لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۵:۵۱

تنها صداست که می‌ماند؛ یک‌سالگی یک جنبش اجتماعی


۲۲ خرداد هم فرارسید و به گفته شاهدان عینی دست کم میدان انقلاب و خیابان آزادی تهران شاهد ادامه اعتراض هایی بود که با اعلام نتیجه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران آغاز شد. انتخاباتی که در پی آن محمود احمدی نژاد برنده اعلام شد و میرحسین موسوی و مهدی کروبی، نامزدهای معترض، را در جایگاه چهره های شاخص جنبشی قرار داد که اکنون از آن با نام جنبش سبز یاد می شود.

در یک سالی که از انتخابات ۲۲ خرداد می گذرد، آوازه اعتراض بخش قابل توجهی از ایرانیان به خارج از مرزهای ایران رفت و چهره تازه ای از ایران در رسانه های جهان ترسیم کرد، در پی یک سرکوب شدید و به بهای کشته شدن ده ها، بازداشت هزاران معترض و تلاش های بسیار در ایران و خارج از ایران.

در برنامه این هفته دیدگاه ها به بررسی کارنامه یک ساله اعتراض ها در ایران و خارج از ایران می نشینیم. همراه با محمد صادق جوادی حصار، در مشهد، مسئول اطلاع رسانی ستاد انتخاباتی مهدی کروبی که به تازگی از زندان آزاد شده است، فاطمه گوارایی، در تهران، فعال مدافع حقوق زنان و عضو شورای فعالان ملی مذهبی که در انتخابات ۲۲ خرداد حامی میرحسین موسوی بود، و مهدی خانبابا تهرانی از پایه گذاران اتحاد جمهوری خواهان ایران و تحلیلگر سیاسی در فرانکفورت.


  • آقای جوادی حصار، شما تازه از زندان بیرون آمدید و سال گذشته در این روزها شاهد اعتراض ها و تظاهراتی بودیم که تا مدتها ادامه یافت و بعد از ۲۲ بهمن در خیابانها به آن حد دیگر شاهد تظاهراتی نبودیم. اما از طریق «شبکه های اجتماعی» مشهود است که اثر اعتراض ها هنوز وجود دارد. حاصل کار معترضان به نتایج اعلام شده انتخابات در این یک ساله چه بوده؟

محمد صادق جوادی حصار: ابتدا تشکر می کنم از همه همراهانی که در این مدت که بازداشت بودم خانواده مرا همراهی کردند و به خصوص شخص آقای کروبی که با همه گرفتاری ها به خانواده ها توجه داشتند. امیدوارم جنبش مدنی که هنوز ادامه دارد راه های بیشتر مسالمت آمیز توام با مفاهمه را هرچه دقیق تر پیدا کند. هیچ جریان سیاسی نه به نفعش هست و نه می تواند جریان های سیاسی عمده در کشور را نادیده بگیرد. در این یک سال جریان های سیاسی منتقد و معترض کشف کردند که اگر با هم متحد نباشند بیش از پیش دچار مشکل خواهند شد و راه های تعامل منتقدانه با جریان های سیاسی مسلط بیشتر تجربه کردند و به روش های مسالمت آمیز اما پیگیرانه و مصرانه خودشان عمیقتر پی برده اند.

  • خانم گوارایی، بسیاری از ناظران سیاسی می گویند که جناح حاکم نه اراده و نه توان سرکوب را از دست داده. حوادث یک سال گذشته این را نشان داد. حال معترضان به نتایج انتخابات چه شیوه هایی را کنار گذاشته اند که از نظرشان به نتیجه نخواهد رسید و چه شیوه هایی در دستور کارشان قرار گرفته و روی آنها تکیه می کنند؟

فاطمه گوارایی: اجازه می خواهم یک سالگی جنبش سبز را به ملت ایران تبریک بگویم. برخلاف آنچه که بخش حاکم که در قدرت است در تبلیغات خود می گوید که جنبش سرکوب شده، می توانیم بگوییم که جنبش نه تنها سرکوب نشده بلکه نشانه های بالندگی و عمق یابی در آن از نظر بسیاری از تحلیلگران به وجود آمده و اتفاقا در صورتی ماندگار خواهد شد که این نشانه ها تقویت شود و موجب درازمدت تر بودن جنبش شود.

  • پس منظورتان اینست که اگر سرکوب شده، موجب شده که اندیشیده شود: چگونه باید به جلو رفت؟

نمی خواهم بگویم که از سرکوب استقبال می کنم. اما این را هم نمی توانم بگویم که بسیاری از فعالان سیاسی در ایران نگران روند کند شدن جنبش سبز بودند که توسط حاکمیت دامن زده می شد. نمونه اش درعاشورا شاهد این بودیم که تلاش شد جنبش به اقدامات خشونت آمیز دست بزند. این خطر در کنار اینکه جنبش دارد راه های عقلانی را بررسی می کند، یکی از پیشرفت های جنبش محسوب می شود.

  • این روش های عقلانی را می توانید مشخص تر بیان کنید؟

جنبش های اجتماعی اساساً اشکال از پیش تعریف شده ای ندارند. فقط این را می توانیم بگوییم که جنبش های اجتماعی در اشکال بروز تظاهرات میلیونی خیابانی تجلی پیدا نمی کند. اگر این تحلیل در ماه های اول در نزد عده ای از هواداران جنبش صدق می کرد، امروز بعد از یک سال که مردم و رهبری جنبش همچنان بر پیگیری مطالبات پافشاری می کنند، نشان می دهد که جنبش توانسته اشکال جدیدی از مقاومت مدنی را جستجو کند و در قالب آن اشکال مدنی اعتراضات خود را متجلی کند. این اشکال صور مختلف دارد: از
یکی از نتایج مثبت این جنبش در خارج از کشور این بود که وحدتی را فراهم آورد که تفرقه های گوناگون در خارج از کشور میان نیروهای مبارز تاحدودی برطرف شود.

مهدی خانبابا تهرانی
عملکرد فیلمسازها تا عملکرد فعالان سیاسی، زنان و کارگران تا معلمان. ولی نمی توانم بگویم چه شکل خاصی را برایش می توانیم پیش بینی کنیم. در راستای استراتژی کلان که جنبش دارد، مقاومت، استمرار، آگاهی بخشی، ایجاد شبکه های اجتماعی و گسترش آنها در سراسر ایران در میان همه اقشار. باید دنبال این باشیم که چگونه می توانیم با راه های خرد و کوچک این را عملیاتی کنیم.

  • آقای خانبابا تهرانی، وزن ایرانیان خارج از کشور در این رویدادهای یک سال اخیر چگونه بوده و چه چالش هایی را پیش رو دارند؟

مهدی خانبابا تهرانی: یکی از نتایج مثبت این جنبش در خارج از کشور این بود که وحدتی را فراهم آورد که تفرقه های گوناگون در خارج از کشور میان نیروهای مبارز تاحدودی برطرف شود.

  • فکر نمی کنید بعضی اختلافات و خط کشی های سابق به جای خود باقی است و شاید هم باید باقی باشد؟

من به این نکته می پردازم. یعنی اختلافات اگر نباشد، حالت بی رمقی در جنبش است. منتها اختلافات را در بستر این جنبش سبز به سود هماهنگی و همپایی با جنبش درون کشور تا حدودی به کنار نهادند و به صورت بحث داخلی طرح می کنند. در گذشته این اختلافات طوری بود که همراهی نمی شد. از سال گذشته هماهنگی ها، اتحادها و همراهی های گوناگونی بین نیروهای چپ، میانه و ملی و همه مبارزان به وجود آمده که همگان خواهان همان مطالباتی اند که از درون آن مطالبات جنبش اعتراضی سبز به وجود آمد. در خارج از کشور امروز تظاهراتی از سوی ایرانیان برگزار می شود و این خود نشان از یک همبستگی بزرگ به سود پیشبرد جنبش مدنی ایران و جنبش سبز رهایی بخش ایران است.



کارنامه «مصالحه»

از همان ابتدایی که میان رهبران اعتراض و مسئولان کشور اختلافات بروز کرد، این نقطه نظر مطرح شد که یکی از راه ها مصالحه است. نقش مصالحه از دید فعالان معترض چگونه است؟ کارنامه اش در این یک سال چگونه بوده؟

آقای جوادی حصار در پاسخ به این پرسش ضمن پذیرفتن اینکه تاثیری داشته است معتقد است که این تاثیر به گونه ای نبود که بتوان گفت تغییر روشی جدی از سوی جریان حاکم صورت گرفته باشد: «در بسیاری جاها سکوت یا عدم همراهی آقای هاشمی رفسنجانی و این دسته از نیروهای کشور باعث کندی تیغ تیزی بود که یک عده ای کشیده بودند تا ریشه جریانهای منتقد را بزنند. آقای هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت و لابی هایی که با نمایندگان برجسته دو جریان داشت به تعدیل و بالانس دو جریان خیلی کمک کرد. امثال آقای هاشمی یا آقای [سید حسن] خمینی و یا آقای مطهری خودشان را در این جریان ها در جایگاه پدر معنوی جریان منتقد تلقی می کنند، چرا که مثلاً آقای علی مطهری میراث بر یک اندیشه منتقد حوزوی و روشنفکر به نام آقای مطهری است که هنوز هم همه جریان های فقهی کشور به نظریات ایشان استناد می کنند. بنابراین شخصی مانند آقای [علی] مطهری نمی تواند فقط به ایفای وظیفه نمایندگی در مجلس اکتفا کند، او باید به مظالم و نارواهایی که بر سر جریان منتقد رفته، اعتراض کند. اما جریان مسلط سیاسی همینقدر را هم متاسفانه سعه صدر نشان نمی دهد و سعی می کند که این صدا ها را یا نشنیده بگیرد و یا به حاشیه براند. جنبش سبز می توانند با گفتمان مستمر با این بخش از بدنه نظام به بالانس جریان های سیاسی کمک کنند و به تعمیق رفتار مسالمت جویانه اما منتقدانه و مصلحانه در کشور کمک کنند. جریان سیاسی ناچار است با تعامل برآیند این دو جریان کنار بیاید و به نوعی مفاهمه تن در دهد.»

  • خانم گوارایی، در میان هواداران جنبش سبز کسانی هستند که می گویند بدون تعامل بین هواداران جناح حاکم و هواداران جنبش سبز کاری از پیش نمی رود.

جنبش سبز می توانند با گفتمان مستمر با این بخش از بدنه نظام به بالانس جریان های سیاسی کمک کنند و به تعمیق رفتار مسالمت جویانه اما منتقدانه و مصلحانه در کشور کمک کنند. جریان سیاسی ناچار است با تعامل برآیند این دو جریان کنار بیاید و به نوعی مفاهمه تن در دهد.

محمد صادق جوادی حصار
جنبش سبز هرگز از بدو تولدش تا امروز مسئله حذف کسانی که با آن متفاوت می اندیشند، چه در داخل حلقه سبز و چه در بیرون به عنوان هواداران حاکمیت کنونی مطرح نکرده است. این طرف مقابل بوده که اساساً حتی حلقه خودی ها را هر روز تنگ تر از قبل می کند. ما می خواهیم ایرانی بسازیم که از تمامی اقشار موجود تشکیل شده باشد.

نباید فکر کرد که فقط کسانی که امروز این مطالبات را دارند حق دارند حرف بزنند و خواست های خود را پیگیری کنند. باید به دنبال این باشیم که آن جناح خاکستری که در جامعه ایران وجود دارد و جناح حاکم سعی می کند از وجود آن در جنگ ملت علیه ملت بهره برداری کند، هر روز بیش از پیش نسبت به ماهیت، عملکرد و اقداماتی که از طرف جناح حاکم صورت می گیرد، واقف شود و حاضر شود به طیف گسترده جنبش سبز بپیوندد. قطعاً در این راه، تعامل تاثیرگذارتر از تقابل خواهد بود.

  • آقای خانبابا تهرانی، در کنفرانس خبری سایبری که آقایان موسوی و کروبی داشتند، مسئله ای مطرح شد و آن این بود که آقای موسوی به خصوص دست روی نبود رسانه جنبش سبز گذاشتند و گفتند کسانی که در خارج از کشور هستند و این اندیشه را در سر داشتند باید اقدامات خود را تسریع کنند. این اقدام تاکنون چگونه صورت نگرفته؟ چون در خارج از کشور انواع رسانه ها است ولی یک رسانه ای که مشخصا مربوط به جنبش سبز باشد، وجود ندارد. آیا اختلافاتی هست؟ اگر چنین رسانه ای به وجود بیاید، موجب تقویت جنبش سبز می شود یا اینکه ممکن است به دلیل اختلافاتی که ممکن است بروز کند، حاصلی نداشته باشد؟

آنچه مربوط به اطلاع رسانی در خارج از کشور در ربط با جنبش سبز می شود، مبارزان و کوشندگان سیاسی و فرهنگی کوتاه نیامده اند. تا آنجا که این صدا از طریق رسانه های خارجی به ایران می رود به نظر من می تواند موجب این شود که اختلافاتی که بین صفوف مبارزان هست بر سر استراتژی مبارزه، بروز نکند؛ بلکه همگان بر سر این بروند که چه خواست هایی اصلی است و از آنها دفاع کنند و سرکوب و خشونت های حاکمیت را محکوم کنند. هراس این را دارم که اگر رسانه مستقلی به نام سبز بخواهد به وجود بیاید، نتواند در شرایط کنونی که خیلی چیزها ناروشن است، اجماعی را به وجود بیاورد. مگر آنکه زیر نظر کسانی مانند آقای موسوی و کروبی که در ایران هستند رسانه ای به وجود بیاید و فقط صدای آنها به عنوان رهبران باشد. که من فکر می کنم این هم زیاد خوب نیست. بگذاریم فعلاً گوناگونی در بیان نظرات جنبش سبز باشد.

آقای خانبابا تهرانی ضمن بررسی این مسئله که طرح اختلاف های موجود میان گروه های داخل و خارج از کشور در شرایط کنونی و از طریق چنین رسانه ای به سود نیروهای جنبش نخواهد بود، زیرا به دلیل تنگناهایی که گروه های داخل با آن مواجه هستند طرح مسائلی مانند نقش ولی فقیه در یک انتخابات آزاد اساساً عملی نخواهد بود و آنها ناگزیرند از گفتن صریح بسیاری از حقایق خودداری کنند، نتیجه گیری می کند که: این به وحدت جناح های درون کشور کمک نمی کند چون جناح سرکوبگر عزم جزم کرده است که با سرکوب داخلی کار را پیش ببرد.

«اصلاح پذیری جمهوری اسلامی می تواند در زمانی باشد که به این نکات توجه شود. آن کسانی که پرداختن به ولی فقیه را منع می کنند دیگر در صف اصلاح طلبان واقعی نخواهند بود، زیرا حکومت اسلامی را با همان شکل و شمایل مطلقه اش می خواهند. در نتیجه فرآیند دموکراسی سازی در ایران بدون شناسایی مبانی اصلاح پذیری نظام پیش نخواهد رفت. این یک نظر است. این نظر اگر بخواهد در ربط با یک رسانه متعلق به جنبش سبز مطرح شود، مشکل ایجاد می کند. ایرانیانی که در بیرون مرزها زندگی می کنند اکثراً این تفاهم را دارند که در تنگناهایی که دارند بسیاری از مسائل را نمی توانند بگویند.»

اینک، آینده

آقای جوادی حصار با اشاره به اینکه جایگاه رهبری در قانون اساسی ایران به گونه ای است که حتی اگر سکوت کند می تواند مورد مواخذه قرار گیرد، می گوید: «قرار گرفتن در چنین جایگاهی مثل شمشیر دو دم است هم می برد و هم می تواند از هر دو سو مورد انتقاد واقع شود. مثلاً باید چشم فتنه را از حدقه در می آوردند و با سران فتنه برخورد می کردند و از این دست مطالباتی که در رسانه هایشان مثل کیهان و تریبون هایی که دارند، مطرح می کنند. من در مقامی نیستم که بگویم این ایفای نقش به صورت قانونی انجام گرفته یا نه. اما اینکه جنبش اصلاح طلبی که عام تر از جریان سبز تلقی کنیم، به ناچار باید تریبونی داشته باشد. چون در بسیاری از اوقات متاسفانه وقت زیادی مصروف این می شود که
اگر جنبش سبز متکثر است، اگر توانسته بعد از یک سال هنوز استمرار داشته باشد و در آن تلاش شود که حقوق تمامی افراد، گروهها، گرایش ها، اقوام، جنسیت ها، دیدگاه های مختلف رعایت شود؛ همین رمز استمرارش بوده، اگر هم رسانه ای بخواهد به وجود بیاید، باید با لحاظ تمامی این حساسیت ها شکل بگیرد.

فاطمه گوارایی
به ذهنیت ها و شایعات ایجاد شده و خلاف واقع هایی که از طریق رسانه های موجود در کشور علیه جنبش اصلاحی و جنبش سبز پراکنده می شود پاسخ بدهند.»

آقای جوادی حصار نتیجه گیری می کند که نباید از ترس اینکه اختلافی پیش نیاید پیش نرفت.

خانم گوارایی در همین دو زمینه می گوید: «شاید دوستانی که در خارج از کشور باشند از آزادی عمل و گفتار بیشتری برخوردار باشند و راحت تر بتوانند مواضع خود را عنوان کنند ولی به یاد داشته باشیم که هر موضعی [که گرفته می شود] چه تبعات سنگینی برای افراد و رهبران جنبش در داخل ایران دارد.»

خانم گوارایی با اشاره به کف مطالبات که اجرای بی تناظر قانون اساسی است، می گوید جنبش می تواند در داخل به شکل محترمانه به گفتن این انتقادات بپردازد؛ «در رابطه با دستاوردهای رسانه ای، یکی از اشکالات ضعف سازماندهی است. فعلاً هرگونه حرکتی برای سازماندهی در داخل با سرکوب شدید مواجه است. از تشکیل کوچکترین جمع تا تشکیل کوچکترین نهاد و حتی جمع بسیار کوچک در یک مکان به شدت مورد جلوگیری واقع می شود. برای اینکه مبادا چیزی به وجود بیاید و در همان نطفه خفه می شود. این جنبش برای استمرار نیاز به سازماندهی دارد. یکی از ابزارهای سازماندهی را مسئله رسانه مطرح کردند. اگر جنبش سبز متکثر است، اگر توانسته بعد از یک سال هنوز استمرار داشته باشد و در آن تلاش شود که حقوق تمامی افراد، گروهها، گرایش ها، اقوام، جنسیت ها، دیدگاه های مختلف رعایت شود؛ همین رمز استمرارش بوده، اگر هم رسانه ای بخواهد به وجود بیاید، باید با لحاظ تمامی این حساسیت ها شکل بگیرد.»

خانم گوارایی در پایان با اشاره به اینکه تمام مردم ایران به اینترنت دسترسی ندارند وجود یک رسانه را از نیازهای ضروری جنبش می داند که باید در عین حال با توجه به حساسیت های مختلف درون جنبش سازماندهی شود.

آقای خانبابا تهرانی در زمینه رسانه بر این باور است که تا زمانی که جنبش سبز هنوز به نقشه راه نیاز دارد، ایجاد یک رسانه شاید نتواند پاسخگوی نیازهای متنوع جنبش باشد.
XS
SM
MD
LG