لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ تهران ۰۷:۵۱

وبلاگ انتخابات آمریکا

Sorry! No content for ۲۲ بهمن. See content from before

چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴

ترامپ و سندرز بردند؛ حالا چه می‌شود؟

ایالت نیوهمشایر نخستین ایالتی است که در آن انتخابات درون حزبی برگزار می‌شود و دموکراتها و جمهوریخواهان برای اینکه چه کسی در انتخابات اصلی نامزدشان باشد، رای می‌دهند.
ایالت نیوهمشایر نخستین ایالتی است که در آن انتخابات درون حزبی برگزار می‌شود و دموکراتها و جمهوریخواهان برای اینکه چه کسی در انتخابات اصلی نامزدشان باشد، رای می‌دهند.

کابوس جمهوریخواهان تثبیت شده به واقعیت تبدیل شد و دونالد ترامپ در نخستین انتخابات درون حزبی، با فاصله قابل توجهی نسبت به نفر دوم، پیروز شد.

در نخستین انتخابات درون حزبی دموکراتها نیز اتفاق مشابهی رخ داد! آنجا نیز هیلاری کلینتون که حمایت قابل توجهی از هسته مرکزی حزب دموکرات را پشت سر خود دارد به برنی سندرز باخت که لایه‌های چپ پیشروی دموکراتها را نمایندگی می‌کند. البته سندرز مانند ترامپ با دنیای سیاست بیگانه نیست و یک سیاستمدار حرفه‌ای است.

هم ترامپ و هم سندرز برای هفته‌های متوالی در نظرسنجی‌ها در ایالت نیوهمشایر از رقبایشان پیش بودند، اما کمتر کسی منتظر چنین پیروزی خیره‌کننده‌ای بود؛ ترامپ موفق شد بیش از ۳۵ درصد آرا را به دست بیاورد و سندرز هم با ۶۰ درصد آرا، پیروزی خیره‌کننده‌ای را به نام خود ثبت کرد.

حالا دیگر در مسیر انتخاب نامزد نهایی دو حزب دموکرات و جمهوریخواه، تکلیف دو ایالت کلیدی آیووا (اولین جایی که از طریق گردهمایی حزبی یا Caucus نامزد مورد نظر انتخاب می‌شود) و نیوهمشایر (که نخستین انتخابات درون حزبی یا Primary برگزار می‌شود)، روشن شده است و نگاه کمپین‌های نامزدها از همین حالا متوجه ۴۸ ایالت باقی مانده است.​

پیروزی ترامپ

خبر مهم انتخابات درون حزبی جمهوریخواهان در نیوهمشایر به پیروزی ترامپ ختم نمی‌شود.

در این حزب، دومین خبر مهم این بود که جان کیسیک، فرماندار ایالت اوهایو دوم شد. هر چند که او با حدود ۱۵ درصد آرا، فاصله زیادی با ترامپ داشت، اما به دلیل جایگاه پایین کیسیک در نظرسنجی‌ها، او با این پیروزی عملا به شگفتی انتخابات نیوهمشایر تبدیل شد.

هر چند که کیسیک استراتژی متفاوتی نسبت به باقی رقبایش پیش گرفته بود و با زدن قید ایالت آیووا، تمام انرژی‌اش را بر روی نیوهمشایر متمرکز کرده بود و ۶۲ روز را در این ایالت، کمپین کرده بود. در نهایت نتیجه‌اش را هم گرفت و با دوم شدن ناگهان به خبر مهم انتخابات تبدیل شد.

تد کروز، نامزد محافظه‌کاران مذهبی و تندرو که در آیووا برنده شده بود، در نیوهمشایر سوم شد.

شگفتی بعدی، سقوط آزاد مارکو روبیو به جایگاه پنجم و صعود جب بوش به جایگاه چهارم بود. این در حالی بود که تا آخرین نظرسنجی‌های قبل از انتخابات، مارکو روبیو دوم بود. استراتژیست‌های روبیو می‌گفتند که او در آیووا سوم شده. در نیوهمشایر دوم و در کارولینای جنوبی (ایالت بعدی که در آن جمهوریخواهان رای خواهند داد) اول خواهد شد.

حالا اما اول شدن در کارولینای جنوبی برای مارکو روبیو از هر زمان دیگری دشوارتر شده است.

علت اصلی بلایی که سر روبیو آمد، آخرین مناظره جمهوریخواهان بود که از هر طرف هدف انتقادها قرار گرفت و متهم شد که مانند ماشین هر چه مشاورانش می‌گویند را تکرار می‌کند و در مواجهه با چالش‌های واقعی، ابتکار و خلاقیت کافی برای یافتن راه‌حل را ندارد.

او نتوانست از شر این انتقاد خلاص شود و در نهایت برخلاف همه پیش‌بینی‌ها در نیوهمشایر زمین خورد.

همزمان جب بوش با چهارم شدن نفس راحت‌تری کشید. حالا دیگر او مجبور نیست زیر فشار حامیان مالی حزب جمهوریخواه از رقابت کنار بکشد.

اما احتمال اینکه دیگر نامزد وابسته به هسته مرکزی حزب یعنی کریس کریستی از رقابت کنار بکشد، وجود دارد. او تنها هفت و نیم درصد آرا را به دست آورد.

پیروزی سندرز

در میان دموکراتها، پیروزی سندرز شگفت‌انگیز نبود. اما رای ۶۰ درصدی هوادارانش و مشارکت گسترده جوانان در انتخابات، نه تنها از سوی برخی شگفت‌آور توصیف شد بلکه انرژی فوق‌العاده‌ای نیز به کمپین او تزریق کرد.

این نامزد پپیشرو که با سوسیالیست خواندن خود و حرف زدن درباره لزوم «انقلاب سیاسی»، تا همین جای کار خون‌تازه‌ای به رگهای انتخابات آمریکا دمیده، با رای بالای خود فضایی احساساتی و هیجان‌آور در اطراف خود به وجود آورده که از نظر برخی، ضروری‌ترین لازمه پیروزی نهایی است.

او نطق پیروزی خود را نیز به فرصتی طلایی برای تبلیغ برنامه‌هایش استفاده کرد و همزمان با تشکر از هیلاری کلینتون و طرفدارانش، وجهه متفاوت خود را نسبت به دیگر نامزدها به رخ کشید.

اما تجربه هیلاری کلینتون در نیوهمشایر، کاملا نسبت به حضور قبلی او در این ایالت در سال ۲۰۰۸ متفاوت بود. در آن زمان، باراک اوباما بعد از پیروزی در آیووا، با خیل هواداران پرشورش در صدر بسیاری از نظرسنجی‌ها بود و به نظر می آمد که با بردن نیوهمشایر به راحتی به نامزد نهایی دموکراتها تبدیل خواهد شد. اما در آن دوره هیلاری کلینتون نیوهمشایر را برد و با انرژی مضاعفی که از این پیروزی گرفت، رقابت خود را با اوباما با سرسختی بسیار ادامه داد.

این‌بار اما نیوهمشایر به کلی به کلینتون پشت کرد. او با کسب رایی حدود ۴۰ درصد، به نامزدی باخت که بیش از هر گروهی به آرای جوانان تکیه دارد؛ گروهی که احتمالا از امروز بیش از گذشته هدف برنامه‌های تیلیغاتی هیلاری کلینتون خواهد بود.

گام بعدی

از اینجای کار تقویم مبارزات درون حزبی دموکراتها و جمهوریخواهان با تفاوتهایی دنبال خواهد شد.

در حزب جمهوریخواه انتخابات بعدی در روز ۲۰ فوریه (اول اسفند) در ایالت کارولینای جنوبی برگزار خواهد شد. در این ایالت تا امروز ترامپ با فاصله از باقی نامزدها جلو بوده و با پیروزی نیوهمشایر، کارش برای یک پیروزی دیگر، آنقدرها دشوار نخواهد بود.

در حزب جمهوریخواه انتخابات بعدی در روز ۲۰ فوریه (اول اسفند) در ایالت کارولینای جنوبی برگزار خواهد شد. در این ایالت تا امروز ترامپ با فاصله از باقی نامزدها جلو بوده و با پیروزی نیوهمشایر، کارش برای یک پیروزی دیگر، آنقدرها دشوار نخواهد بود.

اما بعد از او، آرای مارکو روبیو، جان کیسک و جب بوش مساله‌ای است که برای ناظران جمهوریخواه اهمیت دارد. این سه نفر در کنار کریس کریستی نامزدهای محبوب کله‌گنده‌های حزب هستند. آنها سیاستمداران باسابقه‌اند و برخی معتقدند که تا امروز آرای گروه بزرگ و تعیین کننده جمهوریخواهان میانه‌رو میان این چهار نفر تقسیم شده است.

به همین دلیل کناره گیری هر کدام از این چهار نفر به نفع یکی دیگر، نه تنها می‌تواند نتیجه نهایی را به کلی متحول کند، بلکه چه بسا ابتکاری باشد برای مقابله با نامزدی دونالد ترامپ. برای اینکه کدام یک از این چهار نفر بماند و کدام برود، انتخابات کارولینای جنوبی و بعدش نوادا (در روز چهارم اسفند) اهمیت فوق‌العاده دارند.

اگر تا آن روز تکلیف اینکه کدام یک از اینها بماند و کدام برود روشن نشده باشد، احتمالا کار برای جمهوریخواهان تثبیت شده دشوارتر شود چرا که در روز اول مارس (۱۱ اسفند)، «سه‌شنبه بزرگ» یا «Super Tuesday» از راه خواهد رسید و تکلیف ۱۴ ایالت برای حزب جمهوریخواه در یک روز روشن خواهد شد. اگر ترامپ تا آن روز در صدر بماند و «سه‌شنبه بزرگ» را نیز از آن خود کند، دیگر شکست دادنش تقریبا غیرممکن خواهد شد.

در میان دموکراتها هم ابهامات درباره ادامه رقابت کم نیست. آنها بر خلاف جمهوریخواهان گام بعدی را در ایالت نوادا بر می‌دارند و بعد از آن به کارولینای جنوبی می‌روند. در نظرسنجی‌ها در هر دو ایالت تا امروز هیلاری کلینتون جلو بوده، اما سئوال اصلی این است که آیا بعد از پیروزی خیره کننده سندرز در نیوهمشایر، شرایط در این دو ایالت به همین شکل باقی خواهد ماند یا نه.

حتی اگر کلینتون هر دوی این ایالت‌ها را ببرد نیز باز این احتمال وجود دارد که سندرز تعدادی از ایالتهای روز «سه‌شنبه بزرگ» را از آن خود کند و با قدرت در رقابت بماند. چنین وضعیتی در سال ۲۰۰۸ بین کلینتون و اوباما رخ داد و خود هیلاری کلینتون بعد از «سه‌شنبه بزرگ» نشان داد که به راحتی از رقابت کنار نخواهد رفت.

در نهایت با روشن شدن تکلیف آیووا و نیوهمشایر، این رقابت انتخاباتی بیش از همیشه شکل و شمایل واقعی خودش را پیدا کرده و از حدس و گمانه‌زنی‌های همیشگی فاصله گرفته است.

تا اینجای کار برندگان یعنی سندرز، کلینتون، کروز و ترامپ، هنوز بختهای مهم پیروزی نهایی هستند.

اما این پایان رقابت نیست. بر اساس آنچه که از سال ۱۹۷۲ تا امروز در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا رخ داده، نه تنها باقی نامزدها کماکان می‌توانند امیدوار باشند، بلکه همیشه در چنین روزهایی، می‌توانند به کمپین یک نامزد انتخاباتی فکر کنند و روحیه بگیرند: بیل کلینتون در سال ۱۹۹۲. او در آن سال در آیووا سوم شد. و بعد در نیوهمشایر هم بازی را باخت و دوم شد. اما نه تنها در نهایت نامزد دموکراتها شد. بلکه انتخابات اصلی را نیز برد و رئیس جمهور شد. هر کدام از نامزدهای جمهوریخواهان که در رقابت مانده می‌تواند به معجزه کلینتون در سال ۹۲ فکر کند و هنوز امیدوار باشد که روزی رئیس جمهور شود و نامش در تاریخ ثبت شود!

از راست: کروز، کلینتون، ترامپ، سندرز، روبیو
از راست: کروز، کلینتون، ترامپ، سندرز، روبیو

بعد از نخستین انتخابات درون حزبی در ایالت آیووا، پیش از آنکه تکلیف برنده‌ها روشن شود، وضعیت بازنده‌ها قطعی شد!

و بر اساس همین آرای محدودی که در اولین ایالت به مدعیان داده شد، تعداد کسانی که هنوز بخت جدی حضور در رقابت نهایی و رفتن به کاخ سفید را دارند، به پنج نفر محدود شد: برنی سندرز و هیلاری کلینتون از حزب دموکرات. و مارکو روبیو، تد کروز و دونالد ترامپ از حزب جمهوریخواه.

اما هر قدر که پیدا کردن بازنده‌های بزرگ آسان به نظر می‌رسد، برنده خواندن هیچ کدام از این پنج تن آسان نیست! یا دستکم مانند همیشه نمی‌توان تعداد آرا را شمرد و به آن کس که بیشترین رای را آورده، به راحتی عنوان «برنده» بخشید.

اول از همه، مساله شمارش آرای انتخابات مقدماتی آمریکا به آن شکل که در یک انتخابات رایج رخ می‌دهد نیست.

فرستادگان حزبی

داستان از این قرار است که در روند انتخاب نامزد حزب‌های جمهوری‌خواه و دموکرات در آمریکا، هر کدام از ۵۰ ایالت این کشور و همچنین باقی سرزمین‌هایی که در جهان قلمروی آمریکا محسوب می‌شوند (مانند پورتوریکو یا جزایر ماریانا)، متناسب با جمعیتشان و همینطور آرایی که در چندین دوره انتخابات پیشین به یکی از احزاب داده‌اند، سهم مشخصی در انتخاب نهایی دارند.

به این معنا که مثلا رای ایالت کوچک ورمانت هم‌وزن رای ایالت عظیم و پرجمعیتی مانند کالیفرنیا نیست. و روش انتخاب نامزد نهایی هم کمی پیچیده به نظر می‌رسد، ولی مبنای ماجرا به هیچ وجه پیچیده نیست.

از نظر رسمی، نامزد هر کدام از احزاب دموکرات و جمهوریخواه در کنگره ملی این احزاب و با حضور «فرستادگان» تک تک ایالتها انتخاب می‌شود. در آن روز این فرستادگان هر کدام به یکی از نامزدها رای می‌دهند. و نامزدی که موفق شود بیش از ۵۰ درصد رای فرستادگان را به دست بیاورد، به عنوان نامزد نهایی حزب انتخاب می‌شود.

برای اینکه انصاف رعایت شود و هر ایالتی متناسب با جمعیتش بر روی انتخاب نهایی تاثیر بگذارد، تعداد این فرستادگان با هم فرق می‌کند. مثلا حزب دموکرات ایالت آیووا، برای شرکت در «کنگره ملی حزب دموکرات» می‌تواند ۴۴ نفر را بفرستد. اینکه این ۴۴ نفر در آن روز به هیلاری کلینتون رای بدهند یا برنی سندرز، در جریان انتخابات اخیر روشن شد. یعنی مردم عادی نظرشان را در انتخابات آیووا اعلام کردند و بر اساس نظر آنها، تکلیف رای این ۴۴ نفر روشن شد. با توجه به آرای نهایی انتخابات روز دوشنبه، ۲۳ نفر از این افراد به هیلاری کلینتون رای خواهند داد و ۲۱ نفرشان به برنی سندرز.

در هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات، علاوه بر این فرستادگان که از ایالت‌ها می‌آیند و تکلیف رای‌ آنها در انتخابات مقدماتی روشن می‌شود، کسانی هم هستند که بدون نظر مردم به هرکس دلشان خواست می‌توانند رای بدهند. اینها در واقع «فرستادگان ویژه» هستند؛ اعضای مهم حزب، دموکرات‌ها و جمهوریخواهان عضو کنگره، رهبران قدیمی و شخصیت‌های بانفوذ این دو حزب همه در دسته «فرستادگان ویژه» قرار می‌گیرند که حدود ۲۰ درصد مجموع آرای نهایی را تشکیل می‌دهند. در شرایط بسیار حساس که رقابت خیلی نزدیک باشد، شاید همین آرای از پیش تعیین شده که معمولا با لابی به دست می‌آیند، سرنوشت نهایی را تعیین کنند.

حالا با این توضیح برویم سراغ انتخابات اخیر آیووا و ببینیم هر کدام این نامزدها چند تا از این فرستاده را به جیب زدند!

برنی و هیلاری

نه ۲۳ فرستاده برای هیلاری کلینتون، پیروزی بزرگی محسوب می‌شود و نه ۲۱ فرستاده برای برنی سندرز می‌تواند شکست توصیف شود. هر کدام از این دو نفر برای اینکه بتواند به نامزد نهایی تبدیل شود باید موفق شود که از مجموع چهار هزار و ۵۱ فرستاده موجود، رای دو هزار و ۲۶ نفر را به دست بیاورد.

اگر این فرستادگان را شبیه به امتیاز یک مسابقه سیاسی در نظر بگیریم، الان نتیجه بازی ۲۳ به ۲۱ است و هنوز تا اینکه یکی از دو نفر به رقم جادویی دو هزار و ۲۶ برسد راه درازی مانده. پس بر روی کاغذ، اتفاق خارق العاده‌ای نیافتاده.

اما چرا هیلاری کلینتون اعلام پیروزی کرد؟ چون در نهایت آرای او چند دهم درصد از سندرز بیشتر بود و او سعی کرد این مساله را به شکل یک بازی رسانه‌ای، به نفع خودش تمام کند. او نیاز داشت که عنوان «برنده آیووا» را به نام خودش بچسباند، چون بخت اصلی پیروزی محسوب می‌شد. در نهایت هم او برد. گیرم ۲۳ به ۲۱ برد ولی باز هم برد.

طرفداران برنی سندرز بعد از شنیدن نتایج انتخابات آیووا
طرفداران برنی سندرز بعد از شنیدن نتایج انتخابات آیووا

پس چرا طرفداران سندرز اینقدر خوشحال شدند؟! چون پیام رای آیووا این بود که سندرز یک نامزد حاشیه‌ای نیست و طرفدارانی جدی دارد و یک بخت مهم برای پیروزی نهایی محسوب می‌شود. به بیان دیگر «سوسیالیست» بودن سندرز و شعارهای کم سابقه چپ‌گرایانه (مانند مجانی کردن تحصیلات عالی در آمریکا یا افزایش حداقل دستمزد تا سطح ۱۵ دلار) موجب نشد تا گروه بزرگی از دوستداران حزب دموکرات از او روی برگردانند و از ترس اینکه او شاید در انتخابات نهایی به جمهوریخواهان ببازد به او رای ندهند.​

البته هر قدر انتخاب برنده واقعی دموکراتها در آیووا دشوار بود، تعیین بازنده واقعی دشوار نبود. مارتین اومالی، سومین کسی که هنوز مدعی رقابت بود، بعد از انتخابات آیووا کنار کشید. او حتی نتوانست یک فرستاده را به نام خودش سند بزند که البته علت اصلی‌ موضوع در شکل انتخابات آیووا است، نه اینکه او هیچ طرفدارای نداشت. هر چه بود با کنار رفتن او، از این پس رقابت دموکراتها به دوگانه برنی-هیلاری خلاصه می‌شود.

ترامپ بالاخره باخت؟

وضعیت رقابت تنگاتنگ جمهوریخواهان هم شبیه به حزب دموکرات است. یعنی هر چند آرای آیووا پیامهایی برای تک تک نامزدها داشت، اما وضعیت تعداد فرستادگانی که هر کس برد نشان می‌دهد که تعیین برنده آسان نیست.

در این حزب، ایالت آیووا ۲۷ فرستاده در «کنگره ملی جمهوریخواهان» دارد. از این تعداد، ۸ نفر به تد کروز رسید، ۷ نفر به ترامپ، ۷ نفر به مارکو روبیو، ۳ نفر به بن کارسون، یک نفر به جب بوش و یک نفر به کارلی فیورینا.

با این وصف شاید بتوان جب بوش را بزرگترین بازنده آیووا معرفی کرد؛ نامزدی که زمانی یکی از بخت‌های اصلی جمهوریخواهان خوانده می‌شد و حالا دیگر کمابیش روشن شده که بخت واقعی برای پیروزی نهایی ندارد. کار جب بوش به جایی رسیده که از الآن تحت فشار است تا در صورت تکرار نتیجه مشابه در انتخابات بعدی (در نیوهمشایر)، از رقابت کناره‌گیری کند.

اما آن بالای جدول وضعیت آنقدرها روشن نیست. هم دونالد ترامپ و هم مارکو روبیو تنها یک نفر کمتر از تد کروز به دست آوردند. پس چرا تد کروز جشن پیروزی گرفت؟ چرا رسانه‌ها با ترامپ که دوم شده بود، شبیه به یک بازنده بزرگ برخورد کردند؟ و بعد چه شد که مارکو روبیوی سوم مانند یک پیروز واقعی سخنرانی کرد؟

اول از همه تد کروز تلاش کرد که درصد اندک آرای بیشترش را به یک بازی تبلیغاتی بزرگ تبدیل کند. یکی از دلایل اهمیت عنوان «پیروز آیووا» برای جمهوریخواهان این است که گروه بزرگی از هواداران این حزب که از مسیحیان تبشیری (Evangelist) هستند در این ایالت زندگی می‌کنند. آنها معمولا به نامزدهای به شدت محافظه‌کار جمهوریخواه رای می‌دهند. و آرای آنها در آیووا بر آرای باقی همکیشانشان در ایالتهای دیگر نیز تاثیر می‌گذارد. تد کروز با اول شدن در آیووا می‌تواند برای آرای پیروان این گروه مذهبی در ایالتهای دیگر حساب کند.

ترامپ با یک معمای تبلیغاتی روبه‌رو شد، چون فلسفه کمپین او بر واژه کلیدی «برد» بنا شده و او مدام از اینکه پیروز می‌شود و برنده خواهد بود صحبت می‌کند. تاکید بسیار او بر این واژه‌ها موجب شد تا دوم شدن برای کمپینش به یک فاجعه تبدیل شود. او که اول به نظر می‌رسید باخت را پذیرفته و تلاش می‌کند روحیه طرفدارانش را برای نیوهمشایر، بالا نگاه دارد، در روز پنج‌شنبه با یک چرخش استراتژیک، شدیدا به تد کروز حمله کرد و او را متهم کرد که در انتخابات آیووا تقلب کرده. ترامپ می‌گوید مشاوران تد کروز در میانه رای‌گیری در آیووا شایعه راه انداختند که بن کارسون کناره‌گیری کرده و در عمل موجب شدند تا برخی طرفداران کارسون به کروز رای بدهند. ترامپ هم خواستار تکرار انتخابات آیووا شد!

و اما مارکو روبیوی جوان و پرانرژی که بالاخره بعد از ماهها به نقطه عطفی که نیاز داشت دست یافت. رای او، همپای ترامپ که در تمام ماههای اخیر در نظرسنجی‌ها اول بوده نشان داد که از میان نامزدهای محبوب کله‌گنده‌های حزب جمهوریخواه، او بخت اصلی پیروزی است. با این وصف او عملا به تنها نامزد جریان اصلی حزب تبدیل شد که یک تنه در مقابل یک شورشی محافظه‌کار به اسم تد کروز و یک شومن غیرخودی به اسم دونالد ترامپ، پرچم حزب جمهوریخواه را بالا نگاه داشته است.

انتخابات درون حزبی برای نامزدهایی که در نهایت موفق می‌شوند مانند یک گلوله برف است که هفته به هفته بزرگتر می‌شود و در نهایت آنقدر بزرگ می‌شود که باقی نامزدها را له می‌کند.

اگر ایالت آیووا قله کوهی برای ساختن این گلوله برفی باشد، بعد از آنچه روز دوشنبه رخ داد مشخص شد که تنها پنج نفر موفق شده‌اند گلوله برف کوچکشان را بسازند و به سوی دامنه کوه قل بدهند: هیلاری کلینتون و برنی سندرز از حزب دموکرات و دونالد ترامپ، تد کروز و مارکو روبیو از حزب جمهوریخواه. اینکه کسی خارج از این پنج نفر در نهایت موفق شود به نامزد انتخابات ریاست جمهوری این دو حزب تبدیل شود، بیشتر شبیه به یک معجزه است!

بیشتر

XS
SM
MD
LG