عرفان کسرایی، پژوهشگر مطالعات علم و فناوری و عضو انجمن فلسفه علم آلمان است.
کتابهای درسی حسابان، تحریرالوسیله و «کنز الفوائد فی حل مشکلات القواعد» حوزه نیستند که بود و نبود آنها تأثیری در آموزش و زندگی روزمره نداشته باشد. حذف انتگرال از محتوای درسی ریاضی با این توضیح که دانش آموزان «برای زندگی تربیت شوند و توانمندی علمی و اخلاقی» داشته باشند، سخنی بیهوده و خطرناک است.
یرنامههای توسعه فضایی ایران به سالهای قبل از انقلاب بازمیگردد. در سال ۱۳۵۶ قرار بود ماهوارههای زهره ایران طی پنج سال در موقعیتهای مداری مشخصشده مستقر شوند، اما با روی کار آمدن حکومت اسلامی، این پروژه عملاً منتفی شد.
نشست امسال مجمع جهانی اقتصاد در شرایطی برگزار میشود که فجایع زیستمحیطی، آلودگی گسترده در اقیانوسها و آتشسوزیهای وسیع در جنگلهای آمازون و استرالیا بیش از هر زمان دیگر به نگرانیهای بینالمللی دامن زده است.
با بالاگرفتن تنشهای منطقهای پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، سیاست جنگطلبی هیئت حاکم چهره جدیدی به خود گرفته است. پرسشی که در اینجا طرح میشود بهظاهر چندان پیچیده نیست. آیا بهراستی میتوان از وقوع جنگ جلوگیری کرد؟
تلاش برای اسلامیسازی دانشگاهها و تغییر محتوای درسی موضوع تازهای نیست و بیش از چهار دهه سابقه داشته، اما تشدید و شتاب گرفتن این روند، بهنوعی نشانگر هراس ایدئولوژیک حکومت از فرهنگ و آگاهی و دانش در جامعه ایرانی است.
با اوج گرفتن تظاهرات سراسری در ایران، پایههای حکومت اسلامی در ایران بیش از هر زمانی به لرزه در آمده است. با گسترده شدن اعتراضات، اینک مشخص شد ایرانی که تحلیلگران وابسته به حکومت جزیره ثبات میخواندند، آتشی زیر خاکستر و انبار باروتی از نارضایتیها بوده است.
در سالهای اخیر رویکردی به ایران برای جذب مخاطب اروپایی تبلیغ میشود که روایت مطلوب حکومت است و واقعیت موجود ایران را به شکلی دستکاریشده به مخاطب عرضه میکند.
دفاع از حرم در سوریه یا حمایت از حوثیها در یمن نمیتواند صرفاً مبتنی بر ملاحظات سیاسی و نظامی باشد. رویارویی نظامی با ابرقدرتی چون ایالات متحده آمریکا با هیچ خرد سیاسی همخوانی ندارد و کمتر حکومتی است که موجودیت خود را بر سر چنین انگارههایی به مخاطره بیندازند و به امید امدادهای غیبی،قمار کند.
روابط اروپا و حکومت جمهوری اسلامی طی چهاردهه گذشته روال پر پیچ و خمی داشته است. این روابط را در یک نظرگاه کلی نه میتوان خوب و نه بد نامید لیکن اغلب سیاستمداران اروپایی در دورههای مختلف رویکردی دوگانه و گاه متناقض در برابر رژیم حاکم ایران پیش گرفتهاند.
مرور رسانههای مکتوب اروپایی به خصوص از سالهای نخست دهه ۱۹۶۰، نشان میدهد در این سالها به تدریج یک چرخش بزرگ در رویکرد آنها به مسائل ایران ایجاد شده است. تغییر رویکردی که به باور برخی، محصول فعالیت تبلیغی دانشجویان مقیم آلمان غربی بود، و آهسته آهسته به جو غالب مجلات و روزنامههای اروپایی تبدیل شد.
چند سال پیش زمانی که فدریکا موگرینی، مسئول کنونی سیاست خارجی اتحادیه اروپا، به غزه سفر کرد یکی از رسانههای اسرائیلی او را «کمونیست و اسلامدوست» نامید. سخن این رسانه درباره چپگرا بودن او البته درست بود. اما اسلاموفیل نامیدن یک فعال سیاسی چپگرا، بحثی است که همچنان اینجا و آنجا شنیده میشود.