لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۸:۱۴

از روسیه

شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۷

انتخاب بر اساس تاریخ
خرداد، ۱۳۹۷
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنجشنبه جمعه
۲۹ ۳۰ ۳۱ ۱ ۲ ۳ ۴
۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱
۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸
۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵
۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۳۱ ۱

بیچاره مراکشی‌ها!

در استادیوم بازی ایران و مراکش، دقیقه ۹۵ از راه رسید و لحظه خارق‌العاده‌ای از ترکیب فریاد و هیجان و فشار روانی و خوشحالی و انرژی خلق شد. ناگهان هزاران ایرانی درون استادیوم بال درآوردند و رسیدند به سقف آسمان سن‌پترزبورگ.

وقتی یک تیم گل می‌زند باید چکار کرد؟ باید فریاد زد گل؟ چند بار می‌شود فریاد زد گل؟ و چقدر این خوشحالی عجیب و به آغوش کشیدن غریبه‌های اطراف کافی است؟ شاید به همین خاطر است که وقتی ایران گل زد، خیلی‌ها ناخودآگاه اشک ریختند. و از میان همین صورتهای خیس و خوشحال ایرانی‌ها، ناگهان یاد مراکشی‌ها افتادم. برگشتم به سوی یکیشان. غم و رنج توی صورتش، دقیقا نقطه مقابل وضعیت ایرانی‌ها بود.

بعد از گل ایران، برای بعضی‌ از مراکشی‌ها استادیوم به چنان جای غیرقابل تحملی تبدیل شد که دقیقا در همان لحظه از جایشان بلند شدند که بروند. خیلی سریع، این ساختمان زیبا در جزیره کرستوفسکی در قلب سن‌پترزبورگ، برای مراکشی‌های سرخ‌پوش به عمارت نفرین‌شده‌ای تبدیل شد که حتی برای دقیقه‌ای نمی‌توانستند تحملش کنند.

واقعیت قضیه این است که من از ابتدای بازی حواسم به تشویق‌های هماهنگ و پرشور مراکشی‌‌ها بود. ۲۴ ساعتی که در سن‌پترزبورگ بودم متوجه رفتارهای به شدت دوستانه آنها با ایرانی‌ها بودم و دیده بودم که تقریبا هر بار به گروهی از ایرانی‌ها می‌رسیدند، در شعار و رقص و پایکوبی، کم نمی‌آوردند.

ایرانی‌ها و مراکشی‌ها، قبل از آغاز بازی.
ایرانی‌ها و مراکشی‌ها، قبل از آغاز بازی.

فضای عمومی حاکم بر سن پترزبورگ میان طرفداران ایران و مراکش، فضایی بسیار دوستانه و استثنایی بود. سابقه تاریخی دو کشور، به این دوستی کمک می‌کرد. مراکشی‌ها دور‌ترین کشور مسلمان به ایران در میان مجموعه کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا هستند. دو کشور هرگز با هم نجنگیده‌اند و هیچ خصومت تاریخی بین‌شان نیست.

اما این به معنای دوستی سیاسی حکومت‌های ایران و مراکش نیست. روابط دو کشور یکبار در دهه ۸۰ میلادی و بر سر پناه‌ دادن به محمدرضا شاه پهلوی بعد از انقلاب سال ۵۷ تیره و تار شد. و یکبار هم در دهه اخیر به خاطر سیاست‌های ویژه حکومت ایران در حمایت از گروههای شیعه. مراکش حتی اخیرا ایران را متهم کرده که از جدایی‌طلبان جنوب این کشور هم حمایت کرده است. در خیابان‌های سن‌پترزبورگ از این اختلافات سیاسی هیچ خبری نبود.

علاوه بر برخورد به شدت دوستانه مراکشی‌ها در کرکری‌های فوتبالی، اعتماد به نفس آنها برای بازی در برابر ایران نیز قابل توجه بود. به قول ورزشی‌نویس‌ها، کمابیش همه می‌دانستند که «روی کاغذ» آنها تیم بهتری دارند. در ماههای اخیر هم نتایج خوبی گرفته بودند و شکست ناپذیر به نظر می‌رسیدند. در واقع پشت طرفدارانشان نه فقط به احساسات و شور و هیجان قبل از بازیها بلکه به یک تیم خوب گرم بود.

همه اینها یک طرف، تشویق‌های هماهنگ و شعارهای گوش‌نواز و پر از ریتم مراکشی‌ها یک‌ طرف. از آغاز بازی، این طرفداران بی‌وقفه تیمشان را تشویق کردند و برای لحظاتی، فضای احساسی حاکم بر استادیوم را در دستشان گرفتند. تعداد قابل توجهی پرچم مراکش و ابتکارات خاص لیدرهای فوتبالی‌شان برای هماهنگ کردن طرفداران موجب شدند که در لحظاتی، تشویق‌های بی‌امانشان بر روی بازیکنانشان هم اثر بگذارد و آنها هم رو به هواداران، واکنش نشان بدهند یا تحریکشان کنند که تشویق‌ها را بیشتر کنند.

ضمن اینکه از لحظه‌ای که سوت آغاز بازی زده شد، خیلی زود بوی یک گل مراکشی در فضای استادیوم پیچید. انگار این موضوع که آنها هر آن گلی خواهند زد، به سرنوشت محتوم این بازی تبدیل شده بود. در ۲۰ دقیقه نخست، مراکشی‌ها چندین بار خودشان را برای آن فریاد نهایی آماده کردند. بارها با هیجان ایستادند و تا دم آن فریاد رفتند و آهی کشیدند و سرجایشان نشستند. هر چند که در همان نیمه اول و در دو ضد حمله خیلی زود فهمیدند که ایران تیم خطرناکی است و بازی آسان نخواهد بود، اما خیالشان راحت بود که بازی را در دست دارند.

وقتی بازی به دقایق پایانی نزدیک شد، مراکشی‌ها کم‌کم آرام و قرارشان را از دست دادند. حالا دیگر نتیجه مساوی صفر-صفر به یک امکان محتمل تبدیل شده بود که کابوس‌وار دور سرشان می‌چرخید. تشویق‌ها دیگر با نگرانی دنبال می‌شد و وحشتشان این بود که بازی مساوی شود. ایرانی‌ها اما با احساساتی دوگانه، همچنان به تشویق‌هایشان ادامه می‌دادند. تیم ملی در عمل موفق شده بود که گل نخورد. بیرانوند، دروازه‌بان تیم ملی در دو واکنش فوق‌العاده در هر دو نیمه، هواداران را حسابی خوشحال کرده بود. هر چند که ایران گلی هم نزده بود و از بازی درخشان و هجومی هم خبری نبود، اما باز وضعیت بهتر از باخت محتمل بود.

تا اینکه بالاخره دقیقه ۹۵ از راه رسید.

نه فقط مراکش گل خورد. نه فقط در آخرین دقیقه بازی گل خورد. نه فقط بازی را باختند. نه فقط ماهها امیدشان در یک لحظه دود شد. بلکه در برابر نگاههای حیرت‌زده‌شان، هزاران ایرانی، با تمام وجود فریاد کشیدند: گل! نه یکبار و دوبار. دهها بار. گل. گل. گل. ایران. ایران. ایران. بغل گوش من، یکی از طرفداران رو به آسمان کرد و فریاد زد: «خدایا ما کی هستیم؟ ما چی هستیم؟ گل. گل.» و اشک. اشک. اشک.

و همه این نمایش پر احساس و پر سر و صدا، در برابر نگاه مراکشی‌ها. همان مراکشی‌های دوست‌داشتنی که اینقدر با ایرانی‌ها مدارا کرده بودند و رقصیده بودند و در آغوششان کشیده بودند.

در این لحظات بود که برگشتم به سوی مراکشی‌ها. و نگاهم خیره شده به نگاه یکی‌شان که بی‌وقفه اشک می‌ریخت. و در حالی که سرش را تکان می‌داد، با استیصال به زمین اشاره کرد و وقتی نگاهش به نگاه من گره خورد، سعی کرد لبخندی هم بزند. حتی به نشانه تشویق ایران، دست کوتاهی هم زد! گویی همانطور که روی صندلی‌اش در ورزشگاه از نفس افتاده بود، سعی می‌کرد به من تبریک بگوید. و به زمین اشاره می‌کرد که جشن گل را از دست نده.

من که رفتم به طرفش تا از او تشکر کنم، خیلی زود فهمیدم دور و برم ایرانی‌های بیشتری هستند که مراکشی‌ها را به آغوش می‌کشند! معجزه فوتبال رخ داده بود. ایران برده بود. اما نمی‌شد از مراکشی‌ها گذشت. نمی‌شد ندیدشان. نمی‌شد فراموش کرد که چه بلایی بر سرشان آمده. تیم خوبشان نه تنها گل نزد، بلکه گل هم خورد. آن هم در دقیقه ۹۵. دقیقه ۹۵! بیچاره مراکشی‌ها!

وبلاگ «از روسیه» نوشته‌های روزانه گزارشگر رادیوفردا از محل برگزاری جام جهانی فوتبال است.

پرچم شیر و خورشید یا پرچم رسمی؟ سر زد از افق یا ای ایران؟ هوادار تیم ملی که پایش به جام جهانی برسد پرسش‌های عجیب و گاه سختی دارد که باید به آنها جواب بدهد! حالا شاید برای بعضی از شما این پرسش‌ها آنقدر جدی نباشد. ولی ما که خودمان را می‌شناسیم و می‌دانیم چطور برای بعضی باورها و ایده‌ها و ارزش‌ها و‌ آرزوها حاضریم شهر را بهم بریزیم.

من برای نخستین بار در جام جهانی آلمان متوجه این معماهای منحصر به فرد شدم. در آن سال بازی ایران و مکزیک، نخستین باری بود که یک بازی تیم ملی را از نزدیک و خارج از ایران می‌دیدم. در استادیوم ابتدا سرود ملی مکزیک نواخته شد و مکزیکی‌ها که دست بر قضا تعدادشان هم زیادتر از ایرانی‌ها به نظر می‌رسید، دستشان را روی سینه‌شان گذاشتند و با شور و شکوه خاصی سرود را خواندند و چشمهایشان پر از اشک شد.

به ایرانی‌ها که رسید وضعیت دراماتیکی رقم خورد که وقتی دقت خوب می‌کردی رگه‌هایی از کمدی هم داشت!

سرود رسمی ایران در حال حاضر، یک سرود به شدت ایدئولوژیک در ستایش انقلاب اسلامی سال ۵۷، نظام سیاسی «جمهوری اسلامی» و رهبرانش است. برای خیلی‌ها – به ویژه ایرانی‌های مهاجر یا مخالف جمهوری اسلامی – به هیچ وجه آسان نیست که حتی در ابتدای یک مسابقه «ملی»، نام «جمهوری اسلامی ایران» را فریاد بکشند. به همین دلیل از همان ابتدای پخش سرود، مجادله‌ای فوری و اضطراری در جمع ایرانی‌ها شروع شد.

یکی داد زد: «چیکار کنیم؟»

یکی جواب داد: «ای ایران بخونیم.»

آن یکی گفت: «طولانیه».

یکی گفت: «سوت بزنیم».

آن یکی گفت: «نه آقا فریاد بزنیم ایران.»

این میان یکی که فکر کرد وقت تنگ است تنهایی فریاد می‌زد «ای ایران، ای مرز پرگهر.»

یکی دیگر بی‌خیال «سر زد افق، مهر جاودان» را می‌خواند و برایش مجادله اهمیتی نداشت.

هنوز سرود در جریان بود که یکی فریاد زد «ایران چی کارش می‌کنه؟» و چند نفر هم با اشتیاق و چند نفری ناخودآگاه پاسخ دادند: «سوراخ سوراخش می‌کنه».

و سرود کوتاه ملی تمام شد. تلخ. ناهماهنگ. و تا اندازه‌ای گویای وضعیت پرمعمای جامعه چندپاره راضی و ناراضی. این وضعیت در بازی‌های بعدی هم تکرار شد. هر بار همینقدر تکه پاره و بی‌نتیجه. نه از «ای ایران» درست و حسابی خبری بود و نه سرود فعلی با هماهنگی و گروهی خوانده می‌شد.

این بار هم بعید است که استثنایی وجود داشته باشد. بر سر سرود ملی، اختلاف نظری وجود دارد که عمیق‌تر از این حرفهاست. پرچم هم همینطور. تا جایی که برخی حاضر نیستند به پرچم رسمی ایران بگویند پرچم ایران. بهش می‌گویند «پرچم جمهوری اسلامی» و خیلی صریح و بی‌پروا معتقدند، این پرچم کشور نیست.

فارغ از اینکه پرچم ایران با آرم شیر و خورشید، ریشه‌ای بسیار کهن‌تر از دعوای سلطنت‌طلب و حزب‌اللهی و مجاهد خلق دارد، کار به جایی رسیده که برخی مخالفان مصرانه از هواداران تیم‌ملی می‌خواهند که با پرچم شیر و خورشید به استادیوم بروند و پرچم رسمی را دستشان نگیرند. شاهین میلانی از آن جمله است؛ از حقوقدانان مدافع حقوق بشر (ساکن آمریکا) که اخیرا در توئیتر این نظر را نوشت:

آقای میلانی در تشریح نظرش برایم نوشت که معتقد است علائمی مانند «الله» و ۲۲ «الله اکبر» که با الهام از ۲۲ بهمن روی پرچم نوشته شده‌اند، یادآور تبعیض نهادینه شده مذهبی در نظام سیاسی کنونی هستند و چنین پرچمی نمی‌تواند شهروندان خداناباور، غیرمسلمان، یا مسلمان سکولار را نمایندگی کند. او در عین حال یادآوری می‌کند که با هرگونه بی‌احترامی به پرچم رسمی مانند پاره کردن و زمین انداختنش موافق نیست، اما در حال حاضر انتخاب پرچم را یک انتخاب شخصی تلقی می‌کند و معتقد است دست گرفتن پرچمی که برای ایرانیان سکولار مهاجر، معنایی سیاسی و متضاد با باورهایشان دارد، منطقی نیست.

در آن سوی میدان هم طرفداران پرچم رسمی، بیش از هر چیزی بر همین رسمیت تکیه می‌کنند و اینکه بهرحال در تمامی رقابت‌های ورزشی و سازمانهای بین‌المللی، همه این پرچم را به عنوان پرچم به رسمیت می‌شناسند و دنیا از اختلافات درونی ایرانی‌ها بر سر پرچم اطلاعی ندارد. پوریا آسترکی که خود معتقد است حذف نماد ملی و قدیمی «شیر و خورشید» از پرچم کشور بعد از انقلاب اسلامی، کار درستی نبوده، می‌گوید که باید در جام جهانی از پرچم رسمی استفاده کرد چرا که فعلا همین پرچم، پرچم رسمی کشور و در همه مراجع جهانی نیز به عنوان پرچم ایران معرفی شده است.

به بیان دیگر از نظر این گروه، فارغ از شکل پرچم، این پرچم با همان الله درونش و ۲۲ الله اکبری که به خط کوفی نوشته شده‌‌اند، از نظر جامعه بین‌المللی به عنوان یکی از نمادهای ملی ایرانیان به رسمیت شناخته شده، و حتی طرفداران نماد «شیر و خورشید» هم می‌توانند با همین استدلال از آن استفاده کنند.

طبیعتا برخی از طرفداران اسلامگرای نظام سیاسی حاکم هم اساسا با این پرچم موافقند و هیچ پرچم دیگری را قبول ندارند.

آخر کار برخی هم به ابتکارات دیگری روی می‌آورند. از پرچم بدون آرم گرفته (که به پرچم ایتالیا بی‌شباهت نیست) تا پرچم‌های من‌درآوردی. مثلا پرچم ایران بدون آرم که وسطش به انگلیسی نوشته شده IRAN.

این میان بماند که تلویزیون دولتی ایران هم تلاش قابل ملاحظه‌ای می‌کند تا در کنار چهره هواداران زن تیم ملی که حجاب اسلامی ندارند، پرچم‌های شیر و خورشید را هم سانسور کند. چنانکه که گویی هر بار بازی تیم ملی است، هواداران در ورزشگاههای آزاد خارج از کشور باز با حجاب می‌آیند و همه‌شان پرچم رسمی با آرم الله دستشان می‌گیرند! این سانسورهای تلویزیون خودش یک پست جدا می‌طلبد. فعلا پرچم شیر و خورشید یا پرچم رسمی؟ مسئله این است!

بیشتر

XS
SM
MD
LG