لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۸:۲۶

از روسیه

یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۷

انتخاب بر اساس تاریخ
خرداد، ۱۳۹۷
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنجشنبه جمعه
۲۹ ۳۰ ۳۱ ۱ ۲ ۳ ۴
۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱
۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸
۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵
۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۳۱ ۱
هواداران تیم ملی ایران با پرچم شیر و خورشید در سطح شهر سن‌پترزبورگ
هواداران تیم ملی ایران با پرچم شیر و خورشید در سطح شهر سن‌پترزبورگ

آیا آوردن پرچم ایران با نشان شیر و خورشید به جای پرچم رسمی به ورزشگاه‌های جام جهانی ممنوع است؟

پاسخ کوتاه و سریع این است که ظاهراً بله! اما چطور این اتفاق افتاده و استدلال برگزارکنندگان جام جهانی برای این ممنوعیت چیست؟

پرچم قدیمی ایران با نشان شیر و خورشید، قدمتی چند صد ساله دارد. به نوشته دانشنامه ایرانیکا، نشان شیر و خورشید از حدود قرن ۱۵ میلادی (قرن ۹ هجری خورشیدی) استفاده شده و از دوران صفویه (به ویژه در دوران شاه عباس در قرن ۱۷)، فراگیر شده و به عنوان یک نشان ملی ایرانیان، بر روی پرچم و سکه و آثار هنری استفاده شده است.

اما این نشان تاریخی از همان نخستین روزهای سقوط حکومت محمدرضا شاه پهلوی با مخالفت آیت‌الله خمینی روبه‌رو شد و با اصرار شخصی او و سخنرانی‌هایی که در این زمینه انجام داد، از پرچم ایران حذف شد. کمی بعد نشان جدید که تصویری مرکب از عبارت «الله» و «لا اله الا الله» است، جای نشان شیر و خورشید را گرفت و ۲۲ الله‌ اکبر هم ببا الهام از روز ۲۲ بهمن (روز فروپاشی نظام سلطنتی در ایران) به پرچم اضافه شد.

حالا که نزدیک به ۴۰ سال از این اتفاقات گذشته، هنوز پرچم رسمی با نشانی که در قانون اساسی «نشان جمهوری اسلامی» توصیف شده، مایه مناقشه میان برخی از ایرانیان است؛ به ویژه در زمان برگزاری رقابت‌هایی مانند مسابقات فوتبال در جام جهانی.

بیشتر بخوانید: پرچم شیر و خورشید یا پرچم رسمی؟ مسئله این است!

در جریان بازی ایران و مراکش نیز، برخی از ایرانی‌ها به جای پرچم رسمی که آن را «پرچم جمهوری اسلامی» می‌نامند با پرچم تاریخی شیر و خورشید به ورزشگاه آمدند. اما گویا برگزارکنندگان این رقابت‌ها چندان از این کار خشنود نبودند!

این نخستین بار نیست که استفاده از پرچم شیر و خورشید در جریان رقابت‌های جام جهانی با مشکلاتی روبه‌رو می‌شود. در جریان رقابت‌های جام جهانی آلمان نیز برگزارکنندگان از ورود این پرچم به ورزشگاه جلوگیری می‌کردند. حتی بلندگوهای ورزشگاه رقابت‌ها در زمان بازی‌های ایران اعلام کرد که از این پرچم استفاده نکنید. در آن روزها سازمان مجاهدین خلق در آن زمان در فهرست گروه‌های تروریستی جای داشت و ظاهراً مقام‌های ایرانی، پرچم شیر و خورشید را به عنوان پرچم مورد استفاده این سازمان به برگزارکنندگان معرفی کرده بودند. در ظاهر، برگزارکنندگان آلمانی در تلاش بودند تا یک سازمان «تروریستی» نتواند از نمادهایش در ورزشگاه استفاده کند.

اما در روسیه، وضعیت متفاوت است و استدلال تروریستی بودن یکی از گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی در ایران، نمی‌تواند برای جلوگیری از نشان دادن پرچم شیر و خورشید کافی باشد، چرا که این سازمان از فهرست سازمان‌های تروریستی خارج شده است.

این‌بار چنانکه پژمان فرهی، از هواداران تیم ملی می‌گوید، پرچم ایران با نشان شیر و خورشید به دلیل «توهین‌آمیز» بودن به مشکل برخورده است. پژمان که با پرچم شیر و خورشید به ورزشگاه سن پترزبورگ رفته و ناچار شده قید تکان دادنش را بزند، ماجرا را چنین روایت می‌کند:

«من به هنگام ورود به استادیوم به مشکلی برنخوردم و با پرچم وارد ورزشگاه شدم. برای مدتی هم مشکلی نداشتم. اما پشت سرم عده‌ای با یک پرچم بسیار بزرگ جمهوری اسلامی نشسته بودند. بعد از مدتی مسولان انتظامات ورزشگاه بالای سر من آمدند و گفتند که اجازه ندارم پرچمم را تکان بدهم. وقتی پرسیدم چرا؟ گفتند که عده‌ای شکایت کرده‌اند و گفته‌اند این پرچم حاوی نشان‌های توهین‌آمیز (offensive) است و بر اساس قوانین فیفا نباید استفاده شود.»

این هوادار تیم ملی چندین بار اصرار می‌کند و سعی می‌کند برای برگزارکنندگان توضیح بدهد که این یک اختلاف‌نظر سیاسی است و این پرچم تاریخی ایران است. او می‌گوید که حتی بین دو نیمه نیز سعی کرده که برگزارکنندگان را قانع کند. اما وقتی این مجادله بی‌فایده مانده، او هم تصمیم گرفته که بازی را تماشا کند.

پژمان می‌گوید: «پرچم را عین شال انداختم دور گردنم. هیجان بازی هم زیاد بود و نمی‌توانستم تمام مدت وقتم را به بحث بگذرانم. می‌خواستم بازی را ببینم.»

دستکم یک ویدئوی منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی هم نشان می‌دهد که یکی از هواداران تیم ملی به هنگام ورود به استادیوم با مخالفت برگزارکنندگان روبه‌رو شده و نتوانسته پرچمش را به داخل ورزشگاه ببرد.

و البته مشاهدات خود من از داخل استادیوم هم تأییدی بر این مشکلات بود. من حتی یک هوادار تیم ملی با پرچم شیر و خورشید در درون ورزشگاه ندیدم! در حالی که در سطح شهر برخی از ایرانی‌ها با پرچم شیر و خورشید، تیم ملی را تشویق می‌کردند.

در قوانین فیفا، توضیحاتی درباره ممنوعیت استفاده از نشان‌های «توهین‌آمیز» دیده می‌شود که گویا بیشتر برای جلوگیری از گسترش شعارهای نژادپرستانه و تبعیض‌آمیز در مقررات آمده‌اند. اما اینکه چه نشان‌ها و پرچم‌هایی «توهین‌آمیز» هستند و چه کسی این توهین‌آمیز بودن را تشخیص می‌دهد، از پرسش‌های بی‌پاسخ این مقرراتند.

احتمالاً این وضعیت در جریان بازی‌های بعدی تیم ملی در برابر اسپانیا و پرتغال نیز تکرار خواهد شد و فعلاً تا اطلاع ثانوی، پرچم شیر و خورشید نه فقط در داخل کشور بلکه در خارج از ایران هم ممنوع خواهد بود!

وبلاگ «از روسیه» نوشته‌های روزانه، کیوان حسینی، گزارشگر رادیوفردا از محل برگزاری جام جهانی فوتبال است.

بیچاره مراکشی‌ها!

در استادیوم بازی ایران و مراکش، دقیقه ۹۵ از راه رسید و لحظه خارق‌العاده‌ای از ترکیب فریاد و هیجان و فشار روانی و خوشحالی و انرژی خلق شد. ناگهان هزاران ایرانی درون استادیوم بال درآوردند و رسیدند به سقف آسمان سن‌پترزبورگ.

وقتی یک تیم گل می‌زند باید چکار کرد؟ باید فریاد زد گل؟ چند بار می‌شود فریاد زد گل؟ و چقدر این خوشحالی عجیب و به آغوش کشیدن غریبه‌های اطراف کافی است؟ شاید به همین خاطر است که وقتی ایران گل زد، خیلی‌ها ناخودآگاه اشک ریختند. و از میان همین صورتهای خیس و خوشحال ایرانی‌ها، ناگهان یاد مراکشی‌ها افتادم. برگشتم به سوی یکیشان. غم و رنج توی صورتش، دقیقا نقطه مقابل وضعیت ایرانی‌ها بود.

بعد از گل ایران، برای بعضی‌ از مراکشی‌ها استادیوم به چنان جای غیرقابل تحملی تبدیل شد که دقیقا در همان لحظه از جایشان بلند شدند که بروند. خیلی سریع، این ساختمان زیبا در جزیره کرستوفسکی در قلب سن‌پترزبورگ، برای مراکشی‌های سرخ‌پوش به عمارت نفرین‌شده‌ای تبدیل شد که حتی برای دقیقه‌ای نمی‌توانستند تحملش کنند.

واقعیت قضیه این است که من از ابتدای بازی حواسم به تشویق‌های هماهنگ و پرشور مراکشی‌‌ها بود. ۲۴ ساعتی که در سن‌پترزبورگ بودم متوجه رفتارهای به شدت دوستانه آنها با ایرانی‌ها بودم و دیده بودم که تقریبا هر بار به گروهی از ایرانی‌ها می‌رسیدند، در شعار و رقص و پایکوبی، کم نمی‌آوردند.

ایرانی‌ها و مراکشی‌ها، قبل از آغاز بازی.
ایرانی‌ها و مراکشی‌ها، قبل از آغاز بازی.

فضای عمومی حاکم بر سن پترزبورگ میان طرفداران ایران و مراکش، فضایی بسیار دوستانه و استثنایی بود. سابقه تاریخی دو کشور، به این دوستی کمک می‌کرد. مراکشی‌ها دور‌ترین کشور مسلمان به ایران در میان مجموعه کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا هستند. دو کشور هرگز با هم نجنگیده‌اند و هیچ خصومت تاریخی بین‌شان نیست.

اما این به معنای دوستی سیاسی حکومت‌های ایران و مراکش نیست. روابط دو کشور یکبار در دهه ۸۰ میلادی و بر سر پناه‌ دادن به محمدرضا شاه پهلوی بعد از انقلاب سال ۵۷ تیره و تار شد. و یکبار هم در دهه اخیر به خاطر سیاست‌های ویژه حکومت ایران در حمایت از گروههای شیعه. مراکش حتی اخیرا ایران را متهم کرده که از جدایی‌طلبان جنوب این کشور هم حمایت کرده است. در خیابان‌های سن‌پترزبورگ از این اختلافات سیاسی هیچ خبری نبود.

علاوه بر برخورد به شدت دوستانه مراکشی‌ها در کرکری‌های فوتبالی، اعتماد به نفس آنها برای بازی در برابر ایران نیز قابل توجه بود. به قول ورزشی‌نویس‌ها، کمابیش همه می‌دانستند که «روی کاغذ» آنها تیم بهتری دارند. در ماههای اخیر هم نتایج خوبی گرفته بودند و شکست ناپذیر به نظر می‌رسیدند. در واقع پشت طرفدارانشان نه فقط به احساسات و شور و هیجان قبل از بازیها بلکه به یک تیم خوب گرم بود.

همه اینها یک طرف، تشویق‌های هماهنگ و شعارهای گوش‌نواز و پر از ریتم مراکشی‌ها یک‌ طرف. از آغاز بازی، این طرفداران بی‌وقفه تیمشان را تشویق کردند و برای لحظاتی، فضای احساسی حاکم بر استادیوم را در دستشان گرفتند. تعداد قابل توجهی پرچم مراکش و ابتکارات خاص لیدرهای فوتبالی‌شان برای هماهنگ کردن طرفداران موجب شدند که در لحظاتی، تشویق‌های بی‌امانشان بر روی بازیکنانشان هم اثر بگذارد و آنها هم رو به هواداران، واکنش نشان بدهند یا تحریکشان کنند که تشویق‌ها را بیشتر کنند.

ضمن اینکه از لحظه‌ای که سوت آغاز بازی زده شد، خیلی زود بوی یک گل مراکشی در فضای استادیوم پیچید. انگار این موضوع که آنها هر آن گلی خواهند زد، به سرنوشت محتوم این بازی تبدیل شده بود. در ۲۰ دقیقه نخست، مراکشی‌ها چندین بار خودشان را برای آن فریاد نهایی آماده کردند. بارها با هیجان ایستادند و تا دم آن فریاد رفتند و آهی کشیدند و سرجایشان نشستند. هر چند که در همان نیمه اول و در دو ضد حمله خیلی زود فهمیدند که ایران تیم خطرناکی است و بازی آسان نخواهد بود، اما خیالشان راحت بود که بازی را در دست دارند.

وقتی بازی به دقایق پایانی نزدیک شد، مراکشی‌ها کم‌کم آرام و قرارشان را از دست دادند. حالا دیگر نتیجه مساوی صفر-صفر به یک امکان محتمل تبدیل شده بود که کابوس‌وار دور سرشان می‌چرخید. تشویق‌ها دیگر با نگرانی دنبال می‌شد و وحشتشان این بود که بازی مساوی شود. ایرانی‌ها اما با احساساتی دوگانه، همچنان به تشویق‌هایشان ادامه می‌دادند. تیم ملی در عمل موفق شده بود که گل نخورد. بیرانوند، دروازه‌بان تیم ملی در دو واکنش فوق‌العاده در هر دو نیمه، هواداران را حسابی خوشحال کرده بود. هر چند که ایران گلی هم نزده بود و از بازی درخشان و هجومی هم خبری نبود، اما باز وضعیت بهتر از باخت محتمل بود.

تا اینکه بالاخره دقیقه ۹۵ از راه رسید.

نه فقط مراکش گل خورد. نه فقط در آخرین دقیقه بازی گل خورد. نه فقط بازی را باختند. نه فقط ماهها امیدشان در یک لحظه دود شد. بلکه در برابر نگاههای حیرت‌زده‌شان، هزاران ایرانی، با تمام وجود فریاد کشیدند: گل! نه یکبار و دوبار. دهها بار. گل. گل. گل. ایران. ایران. ایران. بغل گوش من، یکی از طرفداران رو به آسمان کرد و فریاد زد: «خدایا ما کی هستیم؟ ما چی هستیم؟ گل. گل.» و اشک. اشک. اشک.

و همه این نمایش پر احساس و پر سر و صدا، در برابر نگاه مراکشی‌ها. همان مراکشی‌های دوست‌داشتنی که اینقدر با ایرانی‌ها مدارا کرده بودند و رقصیده بودند و در آغوششان کشیده بودند.

در این لحظات بود که برگشتم به سوی مراکشی‌ها. و نگاهم خیره شده به نگاه یکی‌شان که بی‌وقفه اشک می‌ریخت. و در حالی که سرش را تکان می‌داد، با استیصال به زمین اشاره کرد و وقتی نگاهش به نگاه من گره خورد، سعی کرد لبخندی هم بزند. حتی به نشانه تشویق ایران، دست کوتاهی هم زد! گویی همانطور که روی صندلی‌اش در ورزشگاه از نفس افتاده بود، سعی می‌کرد به من تبریک بگوید. و به زمین اشاره می‌کرد که جشن گل را از دست نده.

من که رفتم به طرفش تا از او تشکر کنم، خیلی زود فهمیدم دور و برم ایرانی‌های بیشتری هستند که مراکشی‌ها را به آغوش می‌کشند! معجزه فوتبال رخ داده بود. ایران برده بود. اما نمی‌شد از مراکشی‌ها گذشت. نمی‌شد ندیدشان. نمی‌شد فراموش کرد که چه بلایی بر سرشان آمده. تیم خوبشان نه تنها گل نزد، بلکه گل هم خورد. آن هم در دقیقه ۹۵. دقیقه ۹۵! بیچاره مراکشی‌ها!

وبلاگ «از روسیه» نوشته‌های روزانه گزارشگر رادیوفردا از محل برگزاری جام جهانی فوتبال است.

بیشتر

XS
SM
MD
LG