ملاحظه درست بود که نمیخواست جنبش مردمی و خودجوش ایران به عنوان ابزار نفوذ بیگانگان قلمداد شود.
به این ترتیب رئیسجمهور آمریکا سرکوب و استفاده از قوه قهریه علیه معترضان را محکوم کرد ولی با صراحت از خواست آنها برای آزادی و دموکراسی حمایت نکرد.
در واکنش به تظاهرات ۲۵ بهمن باراک اوباما یک گام به پیش برداشته و از معترضان «حمایت معنوی» کرد و برای اولین بار مشاور امور امنیت ملی وی با صدور بیانیهای از دموکراسیخواهان ایران حمایت کرد. اما به نظر میرسد که آقای اوباما هنوز این نکته مهم را در نظر نگرفته که حمایت قاطع و مؤثر از «جنبش سبز» در ایران در شرایط فعلی تا چه حد میتواند بر تحولات خاورمیانه مؤثر واقع شود.
به اعتقاد عباس میلانی دعوت مهدی کروبی و میرحسین موسوی برای تظاهرات ۲۵ بهمن یک اقدام صریح در مسیر نافرمانی مدنی بود. در آستانه برگزاری این تظاهرات بسیاری از فعالان سیاسی ایران چنین زمزمه میکردند که شاید دلیل ناتوانی «جنبش سبز» ایران در مقایسه با قیام مردم مصر که به سرعت به پیروزی رسید، این است که جنبش سبز همواره خواست اصلاحات را مطرح کرده در صورتی که از همان ابتدا باید مشخص میبود که در چهارچوب ساختار سیاسی موجود اصلاحات واقعی امکانپذیر نیست.
واکنش حکومت به این اعلام حضور جنبش اعتراضی بسیار خشن و قاطع بود. شعار مرگ بر موسوی و کروبی در صحن مجلس طنینانداز شد، بیش از هزار نفر بازداشت شدند، فضای خیابانها امنیتی شد و دوباره بر تعداد اعدامها افزوده شد تا فضای هراس را در جامعه تشدید کند. در هراس از واکنش معترضان به دستگیری و محاکمه کروبی و موسوی حکومت از هفته گذشته آنها را در منزل حبس کرده و تمام ارتباطات آنها را قطع کرده است.
عباس میلانی خاطر نشان میکند که تعجبآورترین نکته همزمان با این سرکوب شدید معترضان در داخل ایران ادعاهای سران حکومت در حمایت از حقوق مردم در کشورهای عربی بود. اما تمام گروههای اسلامگرا از اخوان المسلمین مصر گرفته تا رهبر اسلامگرایان تونس هرگونه شباهتی بین جنبش مردم آن کشورها با «انقلاب اسلامی» را رد کرده و حتی دانشگاه الازهر که یکی از معتبرترین مراکز علمی و دینی اهل تسنن در جهان است با صدور بیانیهای سخنان خامنهای در مورد حوادث مصر را به شدت محکوم کرد.
عباس میلانی در ادامه تحلیل خود در وب سایت «نیو ریپابلیک» روش حکومت ایران در دزدیدن قربانیان حملات رژیم به معترضان را اوج ذلت و ریاکاری حکومتی توصیف میکند که از هر روش غیرانسانی برای وارونه جلوه دادن حوادث در داخل کشور استفاده میکند. مخالفان حکومت به این روش «مرده خواری» میگویند که در حقیقت در آن قاتلان به ظاهر در سوگ قربانیان خود میگریند.
نظامهایی مثل جمهوری اسلامی ایران که برای ادامه بقا خود از سرکوب و تهدید مداوم استفاده میکنند همواره با خطر وقوع لحظهای روبهرو هستند که مردم هراس خود را از دست بدهند. مردم ایران، که حدود ۶۰ درصد از آن زیر سن ۳۰ سال هستند و ۳۰ میلیون نفر از آن به شبکه اینترنت دسترسی دارند، در جستجوی آن لحظه هستند و به اشکال مختلف توان و محدودیتهای نیروهای امنیتی حکومت را میسنجند.
عباس میلانی به نامه گروهی از فرماندهان واحدهای سپاه به مقامات عالی نظامی که در آن مخالفت خود را با شلیک به سوی معترضان اعلام کردهاند اشاره میکند که چند روز پیش توسط روزنامه بریتانیایی «دیلی تلگراف» منتشر شد.
وی می افزاید که بعید است ارتش و نیروی انتظامی ایران نیز حاضر باشند در سرکوب مردم شرکت کنند و مشخص نیست که چند درصد از نیروهای بسیج در لحظات حساس واقعاً در کنار رژیم باقی بمانند و نکته مهم دیگر این است که هاشمی رفسنجانی با وجود تمام فشارهای موجود هنوز حاضر نشده به طور کامل در جبهه پیروان خامنهای و احمدینژاد قرار بگیرد.
در یک چنین شرایطی زمان دفاع از دموکراسی در ایران فرا رسیده است. با توجه به دغلکاریها و دو رویی حکومت ایران در برخورد با اعتراضات داخلی و تحولات منطقه، رئیسجمهور آمریکا دیگر نباید نگران این نکته باشد که حمایت همهجانبه از معترضان ایرانی به علیه خود بدل خواهد شد.
در حال حاضر که جامعه بینالمللی در مورد تحریم ایران و مجازات آن کشور به خاطر نقض حقوق بشر وحدت دارد، رئیس جمهور آمریکا نباید نگران باشد که فشار با هدف تغییر رژیم ممکن است رهبران ایران را برنجاند.
عباس میلانی در پایان یادآوری میکند که زمان سقوط حکومت ایران را نمیتوان پیشبینی کرد و جمهوری اسلامی ممکن است سالها پا برجا باشد اما تا چند ماه پیش همین حرف را در مورد حکومت حسنی مبارک و زینالعابدین بنعلی میشنیدیم. در حال حاضر با توجه به حرکت آرام مصر به سوی اصلاحات دموکراتیک و تحکیم سیستم سیاسی دموکراتیک در ترکیه، تغییر حکومت ایران میتواند تعادل قوا در کل منطقه را دگرگون کرده و کل خاورمیانه را به سمت دموکراسی و حکومت قانون هدایت کند.
باراک اوباما با حمایت از «جنبش سبز» و سایر جنبشهای آزادیخواهانه در منطقه میتواند در تحقق چنین تحول گستردهای نقش مهمی ایفا کند.